به گزارش صراط ، وقتي ايدئولوگهاي فراماسونر نزديكترين
راه به دروازههاي ولنگاري غرب را در فريب زنان يافتند و كلوپ روتاري،
باشگاه هاي لانيز و مجامع فراماسونري را به همكاري زنان فرستادند، رژيم
پهلوي مجري سياستهاي استعمار شد و زناني را به خدمت گرفت؛ هر چند تك و
توك، زناني بودند چون «قرةالعين» سالها پيش به استقبال بيحجابي و هرزگي
مورد نظر غرب شتافته بودند. اگر اشتباه و عملكرد بعضي از اين زنان را به
حساب غفلت و غرضنورزي گذاشتي، قبول؛ هر چند راه حق و باطل را سالهاي سال
است به ما آموختهاند، اما باور نكن كه غرب و استعمار، حقوق و حضور واقعي
زن مسلمان را ميپذيرد و از آن واهمهاي ندارد. نوشتار زير نگاهي است بر
نقش و كاركرد زن در پارهاي از جريانها.
«در بد دورهاي هستيم؛ دورهاي كه كيستي و چيستي انسان محل سؤال است و كيستي و هويت زنان نيز.»۱ شايد بيان سير اصلاحات در جمع گروهي از زنان اصلاحطلب، ما را به فاز زماني كنفرانس ۵۶۸ فرانسه برگرداند؛ كنفرانسي كه موضوع مورد بررسي آن اين سؤال بود؛ آيا زن انسان است يا خير؟۲ اما آيا ميتواند مخاطب را از نتيجه خوشايند كنفرانسها و سمينارهايي چون نشست بين المللي مؤسسه ملي دموكراتيك نااميد سازد؟
دسامبر ۲۰۰۳، واشنگتن ميزبان رهبران زن احزاب سياسي از ۲۷ كشور جهان بود. زماني كه طنين هر صدايي در خيابانهاي پر رفت و آمد واشنگتن با خش خش برگهاي پاييزي، زير پاي رهگذران از زن و مرد گم ميشد، مؤسسه ملي دموكراتيك، شعار جهاني خود را اعلام كرد: «با زنان برنده شويد؛ تقويت احزاب سياسي»؛۳
اين كارگروه بين المللي به دنبال ايجاد پلهايي بود تا زنان بتوانند براي ايجاد تغيير در آينده كشورهايشان از آن عبور كنند. ترويج كنوانسيون رفع هر گونه تبعيض عليه زنان «CEDAW» يكي از سه سند جهاني است كه در دستور كار اين برنامه عملي جهاني قرار گرفت؛ سندهايي كه به تعريف «برابري زن و مرد» مطابق با استانداردهاي بين المللي ميپردازد.
برابري زن و مرد اگرچه در نگاه فيلسوفاني چون افلاطون حمايت ميشد كه خدا را به واسطه مرد آفريده شدنش سپاس ميگفت،۴ ولي در نگاه انديشمنداني چون امام خميني (ره) زن انساني بزرگ است كه مقام مربي جامعه، خاص اوست؛ كسي است كه از دامن او انسانها پيدا ميشوند۵ و مرد به معراج رهنمون ميشود.۶ زن در نگاه ناب و برخاسته از اسلام امام خميني (ره) از نظر حقوق انساني با مرد مساوي است؛ هر چند در يك سري از احكام متناسب خود، با مرد تفاوت دارد.۷ از اين ديدگاه، نگاه ارسطويي مبني بر اينكه زن براساس طبيعت خود محكوم به اسارت بوده و سزاوار شركت در كارهاي عمومي نيست، جايگاهي ندارد. زن، شايسته شركت در كارهاي اجتماعي است؛ نه تنها پيروزي نهضتهاي انقلابي مرهون حضور زنهاست،۸ بلكه اگر زنهاي شجاع و انسانساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شكست و انحطاط كشيده ميشوند.۹
با نگاهي به نقش مؤثر زن در صحنه اجتماع مشرق زمين، ردپاي زنان در خيزشها و نهضتهاي دويست سال گذشته به خوبي پيداست. از همراهي زنان و شكستن قليانها در نهضت تنباكو و پيوستن به خيل سربازان ميرزاي شيرازي(ره) تا حضور نقش آفرين بانوان در نهضت امام خميني (ره) و پيروزي انقلاب اسلامي، حضور مادران و زنان مسلمان در جنبشها و مبارزات، منطبق شدن با الگويي به قدمت ۱۴۰۰ سال بود؛ طرحي از حضور و رويارويي در نظام اجتماعي كه اولين مؤلفهها و آموزههاي آن عفت بود و وقار. نجابت و متانت در زنان مسلمان، عنصري روشن و بيبديل است كه درك آن نياز به ورق زدن دفتر خاطرات مستشرقين و سفرنامهنويسانِ از ايران زمين نيست. «ويلس» در سفرنامه خود مينويسد: «نانجيبي و بيشرمي و بياعتنايي به عفت و وقار، از نظر زنان ايراني عملي مذموم و رفتاري ناشايست است. بدين لحاظ همان خانم زيبايي كه در منزل با نمايش زيباييهاي اندام و چهره خود مايه دلگرمي شوهر ميشود، در بيرون از منزل حتي گوشه چشمي هم به نامحرمان نشان نميدهد. تا آنجا كه در راه رفتن، صحبت كردن و نگاه هم ملاحظه عفت و نجابت خودش را دارد و هرگز به تنزل كردن از مقام قابل احترام خود برنميگردد.»۱۰ اولئاروس، يكي ديگر از زنان در سفرنامه خود، از پوشش بانوي مسلمان ايراني و حساسيت او با نامحرمان گفته است۱۱ و كِلودانه نيز در زندگي سفرنامهاي خود از آزادي زن مسلمان در پوشش حجاب پرده برميدارد.
چادر، وقار و عفاف، سالهاست كه نگاه جسور و ناآرام بيگانه را به خود مشغول داشته، سنگري كه ميتواند بهترين راه نفوذ لشكر فرامدرن باشد. استاد رحيمپور ازغدي در اين باره ميگويد: «استعمار ايران كوشيد تا با تشكيل انجمنها و مجامع زنان كه ريشه در جريان فراماسونري داشت، تحت عنوان دفاع از حقوق زن، به تدريج آموزش و پرورش و رسانهها را با خود همراه ساخته و اين فرهنگ را جا بيندازد كه زن پيشرفته، زن برهنه غربي است و حجاب يعني عقب افتادگي و محدوديت.»۱۲ تشكيل انجمنهايي نظير «جمعيت نسوان وطنخواه» در دهه ۲۰ ميلادي ميتوانست از مناديان ارزشهاي تمدن غرب پس از انقلاب مشروطه باشد. سخنرانيهاي هفتگي اين انجمنها با ارسال دويست - سيصد كارت دعوت، فراخوان حضور پرشور زنان در آن مقطع زماني بود. برپايي و اجراي تئاتر و نمايشنامه توسط زنان ارمني، از ديگر القائات تصويري و ملموس از فرهنگ زنان اروپايي بود؛ هر چند ظرافتهاي ايشان به منظور حساس نشدن مردم متدين، قالب تبليغي عروسي نوكر و كلفت بانوي ماسوني ميگرفت. تجليل از ترقيات و اختراعات محيرالعقول اروپا، تشابه ظاهري زن ايراني به زن غربي رهگذر ترقي ايران و ... از جمله محورهاي مورد بحث سخنرانان و متصديان فرهنگي اين انجمنها در اجتماعات زنان و دختران بود. گردانندگان اصلي اين جمعيتها، عدهاي از بانوان فرنگي مآب و تجددطلب با تحصيلات غربي بودند. اگرچه آنها در راهبري جمعيت از افكار و ايدههاي همسران و افراد خانواده خود بهرهمند بودند، اما هيچ كدام مانند «محترم اسكندري» نبودند؛
كسي كه از همان اوان كودكي به لحاظ فكري و عقيدتي كاملاً تحت تأثير انجمنهاي فراماسونري بود و افتخار فرزندي يكي از بنيانگذاران انجمن آدميت را داشت. او از پيشتازان جنبش تجددطلبي نسوان در دهه ۲۰ بود.
