چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۱

اوباما در مذاکره با ایران آزادی عمل دارد؟

تابستان 2009، اوباما یک تصمیم راهبردی در رابطه با ایجاد روابط دیپلماتیک جدی با ایران اتخاذ کرد ؛ اما همزمان آمریکا برای تحریم‌های اقتصادی جدی‌تر علیه ایران در صورت نپذیرفتن پیشنهاد آمریکا آماده می‌شد؛ خط مشی‌ای که آشکارا نقش دیپلماسی را کمرنگ می‌کرد.
کد خبر : ۲۳۰۰۰۹
صراط: تابستان 2009، اوباما یک تصمیم راهبردی در رابطه با ایجاد روابط دیپلماتیک جدی با ایران اتخاذ کرد ؛ اما همزمان آمریکا برای تحریم‌های اقتصادی جدی‌تر علیه ایران در صورت نپذیرفتن پیشنهاد آمریکا آماده می‌شد؛ خط مشی‌ای که آشکارا نقش دیپلماسی را کمرنگ می‌کرد.
 
آنچه پیش رو است بخشی از کتاب «بحران ساختگی: داستان ناگفته هراس از ایران هسته‌ای» دکتر گرت پورترGareth Porterروزنامه‌نگار ، تاریخدان، نویسنده و تحلیلگر مستقل سیاست‌های خارجی و نظامی آمریکاست. او در دوره جنگ ویتنام، علیه جنگ فعالیت می‌کرد و پس از آن نیز در یک موسسه تحقیقاتی ضد جنگ در واشنگتن به فعالیت‌هایش ادامه داد. پورتر در رشته سیاست بین‌الملل، از دانشگاه شیکاگو مدرک کارشناسی ارشد گرفته و همچنین دوره دکترای خود در رشته مطالعات جنوب شرقی آسیا را در دانشگاه کورنل گذرانده است. او همچنین در سیتی کالج نیویورک و آمریکن یونیورسیتی درس مطالعات بین‌الملل را تدریس کرده است.
 
 اوباما نه تنها درباره مذاکرات مستقیم با ایران بر سر مسأله هسته‌ای بلکه شاید حتی در مورد ایجاد روابط جدید، جدی به نظر می‌رسید. او در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا در سال 2008، برقراری ارتباطات دیپلماتیک نزدیک با ایران را یکی از سیاست‌های اصلی خود در روابط خارجی اعلام کرده بود و حتی در اولین هفته‌های تصدی ریاست جمهوری خود، یک پیام تبریک تلویزیونی به مردم و «رهبران» ایران به مناسبت سال نوی ایرانی (نوروز) ارسال کرد که نشان می‌داد اوباما خواستار روابط «صادقانه و مبتنی بر احترام متقابل» است.
 
اما موضع عمومی اوباما با تصمیماتی که وی عملاً در طول اولین هفته‌های تصدی ریاست جمهوری اتخاذ کرد تناقض داشت. سال 2012 بود که معلوم شد سیاست واقعی اوباما در برابر ایران تا چه حد با آنچه عموم مردم درک کرده بودند، فاصله داشت. این سیاست از سه بعد مهم، ارتباط نزدیکی با سیاست ضد‌ایرانی دولت نتانیاهو -که تازه روی کار آمده بود- داشت: اول اینکه اوباما به طور پنهان اجازه اجرای حمله سایبری مشترک آمریکایی- اسرائیلی به تأسیسات غنی‌سازی ایران در نطنز را صادر کرد، دوم، او در برابر ایران آن موضع دیپلماتیکی را اتخاذ کرد که مورد قبول نتانیاهو بود و نتانیاهو نیز در عوض با توقف شهرک‌سازی در کرانه باختری موافقت کرد و سوم اینکه اوباما از تهدید حمله نتانیاهو به ایران استفاده کرد تا اهرمی برای فشار دیپلماتیک بر تهران به دست آورد.
پاسخ عمومی آیت‌الله خامنه‌ای به پیام نوروزی اوباما، طرح این سوال بود که آیا اوباما در تصمیمات سیاسی خود درباره ایران، آزادی عمل دارد یا نه.
 
