شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۷ تير ۱۳۹۱ - ۱۴:۲۱

روابط ایران وعربستان به روایت بی بی‌ سی

بی بی سی: «بخش عمده رابطه تهران و ریاض را با همه فراز و فرودهایش می‌توان در چهار محور مسائل مذهبی، رقابت برای نفوذ بیشتر منطقه ای، بازار نفت و رابطه با آمریکا بررسی کرد.»
کد خبر : ۷۱۵۸۳
به گزارش صراط به نقل از جام نیوز، وب سایت "بی بی سی فارسی" (BBCPersian) یکشنبه 25تیر (July.15) در یادداشتی به سابقه روابط ایران و عربستان پرداخت.


روابط دیپلماتیک مدرن کشور ایران و عربستان سعودی، عمری کمتر از یک قرن دارد. از سال 1928 که این رابطه شکل گرفت خاطره چند بار قطع رابطه در تاریخ دو طرف پررنگ‌تر از سال‌هایی است که تهران و ریاض همزیستی آرامی داشته‌اند. سابقه اختلافات را البته می‌توان تا دورانی عقب برد که دو کشور با مختصات جغرافیایی و سیاسی کنونی وجود نداشتند: دوره رویارویی صفوی-عثمانی تا اضمحلال قاجاریه- عثمانی.


بنا به خاطراتی که از جهانگردان غربی برجای مانده، بخش عمده اختلاف‌ها میان ایرانیان شیعه و اعراب سنی حجاز حول مذهب و سوء تفاهم‌های فرهنگی بوده که چند بار به منع و یا تحریم مناسک حج برای شیعیان انجامیده است.


همزمان با گسترش وهابیت در اوایل قرن نوزدهم در مناطق مرکزی شبه جزیره عرب، زائران شیعه که از ایران عازم حج بودند گاه برای حفظ جان باید هویت خود را پنهان می‌کردند. در نقاط مختلف عثمانی این باور وجود داشت که ایرانیان در محوطه مسجدالحرام قضای حاجت کرده و باید مجازات شوند. حتی در میانه جنگ جهانی دوم همزمان با خلع رضاشاه از سلطنت در ایران که نظام مدرن عربستان سعودی شکل گرفته بود یک شهروند ایرانی به جرم استفراغ و «بی حرمتی» به مسجد محاکمه و گردن زده شد. این واقعه برای چند سال به قطع رابطه تهران و ریاض انجامید.


فارغ از تغییرات سیاسی بین‌المللی و منطقه ای یا اختلافات مذهبی، آنچه ماهیت روابط دو کشور را به شکل عمیقی متحول کرد وقوع انقلاب 1357 در ایران بود.
در نخستین وجه این تحول، حکومت ایران تا پیش از آن همراه با عربستان سعودی متحد منطقه ای آمریکا در برابر متحدان منطقه ای شوروی یعنی عراق، سوریه و مصر محسوب می‌شد.


وجه دوم تحول در رابطه تهران-ریاض به ماهیت مذهبی، انقلابی برمی گشت که در ایران روی داده بود. برخاسته از مکتبی که با وهابیت اختلاف دیرین داشت و نظام حکومتی فرهنگی عربستان سعودی را وهابی می‌دانست.


از آن هنگام تاکنون، بخش عمده رابطه تهران و ریاض را با همه فراز و فرودهایش می‌توان در چهار محور مسائل مذهبی، رقابت برای نفوذ بیشتر منطقه ای، بازار نفت و رابطه با آمریکا بررسی کرد.
اختلاف تفسیر تشیع و وهابیت از اسلام شاید در نگاهی گذرا بتوان همه مشکلات دو طرف را در اختلاف تفاسیر تشیع و وهابیت از اسلام خلاصه کرد و تحولاتی را که در سه دهه اخیر به رابطه تهران-ریاض شکل داده‌اند در این محور دید. هر دو کشور یکدیگر را جریانی منحرف از اسلام می‌نامند.