فرخ روپارساي از ديگر زنان پيشتاز عرصه تجدد و نوخواهي است. او در كنار تدريس در دبيرستانهاي دخترانه رژيم پهلوي، فعاليتهاي مخرب ژورناليستي پدر و مادر را دنبال ميكند. اگر پدر در نشريه «عصر جديد» سلسله مقالاتي را با عنوان «كمك به پيشرفت نسوان ايراني، از طريق آشنايي با تمدن» تيتر ميزد و كشف حجاب و دفاع از حقوق زنان را ترويج ميكرد، دختر در سايه تلاشهاي پدر و آرزوهاي برآورده شده مادر با صدور كشف حجاب رضاخان، به ضرورت برابري حقوق اجتماعي و سياسي زنان در روزنامهها داد سخن ميداد. فرخ منتسب به بهايي بودن و فرقه ازلي، در اوج اعتراضات روحانيون و متدينين مذهبي، مقام وزارت آموزش و پرورش كابينه هويدا را تصاحب كرد و بر اساس طرح و برنامهريزي حساب شده رژيم پهلوي و دست اندركاران آمريكايي به يك وسيله تبليغاتي مبدل شد. رسانهها، تلويزيون، روزنامهها و مطبوعات در اين زمان وي را به عنوان نخستين زني كه بر مسند وزارت تكيه زده است، سمبل و نماد دگرگونيهاي حاصل از انقلاب سفيد معرفي نمودند و آن را سرآغاز تحولات بسيار عميق در عرصه برابري زن و مرد ناميدند.۱۳ خرافه خواندن حجاب از سوي او در جمع معلمان و مديران مدارس، تندرويها و حمله آشكار او به دين و مذهب بود كه الگوي عملي او در ديانت بهايي، قرةالعين نام داشت؛ زني كه اولين نمونه آزمايشي مكتب استعماري در كشف حجاب شد. زرين تاج قزويني، مشهور به قرةالعين با اعلام رسمي نسخ اسلام، مبلّغ ديانتي جديد شد. سخنوري و حسن بلاغت، جاذبههايي بودند كه بر ملاحت و چهره زيباي او ميافزودند. حضور او با موي افشان و لباسهاي رنگين در سخنرانيها و روز عاشورا، به عروسك خيمه شب بازي ميمانست كه در جهت اهداف استعمارگر به خوبي كنترل ميشد.
جذابيّت رابطه دختر و پسر، مهمترين ابزار تبليغاتي تشكيلات بهايي است. بهرهبرداري از زنان و دختران زيبا با آرايش سر و رو و آوازخواني در قبل از انقلاب، طعمهاي براي به دام انداختن جوانان بود؛ رابطهاي كه ميتوانست در كارگاههاي رايگان حرفهاي خياطي و نجاري و يا در ضمن تدريس خصوصي از سوي معلمان بهايي – پس از انقلاب – شكل گيرد و با واژههايي فريبا چون صلح، رسيدن به تساوي حقوق زنان و مردان و ... به حوزههاي فكري و اعتقادي نفوذ كند. برنامهاي كه از سالها قبل طراحي شده بود. وزارت مستعمرات انگليس در نامهاي به يكي از جاسوسان خود، پس از اينكه به برداشتن و تبليغات عليه حجاب تشويق ميكند، ميگويد: «وظيفه مأموران ماست كه جوانان را به عشق بازي و روابط جنسي نامشروع با زنان تشويق كنند و بدين وسيله فساد را در جوامع اسلامي گسترش دهند.»۱۴ اشاعه فساد و فحشا، اردوهاي مختلط دانش آموزان، تأسيس زمينهاي ورزشي و سالنهاي نمايش ايران و ... از اقدامات فرخ روپارساي، يك بهايي نشسته بر مسند قدرت بود؛ كسي كه مفتخر به دريافت نشان پيشاهنگي از سوي شاهنشاه آريامهر شد تا مقدمه ورود و پيشرفت او به باشگاههاي «لانيز»، «كلوپ روتاري» و «انجمن تسليح اخلاقي» وابسته به مجموعههاي فراماسونري باشد.
علاوه بر زنانيكه به عنوان كانديداهاي «كنگره آزاد زنان و آزاد مردان» به نمايندگيهاي مجلس ميرسيدند و يا بر كرسيهاي سناتوري تكيه ميزدند تا سهمي در اجراي نمايش «برابري زنان و مردان» داشته باشند، شاهدخت اشرف، رياست هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل را بر عهده داشت و با اجراي بعضي برنامهها مانند تشكيل كنفرانس جهاني حقوق بشر و كنفرانس بين المللي حقوق زن در تهران، سعي داشت تا كرسي رياست سازمان ملل متحد را به عنوان يك زن متمدن ايراني تصاحب كند.
اما عرصه فرهنگ پهلوي خود نيازمند ابزار ديگري بود. اواسط دهه۴۰، كارگزاران و برنامهريزان سياست پهلوي به پر رنگ كردن نقش فرح پرداختند تا او را به عنوان شهبانوي روشنفكر و هنرپرور معرفي كنند. سرانجام به كوشش فرح و در سايه برنامههايي چون جشن هنر شيراز، ابتذال و هرزگي، رنگ و بويي متمدنانه يافت.
«هنر براي هنر» ترويج و تبليغ متصديان فرهنگي دفتر فرح بود تا هنر و ادبيات ايران به عرصه ابتذال و انحراف كشيده شود؛ سرگرمي تازهاي براي جوانان و هنرمندان تا از كانال هنر و هرزگي، آنان را از صحنة فعاليتهاي اجتماعي دور كنند.
سيمين بهبهاني كه شعر «نغمه روسپي» طليعه ديوان اوست، به دليل «بي پروايي و جسارت خارج از عُرف و آداب زمانه در عرصه شعرهاي عاشقانه و بيان عواطف زنانه، خيلي زود مورد توجه و حمايت برنامهريزان و سياستگذاران فرهنگ به اصطلاح تجددطلب دوره محمدرضا پهلوي قرار ميگيرد»۱۵ و با عضويت و انتصاب در «كميسيون شعر و ترانه» ظرفيتهاي لازم براي تزريق هرزگي به جامعه را در اختيار ميگيرد.
وقتي صداي مطبوعات وابسته آن زمان به شكايت از اين بيپروايي بلند ميشود، سيمين در مصاحبهاي مطبوعاتي ميگويد: «من ترانهسرايي را در مسير انحطاط ارزيابي نميكنم.»۱۶
حضور زنان به بهانه تساوي، نه تنها در عرصه فعاليتهاي فرهنگي مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد، بلكه حضور در صحنه فعاليتهاي نظامي و حركتهاي مسلحانه از ديگر اهداف هژموني زن در پارهاي از اين جريانهاست. «دهه ۷۰ ميلادي خيابانهاي پاريس، نيويورك و لندن محل تجمع دختراني بود كه تصاويري از شكنجههاي ساواك را در دست گرفتهاند؛ نظير اين دختران در پايان دهه ۷۰ در خيابانهاي تهران و ديگر شهرها با اسحلههاي كمري عملياتهايي را انجام ميدادند كه به «نبرد مسلحانه دليرزنان» عليه طاغوت معروف شده بود.»۱۷ مسئوليت اين عملياتها را گروهي بر عهده ميگرفتند كه بعدها «منافقين» ناميده شدند.
پاي بعضي از اين دختران كه به تشكيلات سازماني باز ميشد، به اختلاف و جدايي همسر قبلي منجر ميشد و وصال عاشقانهاي را با يكي از اعضاي سازمان رقم ميزد. گاهي اين ازدواجهاي سازماني به گونه اي توجيه ميشد. حوري بازرگان، يكي از اين دختران است. او وقتي در سال ۵۴ با مرتضي خاموشي – از اعضاي تشكيلات – پيمان ازدواج بست، مطرح ميكرد كه او اين اجازه را از طرف لطف الله داشته است به خصوص كه او محكوم به زندان ابد شده بود.
پس از انقلاب، دختران پيشقراولان شركت در عملياتهاي انتحاري عليه نظام اسلامي شدند. شهادت آيت الله دستغيب نمونهاي از اين عملياتها بود. در سالهاي حيات ايدئولوژيكي سازمان در خاك عراق، آموزش نظامي زنان به عنوان چريكهاي مبارزاتي در شهر نظامي «كمپ اشرف» دنبال شد. زنان منافق كه در گذشته با زيبايي و جمال، عامل جذب مردان به گروه بودهاند و بدون توجه به نظارت شرع بر نوع پوشش و روابط، به بهانه كارهاي گروهي، به تصاحب رهبران سازمان درميآمدند، اكنون به يك كالاي جنسي بدل شدند تا افسران عراقي در قبال پرداخت جيره و مواجب رهبران فرقه رجوي بيبهره نمانند.
پس از انقلاب، طلاق و به هم ريختن بنيان خانواده، خارج كردن رحم زنان با عمل جراحي، ديگر حلقه تكميلي هژموني زن در سازمان منافقين است. عقيم كردن حداقل ۱۵۰ نفر از زنان عضو، دنبال كردن شكلي ديگر از مبارزات ايدئولوژيكي است؛ عملياتي موسوم به «قله آرماني» كه در آن آرمانهاي ملكه چشم سبز زنان منافق، يعني مريم، آن را رهبري ميكند تا همه هويت و شخصيت اعضا در راستاي اهداف سازمان معنا شود.
