پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۵

طرف‌های درگیر در بحران لیبی کدامند؟

از زمان پیروزی انقلاب 17 فوریه 2011، لیبی با مشکلات متعددی مواجه است که مهمترین آن، ناتوانی دولت‌های روی کار آمده پس از انقلاب جهت اداره امور کشور و برقراری امنیت در آن است.
کد خبر : ۲۲۸۹۳۶
صراط: فعالیت گروه‌های شبه نظامی تحت نام‌ها و عناوین مختلف و ناتوانی دولت از مقابله با آنها، اکنون فقط چالشی داخلی در لیبی نیست، بلکه بازتاب‌های آن، امنیت کشورهای همجوار و منطقه را تهدید می‌کند.

 آنچه اوضاع لیبی را جدای از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و نارضایتی مردمی پیچیده‌تر می‌کند، نبود ارتش و نیروی پلیس، انتشار گسترده و غیرقانونی سلاح در کشور و ناتوانی دولت از جمع‌آوری این سلاح‌ها، در کنار فعالیت گروه‌های مسلح در انواع و اشکال مختلف است تا به این ترتیب برقراری «امنیت» به مهمترین پیش روی لیبی‌ها مبدل شود.

رقابت بین دو گروه اصلی

 اگرچه سراسر مناطق لیبی را گروه‌های شبه نظامی فرا گرفته‌اند و هریک از آنها سودای قدرت و در دست گرفتن امور کشور را در سر می‌پرورانند، اما دو گروه اصلی برای گرفتن قدرت با یکدیگر رقابت و مبارزه می‌کنند:

- گروه‌های مسلح تکفیری تندرو که اغلب بیعت خود با گروه تروریستی تکفیری «داعش» را اعلام کرده و زمینه نفوذ این گروه به لیبی را فراهم کرده‌اند

- نیروهای دولتی و نیروهای هوادار ژنرال «خلیفه بلقاسم حفتر»


مهمترین گروه‌های تکفیری تندرو

گروه اول از گروه‌های مسلح فعال در لیبی، همانگونه که ذکر آن رفت، گروه‌های تکفیری تندرو هستند که هم «سلفی‌ها» و هم «اخوانی‌ها» را در برمی‌گیرد.

مهمترین گروه‌هایی که از این دو گروه نشات گرفته‌اند، عبارتند از:

- گروه موسوم به کتیبه شهدای 17 فوریه فعال در شرق لیبی

- گروه موسوم به کتیبه شهید راف الله السحاتى فعال در شهر بنغازی

- گروه موسوم به کتیبه شهدای ابو سلیم فعال در شهر درنه

- گروه موسوم به «جماعت انصار الشریعه»، مهمترین گروه بیعت کننده با داعش فعال در شهر بنغازی

- گروه موسوم به سپر لیبی 1، فعال در شرق لیبی که بزرگ‌ترین گروه مسلح در لیبی بشمار می‌آید


بجز گروه‌های فوق، گروه‌های مسلح و خطرناک دیگری نیز در لیبی فعالیت دارند که عناصر آنها را افراد دارای سوابق جنایی و کیفری تشکیل می‌دهند، افرادی که سال‌ها به دلیل جرایم‌ کیفری در زندان بسر می‌بردند و به موجب عفو «شورای ملی انتقالی لیبی» از زندان آزاد شدند.

در برابر گروه‌های مسلح تکفیری تندرو، نیروهای دولتی و هواداران ژنرال خلیفه حفتر قرار دارند که 2 نیروی «الصاعقه» و «الکرامه» را در برمی‌گیرد.

مهمترین طرف‌های درگیر در غرب لیبی

درگیری‌های مسلحانه در غرب لیبی بین گروه‌های شبه نظامی وابسته به «فجر لیبی» از یک سو و دو گروه «القعقاع» و «الصواعق» که اغلب عناصر آن از اهالی شهر «الزنتان» هستند، از سوی دیگر جریان دارد.

