راز 4 ساله گم شدن پزشك جوان
با تشکيل پرونده مقدماتي و به دستور شعبه دوم دادياري دادسراي امور جنايي تهران، پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.
همسر فقداني به کارآگاهان گفت: همسرم يک پزشک است و در بيمارستاني در استان آذربايجان غربي، شهرستان خوي مشغول به کار است؛ در روزهاي اوليه شهريور «بهنام» براي خريد تجهيزات پزشکي به تهران و منزل برادرش در ميدان «بنيهاشم» آمد که طبق اظهارات برادرش، «بهنام» در ساعت 17:30 روز ششم شهريور براي خريد تجهيزات پزشکي از خانه خارج شده و از آن روز ديگر به منزل بازنگشته است.
وي افزود: من نيز پس از آنکه از موضوع ناپديد شدن همسرم اطلاع پيدا کردم بلافاصله به تهران آمده و در طول اين مدت نيز به دفعات با شماره تلفن همراه همسرم تماس گرفته اما گوشي تلفن همراهش خاموش شده بود.
کارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي در ادامه رسيدگي به پرونده، مشخصات فقداني را در اختيار کليه مراکز انتظامي و کلانتريها بويژه در مرکز شهر تهران قرار داده تا در صورت شناسايي فقداني و يا موارد مشابه موضوع، به اداره يازدهم پليس آگاهي اطلاع داده شود اما هيچکدام از موارد اعلام شده منجر به شناسايي پزشک فقداني نشد.
در ادامه تحقيقات و با مراجعه به پزشکي قانوني و بررسي اجساد مجهول الهويه نيز نتيجهاي در خصوص سرنوشت «بهنام مومني» بدست نيامد.
تحقيقات کارآگاهان اداره يازدهم از اعضاي خانواده و بستگان فقداني نيز نشان داد که وي هيچگونه مشکل شخصي و يا خانوادگي با کسي نداشته و اصولا در ميان اعضاي خانواده و بستگان به عنوان فردي با روابط اجتماعي مناسب شناخته ميشود.
در چنین شرایطی و جهت انجام تحقیقات بیشتر، کارآگاهان اداره یازدهم با مراجعه به محل کار فقدانی در استان آذربایجان غربی، به تحقیق از همکاران وی پرداخته اما در آنجا نیز مشخص شد که او در انجام وظایف پزشکی خود بسیار با مسوولیت بوده و با هیچکدام از بیماران و یا همکاران خود مشکلی نداشته و طبق اظهارات همکارانش، علاقه بسیار شدیدی به همسر و فرزند خود داشته است.
معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، گفت: با وجود گذشت این مدت، متأسفانه هیچگونه اطلاعات جدیدی در خصوص سرنوشت این پزشک جوان در اختیار کارآگاهان و اعضای خانواده فقدانی قرار نگرفته و رسیدگی به پرونده کماکان در دستور کار اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار دارد و به همین علت دستور انتشار تصویر فقدانی از سوی دادیار محترم پرونده، جهت شناسایی از سوی شهروندان، صادر شده است.
سرهنگ آریا حاجی زاده افزود: از کلیه شهروندان محترم که موفق به شناسایی تصویر فقدانی شده و اطلاعاتی از سرنوشت وی در اختیار دارند درخواست می شود تا هرگونه اطلاعات خود را از طریق شماره تماس 51055611 در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دهند.
..........................................................
2ميليون تومان درآمد ماهانه زن رمال
به گزارش پايگاه خبري پليس، سرهنگ غلامعباس بلفكه فرمانده انتظامي شهرستان شاهين شهر و ميمه با بيان اين مطلب اظهار داشت : در پي كسب خبري مبني بر فعاليت زني با نام «نوشين» در منزل خود در زمينه فالگيري و رمالي موضوع در دستور كار مأمورين اين فرماندهي قرار گرفت.
وي افزود: مأموران در حال انجام تحقيقات بودند كه يك زن با ارائه شكايتي عنوان داشته كه مورد اغفال اين زن رمال قرار گرفته و مدتي است كه مبالغي را به وي داده ولي تا امروز هيچ اثري در زندگيش از اين بابت مشاهده نشده است.
اين مقام مسئول عنوان داشت: با شكايت اين زن و اظهارات وي ماموران با هماهنگي مقام قضايي با همكاري پليس زن طي عملياتي غافلگيرانه وارد منزل او شده و ضمن دستگيري متهم تعداد زيادي وسايل مخصوص رمالي به همراه تعداد كتاب دعا و طلسم را كشف و ضبط كردند.
سرهنگ بلفكه با بيان اينكه اين زن توانسته بود با سوء استفاده از سادگي زنان ديگر ثروت خوبي بدست آورد اظهار داشت: متهم در بازجويي هاي خود درآمد ماهيانه خود از اين كار را بيش از دو ميليون تومان عنوان داشت.
فرمانده انتظامي شهرستان شاهين شهر و ميمه در پايان خاطر نشان كرد: در اين رابطه پرونده تشكيل و متهم جهت سير مراحل قانوني به همراه پرونده به مراجع قضايي معرفي و سپس با قرار صادره روانه زندان شد .
..........................................................اعدام برای عاملان شکنجه مرگبار در حمام
عاملان شکنجه مرگبار یک دوست در سلول خانگی بار دیگر به قصاص نفس- اعدام- محکوم شدند.
این حکم در حالی صادر شد که این دو شرور شیشهای با اصرار به اینکه قاتل اصلی یک زن آشناست، نقض حکم اعدام را از دیوانعالی کشور گرفته بودند. از ساعت 20:45 نیمهشب 26 بهمنماه سال 87 با پیدا شدن جسد مردی در برابر بیمارستان فجر، سناریوی وحشتناک یک جنایت خاموش کلید خورد.
تجسسها نشان داد قربانی جوانی به نام «مجید» است که به طرز عجیبی شکنجه شده و روی بدنش نهتنها آثاری از سوختگی با روغن داغ است بلکه وی سوءتغذیه نیز داشته است.