زنان منافق كه حتي در نوع پوشش، آزادي و انتخابي ندارند، در قله آرماني سازمان بايد از عشق، دوست داشتن و فرزند داشتن نهي شوند و در عين حال، مظاهر مجسم عزم و اراده براي برابري و آزادي به حساب آيند. مريم رجوي در پيامهاي رسمي خود از حقوق زنان و كودكان ياد ميكند و آن را لازمههاي يك حكومت دموكراتيك ميداند؛ «مبارزه براي برابري كه در كانون بنيادگرايي است، لازمه برقراري و پيشرفت دموكراسي است. از اين رو در شكست مقطعي بنيادگرايان، زنان نيروي تعيين كننده محسوب ميشوند.»۱۸
جايزه مبارزه براي برابري را خانم سيمين بهبهاني دريافت كرد. ژانويه ۲۰۰۹ پاريس ميزبان زناني بود كه جايزه «سيمون دوبووار» را به نام «براي رهايي زنان» به نماينده كمپين «تغيير براي برابري» اهدا مي كردند. اين جايزه كه به مناسبت صدمين سال تولد سيمون دوبووار – فيلسوف و نظريهپرداز فمينيست فرانسوي و نويسنده كتاب مشهور جنس دوم – به وجود آمد، به «اقدامات و كارهاي استثنايي زنان و مرداني تعلق ميگيرد كه در راستاي مبارزات دوبووار به احقاق حقوق زنان در جهان كمك كردهاند». كافه «دومگو»ي پاريس، جايي كه پايگاه سيمون دوبووار، «ژان پل سارتر» و ديگر روشنفكران زمان آنها بود، پذيراي دوبووار و جوليا كريستوا بود. كريستوا، نظيريهپرداز فمينيست، كسي است كه رياست هيئت بين المللي داوري را به عهده داشت. وزير فرهنگ و ارتباطات فرانسه، خانم «ماري اليانل» در اين مراسم گفت: «ما تحت تأثير جسارت زنان ايران قرار گرفتهايم و همواره از فعاليت زنان در ايران حمايت خواهيم كرد.»۱۹
كمپين يك ميليون امضا با شعار تغيير براي برابري، طرحي اجتماعي است كه شماري از فعالان حقوق زن در ايران از شهريور ۸۵ با مجريان آمريكايي طرحهاي برانداز نرم به راه انداختند و با كمكهاي مالي بعضي كشورهاي خارجي حمايت ميشد.۲۰ هدف اين جمعآوري دست كم يك ميليون امضاء در حمايت از رفع تبعيضهاي قانوني عليه زنان بود اين كمپين بزرگترين ائتلاف را ميان ليبرالها، سكولارها، لائيكها و مدعيان اصلاحطلبي به وجود آورد. و پيوندي براي ارتباط براندازان با مدعيان اطلاحطلبي محسوب ميشد. ۲۱
جايزه سال گذشته دوبووار را تسليمه نسرين، نويسنده بنگلادشي دريافت كرد. او نيز همچون سيمين، اين جازه را به دليل به خطر انداختن جانش براي آزادي زنان ميگرفت. سيمين كه پس از پيروزي انقلاب به صف اول معترضان و مخالفان ميپيوندد، ميتواند يكي از پياده نظامهاي نبرد فرهنگي باشد. بايد تلاش كرد از او يك چهره مبارز فرهنگي ساخت و براي او سابقه مبارزاتي دست و پا كرد. مطبوعات، نشريات و مراكز فرهنگي داخل و خارج از كشور به پر رنگ كردن نقش سيمين پرداختند. هما سرشار – نويسنده يهودي صهيونيست و يكي از اعضاء هيئت امناي بنياد مطالعات ايران – اولين مصاحبه مطبوعاتي سيمين را ترتيب ميدهد و «ره آورد» مجلهاي است كه به انتشار اين مصاحبه مفتخر ميشود. حسن شهباز، روتارين معروف و جاسوس بازنشسته آمريكا، امتياز اين مجله را بر عهده دارد.۲۲ سيمين در برنامههاي تداركاتي اپوزيسيون سلطنتطلبان، شب شعرش را در مركز مطالعات خاورميانه دانشگاه كاليفرنيا اجرا ميكند. سيمين، فراريان ضد انقلاب را سرمايههاي معنوي كشور ميداند. در اين همكاري دو سويه، رسانههاي متعلق به ضد انقلاب بازتاب ميدهند كه: «در تاريكترين شبهاي ستم، صداي سيمين، فواره روشن ايستادگي و مبارزه است.»۲۳ سيمين، «بزرگ بانوي شعر ايران» نام گرفت و راديو اسراييل چهار شب متوالي او را به پاس خدمت بزرگش ستود. چرا كه در دعوت وزارت ارشاد براي شعر خوانياش به مناسبت روز زن سال ۱۳۷۶، او بيانهاي ويژه در باب محروميت و ستمديدگي زن ايراني قرائت كرد.
سيمين بهبهاني و شيرين عبادي – از ديگر حاميان كمپين – نماينده زناني هستند با اين اعتقاد كه ميتوان بدون نظارت فقه و شريعت بر نظام خانواده و زنان رفتار كرد و با ميل و سليقه و خارج از عرف جامعه، سر برهنه و بدون حجاب ظاهر شد.
شيرين عبادي، چون ديگر داعيان صلح سال هاي ۱۹۷۴، ۱۹۹۴ و ۲۰۰۲، پيام آور صلح جهاني ۲۰۰۳ ميلادي شد. «فعاليتهاي خانم عبادي در زمينه حقوق بشر و ترويج دموكراسي در ايران، به ويژه حقوق زنان و كودكان»دلايلي بود كه كميته صلح نروژ بايد به خاطر آن جايزه ميداد.
عبادي كه خود را مدافع حقوق اقليتهايي چون بهاييان ميداند و به عنوان نماينده سازمان آمريكايي ديدهبان حقوق بشر در ايران فعاليت ميكند، در مصاحبهاي با آسوشيتدپرس گفته است: «معتقدم نظام را از درون ميشود تغيير داد و نيازي به فشار از بيرون نيست.»۲۴ اين جمله خانم عبادي وقتي معنا مييابد كه مدير رسمي راديو سازمان سيا خواستار استفاده از قدرت نرم براي نفوذ و فشار از داخل براي مهار ايران شد.۲۵
ديگر حلقه تكميلي اين پيكار، انتشار گزيده و ترجمه دو كتاب از جين شارپ – پدر انقلابهاي مخملي و نظريهپرداز كنشهاي غير خشونتآميز ناتو و سيا – و دستيارش رابرت. ل حلوي بود كه انتشارات روشنگران و مطالعات زنان آن را در يك مجله به نام «جامعه مدني، مبارزه مدني» روانه بازار كتاب كرد؛ كتابي كه محصول مشترك «برنامه اقدامات غير خشونتآميز» در مركز امور بين المللي دانشگاه هاروارد و سازمان سيا به شمار ميرود.۲۶
شهلا لاهيجي، مسئول انتشارات روشنگران از حاميان اوليه كمپين است؛ كسي كه جايزه «آزادي نشر» را در سال ۸۵ از آن خود كرد. اين اولين سالي بود كه آزادي نشر به ناشري از خاورميانه اهدا ميشد؛ به گونهاي كه همه ۸۶ كشور عضو اتحاديه بين المللي ناشران از ميان پنج كانديداي اين جايزه، به لاهيجي رأي دادند. لاهيجي مهمان هر ساله نمايشگاه كتاب فرانكفورت نيز ميباشد؛ نمايشگاهي كه گفته ميشود اتحاديه ناشران آلمان، به دليل محكوميت سلمان رشدي و موضع ايران در برابر اين نويسنده، خواستار عدم حضور ايران بودند. سال ۷۶، سال حضور دوباره ايران در اين نمايشگاه بود. نمايشگاه كتاب فرانكفورت به عنوان مهمترين روي داد فرهنگي جهان، هر ساله كشوري را به عنوان ميهمان افتخاري ميپذيرد و ملاك انتخاب اين است كه كشور مورد نظر، بيشترين آزادي را براي قلم خود اعمال كرده باشد و نويسندگانش از آزادي درخوري برخوردار باشند و در آنها محدوديت و ممنوعيت نباشد؛ مثل آزادي نوشتن از مسئله هولوكاست و نسلكشي ارامنه در تركيه و آزادي نويسندگان روشنفكري كه بايد اين مسئله را به عنوان بخش تاريك تاريخشان بپذيرند.