تقسیم بندی گروه‌های مسلح در لیبی براساس مهارت و تجربه

جدای از تقسیم‌بندی اعتقادی و منطقه‌ای گروه‌های مسلح، تقسیم بندی دیگری میان لیبی‌ها از این گروه‌ها وجود دارد که آنها را براساس مهارت و کارآیی میدانی‌اشان به 4 گروه اصلی تقسیم می‌کند:

- گروه‌های مسلح موسوم به گروه‌های «انقلابی» که تا پیش از سرنگونی رژیم قذافی در دستگاه نظامی و ارتش لیبی خدمت می‌کردند و دارای مهارت و کارآیی بسیار در امور نظامی و میدانی هستند

- گروه‌های شبه نظامی سازمان نیافته که اعضای آنها در آخرین مرحله انقلاب و پیش از سرنگونی رژیم قذافی از کمیته‌های نظامی منطقه‌ای و محلی جدا و تشکیل شدند

- گروه‌های شبه نظامی شکل‌گرفته پس از انقلاب 17 فوریه؛ این گروه‌ها پس از بروز شکاف و خلاء امنیتی درپی سرنگونی رژیم قذافی شکل گرفتند

- گروه‌های مسلح متفرقه که برآورد می‌شود، تعداد آنها به 1700 گروه برسد و بارزترین آنها گروه‌های شبه نظامی سپر لیبی، مصراته، گروه‌های سلفی و گروه‌های جهادی هستند


گروه‌های شبه نظامی وابسته به قبایل

قبایل در لیبی ارکان اساسی جامعه را تشکیل می‌دهند و نقش بسیار مهمی در ساختار سیاسی این کشور دارند، به گونه‌ای که بسیاری از کارشناسان تاکید می‌کنند، رژیم قذافی در قبضه قبایل این کشور قرار داشت.

قبایل و نقش آنها در لیبی موجب شده، تا بحران لیبی در عین پیچیدگی و تداخل عوامل با یکدیگر، بحران «متحرکی» باشد، به این معنی که نقشه ائتلاف‌ها و هم‌پیمانی‌های گروه‌های شبه نظامی بطور مستمر درحال تغییر است.

پایه و اساس این ائتلاف‌ها و هم‌پیمانی‌ها را روابط قبایل با یکدیگر و میزان تاثیر گذاری آنها بر عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی لیبی تشکیل می‌دهد، در حالی‌که تاثیرگذاری برخی از این قبایل بخصوص قبایل ساکن مناطق مرزی، محدود به داخل لیبی نیست، بلکه کشورهای همجوار را هم در برمی‌گیرد.

ساختار قبیله‌ای جامعه لیبی و تاثیر آن بر ظهور گروه‌های شبه نظامی

همانطور که گفته شد، ساختار اجتماعی لیبی، ساختاری قبیله‌ای است. مهمترین ویژگی چنین ساختاری عدم تمرکزگرایی است و همین موجب شده، ایده تشکیل دولت قدرتمند و مورد اعتماد مرکزی با استقبال قبایل لیبی مواجه نشود.

آنچه عدم تمرکزگرایی در قبایل لیبی را تقویت کرده، وجود اختلافات بین قبایل، بی‌اعتمادی به دولت مرکزی بویژه در حوزه تامین امنیت و بیم از به حاشیه رانده شدن است که در دوره زمامداری قذافی در قبال برخی از قبایل، از جمله قبایل شرق این کشور اعمال شد.

عوامل مذکور ایده تشکیل گروه‌های شبه نظامی مخصوص هر قبیله را بخصوص میان قبایل ساکن شرق لیبی تقویت کرد، چون اغلب این قبایل در زمان قذافی به حاشیه رانده شده بودند، به همین دلیل به محض شعله‌ور شدن آتش انقلاب 17 فوریه قبایل مناطق شرقی به موج انقلاب پیوسته و پس از آن خواستار جدایی از دولت مرکزی شدند.

کانون درگیری‌ها در لیبی

درباره نقشه درگیری‌ها و پراکندگی آنها در لیبی باید گفت، درگیری‌ها اغلب در مناطقی بچشم می‌خورد که میدان‌های نفتی و گازی یا پالایشگاه‌ها و اسکله‌های صدور گاز و نفت را در خود جای داده‌اند.