پلیس با ردیابیهای تخصصی توانست یک زن و 2 مرد که از دوستان مجید بودند را ردیابی کند و مشخص شد آنها 3 ماه قربانی جنایت را در حمام خانه خودش زندانی کرده و با شکنجه وی را به کام مرگ فرستادهاند.
«مهدی» و «امیرعباس» در نخستین مرحله محاکمه از سوی 5 قاضی به قصاص نفس و «مرجان» نیز به زندان محکوم شد که این حکم برای رسیدگی مجدد از سوی قضات دیوانعالی کشور به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران بازگردانده شد.
در آخرین جلسه محاکمه، 2 مرد شرور اصرار کردند قاتل اصلی مرجان است که 5 قاضی در پایان جلسه این ادعاها را نپذیرفته و بار دیگر مهدی و امیرعباس را به قصاص نفس- اعدام- محکوم کردند.
..........................................................
قتل تلخ پسر 4 ساله
ن جواني به دليل اختلاف با برادرشوهرش فرزند 4 ساله وي و 3 كودك ديگر از بستگان وی را مسموم کرد و باعث از دنیا رفتن یکی از آنان شد. حدود يك ماه پيش يك كودك خردسال در حالي كه پدر و مادرش در سفر حج بسر ميبردند به طرز مشكوكي در يكي از بيمارستانهاي شاهينشهر استان اصفهان از دنیا رفت. تحقيقات پليس حاكي از آن بود كه پدر اين كودك پيش از اينكه به اتفاق همسرش به سفر حج عزيمت كند پسر 4 ساله خود را نزد پدر و مادرش گذاشته است اما چند روز بعد از آن كودك به طرز مشكوكي مسموم شد و در نبود پدر و مادر خود از دنیا رفت. 6 روز بعد در مراسم ختم اين كودك، 3 كودك خردسال ديگر اين خانواده نيز به طرز مشكوكي مسموم و به بيمارستان منتقل شدند و خوشبختانه با اقدام سريع پزشكان اين كودكان به حيات دوباره بازگشتند. موضوع مسموم شدن كودكان خردسال با پيچيدگي خاصي از سوي كارآگاهان پليس آگاهي شاهينشهر دنبال ميشد اما تحقيقات به كندي پيش ميرفت و هيچ اثري از عامل يا عاملان اين جريان وجود نداشت تا اينكه با بازگشت پدر قربانی از سفر حج و بيان حقايق پشت پرده، تحقيقات پليس وارد فاز جديدي شد. پدر این کودک با حضور در پليس آگاهي عامل اصلي قتل فرزندش و مسموم كردن 3 كودك خردسال ديگر را همسر برادرش به نام «نازنين» عنوان و از وی شكايت كرد. پدر قربانی براي اثبات ادعاي خود عنوان كرد: از آنجايي كه خانوادهام و بویژه پدرم همواره با ازدواج برادرم با اين زن مخالف بودند و رابطه خوبي ميان خانوادهام و اين زن وجود نداشت، اين زن در نبود من و همسرم به دليل حسادت اقدام به قتل پسرم و مسموميت 3 كودك ديگر از بستگان نزديكم از جمله كودك خردسال خود كرده است چرا كه در جلسه ختم فرزندم تعدادي از فاميل شاهد آن بودند كه اين زن به 3 كودك خردسال مسموم شده كه يكي از آنان فرزند خودش بوده، خوراكي داده است. با ادعاهای این مرد، «نازنين» با هماهنگي قضايي دستگير شد و تحت مراقبت قرار گرفت. گزارش پزشكي قانوني مشخص کرد كه 3 كودك مسموم شده و كودك خردسال فوت شده بر اثر مصرف خوراکي متادون مسموم شدهاند. با به دست آمدن سرنخهای مهم در این پرونده، ماموران تحقيقات خود را ادامه دادند تا اينكه دريافتند يكي از دوستان اين زن مظنون به قتل در داروخانه كار ميكند و از آنجايي كه احتمال ميدادند اين زن دارو را از طريق وی تهيه كرده باشد، وی را تحت بازجويي قرار دادند كه اين زن ابتدا منكر فروش دارو به دوستش شد اما در نهايت لب به اعتراف گشود. زن داروخانهدار در اظهارات خود عنوان كرد كه 2 ماه پيش نازنين به بهانه اينكه قرار است با شوهر خود به مسافرت بروند و شوهرش به اين دارو نياز دارد خواستار تهيه دارو براي وی شده و وي نيز مقداري برايش تهيه كرده است. زن مرموز نیز در بازجوییها منكر خريد دارو از دوستش بود اما در مواجهه با دوستش چارهاي جز بیان حقیقت نداشت و اعتراف كرد كه دارو را براي شوهرش خريداري كرده است. شوهر اين زن نیز در بازجویيها گفت تاكنون همسرش براي وی نهتنها دارو نخريده بلكه اصلا وی نيازي به اين ندارد كه همسرش برايش دارو تهيه کند. اين زن با توجه به مستندات و شواهد و نظريه پزشكي قانوني كه حكايت از قاتل بودنش داشت، انگيزه خود از انجام اين عمل را داشتن كينه از خانواده همسرش اعلام كرد.