اما حضور سياسي بانوان با ورود فائزه هاشمي به گونهاي ديگر ورق ميخورد؛ وقتي بحث دوچرخهسواري بانوان از سوي او، بحث جنجالي مجلس پنجم ميشود. فائزه بحث از دوچرخه سواري را برنامه تبليغاتي مخالفانش پيش از انتخابات ميداند. ولي در عين حال معتقد است: «اصلاً قانوني وجود ندارد كه دوچرخهسواري خانمها را ممنوع كرده باشد. من الان خيلي از خانمها را ميبينم كه در خيابانها سوار دوچرخه ميشوند. اين به فرهنگ جامعه برميگردد و به شجاعت خانمها.»۲۷
فائزه با ديدگاههاي خاص خود در روزنامهاي كه به مدير مسئولي او اداره ميشد، به انتشار تصاوير زنان ورزشكار پرداخت تا به قولي «مظلوميت رسانهاي اين قشر را جبران كند». او بدون در نظر گرفتن فضاي جامعه اسلامي معتقد است: «به عقيده من حجاب همچنان كه در كشورهاي اسلامي معمول است، بايد در ايران اختياري باشد، نه اجباري. و من در سفرهايم به الجزاير، مصر و مغرب، شاهد اين مسئله بودم. اينكه زن مجبور به پوشيدن حجاب شود، اين مسئله ميتواند منجر به سركشي بيشتر زن شود و زن را به جاي اينكه به حجاب به عنوان پوشش شرعي پايبند كند، از حجاب متنفر ميكند.»۲۸
پس از پنجمين دوره مجلس شوراي اسلامي، مجلس هشتم زناني را از طيف اصلاحطلب ، به نمايندگي ملت پذيرا شد. «مشاركت سياسي زنان، ضامن تحقق دموكراسي» شعارهاي بعضي از اين گروهها به مناسبتهاي مختلف درون حزبي بود.
تصويب كنوانسيون رفع كليه اَشكال تبعيض عليه زنان از موضوعات بحث برانگيز مجلس هشتم بود. مفاد كنوانسيون كه «برايندي از ارزشها و هنجارهاي رايج جوامع غربي است و به منظور خطدهي و الگوگيري كشورهاي جهان سوم گردآوري شده» از يك سو با مخالفت شديد مراجع عظام و برخي نهادهاي علمي و جامعه مذهبي كشور مواجه شد و پيوستن جمهوري اسلامي ايران را به عنوان پرچمدار اصولگرايي اسلامي در جهان به اين معاهده، نشانه وابستگي فرهنگي، تزلزل بنيان خانواده، التزام به جهانبيني مادي غرب و پيگيري الگوي تشابه محور و ... دانستند و از طرفي ديگر الحاق به اين معاهده از سوي برخي نمايندگان عضو فراكسيون زنان در مجلس ششم و بعضي ديگر از نمايندگان، دفاع و حمايت ميشد و پذيرفتن آن را زمينهاي براي حضور بين المللي و ايجاد فرصتهاي تازه براي حل معضلات زنان مطرح ميكردند؛ حمايتي كه حُرمت الحاق به كنوانسيون را از سوي علما، نتيجه تفسير بد و تند عليه كنوانسيون ميدانستند. شايد بيان اين دو ديدگاه در بحث از كنوانسيون شنيدني باشد؛ خانم الهه كولايي، عضو شاخه مركزي حزب مشاركت، نماينده مجلس و به عنوان موافق لايحه تصويب كنوانسيون گفت: «به نفع دولت و به معني طرفداري از تبعيض عليه زنان است.» همچنين خانم مادلين آلبرايت، وزير وقت خارجه آمريكا در نطق افتتاحيه پكن اعلام ميكند: «كنوانسيون در جهت تعميم و تعميق سياستها و برنامههاي آمريكا گام برميدارد.»
اگرچه مادلين آلبرايت به صراحت از سياستهاي استعماري آمريكايي ميگويد، اما ايدئولوگهاي غرب ترجيح ميدهند تا اهداف استعماري خود را در پس واژههاي زيبا و ويترينهاي خوش آب و رنگ الفاظي چون؛ «تساوي زن و مرد»، «با زنان تا دموكراسي» و «با زنان برنده شويد»؛ پنهان كنند. ديگر نبايد آشكار و به صراحت و صادقانه! ابراز عقيده كرد! اينكه كنفرانس ۵۶۸ ميلادي فرانسه نتيجه بحثهاي فراوان خود را به صراحت اعلام كرد و گفت زن انسان است و فلسفه مستقل آفرينش او خدمت به مرد است، با زمانه امروزي همخواني ندارد.
منابع:
۱. عباس ناظمي، تأملي بر مشاركت سياسي اجتماعي زنان، رمز، چاپ اول، ۸۴.
۲. موسي نجفي، موسي فقيه حقاني، تاريخ تحولات سياسي ايران، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، چاپ سوم، تهران، ۸۳.
۳. محمود طلوعي، بازيگران عصر پهلوي، نشر علم، چاپ سوم، ۱۳۷۴، ج ۲.
۴. مهناز رئوفي، سايه شوم، كيهان، چاپ هفتم، ۸۷.
۵. عبدالرسول مهاجري، فمينيسم جهاني و چالش هاي پيش رو، بوستان كتاب قم، چاپ اول، ۱۳۸۲.
۶. سايت دفتر مطالعات زنان.
۷. سايت خبرگزاري فارس.
۸. سايت مجاهدين.
۹. مصاحبه مهناز رئوفي با هفته نامه زن روز ۱۲ بهمن ۸۷، ش ۲۱۷۱.
۱۰. مصاحبه شهلا لاهيجي، سايت اعتماد.
۱۱. www.irwomen.com.
۱۲. www.rfi.fr.
۱۳. www.women.gov.ir.
پينوشتها:
۱. سايت خبرگزاري فارس، دعوت گروهي از زنان اصلاحطلب از آقاي خاتمي براي كانديداتوري رياست جمهوري دوره دهم.
۲. ناصر قرباننيا، نهضت دفاع از حقوق زنان، فصلنامه ريحانه، مركز مشاركت زنان، سال اول، شماره ۱، ۱۳۸۱، ص ۴۳، به نقل از عباس فاطمي، تأملي بر مشاركت سياسي اجتماعي زنان، نشر رمز، چاپ اول ۱۳۸۴.
۳. سايت زنان.
۴. ناصر قرباننيا، همان، ص ۴۳، به نقل از عباس فاطمي، تأملي بر مشاركت سياسي اجتماعي زنان، ص ۸۶.
۵. زن انسان است. آن هم يك انسان بزرگ. زن مربي جامعه است. از دامن زن، انسانها پيدا ميشوند. مرحله اول مرد و زن صحيح، از دامن زن است. تاريخ ۲۶/۲/۵۸، تبيان(دفتر هشتم) جايگاه زن در انديشه امام خميني (ره)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، چاپ هفتم، ۱۳۷۸، ص ۵۷.
۶. همان، صص ۵۸-۵۷.
۷و۸و۹. همان، ص ۱۶۹-۶۰-۵۶.
۱۰. www.Aftab.com.
۱۱. نگاه كنيد به ميترا مهرآبادي، زن ايراني به روابط سفرنامهنويسان فرهنگي، نشر روزگار، ۱۳۷۹.
۱۲. سايت خبرگزاري رسا، رحيمپور ازغدي در همايش بزرگداشت قيام گوهرشاد.
۱۳. دفتر پژوهشهاي مؤسسه كيهان، انتهاي تاريكي، كيهان، چاپ سوم، ۱۳۸۷، ص ۹۸-۹۷.
۱۴. دفتر پژوهشهاي مؤسسه كيهان، سايه روشن بهائيت، كيهان، چاپ سوم، ۱۳۸۷، صص ۱۵۰و۱۵۱.
۱۵. همان، نيمه پنهان، كيهان، چاپ چهارم، ۱۳۷۸، ج ۷، ص ۶۵.
۱۶. نيمه پنهان، ج ۷، ص ۷۹.
۱۷. حسن طاهري، كنيزكان سازماني، فصلنامه فرهنگ پويا، پيش شماره ۸، ص ۸۰ .
۱۸. سايت انجمن نجات.
۱۹. سايت زمانه.
۲۰. كيهان، ۱۴ اسفند ۱۳۸۵.
۲۱. همان.
۲۲. نيمه پنهان، ج ۷، ص ۷۹.
۲۳. همان، ص ۸۱.
۲۴. ماهنامه ميثاق، ش ۳۸، ص ۱۱.
۲۵. سايت بصيرت به نقل از اخبار و تحليلها از نشريه داخلي معاونت سياسي سپاه.
۲۶. پيام فضلينژاد، شواليههاي ناتوي فرهنگي، كيهان، چاپ ششم، ۱۳۸۷، صص ۲۱-۲۰.