بنابراین آشکار می‌شود، درگیری‌ها در شرق لیبی که مناطق نفت‌خیز کشور را تشکیل می‌دهد و مناطق شمالی که بر سواحل دریای مدیترانه واقع شده و پالایشگاه‌های لیبی را در خود جای داده‌اند، متمرکز است.

تاثیر قبایل بر عدم شکل گیری ارتش و دستگاه نظامی قدرتمند

اگرچه قبایل ستون جامعه لیبی را تشکیل می‌دهند، اما در زمان حاکمیت قذافی در 2 بُعد سیاسی و امنیتی مورد بهره برداری و سوء استفاده رژیم قرار گرفتند تا ارتش و دستگاه نظامی لیبی ساختاری شبه نظامی به خود گیرد، به همین دلیل است که پس از سرنگونی رژیم قذافی و پیروزی انقلاب، ارتش به گروه‌های شبه نظامی قبیله‌ای تبدیل ‌شد.

سرهنگ قذافی طی 4 دهه حاکمیت 2 استراتژی را در قبال دستگاه نظامی لیبی اتخاذ کرد. یک: در دست گرفتن قبضه قدرت براساس تضعیف ارتش؛ به گونه‌ای که ارتش توان انجام هیچ اقدامی علیه وی را نداشته باشد.

دو: به خدمت گرفتن شبه نظامیان مزدور و خرید وفاداری آنها، در کنار خرید وفاداری و حمایت قبایل  خود به لطف درآمدهای کلان حاصل از فروش نفت.

به این ترتیب قبایل لیبی در معرض تنش‌ها و بحران‌های متعددی چه از سوی دولت مرکزی و چه از جانب طرف‌های خارجی قرار گرفتند که مهمترین نمود بحران‌سازی عوامل خارجی نفوذ و رشد جریان سلفی تکفیری در این قبایل و «داعش» بین گروه‌های شبه نظامی وابسته به آنهاست.

با وجود آنچه گذشت، قبایل همچنان از تاثیرگذاری بسیاری بر عرصه لیبی برخوردار هستند و همچنان تنها راه خروج از بحران به شمار می‌آیند.

تاثیر عوامل منطقه‌ای و بین المللی بر بحران لیبی

بحران لیبی اگرچه بحرانی داخلی نشان می‌دهد، اما همانند دیگر بحران‌ها، همانگونه که دارای بازتاب‌های منطقه‌ای و حتی جهانی است، متقابلا از طرف‌های منطقه‌ای و بین المللی نیز تاثیر می‌‌پذیرد و در این بین مواضع کشورهای همجوار تاثیری بسزا بر روند این بحران دارند، به خصوص اگر در این مواضع اتفاق نظری وجود نداشته باشد، همانند آنچه در موضع‌گیری مصر و الجزایر در قبال بحران لیبی شاهد آن هستیم.

الجزایر در حالی‌که موضع عدم دخالت نظامی در لیبی و گرد آوردن طرف‌های درگیر در لیبی برسر یک میز و گشودن باب گفت‌وگو و مذاکره بین آنها را اتخاذ کرد که مصر بر ضرورت دخالت نظامی برای پایان دادن به این بحران تاکید دارد.

همچنین باید از کشورهایی مانند قطر و ترکیه نام برد که موضع حمایت از گروه‌های مسلح را پیش گرفته‌اند، یا فرانسه که خواستار دخالت بین المللی در لیبی شد.

بی‌شک اختلاف موضع طرف‌های بین المللی و منطقه‌ای در قبال بحران لیبی تاثیری منفی بر این بحران می‌‌گذارد و زمینه دستیابی به اجماع نظر ملی بین طرف‌های درگیر را از بین می‌برد و بر عمر بحران می‌افزاید و این احتمال بروز جنگ ویرانگر داخلی در لیبی را تقویت می‌کند.
منبع: فارس