يکشنبه ۰۹ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۱ تير ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۷

نقدی بر نامه اصلاح طلبان به دبیرکل سازمان ملل

رفتارشناسی جریان اصلاحات در روزهای اخیر، مبین تشتت، ضعف تحلیل و البته محرومیت از اعتماد به نفس ملی است؛ پس طبیعتا این رویکرد در روزهای آینده نیز نشانه های برجسته دیگری از خود متولد خواهد کرد.
کد خبر : ۴۶۵۹۳۳

تحلیل رفتار سیاسی اصلاح طلبان در روزهای اخیر، سه «ضعف کلیدی» را گزارش می کند: سردرگمی سیاسی؛ وادادگی و هراس نسبت به جنگ محتمل؛ فرار از پذیرش مسؤولیت راهبردهای پیشین.

به گزارش فارس نامه اخیر به دبیر سازمان ملل متحد از این زاویه قابل تحلیل است. جمعی از اصلاح طلبان – بخوانید دانه درشت ها، عناصر فکری و محرک های پشت پرده- در نامه مذکور خطاب به دبیرکل سازمان ملل خواسته اند در ماجرای ایران و آمریکا دخالت کند؛ این نامه خواندنی است. نخست آنکه بخش هایی از آن اعتراف نامه ای است نسبت به ناکارآمدی برجام: «اکنون دولت آمریکا بدون اینکه ایران از تعهدات خود در این توافق (برجام) عدول کرده باشد، یکسویه و بر خلاف تعهدات دولت قبلی ایالات متحده از آن خارج شده و ایران را با مجموعه ای از تعهدات مواجه کرده است.

بدون اینکه بتواند از منافع برجام برخوردار شود و حتی تحریم ها را به شکل بدتری نسبت به گذشته اعمال کرده است.» این ادعا، در حالی است که رسانه های همسو در فضای داخل کشور، همچنان با تمام توان می کوشند چنین اعتراف هایی به گوش عامه مردم نرسد تا مجسمه برجام، بزک کرده و خوش بر و رو در برابر چشمان پشیمان مردم، استوار باقی بماند؛ باشد برای روز مبادا و شاید استفاده مجدد برای 1400.

دوم آنکه مغزهای اصلاح طلبی، در این نامه با لحنی التماس گونه از دبیر کل خواسته اند: «امضاء کنندگان این نامه از اعضای سازمان ملل متحد و به ویژه از اعضای دائم شورای امنیت آن سازمان و شخص جنابعالی خواستارند در شرایطی که ایالات متحده به همراهی اسرائیل عملا در مسیر شعله ور ساختن جنگ خانمان برانداز جدیدی در خاورمیانه حرکت می کند و به این ترتیب صلح و امنیت جهانی را با مخاطرات جدی مواجه کرده است ساکت ننشینند و به هر شکلی که صلاح می دانند دولت آمریکا را به بازگشت به برجام، لغو تحریم ها و ترک ماجراجویی در منطقه جنگ زده ما تشویق کنند.»

بعید است این نامه در عرصه بین الملل محلی از اعراب داشته باشد و البته در حوزه سیاست داخلی نیز نوعی سردرگمی و حتی خودزنی اصلاحات را نشان می دهد. پس از اسقاط پهپاد آمریکایی توسط ایران، روزنامه های اصلاح طلب رنگ هراس و بوی خودباختگی به خود گرفته است؛ آنچنانکه گویی گروه هایی از ایشان، پنج شنبه شب تا صبح را در بیم و هراس سپری کرده اند تا بدانند نتیجه جلسه ترامپ با سران نظامی آمریکا چه خواهد بود: جنگ یا عقب نشینی؟!

اینچنین است که نامه به دبیرکل نیز بیش از آنکه یک کنش بین المللی و تحرک دیپلماتیک تلقی شود نوعی از ترس تشکیلاتی و ضعف راهبردی یک جبهه سیاسی را نشان می دهد. رو آوردن به سازمان ملل با آن سابقه تاریخی و ناکارآمدی سنتی در حل مجادلات بین المللی به ویژه آنکه یک طرف ماجرا پای آمریکا در میان باشد، نوعی از اختلال تصمیم گیری یک جریان سیاسی است.

«آنتونیو گوترش»، دبیر کل سازمان ملل شامگاه پنجشنبه (۳۰ خرداد) در واکنش به سرنگونی پهپاد متجاوز آمریکا در آسمان ایران گفته است از «تشدید تنش» در منطقه خلیج فارس شدیدا نگران است. همچنین سخنگوی دبیر کل سازمان ملل متحد گفته که این سازمان اختیارات و حتی توانایی مشخص کردن مکان سقوط هواپیمای آمریکایی را ندارد.

اما در سوی دیگر ماجرا مرور مقالات روزنامه های مشهور آمریکایی مؤید این ماجراست که آنان به جنسی از باورمندی نسبت به توان نظامی و مدیریت سیاسی ایران باور پیدا کرده و در مقابل ترامپ را دچار تحیر سیاسی و بی تصمیمی دانسته اند.

سی ان ان در تحلیلی نوشته که ترامپ بر سر دو راهی جنگ و صلح هیچ گزینه بی دردسری پیش رو ندارد و به هیچ خروجی واضحی دسترسی ندارد که به او پیروزی آشکار سیاسی بدهد. این روزنامه اضافه می کند دولت آشوب زده ترامپ در معرض آزمونی بی سابقه از انسجام قرار دارد. تحلیل گر دیگری برای نوشته خود تیتر زده است: چطور ترامپ در موضوع ایران یک افتضاح کامل درست کرد؟ همزمان نیویورک تایمز هم نوشته است: مشکل اعتبار ترامپ در قبال ایران تا حدی از این حقیقت نشأت می گیرد که او پیش از اینکه رئیس جمهور شود به دنبال تقابل بوده است، بدون اینکه هیچ وقت راهبردی واضح برای برنامه نهایی اش تبیین کرده باشد به جز تغییر رژیم یا جنگ.

رفتارشناسی جریان اصلاحات در روزهای اخیر، مبین تشتت، ضعف تحلیل و البته محرومیت از اعتماد به نفس ملی است؛ پس طبیعتا این رویکرد در روزهای آینده نیز نشانه های برجسته دیگری از خود متولد خواهد کرد.