تابستان سال قبل بود که کنسرت-نمایش «سی» با حمایت شرکت کرهای «سامسونگ» و حضور همایون شجریان به عنوان خواننده و همراهی بهرام رادان، سحر دولتشاهی، مهدی پاکدل و صابر ابر در کاخ سعدآباد روی صحنه رفت و استقبال از آن موجب شد دست اندرکاران به فکر بیفتند با ترمیم گروه امسال هم این برنامه را اجرا کنند.
به گزارش سینما روزان با این حال به تازگی روابط عمومی «سی» اعلام کرده این پروژه به حالت انتظار درآمده تا در زمانی بهتر و در روزگاری مهربانتر، با دلی خوشتر و اذهانی سبکبالتر در روزگاری که مردمِ شریف این مرزوبوم غمها و نگرانیهای معیشتی کمتری نسبت به حال و آینده خود داشته باشند و زمین و زمان محکمتری زیر پایشان باشد به مرحله اجرا درآید.
روزنامه اصلاح طلب «شرق» با انتقاد از تعلیق این اجرا به بهانه مشکلات معیشتی مردم سوالاتی قابل تأمل را از همایون شجریان که هسته مرکزی اجرای این برنامه بوده طرح کرده است.
متن گزارش «شرق» را بخوانید:
اجرای کنسرت «سی»، اثری با همکاری همایون شجریان و سهراب پورناظری، بازیگران شناختهشده و گروهی ۴۰نفره از هنرمندان جوان، به زمانی دیگر موکول شده است. در بیانیهای که خبر از به حالت انتظار درآمدن این پروژه داشت، آمده است: «در زمانی بهتر و در روزگاری مهربانتر، با دلی خوشتر و اذهانی سبکبالتر روزگاری که مردمِ شریف این مرزوبوم غمها و نگرانیهای معیشتی کمتری نسبت به حال و آینده خود داشته باشند و زمین و زمان محکمتری زیر پایشان باشد به مرحله اجرا درآید».
میدانیم که چهار ماه فعالیت برای اجرای یک برنامه و بعد کنارگذاشتن آن چه غم عمیقی برای دستاندرکاران به همراه دارد، اما برای مخاطبان نیز این پیام ناخوشایند با حس اندوه همراه است، اندوهی که با انتظار و شگفتی پیوند خورده است، بهویژه وقتی در مییابیم که پیشنهاد به حالت انتظار درآمدن را همایون شجریان داده است.
این تصمیم ناراحتکننده و یأسآور است، نه فقط برای حاضران در پروژه بلکه برای مخاطبان آن نیز. ناراحتکننده و یأسآورتر از آنکه با کنارهمچیدن کلمات زیبایی همچون «سبکبال»، «خوش»، «شریف»، «زمین و زمان محکم» جمعوجورش کرد و با موکولکردن آن به روزی که مردم «غمها و نگرانیهای معیشتی کمتری» داشته باشند، مسئولیت اجتماعی را تمامشده تلقی کرد.
شاید برای همین غم و نگرانیها، مسئولیت زیادی بر عهده «همایون شجریان» بود، شاید به همین خاطر است که وقتی میخوانیم پیشنهاد این عقبافتادن از سوی همایون شجریان داده شده است، بیشتر ناراحت میشویم و بلافاصله این سؤال پیش میآید که مگر او فرزند شجریان بزرگ نیست. شجریانی که در خوشیها و ناخوشیها همراه مردم بود و هست، از پیش از انقلاب تا دهه ۶۰ تا زمان زلزله بم تا حالا.
این سؤال پیش میآید که آیا همایون شجریان و دیگر دستاندرکاران این پروژه لحظهای فکر نکردند که بهگونهای دیگر هم میتوانند در این روزهای سخت، با غم و نگرانیهای معیشتی مردم همراه باشند؟ ما تجربه همراهی هنرمندان را در روزهای بمباران داریم. بسیاری از آثار بزرگ در آن روزگار خلق شدند و به مردم دلگرمی دادند. با وجود کمبودها برنامههای متنوع برای مردم برگزار میکردند تا هنر زنده بماند. اتفاقا در روزهای سخت، رویدادهای هنری باید بیشتر باشد و به تسکین دردهای مردم کمک کند. مثلا نمیشد همچنان که برخی در شبکههای اجتماعی پیشنهاد دادهاند، به جای تعلیق کنسرت، کمی از قیمت بلیتها کم میشد؟ آیا نمیشد برای کاستن از آلام مردم در شهرهای محروم رایگان برگزار میشد؟ آیا نمیشد دستمزد کمتری دریافت میکردند؟ نمیشد برای همراهی با مردم سود این کنسرت صرف کمک به محرومان میشد؟
این تصمیم در حالی گرفته شده که روابط عمومی اعلام کرده اجاره سعدآباد ۳۰۰ درصد افزایش یافته است (به بیانی دیگر احتمالا مبلغ قبلی نزدیک به رایگان بوده) و ناگزیر شدهاند که کنسرت در رویالهال تهران با دوهزارو ۵۰۰ نفر ظرفیت برگزار شود و این یعنی مخاطب برنامه کاملا مشخص شده که از چه قشری باشد. حرکت از یک برنامه فرهنگی و هنری به سمت یک برنامه تجاری هنری، نقدی بود که در اجرای نخست این کنسرت نیز مطرح شد، اما آنچه اینبار در حال رویدادن است، کمی فرق دارد. مرحله قبل یک شرکت تجاری اسپانسر برنامه بود، شرکتی که گفته میشود به دلیل مشکلات پیشآمده برای برجام و تهدیدهای آمریکا در حال رفتن از ایران است و دیگر بهعنوان آگهیدهنده و حامی محصولات فرهنگی و هنری نمیخواهد فعالیتی داشته باشد. از سوی دیگر شایعههایی نیز در فضای شبکههای اجتماعی مطرح شده؛ آیا این پیام شعارگونه گروه سی به این دلیل نبوده که نتوانستهاند حمایتگری تمامعیار پیدا کنند؟ آیا به خاطر نگرانی از فروش بلیت به بهای واقعی در غیاب اسپانسرها نیست؟
راستی برگزارکنندگان پروژه «سی» نمیشد کمی به مردم اعتماد میکردند، شاید نتیجه میگرفتند؛ خیلی زود از میزان فروش بلیتها مشخص میشد. منظور مردم فرهنگدوست، نه آن کسانی که توان رفتوآمد به مکانی نظیر رویالهال را دارند. مردمی که یک بلیت کنسرت – نمایش سی بخش زیادی از حقوق ماهانهشان است، اما برای تماشای آن حتما اقدام میکنند و سعی میکنند با گردن کشیده و به سختی تماشاگر اجرا باشند.
در نهایت این آرزو برایمان باقی میماند که همایون بیشتر نگران نام شجریان باشد. این نامی است که انتظارات از آن زیاد است و بهراحتی نمیتوان از کنار تصمیمهای بزنگاه و ناخوشایند آن گذشت. تصمیمهایی که بارقه سود را پس کلمات زیبا پنهان میکند.