۲۷. مصاحبه فائزه هاشمي با روزنامه زن، ۲۲ ارديبهشت ۷۷، به نقل از سايت شيرزنان.
۲۸. مصاحبه فائزه هاشمي با پايگاه اينترنتي الشروق الجزاير به نقل از سايت القدس و سايت Iranmalaysia.
‹ نه اين و نه آن بالا در گفتوگو با سردار دکتر محمد دريايي ›
منبع : فرهنگ پویت
«در بد دورهاي هستيم؛ دورهاي كه كيستي و چيستي انسان محل سؤال است و كيستي و هويت زنان نيز.»۱ شايد بيان سير اصلاحات در جمع گروهي از زنان اصلاحطلب، ما را به فاز زماني كنفرانس ۵۶۸ فرانسه برگرداند؛ كنفرانسي كه موضوع مورد بررسي آن اين سؤال بود؛ آيا زن انسان است يا خير؟۲ اما آيا ميتواند مخاطب را از نتيجه خوشايند كنفرانسها و سمينارهايي چون نشست بين المللي مؤسسه ملي دموكراتيك نااميد سازد؟
دسامبر ۲۰۰۳، واشنگتن ميزبان رهبران زن احزاب سياسي از ۲۷ كشور جهان بود. زماني كه طنين هر صدايي در خيابانهاي پر رفت و آمد واشنگتن با خش خش برگهاي پاييزي، زير پاي رهگذران از زن و مرد گم ميشد، مؤسسه ملي دموكراتيك، شعار جهاني خود را اعلام كرد: «با زنان برنده شويد؛ تقويت احزاب سياسي»؛۳
اين كارگروه بين المللي به دنبال ايجاد پلهايي بود تا زنان بتوانند براي ايجاد تغيير در آينده كشورهايشان از آن عبور كنند. ترويج كنوانسيون رفع هر گونه تبعيض عليه زنان «CEDAW» يكي از سه سند جهاني است كه در دستور كار اين برنامه عملي جهاني قرار گرفت؛ سندهايي كه به تعريف «برابري زن و مرد» مطابق با استانداردهاي بين المللي ميپردازد.
برابري زن و مرد اگرچه در نگاه فيلسوفاني چون افلاطون حمايت ميشد كه خدا را به واسطه مرد آفريده شدنش سپاس ميگفت،۴ ولي در نگاه انديشمنداني چون امام خميني (ره) زن انساني بزرگ است كه مقام مربي جامعه، خاص اوست؛ كسي است كه از دامن او انسانها پيدا ميشوند۵ و مرد به معراج رهنمون ميشود.۶ زن در نگاه ناب و برخاسته از اسلام امام خميني (ره) از نظر حقوق انساني با مرد مساوي است؛ هر چند در يك سري از احكام متناسب خود، با مرد تفاوت دارد.۷ از اين ديدگاه، نگاه ارسطويي مبني بر اينكه زن براساس طبيعت خود محكوم به اسارت بوده و سزاوار شركت در كارهاي عمومي نيست، جايگاهي ندارد. زن، شايسته شركت در كارهاي اجتماعي است؛ نه تنها پيروزي نهضتهاي انقلابي مرهون حضور زنهاست،۸ بلكه اگر زنهاي شجاع و انسانساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شكست و انحطاط كشيده ميشوند.۹
با نگاهي به نقش مؤثر زن در صحنه اجتماع مشرق زمين، ردپاي زنان در خيزشها و نهضتهاي دويست سال گذشته به خوبي پيداست. از همراهي زنان و شكستن قليانها در نهضت تنباكو و پيوستن به خيل سربازان ميرزاي شيرازي(ره) تا حضور نقش آفرين بانوان در نهضت امام خميني (ره) و پيروزي انقلاب اسلامي، حضور مادران و زنان مسلمان در جنبشها و مبارزات، منطبق شدن با الگويي به قدمت ۱۴۰۰ سال بود؛ طرحي از حضور و رويارويي در نظام اجتماعي كه اولين مؤلفهها و آموزههاي آن عفت بود و وقار. نجابت و متانت در زنان مسلمان، عنصري روشن و بيبديل است كه درك آن نياز به ورق زدن دفتر خاطرات مستشرقين و سفرنامهنويسانِ از ايران زمين نيست. «ويلس» در سفرنامه خود مينويسد: «نانجيبي و بيشرمي و بياعتنايي به عفت و وقار، از نظر زنان ايراني عملي مذموم و رفتاري ناشايست است. بدين لحاظ همان خانم زيبايي كه در منزل با نمايش زيباييهاي اندام و چهره خود مايه دلگرمي شوهر ميشود، در بيرون از منزل حتي گوشه چشمي هم به نامحرمان نشان نميدهد. تا آنجا كه در راه رفتن، صحبت كردن و نگاه هم ملاحظه عفت و نجابت خودش را دارد و هرگز به تنزل كردن از مقام قابل احترام خود برنميگردد.»۱۰ اولئاروس، يكي ديگر از زنان در سفرنامه خود، از پوشش بانوي مسلمان ايراني و حساسيت او با نامحرمان گفته است۱۱ و كِلودانه نيز در زندگي سفرنامهاي خود از آزادي زن مسلمان در پوشش حجاب پرده برميدارد.
چادر، وقار و عفاف، سالهاست كه نگاه جسور و ناآرام بيگانه را به خود مشغول داشته، سنگري كه ميتواند بهترين راه نفوذ لشكر فرامدرن باشد. استاد رحيمپور ازغدي در اين باره ميگويد: «استعمار ايران كوشيد تا با تشكيل انجمنها و مجامع زنان كه ريشه در جريان فراماسونري داشت، تحت عنوان دفاع از حقوق زن، به تدريج آموزش و پرورش و رسانهها را با خود همراه ساخته و اين فرهنگ را جا بيندازد كه زن پيشرفته، زن برهنه غربي است و حجاب يعني عقب افتادگي و محدوديت.»۱۲ تشكيل انجمنهايي نظير «جمعيت نسوان وطنخواه» در دهه ۲۰ ميلادي ميتوانست از مناديان ارزشهاي تمدن غرب پس از انقلاب مشروطه باشد. سخنرانيهاي هفتگي اين انجمنها با ارسال دويست - سيصد كارت دعوت، فراخوان حضور پرشور زنان در آن مقطع زماني بود. برپايي و اجراي تئاتر و نمايشنامه توسط زنان ارمني، از ديگر القائات تصويري و ملموس از فرهنگ زنان اروپايي بود؛ هر چند ظرافتهاي ايشان به منظور حساس نشدن مردم متدين، قالب تبليغي عروسي نوكر و كلفت بانوي ماسوني ميگرفت. تجليل از ترقيات و اختراعات محيرالعقول اروپا، تشابه ظاهري زن ايراني به زن غربي رهگذر ترقي ايران و ... از جمله محورهاي مورد بحث سخنرانان و متصديان فرهنگي اين انجمنها در اجتماعات زنان و دختران بود. گردانندگان اصلي اين جمعيتها، عدهاي از بانوان فرنگي مآب و تجددطلب با تحصيلات غربي بودند. اگرچه آنها در راهبري جمعيت از افكار و ايدههاي همسران و افراد خانواده خود بهرهمند بودند، اما هيچ كدام مانند «محترم اسكندري» نبودند؛
كسي كه از همان اوان كودكي به لحاظ فكري و عقيدتي كاملاً تحت تأثير انجمنهاي فراماسونري بود و افتخار فرزندي يكي از بنيانگذاران انجمن آدميت را داشت. او از پيشتازان جنبش تجددطلبي نسوان در دهه ۲۰ بود.