با توجه به موضع عمومی اوباما در قبال ایران، یکی از رمزهای ناگشوده سیاست او این بود که چرا دنیس راس را که در واشنگتن به عنوان حامی متعصب منافع اسرائیل مشهور است، به عنوان یکی از مدیران تیم بررسی سیاست ایران، انتخاب کرد. راس قبل از پیوستن به دولت، آشکارا از یک سیاست «تعامل توأم با فشار» حمایت کرده بود، نه به این دلیل که باور داشت چنین رویکردی در رسیدن به توافق با ایران مؤثر خواهد بود، بلکه چون آن را یک گام اساسی در روند زمینه‌سازی برای اعمال تحریم‌های تنبیهی بیشتر می‌دانست
 
نتانیاهو بلافاصله با استفاده از نفوذ خود روی کنگره برای حمایت از منافع اسرائیل در برابر رئیس‌جمهور آمریکا، از پذیرش این توافق‌ سر باز زد. در اواخر می، درست دو هفته پس از اینکه اوباما به طور آشکار اعلام کرده بود اسرائیل باید شهرک‌سازی در مناطق اشغال‌شده را متوقف کند، کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل، 329 عضو مجلس نمایندگان – سه‌چهارم مجموع نمایندگان- را وادار کرد با امضای نامه‌ای از اوباما «قویاً بخواهند» تا «همکاری نزدیک و محرمانه‌ای با متحدمان، اسرائیل به گونه‌ای که شایسته متحدان استراتژیک است، در پیش بگیرد.» وقتی اوباما متوجه اشتباه محاسباتی خود شد، راس را به عنوان مشاور ویژه به کاخ سفید آورد تا به کمک او رویکردی را نسبت به موضوع اسرائیل و فلسطین در پیش گیرد که منجر به مقابله با نتانیاهو نشود.
 
ایده بهره‌برداری از تهدید حمله اسرائیل به عنوان اهرم فشار دیپلماتیک بر ایران، از همان ابتدا یک عنصر اساسی در سیاست دولت اوباما بود. گری سیمور مشاور کاخ سفید در زمینه سلاح‌های کشتار جمعی قبل از تصدی این سمت به طور کاملاً آشکار از این رویکرد حمایت کرد. سیمور در نشستی در سپتامبر 2008 تهدید حمله اسرائیل به سایت‌های هسته‌ای ایران را «یک ابزار دیپلماتیک خوب» برای آمریکا توصیف کرده بود. او همچنین اعلام کرده بود دولت بعدی آمریکا تمایل نخواهد داشت «به گونه‌ای عمل کند که تهدید را از بین ببرد، چون ما از این تهدید به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده می‌کنیم.»گزینه اوباما برای تصدی وزارت دفاع یعنی رابرت گیتس نیز  از تهدید اسرائیل به جنگ در سال 2008 حمایت می‌کرد.
 
اول آوریل، درست در روزی که نتانیاهو به عنوان نخست‌وزیر سوگند خورد، از رابرت گیتس در مصاحبه‌ای پرسیده شد آیا اگر ایران از «خط قرمز» اسرائیل عبور کند، اسرائیل به این کشور حمله خواهد کرد یا نه؟ وی پاسخ داد: این اتفاق ممکن است «در عرض یک، دو یا سه سال آینده صورت پذیرد». ژنرال دیوید پترائوس،[18] رئیس قرارگاه مرکزی آمریکا نیز همان روز (اول آوریل) طی یک جلسه استماع در اظهاراتی که به نظر می‌رسید با رابرت گیتس هماهنگ شده، گفت: «دولت اسرائیل ممکن است در نهایت خود را آنقدر در معرض تهدید سلاح‌های هسته‌ای آینده ایران ببیند که مجبور شود برای از بین بردن یا به تأخیر انداختن آن، اقدام به حمله نظامی پیش‌دستانه کند.»


آیت‌الله خامنه‌ای هرگونه تلاش برای در هم ‌آمیختن تحریم‌ها و دیپلماسی را رد و تأکید کرد آمریکا باید نشان دهد سیاست خود در قبال ایران را فراتر از تاکتیک‌ها تغییر داده است.
 
