پلنگ ایرانی کشته شده در حالی که در ارتفاعات این منطقه کوهستانی در حال گذر بوده از سوی مردم محلی شناسایی شده و مردان روستایی با اسلحه شکاری این گونه در خطر انقراض را دنبال کرده اند.
شلیک یک گلوله نتوانسته بود پلنگ جوان را از پا دربیاورد و گلوله های بعدی یکی بعد از دیگری بر پیکر پلنگ شلیک شده اند.
پلنگ زخمی با وجود اصابت 4 گلوله همچنان در حال فرار به سمت صخره های صعب العبور بود ولی شکارچی عاقبت لاشه اش را به دست می آورد.
به گفته منابع محلی جسد بی جان این پستاندار در خطر انقراض به دلیل آخرین جان کندنش از شلیک گلوله پنجم هم امان نبود تا تیر خلاص قاتل را بر جسد بی جانش احساس کند.
تصاویر لاشه خونین این پلنگ نشان می دهد، دم این پلنگ با تبر در حال قطع شدن است و در گوشه دیگر این تصاویر نیز مردی در حال آماده کردم هیزم برای آتش زدن لاشه این پلنگ کشته شده است.
تصاویر دیگری از این کشتار در دست نیست اما گزارشهای محلی حاکی است پلنگ بعد از قطعه قطعه شدن به آتش کشیده شده است.
گفته می شود پلنگ دور از مناطق جمعیتی به دام شکارچی یا شکارچیان افتاده و مورد اصابت گلوله های تفگ شکاری قرار گرفته است.
طبق شنیده ها در 150 سال گذشته در این منطقه عشایری همیشه خبرهایی از کشتار پلنگها گزارش شده است.
منطقه پشتکوه جلیل که منطقه ای کوهستانی و پوشیده از جنگلزاران زاگرسی است در طول سالیان گذشته هرگز مورد توجه سازمان حفاظت از محیط زیست نبوده و هر چند وقت یکبار خبر کشتار پلنگ در این منطقه به گوش می رسد.
منطقه پشتکوه واقع در ممسنی فارس و در مجاورت استان کهگیلویه و بویراحمد منطقه ای عشایر نشین است که شغل اصلی مردم آنجا دامداری و کشاورزی در زیر اشکوبهای جنگلهای بلوط است.
زندگی سخت در مناطق صعب العبور، نبود برنامه های آموزشی از سوی سازمانهای متولی به خصوص سازمان محیط زیست و آموزش و پرورش باعث شده کشتار گونه های جانوری در این مناطق به رویه ای برای مردم بدل شود چرا که گونه های وحشی حیات دامهایشان را تهدید می کنند.
کشتار پلنگها و دیگر گونه های ارزشمند جانوری پیشتر طبق سنن ایرانی همیشه باعث افتخار مردم بوده است که این افتخار ناشی از نبود آگاهی و دانش عمومی در مورد اهمیت حفاظت از گونه های جانوری و گیاهی در مناطق مختلف ایران است.
انتشار تصاویر گرفته شده از سوی مردم البته این کشتارها را برای رسانه ها ملموس تر کرده است اما طبق شنیده ها کشتارهای زیادی در مناطق عشایر نشین زاگرسی وجود دارد که از دوربین شهروند خبرنگاران محفوظ مانده است.
به گفته معاون پیشین محیط طبیعی سازمان محیط زیست ایران سالانه 10 تا 12 پلنگ در کشور به دلایل متعدد کشته می شوند که عمده این کشتارها در مناطق زاگرس نشین که زیستگاه اصلی پلنگ ایرانی است گزارش شده است.
محمد باقر صدوق جمعیت پلنگ ایران را برابر آمار گروه گربه سانان "IUCN" (اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت) نزدیک به 900 قلاده دانسته و گفته است" این آمار بسیار خوبی است اما کشتار پلنگها نشان می دهد این گونه ها در معرض خطر هستند و اصول ایمنی و حفاظتی در موردشان به اجرا درنیامده است."
همچنین محمد صادق فرهادی نیا عضو انجمن یوزپلنگ ایرانی در باره کشتار پلنگها به قانون می گوید: پلنگ کشتهشده ماده و تقریبا بالغ بوده که این حقیقت؛ موضوع را بسیار ناگوارتر میکند.
پلنگها در بیش از صد نقطه از ایران زندگی می کننند و بیش از نیمی از آنها در مناطق حفاظت شده نیست.
این گونه هم در زاگرس و هم در کوهستانهای البرز زندگی می کند به این دلیل که منابع آبی بیشتری در این مناطق هست.
به گفته این جانور شناس، مناطق زاگرسی برای زندگی پلنگها منطقه خطرناکی است و کشتار زیادی در این مناطق گزارش شده اما در البرز زندگی آنها امن تر است ولی با این حال هر منطقه ای را هم نمی توان مورد حفاظت قرار داد چرا که مناطق زندگی پلنگها گاهی در مجاورت زندگی هزار ساله انسانها بوده و امروز حیاتشان به خطر افتاده و نمی توان مردو دام را از منطقه دور کرد.
وی با تاکید بر اینکه تاکنون نام منطقه پشتکوه ممسنی را نشنیده است و هرگز مشاهده پلنگ در این منطقه گزارش نشده گفت: مسئله کشتار گونه ها فقط مختص به پلنگ نیست و در مودر یوزپلنگ و دیگر گونه ها هم وضعیت همین است.
چون در زیستگاههای کویری مشکلات کمتری برای حفاظت وجود دارد تمام زیستگاههای یوز مورد حفاظت واقع شده اند. اما به دلیل تعارضات بالا در مناطق زاگرسی حفاظت کمتر است.
فرهادی نیا با اشاره به اینکه حیوانات وحشی در گشت و گذار روزانه گاهی از مرزها و قلمروی تحت حاکمیت خود خارج می شوند و به دست انسانها کشته می شوند تاکید کرد: 50 هزار هکتار مرز قابل توجهی برای زیستگاه یک پلنگ است اما در ایران این مرز رعایت نمی شود. چون هم دام وجود دارد و هم انسانها در تردد میان این قلمرو هستند. طبیعتا اتفاقاتی که می افتد نیاز به آموزش مردم دارد.
وی تاکید کرد: در هیچ جای ایران تا اکنون هیچ گاه پلنگی انسانی را نکشته است و گزارشی در این باره داده نشده است اما پلنگها گاهی از قلمرو مادری رانده می شوند و یا دام و انسان بی اندازه به آنها نزدیک می شوند و گاهی دست به شکار دام اهلی می زنند و مردم نیز آنها را از بین می برند. با این حال وقتی پلنگ کشته می شود قلمرو برای پلنگ بعدی آماده می شود و این چرخه ادامه دارد.
به گفته این پژوهشگر حیات وحش چند کار باید نجات حیات وحش انجام شود که مهمترین آنها آگاهی دادن به مردم است و بعد اگر هزینه های وارده از سوی حیات وحش به مردم بالا است خسارت آن از سوی دولت پرداخت شود.
اگر مردم بدانند این چرخه حیات با رعایت الزامات زیست محیطی و حفاظت از دامشان روند مساعد تری برای زندگی خودشان است هرگز دست به کشتار پلنگها نمی زنند.
یا محیط زیست مانند آفریقا باید اینها را به یک محیط حفاظت شده هدایت کنه و یا کشته شدنشون بر حق هست
جان یک انسان کجا و جان یک حیوان کجا