اعدام برای عاملان شکنجه مرگبار در حمام
گروه حوادث: عاملان شکنجه
مرگبار یک دوست در سلول خانگی بار دیگر به قصاص نفس- اعدام- محکوم شدند. این حکم در
حالی صادر شد که این دو شرور شیشهای با اصرار به اینکه قاتل اصلی یک زن آشناست،
نقض حکم اعدام را از دیوانعالی کشور گرفته بودند. از ساعت 20:45 نیمهشب 26
بهمنماه سال 87 با پیدا شدن جسد مردی در برابر بیمارستان فجر، سناریوی وحشتناک یک
جنایت خاموش کلید خورد. تجسسها نشان داد قربانی جوانی به نام «مجید» است که به طرز
عجیبی شکنجه شده و روی بدنش نهتنها آثاری از سوختگی با روغن داغ است بلکه وی
سوءتغذیه نیز داشته است. پلیس با ردیابیهای تخصصی توانست یک زن و 2 مرد که از
دوستان مجید بودند را ردیابی کند و مشخص شد آنها 3 ماه قربانی جنایت را در حمام
خانه خودش زندانی کرده و با شکنجه وی را به کام مرگ فرستادهاند. «مهدی» و
«امیرعباس» در نخستین مرحله محاکمه از سوی 5 قاضی به قصاص نفس و «مرجان» نیز به
زندان محکوم شد که این حکم برای رسیدگی مجدد از سوی قضات دیوانعالی کشور به شعبه 71
دادگاه کیفری استان تهران بازگردانده شد. در آخرین جلسه محاکمه، 2 مرد شرور اصرار
کردند قاتل اصلی مرجان است که 5 قاضی در پایان جلسه این ادعاها را نپذیرفته و بار
دیگر مهدی و امیرعباس را به قصاص نفس- اعدام- محکوم کردند.
بهانهای برای قتل دختر جوان
حلقه ازدواج
بهانهای برای قتل دختر جوان
مرد جوانی که به دلیل یک سوءتفاهم با دختر موردعلاقهاش وی را به پرتگاه مرگ کشانده بود، توسط کارآگاهان پلیس دستگیر شد. خبر کشف جسدی مشکوک به قتل به پلیس اعلام شد و پس از بررسیهای ابتدایی، رسیدگی به این پرونده در دستورکار کارآگاهان جنایی قرار گرفت. ماموران با حضور در محل، با جسد دست و پا بسته زنی به نام «زهرا» مواجه شدند. در حالی که وی دست و پایش به وسیله جورابی زنانه بسته شده بود و کمربندی پارچهای دور گردنش آویخته بودند به قتل رسیده بود كه نماینده پزشکی قانونی حاضر در صحنه نيز علت مرگ قربانی را خفگی اعلام كرد. خانواده قربانی که از به قتل رسیدن دخترشان شوکه شده بودند از به سرقت رفتن اموال زهرا خبر دادند كه با بررسیهای بیشتر و با توجه به دزدی اموال خانه قربانی از قبیل تلویزیون، دوربین عکاسی، رایانه همراه، گوشی موبایل، طلاجات و... وقوع قتل عمد برای کارآگاهان محرز شد. با جمعآوری آثار و دلایل جرم و انجام تحقيق از خانواده قربانی مشخص شد زهرا با مردی به نام «امین» که دارای سابقه کیفری است در ارتباط بوده، بنابراین وی در یک عملیات ضربتی دستگیر شد. امين در مواجهه با مدارک و حقایق به قتل اعتراف کرد. وی در تشريح به قتل رساندن نامزدش عنوان كرد پس از تهیه ناهار برای صرف آن به خانه زهرا رفتم، وی هنگام خوردن ناهار ناگهان متوجه نبودن حلقه ازدواجم شد و علت این موضوع را پرسيد اما جوابم قانعکننده نبود. در نهایت با هم درگیر شدیم كه هنگام درگیری کنترلم را از دست دادم و دست و پای زهرا را با جورابی زنانه بستم و وی را با استفاده از بند حوله خفه کردم. متهم در ادامه اعترافات خود عنوان كرد براي رد گم كردن، جواهرات و زیورآلات قربانی را به سرقت بردم تا ذهن کارآگاهان را به سمت سرقت سوق دهم اما كارآگاهان پرده از راز اين قتل برداشتند.
کارآگاهبازیهای 3 قصاب در برابر کلاهبردار حرفهای
کارآگاهبازیهای 3 قصاب در برابر کلاهبردار حرفهای
گروه حوادث: کارآگاهبازیهای 3 قصاب تیزهوش پرده از فعالیت زیرزمینی
یک کلاهبردار جاعل برداشت. مرد شیاد با چکهای بینبانکی به خریدهای فریبکارانه
دست میزد. روز 11 اسفندماه سال گذشته ماجرای کلاهبرداری ماهرانهای در جریان خرید
خودروی یک زن به بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 5 تهران گزارش شد و وی دستور داد
تیمی تخصصی از پایگاه دوم پلیس آگاهی به ردیابی مرد کلاهبردار بپردازند. زن جوان که
هنوز باور نمیکرد در دام یک شیاد افتاده باشد به کارآگاهان گفت: چند روز پیش برای
فروش خودروی ریو در روزنامه آگهی دادم که مردی در تماس با موبایلم ادعا کرد
میخواهد خودرو را بخرد. وی به در خانهام در خیابان پیامبر آمد و پس از بازدید
خودرو گفت آن را پسندیده و قصد خریدش را دارد. وی بدون آنکه رسید پرداخت پولی از من
دریافت کند با بیان اینکه «به شما اعتماد دارم و نیازی به رسید نیست» 500 هزار
تومان پول داد و قرار شد 2 روز بعد در دفترخانه رسمی و در زمان تنظیم قرارداد فروش
خودرو، بقیه پول را بپردازد. روز یک اسفندماه به دفترخانهای در خیابان کاشانی
رفتم. آمدن وی طولانی شد تا اینکه ساعت 14 به دفترخانه آمد. آن مرد در زمان تنظیم
قرارداد یک میلیون و 500 هزار تومان پول به من داد و بقیهاش را نیز در قالب یک چک
بین بانکی پرداخت کرد. من که به وی هیچ شکی نداشتم، چک را گرفتم و روز 11 اسفندماه
برای گرفتن پول به بانک رفتم که فهمیدم جعلی است و چک اصلی برای 11 بهمنماه بوده
که وصول شده است. کارآگاهان با شنیدن ادعاهای این زن به بانک رفتند و پیبردند مرد
کلاهبردار روز 10 بهمنماه اقدام به دریافت یک چک بینبانکی برای روز بعد کرده و