فرخ روپارساي از ديگر زنان پيشتاز عرصه تجدد و نوخواهي است. او در كنار تدريس در دبيرستانهاي دخترانه رژيم پهلوي، فعاليتهاي مخرب ژورناليستي پدر و مادر را دنبال ميكند. اگر پدر در نشريه «عصر جديد» سلسله مقالاتي را با عنوان «كمك به پيشرفت نسوان ايراني، از طريق آشنايي با تمدن» تيتر ميزد و كشف حجاب و دفاع از حقوق زنان را ترويج ميكرد، دختر در سايه تلاشهاي پدر و آرزوهاي برآورده شده مادر با صدور كشف حجاب رضاخان، به ضرورت برابري حقوق اجتماعي و سياسي زنان در روزنامهها داد سخن ميداد. فرخ منتسب به بهايي بودن و فرقه ازلي، در اوج اعتراضات روحانيون و متدينين مذهبي، مقام وزارت آموزش و پرورش كابينه هويدا را تصاحب كرد و بر اساس طرح و برنامهريزي حساب شده رژيم پهلوي و دست اندركاران آمريكايي به يك وسيله تبليغاتي مبدل شد. رسانهها، تلويزيون، روزنامهها و مطبوعات در اين زمان وي را به عنوان نخستين زني كه بر مسند وزارت تكيه زده است، سمبل و نماد دگرگونيهاي حاصل از انقلاب سفيد معرفي نمودند و آن را سرآغاز تحولات بسيار عميق در عرصه برابري زن و مرد ناميدند.۱۳ خرافه خواندن حجاب از سوي او در جمع معلمان و مديران مدارس، تندرويها و حمله آشكار او به دين و مذهب بود كه الگوي عملي او در ديانت بهايي، قرةالعين نام داشت؛ زني كه اولين نمونه آزمايشي مكتب استعماري در كشف حجاب شد. زرين تاج قزويني، مشهور به قرةالعين با اعلام رسمي نسخ اسلام، مبلّغ ديانتي جديد شد. سخنوري و حسن بلاغت، جاذبههايي بودند كه بر ملاحت و چهره زيباي او ميافزودند. حضور او با موي افشان و لباسهاي رنگين در سخنرانيها و روز عاشورا، به عروسك خيمه شب بازي ميمانست كه در جهت اهداف استعمارگر به خوبي كنترل ميشد.
جذابيّت رابطه دختر و پسر، مهمترين ابزار تبليغاتي تشكيلات بهايي است. بهرهبرداري از زنان و دختران زيبا با آرايش سر و رو و آوازخواني در قبل از انقلاب، طعمهاي براي به دام انداختن جوانان بود؛ رابطهاي كه ميتوانست در كارگاههاي رايگان حرفهاي خياطي و نجاري و يا در ضمن تدريس خصوصي از سوي معلمان بهايي – پس از انقلاب – شكل گيرد و با واژههايي فريبا چون صلح، رسيدن به تساوي حقوق زنان و مردان و ... به حوزههاي فكري و اعتقادي نفوذ كند. برنامهاي كه از سالها قبل طراحي شده بود. وزارت مستعمرات انگليس در نامهاي به يكي از جاسوسان خود، پس از اينكه به برداشتن و تبليغات عليه حجاب تشويق ميكند، ميگويد: «وظيفه مأموران ماست كه جوانان را به عشق بازي و روابط جنسي نامشروع با زنان تشويق كنند و بدين وسيله فساد را در جوامع اسلامي گسترش دهند.»۱۴ اشاعه فساد و فحشا، اردوهاي مختلط دانش آموزان، تأسيس زمينهاي ورزشي و سالنهاي نمايش ايران و ... از اقدامات فرخ روپارساي، يك بهايي نشسته بر مسند قدرت بود؛ كسي كه مفتخر به دريافت نشان پيشاهنگي از سوي شاهنشاه آريامهر شد تا مقدمه ورود و پيشرفت او به باشگاههاي «لانيز»، «كلوپ روتاري» و «انجمن تسليح اخلاقي» وابسته به مجموعههاي فراماسونري باشد.
علاوه بر زنانيكه به عنوان كانديداهاي «كنگره آزاد زنان و آزاد مردان» به نمايندگيهاي مجلس ميرسيدند و يا بر كرسيهاي سناتوري تكيه ميزدند تا سهمي در اجراي نمايش «برابري زنان و مردان» داشته باشند، شاهدخت اشرف، رياست هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل را بر عهده داشت و با اجراي بعضي برنامهها مانند تشكيل كنفرانس جهاني حقوق بشر و كنفرانس بين المللي حقوق زن در تهران، سعي داشت تا كرسي رياست سازمان ملل متحد را به عنوان يك زن متمدن ايراني تصاحب كند.
اما عرصه فرهنگ پهلوي خود نيازمند ابزار ديگري بود. اواسط دهه۴۰، كارگزاران و برنامهريزان سياست پهلوي به پر رنگ كردن نقش فرح پرداختند تا او را به عنوان شهبانوي روشنفكر و هنرپرور معرفي كنند. سرانجام به كوشش فرح و در سايه برنامههايي چون جشن هنر شيراز، ابتذال و هرزگي، رنگ و بويي متمدنانه يافت.
«هنر براي هنر» ترويج و تبليغ متصديان فرهنگي دفتر فرح بود تا هنر و ادبيات ايران به عرصه ابتذال و انحراف كشيده شود؛ سرگرمي تازهاي براي جوانان و هنرمندان تا از كانال هنر و هرزگي، آنان را از صحنة فعاليتهاي اجتماعي دور كنند.
سيمين بهبهاني كه شعر «نغمه روسپي» طليعه ديوان اوست، به دليل «بي پروايي و جسارت خارج از عُرف و آداب زمانه در عرصه شعرهاي عاشقانه و بيان عواطف زنانه، خيلي زود مورد توجه و حمايت برنامهريزان و سياستگذاران فرهنگ به اصطلاح تجددطلب دوره محمدرضا پهلوي قرار ميگيرد»۱۵ و با عضويت و انتصاب در «كميسيون شعر و ترانه» ظرفيتهاي لازم براي تزريق هرزگي به جامعه را در اختيار ميگيرد.
وقتي صداي مطبوعات وابسته آن زمان به شكايت از اين بيپروايي بلند ميشود، سيمين در مصاحبهاي مطبوعاتي ميگويد: «من ترانهسرايي را در مسير انحطاط ارزيابي نميكنم.»۱۶
حضور زنان به بهانه تساوي، نه تنها در عرصه فعاليتهاي فرهنگي مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد، بلكه حضور در صحنه فعاليتهاي نظامي و حركتهاي مسلحانه از ديگر اهداف هژموني زن در پارهاي از اين جريانهاست. «دهه ۷۰ ميلادي خيابانهاي پاريس، نيويورك و لندن محل تجمع دختراني بود كه تصاويري از شكنجههاي ساواك را در دست گرفتهاند؛ نظير اين دختران در پايان دهه ۷۰ در خيابانهاي تهران و ديگر شهرها با اسحلههاي كمري عملياتهايي را انجام ميدادند كه به «نبرد مسلحانه دليرزنان» عليه طاغوت معروف شده بود.»۱۷ مسئوليت اين عملياتها را گروهي بر عهده ميگرفتند كه بعدها «منافقين» ناميده شدند.
پاي بعضي از اين دختران كه به تشكيلات سازماني باز ميشد، به اختلاف و جدايي همسر قبلي منجر ميشد و وصال عاشقانهاي را با يكي از اعضاي سازمان رقم ميزد. گاهي اين ازدواجهاي سازماني به گونه اي توجيه ميشد. حوري بازرگان، يكي از اين دختران است. او وقتي در سال ۵۴ با مرتضي خاموشي – از اعضاي تشكيلات – پيمان ازدواج بست، مطرح ميكرد كه او اين اجازه را از طرف لطف الله داشته است به خصوص كه او محكوم به زندان ابد شده بود.
پس از انقلاب، دختران پيشقراولان شركت در عملياتهاي انتحاري عليه نظام اسلامي شدند. شهادت آيت الله دستغيب نمونهاي از اين عملياتها بود. در سالهاي حيات ايدئولوژيكي سازمان در خاك عراق، آموزش نظامي زنان به عنوان چريكهاي مبارزاتي در شهر نظامي «كمپ اشرف» دنبال شد. زنان منافق كه در گذشته با زيبايي و جمال، عامل جذب مردان به گروه بودهاند و بدون توجه به نظارت شرع بر نوع پوشش و روابط، به بهانه كارهاي گروهي، به تصاحب رهبران سازمان درميآمدند، اكنون به يك كالاي جنسي بدل شدند تا افسران عراقي در قبال پرداخت جيره و مواجب رهبران فرقه رجوي بيبهره نمانند.
پس از انقلاب، طلاق و به هم ريختن بنيان خانواده، خارج كردن رحم زنان با عمل جراحي، ديگر حلقه تكميلي هژموني زن در سازمان منافقين است. عقيم كردن حداقل ۱۵۰ نفر از زنان عضو، دنبال كردن شكلي ديگر از مبارزات ايدئولوژيكي است؛ عملياتي موسوم به «قله آرماني» كه در آن آرمانهاي ملكه چشم سبز زنان منافق، يعني مريم، آن را رهبري ميكند تا همه هويت و شخصيت اعضا در راستاي اهداف سازمان معنا شود.
