پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۶

معاونان مفسدبهبهانی دردادگاه چه گفتند؟

در بخش اول این گزارش برخی از اعترافات سه محکوم دولتی در دادگاه اختلاس سه هزار میلیارد تومانی که از معاونان وزیر وقت راه و ترابری بودند از نظرتان می گذرد.
کد خبر : ۱۰۰۵۷۱

به گزارش صراط،دادگاه تخلف بزرگ بانکی در تاریخ ایران بی سابقه بوده است؛ چه از نظر حجم پرونده و تعداد متهمان چه از نظر احکام صادر شده و قطعی شده. برای اولین بار در تاریخ ایران 4 مجرم اقتصادی به اعدام محکوم می شوند و اگر به وضعیت اقتصادی فعلی کشورمان دقیق شویم خواهیم دید که جرم این محکومان چه ضربه جبران ناپذیری به اقتصاد کشور وارد کرده و صدور چنین حکمی توجیه خواهد شد.

سال 1391 جلسات دادگاه تخلفات بانکی ادامه یافت و نکات بسیار جالبی در این جلسات عنوان شد. البته برای انتشار آنچه در دادگاه های این پرونده می گذشت محدودیت های فراوانی بود با "ف الف" و "الف ش" نوشتن ها، اطلاعات گنگی به مخاطبان منتقل می شد.

در مطلب پیش رو برخی سخنان متهمان دولتی را منتشر می کنیم که همگی آنها روزی در خدمت آقای بهبهانی مشغول خدمت کردن! به مردم بودند و حالا آقای بهبهانی مشخص نیست با چه عنوانی در جلسات هیات دولت شرکت می کند و انگار نه انگار اتفاقی و مسئولیتی در استخدام این افراد داشته است .

در ادامه این گزارش اعترافات این محکومان به انتخاب  از نظرتان می گذرد:

من از خاوری سربلند ترم

ابوالفضل گلزاری،مدیرعامل شرکت شرکت خط و ابنیه راه‌آهن (تراورس) که به جرم مشارکت در پرداخت رشوه به مبلغ ۶۳۶ هزار یورو و تحصیل مال از طریق نامشروع به مبلغ ۷۰۰ میلیون تومان در جلسه هشتم دادگاه محاکمه شد سخنان عجیبی در دادگاه زد.

 او به 3 سال حبس محکوم شد: کار شرکت تراورس نگهداری، نوسازی و بازسازی خطوط ریلی و تولید تراورس بتونی بود. در پنج سالی که من در این شرکت حضور داشتم یک نیرو هم کم نکردیم و همیشه افزایش تولید داشتیم.افتخار دارم که انحصار بازسازی خطوط ریلی را در این مدت شکستم و مناقصه پروژه بندرعباس ـ شیراز را در اوج سلامت به عنوان یک بسیجی به سرانجام رساندم.

شرکت تراورس هشت هزار و ۳۰۰ پرسنل داشت که زحمت کش ترین کارکنان وزارت راه بودند و شش میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان فقط دستمزد کارکنان بود.۲۵۸ میلیارد تومان در مقابل پروژه های واگذار شده به مه آفرید امیرخسروی عددی نیست و وزارت راه برای واگذاری شرکت به مه آفرید بهترین گزینه را انتخاب کرد. من از کسی پول نگرفته ام و پولی که گرفته شده به حساب شرکت ابنیه ریخته شده است.بیماری گروه امیرمنصور آریا غرور بود.

پشت صحنه قرار داد امضا شده برای واگذاری پروژه دو طبقه کردن رامسر به نور، آقای «م» بود. آمدند یک تفاهم نامه امضا کردند و به مه آفرید گفتند اگر خط ابنیه را بگیرید این امتیازات را به تو می دهیم. من بچه کربلای پنج بودم. از کجا می دانستم یک روز در دادگاه رسیدگی به فساد مالی حضور می یابم؟

من از خسروی جز صداقت ندیده بودم. یادم است که در ماه اول به آقای خسروی گفتم در کار من دخالت نکن و به او گفتم با عزل و نصب و نحوه اداره کردن کاری نداشته باش و انصافا هم همین طور بود.

من از خاوری سربلند ترم زیرا امروز در اینجا قرار گرفته و از خودم دفاع می کنم . برادرم از من پرسید که آیا پسرت را به جلسه دادگاه بیاورم و من گفتم بیاور تا ببیند که پدرش لقمه حرام نخورده است.

اجازه دهید نگویم مغز این شرکت چه کسی بود؟ فقط این را بگویم که مغز متفکر این شرکت ها «مه آفرید» نبود. این همه شرکت را او نمی توانست اداره کند. او پشت داشت.

آقای ریاضی (شخصی که در تصادف رانندگی در تابستان 90 فوت کرد) به عنوان یک صندوقچه اسرار بود و حیف شد که رفت.از افتخارات جمهوری اسلامی، زندان های آن است. ما در زندان نیستیم، ما در حجره طلبگی هستیم. صبح با اذان بیدار می شویم و روز را با دروس آقای مجتهدی و ... سر می کنیم.