این چک را فردای همان روز وصول کرده است. کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مرد شیاد
با دریافت چک بینبانکی اقدام به جعل آن برای روز 11 اسفندماه کرده است و در
حالیکه به علت پایان ساعت اداری شعبات بانکی امکان بررسی چک از سوی زن جوان نبوده
در زمان خرید ریو آن را به طعمهاش داده است. شگرد این شیاد نشان میدهد وی به
کلاهبرداریهای مشابهی دست زده است و جالب اینکه به 4 فروشنده خودرو برخوردند که در
دام ماهرانه وی افتاده بودند و مرد کلاهبردار توانسته بود سییلو، زانتیا و پژو
خریداری کرده و آنها را بلافاصله و در زمان کوتاهی و پیش از توقیف خودروها به
دیگران بفروشد. کارآگاهان که احتمال میدادند این کلاهبرداریها باید توسط یک مجرم
حرفهای انجام شده باشد، به چهرهنگاری رایانهای پرداختند و از همه طعمههای مرد
تبهکار مشخصات مشابهی را دریافت کردند. خیلی زود عکس «امیر» 31 ساله در آلبوم
مجرمان پلیس به دست آمد. بررسی جرائم وی نشان داد این کلاهبردار بارها بهخاطر جعل
اسناد روانه زندان شده است. خانه مرد کلاهبردار در چهارراه چشمه شهرری ردیابی شد
اما پلیس دید که وی فراری شده و ردپایی از خود برجای نگذاشته است. روز 28 خردادماه
سالجاری در حالی که امیر هنوز تحت تعقیب بود، مردی مرموز با مراجعه به در یک مغازه
فروش گوشت قرمز از صاحبان آن درخواست خرید 3 گوسفند را کرد که پس از خرید، کشتن و
انتقال لاشه گوسفندان به داخل خودرویش مدعی شد تنها 50 هزار تومان پول به همراه
داشته و به همین بهانه قصد پرداخت بقیه پول گوسفندها در قالب چک بینبانکی را داشت
که فروشندگان گوسفند از پذیرفتن چک بینبانکی خودداری و یکی از آنها برای دریافت
بقیه پول گوسفندها سوار خودروی خریدار میشود؛ در همین زمان 2 شریک دیگر وی که به
نحوه رفتار خریدار گوسفندان مشکوک شده و با مراجعه به شعبه بانکی از جعلی بودن چک
اطلاع پیدا کرده بودند بلافاصله به وسیله تلفن همراه موضوع را به شریک خود اطلاع
داده و با هدایت وی خود نیز به تعقیب خودروی خریدار گوسفندها پرداختند. سرانجام هر
3 نفر آنها در منطقه دهکده المپیک با خریدار گوشت درگیر میشوند که در این زمان مرد
مرموز اقدام به تهدید آنها با یک اسلحه کمری کرده اما آنها که متوجه تقلبی بودن
تپانچه شده بودند وی را دستگیر میکنند. امیر خیلی زود پیشروی طعمههایش که از
آنها خودروهای میلیونی را خریده بود قرار گرفت و پذیرفت با همین روش و جعل چکهای
بینبانکی توانسته از طعمههای زیادی کلاهبرداری کند. بنا به این گزارش، با توجه به
اعترافات امیر درباره جعل چکهای بینبانکی و انجام کلاهبرداری از طعمههایش و
احتمال افزایش دیگر جرائم وی، کسانی که به همین روش در دام مرد فریبکار افتادهاند
میتوانند به پایگاه دوم پلیس آگاهی مراجعه کنند.
معمای 4 ساله گم شدن پزشک مسافر در پایتخت
گروه حوادث: گمشدن مرموز
پزشک مسافر در پایتخت معمای 4 سالهای را پیش روی پلیس قرار داد. این مرد جوان هیچ
ردپایی از خود بر جای نگذاشته و مشخص نیست چه سرنوشتی دارد. روز هشتم شهریورماه
87 زن جوانی با نگرانی به کلانتری 120 سیدخندان رفت و گفت: همسرم به نام «بهنام
مومني» در ساعت 5:30 عصر 6 شهریوماه، از خانه برادرش واقع در میدان بنيهاشم برای
خريد خارج شده و از آن زمان دیگر کسی وی را ندیده و به خانه برنگشته است. در حالی
که بررسیهای پلیسی نشان داد مرد گمشده یک پزشک جوان در شهر خوی است، دادیار جنایی
به تیمی از اداره 11 پلیس آگاهی ماموریت داد تا پرده از سرنوشت مرموز وی بردارند.
زن مسافر که خیلی آشفته بود به کارآگاهان گفت: همسرم یک پزشک است و در بیمارستانی
در شهر خوی مشغول به کار است؛ در روزهای اولیه شهریورماه – 87- بهنام برای خرید
تجهیزات پزشکی به تهران و خانه برادرش در میدان بنیهاشم آمد؛ برادرش میگوید،
بهنام برای خرید تجهیزات پزشکی از خانه خارج شده و دیگر به خانه بازنگشته است. وقتی
شنیدم شوهرم گمشده بلافاصله به تهران آمده و در طول این مدت نیز به دفعات با شماره
تلفن همراه همسرم تماس گرفتم اما گوشی تلفن همراهش خاموش بود. کارآگاهان ابتدا
مشخصات پزشک گمشده را در اختیار همه مقرهای پلیس تهران قرار دادند و سپس در بررسی
اجساد مردان ناشناس در پزشکی قانونی پی بردند هیچ اثری از بهنام نیست. تحقیقات
کارآگاهان از اعضای خانواده این پزشک نیز نشان داد وی هیچگونه اختلاف شخصی یا
خانوادگی با کسی نداشته و در میان اعضای خانواده و بستگان به عنوان مردی با روابط
اجتماعی خوب و مناسب شناخته میشود. کارآگاهان تهران با سفر به خوی به تحقیق از
بیمارستان نیز پرداخته و پی بردند وی در انجام وظایف پزشکی خود بسیار با مسؤولیت
بوده و با هیچکدام از بیماران یا همکاران خود مشکلی نداشته و طبق اظهارات همکارانش،
علاقه بسیار شدیدی به همسر و فرزند خود داشته است. پس از گذشت 4 سال همه شاخههای
تحقیقی پلیس پایتخت برای ردیابی این پزشک به بنبست خورد و سرنوشت وی در هالهای از
ابهام ماند. بنابراین گزارش، دادیار جنایی تهران با توجه به گرههای کور در ردیابی
این پزشک جوان، خواستار انتشار عکس وی شد و کسانی که اطلاعاتی از سرنوشت بهنام
دارند میتوانند با شماره 51055611 تماس بگیرند.