زنان منافق كه حتي در نوع پوشش، آزادي و انتخابي ندارند، در قله آرماني سازمان بايد از عشق، دوست داشتن و فرزند داشتن نهي شوند و در عين حال، مظاهر مجسم عزم و اراده براي برابري و آزادي به حساب آيند. مريم رجوي در پيامهاي رسمي خود از حقوق زنان و كودكان ياد ميكند و آن را لازمههاي يك حكومت دموكراتيك ميداند؛ «مبارزه براي برابري كه در كانون بنيادگرايي است، لازمه برقراري و پيشرفت دموكراسي است. از اين رو در شكست مقطعي بنيادگرايان، زنان نيروي تعيين كننده محسوب ميشوند.»۱۸
جايزه مبارزه براي برابري را خانم سيمين بهبهاني دريافت كرد. ژانويه ۲۰۰۹ پاريس ميزبان زناني بود كه جايزه «سيمون دوبووار» را به نام «براي رهايي زنان» به نماينده كمپين «تغيير براي برابري» اهدا مي كردند. اين جايزه كه به مناسبت صدمين سال تولد سيمون دوبووار – فيلسوف و نظريهپرداز فمينيست فرانسوي و نويسنده كتاب مشهور جنس دوم – به وجود آمد، به «اقدامات و كارهاي استثنايي زنان و مرداني تعلق ميگيرد كه در راستاي مبارزات دوبووار به احقاق حقوق زنان در جهان كمك كردهاند». كافه «دومگو»ي پاريس، جايي كه پايگاه سيمون دوبووار، «ژان پل سارتر» و ديگر روشنفكران زمان آنها بود، پذيراي دوبووار و جوليا كريستوا بود. كريستوا، نظيريهپرداز فمينيست، كسي است كه رياست هيئت بين المللي داوري را به عهده داشت. وزير فرهنگ و ارتباطات فرانسه، خانم «ماري اليانل» در اين مراسم گفت: «ما تحت تأثير جسارت زنان ايران قرار گرفتهايم و همواره از فعاليت زنان در ايران حمايت خواهيم كرد.»۱۹
كمپين يك ميليون امضا با شعار تغيير براي برابري، طرحي اجتماعي است كه شماري از فعالان حقوق زن در ايران از شهريور ۸۵ با مجريان آمريكايي طرحهاي برانداز نرم به راه انداختند و با كمكهاي مالي بعضي كشورهاي خارجي حمايت ميشد.۲۰ هدف اين جمعآوري دست كم يك ميليون امضاء در حمايت از رفع تبعيضهاي قانوني عليه زنان بود اين كمپين بزرگترين ائتلاف را ميان ليبرالها، سكولارها، لائيكها و مدعيان اصلاحطلبي به وجود آورد. و پيوندي براي ارتباط براندازان با مدعيان اطلاحطلبي محسوب ميشد. ۲۱
جايزه سال گذشته دوبووار را تسليمه نسرين، نويسنده بنگلادشي دريافت كرد. او نيز همچون سيمين، اين جازه را به دليل به خطر انداختن جانش براي آزادي زنان ميگرفت. سيمين كه پس از پيروزي انقلاب به صف اول معترضان و مخالفان ميپيوندد، ميتواند يكي از پياده نظامهاي نبرد فرهنگي باشد. بايد تلاش كرد از او يك چهره مبارز فرهنگي ساخت و براي او سابقه مبارزاتي دست و پا كرد. مطبوعات، نشريات و مراكز فرهنگي داخل و خارج از كشور به پر رنگ كردن نقش سيمين پرداختند. هما سرشار – نويسنده يهودي صهيونيست و يكي از اعضاء هيئت امناي بنياد مطالعات ايران – اولين مصاحبه مطبوعاتي سيمين را ترتيب ميدهد و «ره آورد» مجلهاي است كه به انتشار اين مصاحبه مفتخر ميشود. حسن شهباز، روتارين معروف و جاسوس بازنشسته آمريكا، امتياز اين مجله را بر عهده دارد.۲۲ سيمين در برنامههاي تداركاتي اپوزيسيون سلطنتطلبان، شب شعرش را در مركز مطالعات خاورميانه دانشگاه كاليفرنيا اجرا ميكند. سيمين، فراريان ضد انقلاب را سرمايههاي معنوي كشور ميداند. در اين همكاري دو سويه، رسانههاي متعلق به ضد انقلاب بازتاب ميدهند كه: «در تاريكترين شبهاي ستم، صداي سيمين، فواره روشن ايستادگي و مبارزه است.»۲۳ سيمين، «بزرگ بانوي شعر ايران» نام گرفت و راديو اسراييل چهار شب متوالي او را به پاس خدمت بزرگش ستود. چرا كه در دعوت وزارت ارشاد براي شعر خوانياش به مناسبت روز زن سال ۱۳۷۶، او بيانهاي ويژه در باب محروميت و ستمديدگي زن ايراني قرائت كرد.
سيمين بهبهاني و شيرين عبادي – از ديگر حاميان كمپين – نماينده زناني هستند با اين اعتقاد كه ميتوان بدون نظارت فقه و شريعت بر نظام خانواده و زنان رفتار كرد و با ميل و سليقه و خارج از عرف جامعه، سر برهنه و بدون حجاب ظاهر شد.
شيرين عبادي، چون ديگر داعيان صلح سال هاي ۱۹۷۴، ۱۹۹۴ و ۲۰۰۲، پيام آور صلح جهاني ۲۰۰۳ ميلادي شد. «فعاليتهاي خانم عبادي در زمينه حقوق بشر و ترويج دموكراسي در ايران، به ويژه حقوق زنان و كودكان»دلايلي بود كه كميته صلح نروژ بايد به خاطر آن جايزه ميداد.
عبادي كه خود را مدافع حقوق اقليتهايي چون بهاييان ميداند و به عنوان نماينده سازمان آمريكايي ديدهبان حقوق بشر در ايران فعاليت ميكند، در مصاحبهاي با آسوشيتدپرس گفته است: «معتقدم نظام را از درون ميشود تغيير داد و نيازي به فشار از بيرون نيست.»۲۴ اين جمله خانم عبادي وقتي معنا مييابد كه مدير رسمي راديو سازمان سيا خواستار استفاده از قدرت نرم براي نفوذ و فشار از داخل براي مهار ايران شد.۲۵
ديگر حلقه تكميلي اين پيكار، انتشار گزيده و ترجمه دو كتاب از جين شارپ – پدر انقلابهاي مخملي و نظريهپرداز كنشهاي غير خشونتآميز ناتو و سيا – و دستيارش رابرت. ل حلوي بود كه انتشارات روشنگران و مطالعات زنان آن را در يك مجله به نام «جامعه مدني، مبارزه مدني» روانه بازار كتاب كرد؛ كتابي كه محصول مشترك «برنامه اقدامات غير خشونتآميز» در مركز امور بين المللي دانشگاه هاروارد و سازمان سيا به شمار ميرود.۲۶
شهلا لاهيجي، مسئول انتشارات روشنگران از حاميان اوليه كمپين است؛ كسي كه جايزه «آزادي نشر» را در سال ۸۵ از آن خود كرد. اين اولين سالي بود كه آزادي نشر به ناشري از خاورميانه اهدا ميشد؛ به گونهاي كه همه ۸۶ كشور عضو اتحاديه بين المللي ناشران از ميان پنج كانديداي اين جايزه، به لاهيجي رأي دادند. لاهيجي مهمان هر ساله نمايشگاه كتاب فرانكفورت نيز ميباشد؛ نمايشگاهي كه گفته ميشود اتحاديه ناشران آلمان، به دليل محكوميت سلمان رشدي و موضع ايران در برابر اين نويسنده، خواستار عدم حضور ايران بودند. سال ۷۶، سال حضور دوباره ايران در اين نمايشگاه بود. نمايشگاه كتاب فرانكفورت به عنوان مهمترين روي داد فرهنگي جهان، هر ساله كشوري را به عنوان ميهمان افتخاري ميپذيرد و ملاك انتخاب اين است كه كشور مورد نظر، بيشترين آزادي را براي قلم خود اعمال كرده باشد و نويسندگانش از آزادي درخوري برخوردار باشند و در آنها محدوديت و ممنوعيت نباشد؛ مثل آزادي نوشتن از مسئله هولوكاست و نسلكشي ارامنه در تركيه و آزادي نويسندگان روشنفكري كه بايد اين مسئله را به عنوان بخش تاريك تاريخشان بپذيرند.