جنگ ایران و عراق را البته می‌توان در این چارچوب یکی از عرصه های نامرئی رویارویی ریاض با تهران دانست. جمهوری اسلامی از نخستین روزهای استقرارش خود را حامی مستضعفان به ویژه در کشورهای اسلامی همسایه می‌نامید و سقوط حکومت‌های جمهوری و پادشاهی عرب را که همگی اهل تسنن بودند بشارت می‌داد.


دو هفته پس از آنکه دانشجویان انقلابی در تهران سفارت آمریکا را اشغال کردند، مسجدالحرام در نخستین روز سال 1400 قمری به دست چند صد مرد مسلح به رهبری "جهیمان العتیبی" اشغال شد. همزمان با این بحران، مقام‌های عربستان سعودی در سوی دیگر کشور با شورش شیعیان استان قطیف در ایام عزاداری عاشورا مواجه شدند. در روزهایی که نگاه رسانه های جهان به تهران و سرنوشت گروگان‌های آمریکایی بود مقام‌های سعودی توانستند این دو بحران بی سابقه را با خونریزی تمام عیار پایان دهند. اما از همان هنگام بدبینی ریاض و دیگر پایتخت‌های عربی به تئوری صدور انقلاب از تهران بالا گرفت.


یک سال بعد که عراق به ایران حمله کرد با آنکه نظام پادشاهی عربستان سعودی چندان قرابتی با جمهوری متمایل به چپ صدام حسین نداشت زمینه را برای تضعیف تهران از طریق کمک به بغداد مناسب دید.


اصلی‌ترین بخش اختلاف‌های مذهبی ایران و عربستان سعودی، تفاوت دیدگاه دو طرف در چگونگی برگزاری مناسک حج می‌باشد. جمهوری اسلامی همواره خواهان سیاسی شدن مراسم حج با برگزاری راهپیمایی برائت از مشرکین بوده اما سازمان دهندگان سعودی می‌خواهند حج صرفاً مراسمی عبادی باشد. آنان این مراسم برائت از مشرکین را مخل نظم و امنیت می‌دانند.


نخستین درگیری ایران با مأموران سعودی در پاییز 1360 هنگامی که حجاج ایرانی شعارهای سیاسی سر دادند. یک سال بعد آیت الله "خمینی" (ره) با انتصاب "محمد موسوی خوئینی‌ها" به عنوان مسوول حجاج موضع تندتری در قبال سعودی در پیش گرفت. نتیجه این اقدام رویارویی مجدد مأموران سعودی با حجاج ایرانی و دستگیری و فرستادن آقای "موسوی خوئینی‌ها" به تهران بود.


آیت الله "خمینی" (ره) که پس از "خوئینی‌ها"، "مهدی کروبی" را به عنوان نماینده‌اش در امور حج معرفی کرد. در سال 1366 شمار حجاج ایرانی (تقریباً 160 هزار نفر) یعنی به دو برابر سال نخست انقلاب رسیده بود اما با واقعه کشتار جمعه خونین که بزرگ‌ترین رویارویی کاروان حج ایران و مأموران سعودی بود و 400 تن کشته برجای گذاشت به اخراج "مهدی کروبی" از عربستان منجر شد. آیت الله "خمینی" (ره) با صدور پیامی حج را تعطیل و اعلام کرد: «حکومت می‌تواند از حج که از فرایض مهم الهی است در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی است موقتاً جلوگیری کند.»


با درگذشت آیت الله "خمینی" (ره) و آغاز دهه سازندگی در ایران، مسیر بازسازی روابط دو طرف با توافق بر سر شرایطی هموار شد؛ کاهش سهمیه حجاج ایرانی و برگزاری راه‍پیمایی برائت از مشرکین به شرطی که شعاری علیه حاکمیت سعودی داده نشود و در محدوده زمانی و مکانی تعیین شده صورت بگیرد.