حکم قصاص برای مرد هوسباز
حکم قصاص مردی که مستأجر خود را به خاطر وسوسههای شیطانی
به قتل رسانده بود، در دیوانعالی کشور تایید شد.
روز 25 بهمن سال 88 خانواده مردی
به نام «شاهین» با مراجعه به پلیس آگاهی تهران بزرگ از ناپدید شدن پسرشان خبر
دادند. این خانواده مدعی شدند که همسر پسرشان با مردی غریبه ارتباط دارد و تصور
میکنند این مرد با ناپدید شدن پسرشان ارتباط داشته باشد.
با انجام تحقیقات اولیه
پلیس، همسر شاهین به همراه مرد غریبه به نام «فریدون» بازداشت شدند و «سمیرا» در
تحقیقات بازپرسی ضمن اعتراف به ارتباط با فریدون مدعی شد فریدون به او گفته شوهرش
را به قتل رسانده است.
فریدون در جلسات بازپرسی به قتل اعتراف کرد و مدعی شد جسد
شاهین را بعد از قتل داخل رودخانه جاجرود انداخته است. اما مأموران پلیس هیچگاه
موفق به کشف جسد شاهین نشدند.
پرونده با صدور کیفرخواست متهمان به شعبه 113 دادگاه
کیفری استان ارسال شد. در ابتدای جلسه، نماینده دادستان با اشاره به مدارک و
مستندات موجود در پرونده، بزه انتسابی متهمان را محرز دانست و خواستار مجازات آنان
شد.
خانواده اولیایدم نیز خواسته خود را قصاص فریدون عنوان کردند. فریدون در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه اتهام قتل را قبول دارد، گفت: شاهین مغازهام را اجاره کرده بود و به همین دلیل باهم ارتباط داشتیم. در جریان رفتوآمدها با همسرش آشنا شدم و رابطه پنهانی ما با هم آغاز شد.
وی ادامه داد: یک روز به خاطر مغازه با
شاهین درگیر شدم؛ هنگام درگیری وی را هول دادم که سرش به زمین خورد و از دنیا رفت.
جسد وی را داخل رودخانه جاجرود انداختم و دیگر خبری از آن ندارم. بعد از محاکمه
متهمان، قاضی همتیار به همراه مستشاران دادگاه وارد شور شد و درنهایت فریدون را به
خاطر قتل، ارتباط نامشروع و جنایت بر میت به قصاص، 99 ضربه شلاق و حبس محکوم کرد.
سمیرا نیز به خاطر ارتباط نامشروع به تحمل 99 ضربه شلاق محکوم شد. پرونده با اعتراض متهمان به دیوانعالی کشور ارسال شد که قضات شعبه 27 دیوانعالی بعد از بررسی پرونده و مشورت، حکم صادره را تایید کردند.
معاون مبارزه با جعل و كلاهبرداری پلیس آگاهی نیروی انتظامی ضمن تشریح شگردهای جدید كلاهبرداران تلفنی گفت: در حال حاضر كلاهبرداران اقدام به افتتاح حساب برای معتادان لامكان و خیابان خوابها میكنند.
سرهنگ مهرداد امیدی با بیان اینكه در تشریح شیوه و شگرد كلاهبرداران از طریق تلفن گفت: كلاهبرداری تلفنی از تلفنهای كارتی و عمومی زندانها آغاز شد و اكنون به بیرون از زندانها هم راه پیدا كرده و شكایات متعددی از استانهای مختلف كشور در مورد این نوع خاص از كلاهبرداریها دریافت میشود.
وی در تشریح روشهای متعدد كلاهبرداری تلفنی گفت: عمدتا كلاهبرداران در تماس با صاحبان مشاغل، اقدام به خرید كالا یا خدمات میكنند و سپس از آنان میخواهند كه برای دریافت مبلغ با كارتبانكی خود به یكی از دستگاههای عابربانك مراجعه كنند و در این هنگام كلاهبردار با استفاده از ناآگاهی فرد و عدمآشنایی وی با روند انجام عملیات در دستگاههای عابربانك از او كلاهبرداری میكرد.
معاون مبارزه با جعل و كلاهبرداری پلیس آگاهی ناجا گفت: در این روش كلاهبرداران از صاحبان مشاغل میخواهند برای تایید واریزشدن پول به حسابشان به نزد دستگاههای عابربانك آمده و از آنان میخواهند كه شماره حساب كلاهبردار را وارد كنند و پس از آن با استناد به ناآگاهی فرد از او میخواهند كدی را وارد كند و این در حالی است كه این كد مبلغ پول است.
سرهنگ امیدی با بیان اینكه برخی كلاهبرداران با این ادعا كه حساب شركت آنان ارزی بوده و باید تاییدیه واریزشدن پول به حساب صاحبان مشاغل از طریق منوی انگلیسی دریافت شود، اقدام به كلاهبرداری میكنند. گفت: كلاهبرداران به بهانه راهنمایی از مالباخته میخواهند كه گزینه انگلیسی را انتخاب كند و سپس با راهنماییهای اشتباهی كه در این زمینه انجام میدهند موجب واریز مبلغ از حساب مالباخته به حساب خود میشوند.