تیم امنیت ملی اوباما می‌خواست این تفکر را ترویج کند که نتانیاهو احتمالاً کنترل اوضاع را در دست خودش می‌گیرد، چون امیدوار بودند بتوانند نظریه سیمور (تهدید به جنگ توسط اسرائیل می‌تواند برای اعمال فشار بر ایران مورد استفاده قرار بگیرد) را به کار ببندند. به گفته سیمور، اوباما اوایل ماه می نامه‌ای به رهبر عالی ایران آیت‌الله خامنه‌ای نوشت که در آن پیشنهاد شده بود یک کانال دوجانبه جداگانه برای بحث بدون «قید و شرط»  درباره مجموعه‌ای از موضوعات ایجاد شود.اما این به آن معنا نبود که او آماده پذیرش توافقی است که به ایران اجازه ادامه غنی‌سازی را بدهد، یا با کم کردن تحریم‌های اقتصادی علیه ایران موافقت کند. پیام ویدئویی نوروزی اوباما در بیستم مارس به «مسئولیت‌ها»ی ایران اشاره می‌کرد.
 
این پیام یک اشاره واضح به تقاضای قبلی آمریکا بود که ایران قطعنامه شورای امنیت در سال 2006 را اجرا کند؛ قطعنامه‌ای که ایران را به «تعلیق کامل و دائمی همه فعالیت‌های فعالیت‌های مربوط به غنی‌سازی و فرآوری» ملزم می‌کرد و مستلزم «پذیرش همه خواسته‌های شورای حکام» بود. بر اساس خواسته‌های شورای حکام، ایران ملزم بود اطلاعات طبقه‌بندی‌شده درباره برنامه‌های موشکی و سلاح‌های متعارف را تحویل دهد .
 
آیت‌الله خامنه‌ای پاسخ اوباما را در نامه‌ای در اواخر می یا ژوئن داد که مفاد آن هرگز توسط هیچ‌کدام از دولت‌های ایران و آمریکا فاش نشد. اما به گفته سیمور، اولین نکته پاسخ آیت‌الله خامنه‌ای این بود که او پیشنهاد اوباما برای گفتگوهای بی‌قید و شرط را رد کرد.پاسخ عمومی آیت‌الله خامنه‌ای به پیام نوروزی اوباما، طرح این سوال بود که آیا اوباما در تصمیمات سیاسی خود درباره ایران، آزادی عمل دارد یا نه؛ نکته‌ای که آشکارا به تأثیر بسیار زیاد اسرائیل بر سیاست آمریکا در قبال ایران به خصوص از طریق کنگره اشاره داشت.
 
آیت‌الله خامنه‌ای هرگونه تلاش برای درهم‌آمیختن تحریم‌ها و دیپلماسی را رد و تأکید کرد آمریکا باید نشان دهد سیاست خود در قبال ایران را فراتر از تاکتیک‌ها تغییر داده است. رهبر عالی ایران آزاد کردن دارایی‌های ایران و برداشتن تحریم‌ها را نمونه‌هایی از چنین تغییری دانست که برای ایران معنادار خواهد بود. دریافت بدبینانه آیت‌الله خامنه‌ای از مقاصد اوباما کاملاً آگاهانه بود. او اطلاعی از دستور اوباما در رابطه با اولین حمله سایبری بزرگ علیه ایران نداشت که بر اساس مدارک و شواهد موجود از طریق ویروس استاکس‌نت با نظارت بیرونی، در ماه ژوئن انجام شد.
 
علاوه بر این، اوباما از قبل برای تحریم‌های اقتصادی جدی‌تر علیه ایران در صورت نپذیرفتن پیشنهاد آمریکا آماده می‌شد؛ خط مشی‌ای که آشکارا نقش دیپلماسی را کم‌رنگ می‌کرد. اوایل مارس 2009، دانیل گلیسر، معاون وقت وزیر خزانه‌داری به بروکسل فرستاده شد تا به مقامات اتحادیه اروپایی درباره سیاست «دوبعدی» دولت اوباما گزارش دهد. پیام گلیسر این بود که «تعامل» تنها زمانی موفق خواهد بود که «تنبیه و پاداش‌ها» با هم ترکیب شوند؛ ماه آوریل نیز هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا به کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان اطلاع داد دولت «مسیر دیپلماتیک» را روشی می‌داند برای «به دست آوردن اعتبار و نفوذ در میان ملت‌هایی که به آمریکا کمک خواهند کرد تا طبق خواسته ما، دایره تحریم‌ها تنگ‌‌تر و فلج‌کننده‌تر شود»

منبع: فارس