اما حضور سياسي بانوان با ورود فائزه هاشمي به گونهاي ديگر ورق ميخورد؛ وقتي بحث دوچرخهسواري بانوان از سوي او، بحث جنجالي مجلس پنجم ميشود. فائزه بحث از دوچرخه سواري را برنامه تبليغاتي مخالفانش پيش از انتخابات ميداند. ولي در عين حال معتقد است: «اصلاً قانوني وجود ندارد كه دوچرخهسواري خانمها را ممنوع كرده باشد. من الان خيلي از خانمها را ميبينم كه در خيابانها سوار دوچرخه ميشوند. اين به فرهنگ جامعه برميگردد و به شجاعت خانمها.»۲۷
فائزه با ديدگاههاي خاص خود در روزنامهاي كه به مدير مسئولي او اداره ميشد، به انتشار تصاوير زنان ورزشكار پرداخت تا به قولي «مظلوميت رسانهاي اين قشر را جبران كند». او بدون در نظر گرفتن فضاي جامعه اسلامي معتقد است: «به عقيده من حجاب همچنان كه در كشورهاي اسلامي معمول است، بايد در ايران اختياري باشد، نه اجباري. و من در سفرهايم به الجزاير، مصر و مغرب، شاهد اين مسئله بودم. اينكه زن مجبور به پوشيدن حجاب شود، اين مسئله ميتواند منجر به سركشي بيشتر زن شود و زن را به جاي اينكه به حجاب به عنوان پوشش شرعي پايبند كند، از حجاب متنفر ميكند.»۲۸
پس از پنجمين دوره مجلس شوراي اسلامي، مجلس هشتم زناني را از طيف اصلاحطلب ، به نمايندگي ملت پذيرا شد. «مشاركت سياسي زنان، ضامن تحقق دموكراسي» شعارهاي بعضي از اين گروهها به مناسبتهاي مختلف درون حزبي بود.
تصويب كنوانسيون رفع كليه اَشكال تبعيض عليه زنان از موضوعات بحث برانگيز مجلس هشتم بود. مفاد كنوانسيون كه «برايندي از ارزشها و هنجارهاي رايج جوامع غربي است و به منظور خطدهي و الگوگيري كشورهاي جهان سوم گردآوري شده» از يك سو با مخالفت شديد مراجع عظام و برخي نهادهاي علمي و جامعه مذهبي كشور مواجه شد و پيوستن جمهوري اسلامي ايران را به عنوان پرچمدار اصولگرايي اسلامي در جهان به اين معاهده، نشانه وابستگي فرهنگي، تزلزل بنيان خانواده، التزام به جهانبيني مادي غرب و پيگيري الگوي تشابه محور و ... دانستند و از طرفي ديگر الحاق به اين معاهده از سوي برخي نمايندگان عضو فراكسيون زنان در مجلس ششم و بعضي ديگر از نمايندگان، دفاع و حمايت ميشد و پذيرفتن آن را زمينهاي براي حضور بين المللي و ايجاد فرصتهاي تازه براي حل معضلات زنان مطرح ميكردند؛ حمايتي كه حُرمت الحاق به كنوانسيون را از سوي علما، نتيجه تفسير بد و تند عليه كنوانسيون ميدانستند. شايد بيان اين دو ديدگاه در بحث از كنوانسيون شنيدني باشد؛ خانم الهه كولايي، عضو شاخه مركزي حزب مشاركت، نماينده مجلس و به عنوان موافق لايحه تصويب كنوانسيون گفت: «به نفع دولت و به معني طرفداري از تبعيض عليه زنان است.» همچنين خانم مادلين آلبرايت، وزير وقت خارجه آمريكا در نطق افتتاحيه پكن اعلام ميكند: «كنوانسيون در جهت تعميم و تعميق سياستها و برنامههاي آمريكا گام برميدارد.»
اگرچه مادلين آلبرايت به صراحت از سياستهاي استعماري آمريكايي ميگويد، اما ايدئولوگهاي غرب ترجيح ميدهند تا اهداف استعماري خود را در پس واژههاي زيبا و ويترينهاي خوش آب و رنگ الفاظي چون؛ «تساوي زن و مرد»، «با زنان تا دموكراسي» و «با زنان برنده شويد»؛ پنهان كنند. ديگر نبايد آشكار و به صراحت و صادقانه! ابراز عقيده كرد! اينكه كنفرانس ۵۶۸ ميلادي فرانسه نتيجه بحثهاي فراوان خود را به صراحت اعلام كرد و گفت زن انسان است و فلسفه مستقل آفرينش او خدمت به مرد است، با زمانه امروزي همخواني ندارد.
منابع:
۱. عباس ناظمي، تأملي بر مشاركت سياسي اجتماعي زنان، رمز، چاپ اول، ۸۴.
۲. موسي نجفي، موسي فقيه حقاني، تاريخ تحولات سياسي ايران، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، چاپ سوم، تهران، ۸۳.
۳. محمود طلوعي، بازيگران عصر پهلوي، نشر علم، چاپ سوم، ۱۳۷۴، ج ۲.
۴. مهناز رئوفي، سايه شوم، كيهان، چاپ هفتم، ۸۷.
۵. عبدالرسول مهاجري، فمينيسم جهاني و چالش هاي پيش رو، بوستان كتاب قم، چاپ اول، ۱۳۸۲.
۶. سايت دفتر مطالعات زنان.
۷. سايت خبرگزاري فارس.
۸. سايت مجاهدين.
۹. مصاحبه مهناز رئوفي با هفته نامه زن روز ۱۲ بهمن ۸۷، ش ۲۱۷۱.
۱۰. مصاحبه شهلا لاهيجي، سايت اعتماد.
۱۱. www.irwomen.com.
۱۲. www.rfi.fr.
۱۳. www.women.gov.ir.
پينوشتها:
۱. سايت خبرگزاري فارس، دعوت گروهي از زنان اصلاحطلب از آقاي خاتمي براي كانديداتوري رياست جمهوري دوره دهم.
۲. ناصر قرباننيا، نهضت دفاع از حقوق زنان، فصلنامه ريحانه، مركز مشاركت زنان، سال اول، شماره ۱، ۱۳۸۱، ص ۴۳، به نقل از عباس فاطمي، تأملي بر مشاركت سياسي اجتماعي زنان، نشر رمز، چاپ اول ۱۳۸۴.
۳. سايت زنان.
۴. ناصر قرباننيا، همان، ص ۴۳، به نقل از عباس فاطمي، تأملي بر مشاركت سياسي اجتماعي زنان، ص ۸۶.
۵. زن انسان است. آن هم يك انسان بزرگ. زن مربي جامعه است. از دامن زن، انسانها پيدا ميشوند. مرحله اول مرد و زن صحيح، از دامن زن است. تاريخ ۲۶/۲/۵۸، تبيان(دفتر هشتم) جايگاه زن در انديشه امام خميني (ره)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، چاپ هفتم، ۱۳۷۸، ص ۵۷.
۶. همان، صص ۵۸-۵۷.
۷و۸و۹. همان، ص ۱۶۹-۶۰-۵۶.
۱۰. www.Aftab.com.
۱۱. نگاه كنيد به ميترا مهرآبادي، زن ايراني به روابط سفرنامهنويسان فرهنگي، نشر روزگار، ۱۳۷۹.
۱۲. سايت خبرگزاري رسا، رحيمپور ازغدي در همايش بزرگداشت قيام گوهرشاد.
۱۳. دفتر پژوهشهاي مؤسسه كيهان، انتهاي تاريكي، كيهان، چاپ سوم، ۱۳۸۷، ص ۹۸-۹۷.
۱۴. دفتر پژوهشهاي مؤسسه كيهان، سايه روشن بهائيت، كيهان، چاپ سوم، ۱۳۸۷، صص ۱۵۰و۱۵۱.
۱۵. همان، نيمه پنهان، كيهان، چاپ چهارم، ۱۳۷۸، ج ۷، ص ۶۵.
۱۶. نيمه پنهان، ج ۷، ص ۷۹.
۱۷. حسن طاهري، كنيزكان سازماني، فصلنامه فرهنگ پويا، پيش شماره ۸، ص ۸۰ .
۱۸. سايت انجمن نجات.
۱۹. سايت زمانه.
۲۰. كيهان، ۱۴ اسفند ۱۳۸۵.
۲۱. همان.
۲۲. نيمه پنهان، ج ۷، ص ۷۹.
۲۳. همان، ص ۸۱.
۲۴. ماهنامه ميثاق، ش ۳۸، ص ۱۱.
۲۵. سايت بصيرت به نقل از اخبار و تحليلها از نشريه داخلي معاونت سياسي سپاه.
۲۶. پيام فضلينژاد، شواليههاي ناتوي فرهنگي، كيهان، چاپ ششم، ۱۳۸۷، صص ۲۱-۲۰.
۲۷. مصاحبه فائزه هاشمي با روزنامه زن، ۲۲ ارديبهشت ۷۷، به نقل از سايت شيرزنان.
۲۸. مصاحبه فائزه هاشمي با پايگاه اينترنتي الشروق الجزاير به نقل از سايت القدس و سايت Iranmalaysia.
‹ نه اين و نه آن بالا در گفتوگو با سردار دکتر محمد دريايي ›
منبع : فرهنگ پویت