وی با اشاره به سوء استفاده كلاهبرداران از ناآگاهی افراد گفت: كلاهبرداران همیشه در حال تغییر روشها هستند و شهروندان باید با تیزهوشی مانع از رسیدن آنان به اهداف خود شوند. وی با بیان اینكه در گذشته كه تنها زندانیان از این روش استفاده میكردند، پول مسروقه به حساب كارت زندانیان یا اقوام آنان واریز میشد گفت: متاسفانه به مرور كلاهبرداران به سمت افتتاح حساب با مدارك جعلی رفتند. معاون مبارزه با جعل و كلاهبرداری پلیس آگاهی ناجا با بیان اینكه در حال حاضر كلاهبرداران اقدام به افتتاح حساب برای معتادان لامكان و خیابان خوابها میكنند گفت: كلاهبرداران با پرداخت مبالغی برای این افراد حساب باز كرده و از این طریق از حساب بانكی این قشر كلاهبرداری میكنند.
سرهنگ امیدی با اشاره به همكاریهای موثر پلیس آگاهی با زندانها، برای كنترل تلفنهای اعتباری مستقر در زندانها گفت: بانكها نیز باید در هنگام افتتاح حساب به مدارك افراد و بازكنندگان حساب دقت بیشتری داشته باشند.
وی در ادامه به افرادی كه اقدام به فروش كارتهای بانكی خود میكنند هشدار داد: افرادی كه كارتهای اعتباری خالی خود را به فروش میگذارند، باید آگاه باشند كه تمامی تبعات قانونی استفاده از آن كارت بر عهده آنان است و در هر جرمی كه به واسطه كارت فروخته انجام شود، صاحب كارت نیز به دلیل معاونت در جرم مورد پیگرد قرار خواهد گرفت.
امیدی همچنین صاحبان مشاغل را بهعنوان یكی از مخاطبان اصلی این كلاهبرداران معرفی كرد و گفت: شهروندان باید بدانند كه منوی انگلیسی در دستگاههای عابربانك برای افرادی در نظر گرفته شده كه به زبان فارسی آشنایی ندارند و این منو هیچ ارتباطی به نقل و انتقالات ارزی ندارد.
وی با بیان اینكه پیجویی این گونه پروندهها به دلیل نوع و وسعت آن سخت است گفت: افزایش آگاهی مردم در این زمینه میتواند بسیار موثر و بازدارنده باشد.
سرکرده باند «گربه» به آمريکا گريخت
تلاش کارآگاهان براي دستگيري سرکرده باند سرقت «گربه» در حالي ادامه دارد که بررسي هاي پليس نشان داد اين فرد ابتدا به قطر و از آن جا به آمريکا گريخته است.
در پي انجام سرقت هاي متعدد از گاوصندوق هاي منازل و خودرو طي ماه هاي گذشته در مشهد، گروه ويژه اي از کارآگاهان پليس آگاهي غرب با نظارت سرهنگ غفاري فر، مامور رسيدگي به سرقت هاي مذکور شدند.
کارآگاهان که به سرپرستي ستوان دوم رحيم پور، تحقيقات ويژه اي را آغاز کردند در اولين مرحله از اقدامات خود به بررسي شيوه و شگرد سارقان در محل هاي سرقت پرداختند. آنان پس از بررسي هاي دقيق دريافتند که اين شيوه سارقان در سرقت از گاوصندوق را حدود ۱۱ سال قبل، اعضاي يک باند حرفه اي معروف به باند «گربه» به کار مي بردند که در آن سال ها توسط ماموران تجسس کلانتري قاسم آباد دستگير و روانه زندان شده اند.
با پيدا شدن اين سرنخ، کارآگاهان به بررسي سوابق مجرمان حرفه اي در بانک اطلاعاتي پليس پرداختند و موفق شدند يکي از اعضاي اين باند به نام «ر» ۳۳ ساله را شناسايي کنند.
بررسي سوابق اعضاي باند «گربه» نشان مي داد که آنان از حدود يک سال و نيم قبل از زندان آزاد شده اند و در همين مدت نيز سرقت از منازل و خودروها با شيوه و شگرد آنان افزايش يافته است.
اين گزارش حاکي است: با شناسايي «ر» که ۱۰ سال از عمرش را در زندان گذرانده بود، تحقيقات براي دستگيري او آغاز شد تا اين که کارآگاهان موفق شدند وي را در کوي کارمندان و در حالي که سوار بر يک دستگاه پژوپارس سفيدرنگ بود دستگير کنند.
بررسي هاي پليس بيانگر آن بود که خودروي مذکور متعلق به زائري از گنبد است که از اطراف ميدان ۱۷شهريور مشهد به سرقت رفته است. در بازجويي هاي فني از اين جوان ۳۳ ساله مشخص شد اعضاي باند در برخي از موارد خودروها را اوراق مي کردند و به مالخران مي فروختند.
اين متهم که سرنخ اصلي پرونده «گربه» بود در اعترافات خود سرنخ هايي از اعضاي باند معروف به «گربه» به کارآگاهان ارائه کرد و بدين ترتيب تلاش براي دستگيري ديگر متهمان اين پرونده آغاز شد.
تحقيقات بيشتر بيانگر آن بود که در حساب هاي بانکي متهماني که جوان ۳۳ ساله آنان را لو داده بود مبالغ زيادي وجود دارد اما متهم اصلي و سرکرده اين باند که معروف به «گربه» است با فروش مقدار زيادي طلاي مسروقه که از داخل گاوصندوق هاي منازل سرقت کرده اند به قطر و از آن جا به آمريکا گريخته است.
بنابراين کارآگاهان با دستورات ويژه سرهنگ بيدمشکي (رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي) دستگيري ديگر اعضاي اين باند را در دستور کار قرار دادند و موفق شدند ۳ تن ديگر از عوامل اين باند بزرگ سرقت را دستگير کنند اما با دستگيري برادر يکي از متهمان اين پرونده مشخص شد که يکي ديگر از اعضاي اين باند چندي قبل به اتهام جعل و کلاهبرداري و سرقت در مشهد دستگير و با سپردن وثيقه ۶۰۰ ميليون توماني فرار کرده است.