يك منزل در سه راه آذري براي يك خانواده بي‌بضاعت خريدم

شاپور رهنمای ذکاوت، مديرکل طرح و برنامه و بودجه وزارت راه و ترابري هم یکی از دولتی ها بود که به جرم اختلاس و دریافت رشوه به 10 سال حبس، 74 ضربه شلاق، انفصال دایم از خدمات دولتی محکوم شد، در 17 اردیبهشت و در نهمین جلسه دادگاه محاکمه شد.
 وی گفت:ما در معاونت برنامه‌ريزي و حمل و نقل وزارت راه و ترابري يك طرحي را به صورت قراردادي انجام داديم به صورتي كه اين كار به ايجاد يك بانك اطلاعاتي در وزارت راه تبديل شد لذا در مقابل عين 35 ميليون توماني كه دريافت شده كار انجام شده است.

موضوع هزينه كرد اعتبارات خارج از شمول وزارت راه در سال 88 هيچ ربطي به مه‌آفريد اميرخسروي و گروه اميرمنصور آريا نداشت بلكه 35 ميليون تومان براي ايجاد بانك اطلاعاتي در وزارت راه و ترابري بود.

من به خاطر اينكه دوستم يعني «ش.ب» فرزند شهيد بود و به خاطر حفظ حرمت خانواده شهدا ابتدا نخواستم او را درگير و گرفتار اين ماجرا كنم. 266 هزار دلاری که در اتومبیل من گذاشتند را به  ریاضی كه فوت كرده دادم. از 300 ميليون تومانی هم که گرفتم ابتدا يك منزل در سه راه آذري براي يك خانواده بي‌بضاعت خريدم.

پول را من از دوستم گرفتم، نه به خاطر پروژه بندرعباس-شيراز. ما در زماني كه در وزارت راه بوديم كاري كرديم كه شايد ايجاد حدود 10 هزار كيلومتر بزرگراه در دستور كار قرار گيرد و اين امر باعث شد كشته‌هاي جاده‌هاي بين شهري كاهش يابد و تمام كارهايي كه انجام شده منشاء خير بوده است.

من به خاطر اين همه آزار و اذيت خودم و تحمل رنج و مصائب هر شب دارم گريه مي‌كنم و از خدا مي‌خواهم مرا به دنيا برگرداند. من شايد 118 شب است كه شب اول قبر را دارم درك مي‌كنم.

در مورد كميته فني و بازرگاني بايد اشاره كنم كه در اين كميته، نظري كه من مي‌دادم نظر صائب بود و نظر من را چشم بسته امضا مي‌كردند. من در مناقصه راه‌آهن بندرعباس ـ شيراز عضو كميته فني بوده‌ام. اين تاريخي‌ترين پروژه بود و با پول آن مي‌توانستيم بيش از 20 پروژه‌ي ديگر را اجرا كنيم.من به هيچ عنوان نه قصد ارتشا داشته‌ام و نه رشوه گرفته‌ام. تا ابدالدهر هم به اين اعتقاد دارم و هيچ ريالي از پولي كه از دوستم گرفتم را براي خودم خرج نكردم. حتي 10 ميليون تومان هم از خودم روي آن گذاشتم.

من در دور هشتم مجلس هم كانديدا بودم و آرزوي من اين بود كه كشته‌هاي جاده‌ها كاهش يابد كه اين امر در تراكت‌هاي تبليغاتي من موجود است.

محکومیت شاگرد وزیر راه

کامران رادپویا مدیرعامل شرکت ایمن پایا وابسته به وزارت راه در جلسه نهم دادگاه سخن از بهبهانی آخرین وزیر راه و استاد احمدی نژاد به میان آورد. وی به 5 سال حبس و رد 113 هزار یورو محکوم شد.

وی گفت: من در خانواده‌اي فرهنگي به دنيا آمده‌ام و ده‌ها نوآوري و سه اختراع ثبت‌شده نيز دارم.سابقه‌ كاري من به زمان دولتي بودن شركت تراورس برمي‌گردد.

يعني آشنايي من با «گلزاری» يك امر قهري بوده است. وزير شدن آقاي «بهبهانی» هم قهري بوده است و من سراغ اين افراد نرفته‌ام. آقاي «بهبهانی» در سال 80 استاد من بوده است و رابطه‌ من با او استاد و شاگردي و خانوادگي بود؛ لذا اگر ايشان از همه‌ دنيا حق حساب گرفته باشد نمي‌توانسته از من چيزي بگيرد.

اگر حساب شخصي او را هم چك كنيد مي‌بينيد كه نيازي به اين مبالغ ندارد. من بالاترين نامردي را از دوستم ديدم. او گفته‌ كه 200 هزار يورو از من گرفته است ولي ايشان بخشي از حقيقت را بيان مي‌كند. من استشهادي دارم كه در آن بيش از 10 نفر شاهدند چنين چيزي نبوده است.

این بخشی از اعترافات این محکومان بود که در این گزارش مشاهده کردید و در روزهای آینده دیگر اعترافات متهمان و نحوه این اختلاس با جزئیات بیشتر منتشر می گردد و امید داریم که با پیگیری های دستگاه های نظارتی و وضع قوانین مناسب به خصوص در حوزه بانکداری کشور دیگر شاهد این نوع از اختلاس ها نباشیم که مطمئنا تداوم این نوع از فسادها به اعتماد عمومی ضربه وارد خواهد کرد.

در پایان بخش اول این گزارش کوچکترین تقاضایی که از مسئولان می توانیم داشته باشیم اینکه وقتی جرمی ثابت شد و محکومان آن مشخص گردیدند ؛ لااقل اگر یک درصد هم در این پرونده مقصر بودند ؛ یک عذرخواهی از ملت بزرگوار ایران داشته باشند.
منبع: مشرق