يکشنبه ۰۹ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۱:۱۰
حاشیه‌های اکران «چ» درمجتمع 13آبان

اما دل ابراهیم پر بود ...

حضور پرشور دانشجویان در زمان اکران فیلم «چ» نشان داد که هنوز دوره ساخت فیلم‌های این چنینی نگذشته‌است و فقط هنرمندی می‌خواهد که بتواند هنرمندانه فیلمسازی کند
کد خبر : ۱۶۵۶۶۷
صراط: مراسم اکران دانشجویی فیلم «چ» و تجلیل از ابراهیم حاتمی‌کیا به همت سازمان بسیج دانشجویی عصر امروز با حضور مریم کاظم‌زاده همسز شهید اصغر وصالی و برخی از همرزمان «دستمال‌سرخ‌ها» در مجتمع 13 ابان (محل سابق لانه جاسوسی آمریکا) برگزار شد.

*نیم ساعت به آغاز مراسم، جمعیت به قدری زیاد بود که تعداد کثیری از شرکت کنندگان در بیرون سالن مانده بودند و امکان ورود نداشتند.

*برگزار کنندگان مجبور شدند یک تلویزیون بیرون از سالن آماده کنند تا جاماندگان هم بتوانند فیلم را ببیند.

*ساعت 14 با خاموش شدن چراغ‌های سالن، اکران فیلم «چ» در سالن بصیرت مجتمع 13 آبان آغاز شد.

*حضور پرشور دانشجویان در زمان اکران فیلم نشان داد که هنوز دوره ساخت فیلم‌های این چنینی نگذشته‌است و فقط هنرمندی می‌خواهد که بتواند هنرمندانه فیلمسازی کند.

*فیلم در میان اشک‌ها و لبخندها تمام شد و چراغ‌های سالن در حالی که تماشاگران صورت خیس خود را پاک می‌کردند روشن شد و دیگر تنها صدای تشویق حضار بود.

* آقای کارگردان با موهای جوگندمی، به سختی از لابه‌لای جمعیت بیرون از سالن وارد شد و وقتی روی سن قرار گرفت، تماشاگران به احترامش ایستادند و دقایقی او را تشویق کردند تا بگویند که فیلم «چ» چقدر به ذائقه‌شان خوش آمده است.

* اما دل ابراهیم پر بود، از نامهربانی‌ها و تهمت‌ها، از اینکه بعضی ها برایش شمشیر کشیده‌اند.

* من اهل سیاست نیستم

حاتمی‌کیا گفت: بعد از ساختن فیلم «چ» بعضی‌ها رفتار بدی با من داشتند ولی بهترین سیمرغ و دلگرمی برای من رضایت مردم است.

حاتمی‌کیا اضافه کرد: امروز روز پنجم است که در ارتباط با این فیلم به شهرستان‌های مختلف سفر می‌کنم و اینکه رضایت مردم و استقبال مردم از این فیلم را می‌بینم خوشحالم و خدا را شکر می‌کنم و امیدوارم بتوانم قدردان این همه لطف و مهربانی باشم.

وی خاطرنشان کرد: دوستانی که در زمان اکران فیلم «چ» از خاطرات زمان جنگ خود تعریف می‌کنند مرا یاد آن دوران مقدس می‌اندازد و خاطرات قشنگی را برای من زنده می‌کند.

وی تصریح کرد: من آنقدر می‌فهمم که نسبت به جنگ بسیار کم کار شده و کم در این مورد صحبت شده است ولی من به اندازه‌ای که در توانم بوده در این مسیر کار کرده‌ام و باز هم می‌دانم که کار کمی انجام داده‌ام.

کارگردان فیلم «چ» تصریح کرد: من وقتی موضوع فیلم چمران را به دست گرفتم خیلی می‌ترسیدم البته هنوز هم می‌ترسم زیرا صحبت در مورد شخصیت‌های واقعی بسیار سخت است.

وی اضافه کرد: گاهی اوقات ممکن است با همه تلاش‌هایی که برای ساختن یک فیلم انجام می‌دهیم آن فیلم خوب نشود ولی خوشحالم که فیلم «چ» توانست با یاران اصغر وصالی و همسر ایشان و همچنین یاران و دوستداران شهید چمران ارتباط برقرار کند.

وی در ادامه تصریح کرد: دلم می‌خواهم اینجا یکسری حرف‌ها را بزنم ولی این حرف‌ها برایم دردسر می‌شود.

حاتمی‌کیا افزود: تا به حال سعی کرده‌ام خیلی در محافل سینمایی شرکت نکنم و خیلی هم در سینما احساس نزدیکی ندارم البته همکاران خود را محترم می‌شمارم ولی دغدغه‌ام خیلی به سینما نیست ولی وجود فضاهایی مانند جنگ مرا سحر می‌کند و مرا به ساختن اینچنین فیلم‌هایی تشویق می‌سازد.

کارگردان فیلم «چ» اظهار داشت: این روزها در بعضی از مطبوعات سیاه‌لشگرهای قلم‌بدست وارد صحنه شده‌اند و نمی‌دانم چرا با من چنین برخوردهایی می‌کنند انگار من آب را به لانه‌شان ریخته‌ام یا اینکه خودشان را به جهالت زده‌اند و احساس می‌کنند که من به خاطر اینکه سیمرغ نگرفته‌ام این حرف‌ها را می‌زنم که البته بعضی از این حرف‌ها پای نفاق آنها می‌گذارم و آن چیزی که برای من اهمیت دارد آن چیزی است که در جنگ دیده‌ام و آن مصائبی است که از جنگ کشیده‌ام و آن را با هیچ‌چیز عوض نمی‌کنم.

حاتمی‌کیا خاطرنشان کرد: کسانی که برای من شمشیر می‌کشند و با لحنی بی‌ادبانه با من حرف می‌زنند بدانند که من اهل سیاست نیستم و سیاست را خیلی پایین‌تر از فرهنگ می‌دانم و در هیچ دورانی برای سیاست مقامی قائل نشده‌ام.

وی ادامه داد: چون فیلمم باید مجوز اکران بگیرد و این اکران از 21 اسفند شروع می‌شود نمی‌خواهم چیزی بگویم که باعث دردسرم شود.

کارگردان فیلم «چ» اضافه کرد: خدا کند صندلی‌های سینما مثل اینجا پر از جمعیت و پرشور باشد تا بدخواهان من زبانشان بند بیاید.

وی در خاتمه افزود: بیشتر کسانی که در این سالن هستند دوران جنگ را ندیده‌اند و خوشحالم که این فیلم توانسته با آنها رابطه برقرار کند و انشاءالله هر کسی این فیلم را دیده و نظرات را جلب کرده است مبلغ این فیلم باشد تا من هم روسفید شوم.

*مراسم که تمام شد، او را تا خیابان بدرقه کردند و ابراهیم رفت تا شاید روزی اثر جاودانه دیگری به جا بگذارد.

منبع: فارس