با مشخص شدن اتهام جعل و کلاهبرداري يکي از اعضاي اين باند، فعاليت کارآگاهان در اين زمينه متمرکز و مشخص شد که برخي از اعضاي اين باند در امر جعل اسناد نيز فعاليت دارند و خودروهاي سرقتي را با جعل اسناد و به صورت «سند نمره» به فروش رسانده اند. با مشخص شدن اين موارد، گروه ويژه کارآگاهان پس از انجام يک سري فعاليت هاي اطلاعاتي موفق شدند «ج» يکي ديگر از متهمان را با يک قرار صوري در بولوار خيام به دام اندازند، اما وقتي متهم و فرد ديگري که راننده يک خودروي ۴۰۵ بود به محل قرار آمدند، به اوضاع مشکوک شدند و اقدام به فرار کردند آنان هنگام فرار با خودرو به افسر پرونده کوبيدند و او را مجروح کردند.
در همين حال کارآگاهان نيز به تعقيب آن ها پرداختند و موفق شدند در يک عمليات سريع ۲ متهم اين پرونده را نيز در پشت بيمارستان قائم(عج) و پس از برخورد خودرو آنان با خودرو پليس و با تيراندازي هوايي دستگير کنند. در بازرسي از خودروي مذکور تعدادي مدارک شناسايي مالباختگان به همراه مقداري لوازم سرقتي داخل خودروها کشف و ضبط شد. متهمان دستگير شده در اعترافات خود عنوان کردند که روزي به ۴ تا ۵ خودرو در مشهد دستبرد مي زدند.
همچنين بررسي هاي بيشتر پليس مشخص کرد اعضاي اين باند سرقت در برخي از موارد با دادن مدارک و تحويل خودروهاي مسروقه به مالباختگان از آنان اخاذي مي کردند. تحقيقات از ۶ عضو دستگير شده اين باند با دستورات ويژه اي که از سوي مقام قضايي صادر شد براي شناسايي ديگر سرقت ها در حالي ادامه دارد که تاکنون ۴۰ تن از مالباختگان شناسايي شده اند و متهمان اين پرونده به حدود ۲۰۰ فقره سرقت اعتراف کرده اند و تلاش براي دستگيري ديگر متهمان فراري اين باند نيز ادامه دارد.
..........................................................
شکارهای جاعل حرفهای با چکهای بین بانکی
یک جاعل حرفهای با چکهای بینبانکی به خرید خودروهای طعمههایش میپرداخت و پول میلیونی به جیب میزد. آخرین بار مرد شیاد قصد خرید کلاهبردارانه 3 گوسفند را داشت که به دام افتاد.
روز 11 اسفندماه سال گذشته زن جوانی با مراجعه به دادسرای ناحیه 5 تهران اعلام کرد: «با آگهی روزنامه اقدام به فروش یک خودروی RiO کردم؛ در روز فروش خودرو و داخل دفترخانه رسمی، خریدار پول خودرو را در قالب یک چک بین بانکی به من داد که جعلی بود.»
با توجه به چگونگی این کلاهبرداری با دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 5 تهران، تیمی از پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند.
در این مرحله، فروشنده خودرو به افسر پرونده گفت: بعد از آگهی مردی با شماره موبایلم تماس گرفت و برای دیدن خودرو به در خانهام آمد و پس از بازدید اولیه خودرو گفت که خودرو را پسندیده و قصد خریدش را دارد؛ همان لحظه 500 هزار تومان به من داد و رسیدی نیز نگرفت و قرار شد تا دو روز بعد در دفترخانه رسمی و در زمان تنظیم قرارداد فروش خودرو، بقیه پول را تحویل بدهد؛ روز محضر در خیابان کاشانی بودم که این مرد در تماسهایش گفت که در مسیر است، اما خیلی دیر آمد و ساعت 2 بعدازظهر بود که به دفترخانه رسید، خریدار خودرو در زمان تنظیم قرارداد یک میلیون و 500 هزار تومان پول به من داد و بقیه را با یک چک بینبانکی پرداخت کرد؛ من نیز که به وی اعتماد پیدا کرده بودم چک بین بانکی را از وی پذیرفتم و کلید خودرو و مدارک آن را تحویل وی دادم.»چک بینبانکی برای 20 روز بعد بود، اما زمانی که در این تاریخ به بانک مراجعه کردم متوجه شدم که زمان واقعی چک متعلق به مورخه 11 بهمنماه بوده و چک اصلی در آن روز و توسط شخص دیگری نقد شده و چک من جعلی است.
کارآگاهان در نخستین اقدام با مراجعه به بانک اطلاع پیدا کردند که مرد کلاهبردار روز 10 بهمنماه با مراجعه به شعبه بانکی اقدام به دریافت یک چک بین بانکی به روز 11 بهمنماه کرده و این چک فردای همان روز نقد شده است.
کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که این شیاد پس از دریافت چک بین بانکی و با استفاده از آن اقدام به تهیه چک جعلی کرده و پس از نقد کردن دوباره چک اصلی، چک جعلی را در زمان تنظیم قرارداد خرید خودرو و در حالی که به علت پایان ساعت اداری شعبه بانکی امکان بررسی ارکان چک از سوی مالباخته وجود نداشته، به طعمهاش تحویل داده و پس از آن نیز بلافاصله تا پیش از زمان سررسید چک جعلی خودرو را فروخته است.
با توجه به شگرد مرد کلاهبردار، کارآگاهان احتمال افزایش طعمههای وی را بررسی کردند و پی بردند این شیاد چهار مرد دیگر را نیز فریب داده است و با خرید خودروهای سییلو، زانتیا و پژو توانسته پول بادآوردهای به جیب بزند.
همه قربانیان این توطئه زیرکانه چهرهنگاری مشابهی کردند و با ردیابی چهره مرد کلاهبردار در آلبوم مجرمان پلیس آگاهی مشخص شد وی مردی 31 ساله به نام «امیر» بوده و بارها به همین اتهام به زندان افتاده است. خانه امیر در چهارراه سرچشمه شهرری بود که پلیس دریافت وی از آنجا فرار کرده است. از امیر هیچ ردپایی نبود تا این که روز 28 خردادماه جوانی با مراجعه به قصابی برای خرید سه گوسفند می گوید که تنها 50 هزار تومان پول به همراه دارد و به همین بهانه قصد پرداخت بقیه پول گوسفندها را در قالب چک بین بانکی داشته که فروشندگان گوشت گوسفند از پذیرفتن آن خودداری و یکی از آنها برای دریافت بقیه پول گوسفندها سوار خودروی خریدار میشود؛ در همین زمان که دو شریک دیگر وی به نحوه رفتار خریدار گوسفندان مشکوک شده و با مراجعه به شعبه بانکی از جعلی بودن چک اطلاع پیدا کرده بودند بلافاصله بهوسیله موبایل موضوع را به شریک خود اطلاع داده و با هدایت وی خود نیز به تعقیب خودروی خریدار گوسفندها میپردازند و سرانجام آنها در دهکده المپیک با خریدار گوشت درگیر میشوند که در این زمان خریدار گوشت اقدام به تهدید آنها با یک کلت کرده، اما آنها که متوجه تقلبی بودن اسلحه کمری شده بودند، وی را دستگیر کردند.
این کلاهبردار کسی نبود جز همان «امیر» که از سوی فروشندگان خودرو شناسایی شد و پذیرفت که طعمههایش را در روزنامهها شناسایی و به اجرای نقشهاش میپرداخت.
بنا بر این گزارش؛ کسانیکه در دام مشابهی افتادهاند میتوانند به پایگاه دوم پلیس آگاهی مراجعه کنند.
..........................................................
اجير شدن 2 آدمكش ناشي از سوي مادر و دختر كينهجو
دختر جوان وقتي بدرفتاريهاي پدرش را ديد براي نجات خود و مادرش از زندگي جهنمي به طراحي توطئه قتل پرداخت.
2 پسر اجير شدند تا با اين مادر و دختر قتل را انجام بدهند اما پدر خانواده نجات يافت و راز پنهان از سوي پليس آگاهي ساري فاش شد.
ساعت 11 صبح 14 فروردين ماه سال جاري زن جواني در تماس با پليس110 ساري، ادعا كرد گروهي دزد به خانهشان حمله كرده و شوهرش را هدف ضربات چاقو قرار دادند.
دقايقي نگذشته بود كه پليس خود را به خانه زن و شوهر در خيابان دخانيات رساند. آنان ابتدا با زن 37 ساله روبهرو شدند كه نگران به نظر ميرسيد وي گفت: من و دخترم براي انجام كاري به بيرون از خانه رفته بوديم انگار دزدان وارد خانه ما شده و همسرم كه تنها بود را با چاقو زدهاند و پس از سرقت طلاهايي كه در خانه بود فرار كردهاند.
همزمان با بررسيهاي ميداني، اكبر- پدر خانواده- كه خونريزي شديدي داشت و نميتوانست حرف بزند به بيمارستان انتقال يافت و در بخش مراقبتهاي ويژه بستري شد.كارآگاهان در تجسسهاي ويژه و نمونهبرداريها در صحنه سرقت خونين متوجه شدند که دزدان براحتي و بدون شكستن قفل ورودي خانه وارد آنجا شدهاند و جالب اينكه هيچ سرقتي نيز رخ نداده است.
از سوي ديگر اكبر وقتي يك ماه بعد از بيمارستان مرخص شد و در بازجوييها پرده از اختلاف كينهجويانهاي برداشت كه از مدتها پيش با همسرش داشت و رفتارهاي مرموز آنها كه احتمال داده ميشد براي قتل اكبر توطئهچيني كرده باشند.
پليس مادر خانواده به نام مريم و دختر 18 سالهاش كه «طراوت» نام دارد را تحت مراقبتهاي پنهاني قرار داد و با اقدامات مخابراتي به بررسي پيامكهاي اين مادر و دختر پرداخت و دريافت آنها شب حادثه با مردي به نام علي اصغر 26 ساله در ميانرود در تماس بودهاند.
همزمان اكبر با مراجعه به نزد پليس گفت: همسرم بتازگي مرد جواني را براي باغباني به من معرفي كرده كه فهميدهام وي اصلاً باغباني بلد نيست و احتمال ميدهم همه تحت نظر همسرم باشد.
در اين مرحله، «مريم» تحت بازجويي پليس قرار گرفت و زماني كه ديد راز پنهانش فاش شده است به افسر پرونده در اداره اجتماعي پليس آگاهي ساري گفت: با همسرم اختلاف شديد دارم و در طول زندگيام يك روز خوش را با هم نداشتيم، شوهرم من و دخترم را هميشه كتك ميزد و هزينههاي خانه را هم نميداد، از دستش خسته شده بودم.
چند بار از وي خواستم من را طلاق بدهد اما هر بار با مخالفتهايش روبهرو شدم. دخترم نيز عذابهاي من را ميديد تا اينكه پيشنهاد داد پدرش را به قتل برسانيم.
طراوت نقشه جنايت را طرحريزي كرد و من هم با يكي از آشنايانم به نام علياصغر هماهنگ كردم و ماجرا را با وي در ميان گذاشتم و قرار شد وي با ما همدستي كند.
شب حادثه داخل غذاي همسرم قرص خواب ريختيم و پس از اينكه وي كاملاً خوابش برد، در را براي علياصغر باز كردم و اين پسر به همراه يكي از دوستانش وارد خانه ما شدند و همگي با هم قصد كشتن اكبر را داشتيم آنها حتي سيم برق را دور گردن اكبر فشار دادند و با چاقو چند ضربه به وي زدند اما اكبر زنده ماند.
مريم در ادامه به مأموران گفت: پس از آن كه حال همسرم خوب شد دوباره علياصغر را به عنوان كارگر به وي معرفي كردم تا در باغ ما مشغول كار شود و سر فرصت وي را بكشد كه باز هم نقشه ما عملي نشد.
با اعترافات اين زن، طراوت نيز دستگير شد كه در بازجوييها به جرم خود و همدستي با مادر خود اعتراف كرد.
با اعترافات آنها علياصغر نيز دستگير شد و ادعا كرد كه همدستش منصور نام داشته كه فرار كرده است.
..........................................................