رقابت برای نفوذ بیشتر منطقه ای
مهم‌ترین جنبه رقابت تهران و ریاض برای جلب افکار عمومی منطقه با موضوع مناقشه اعراب و اسرائیل تنیده شده است. ایران همواره حکومت سعودی را متهم کرده که با حمایت از تلاش‌های صلح با اسرائیل به آرمان فلسطینی‌ها خیانت می‌کند.

 

از نگاه سعودی‌ها اقدامات ایران مصداق بارز دخالت در امور اعراب است زیرا ایرانی‌ها و فلسطینی‌ها نه تنها به زبانی مشترک سخن نمی‌گویند بلکه ایران برخلاف اعراب تا به حال در هیچ جنگی علیه اسرائیل نبوده و خسارات چنین نبردی را متحمل نشده است که حالا بخواهد در این مناقشه به ایفای نقش بپردازد.

 

علاوه بر موضوع فلسطین، تهران و ریاض در جبهه های دیگری از جمله لبنان، بحرین، کویت، یمن، عراق، و از یک سال قبل تاکنون در سوریه و مصر همچنان با یکدیگر رقابت دارند.
عربستان سعودی که هنوز پس از گذشت بیش از 20 سال از زمان حمله عراق به کویت سفارتخانه‌اش در بغداد بازگشایی نشده، حضور مستمر دیپلمات‌های ایرانی در عراق را به مثابه شکست خود در سال‌های پس از سقوط صدام می‌داند.


در لبنان نیز سابقه نفوذ جمهوری اسلامی بر شیعیان این کشور به روزهایی برمی گردد که نه جنبش "حزب الله" متولد شده بود و نه سعودی‌ها در سیاست لبنان نفوذی داشتند. سه دهه قبل چهره‌هایی نظیر "مصطفی چمران" با رابطه نزدیکی که با "امام موسی صدر" و "جنبش امل" داشتند بنایی را معماری کردند که امروزه حزب الله مهم‌ترین میراث آن است. "سعود الفیصل" وزیر خارجه عربستان سعودی، بنا به اسناد ویکی لیکس، در سال 2008 پیشنهاد کرده بود که نیرویی نظامی از کشورهای غیر همسایه لبنان تشکیل شود تا با استقرار در بیروت، توان نظامی "حزب الله" درهم شکسته شود و نفوذ ایران پایان یابد.


همچنین یک سال قبل پادشاه سعودی طرح ارتقاء "شورای همکاری خلیج" به اتحادیه را با هدف هماهنگی بیشتر شش کشور عرب در قبال تهدیدهای مشترک از جمله ایران مطرح کرد. اما هنوز جزییات اجرای این طرح مشخص نیست و نشست مشورتی اخیر وزیران خارجه این شش کشور در ریاض نشان داد که طرفین درک مشترکی از ماهیت چنین اتحادیه ای ندارند.ایران بر این عقیده است که طرح این موضوع، به معنای الحاق بحرین به عربستان سعودی و سرکوب کامل اعتراض شیعیان بحرینی است.


تلاش ریاض و تهران برای نفوذ منطقه ای البته محدود به جهان عرب نیست. طیف‌های مختلف مجاهدین افغان در سال‌های نبرد با شوروی از کمک ایران و عربستان سعودی بهره بردند. به نظر می‌رسد دور تازه رقابت ایران و عربستان سعودی در افغانستان پس از خروج نیروهای ائتلاف در سال 2014 از سر گرفته شود.


بازار نفت
فارغ از نقش چهره های تصمیم گیر داخلی و خارجی در تعیین رابطه ایران و عربستان سعودی، در سه دهه اخیر هرگاه بهای نفت افزایش یافته روابط تهران - ریاض نه تنها به سردی گراییده بلکه با خصومت همراه شده است.


جهش قیمت نفت در سال‌های نخست دهه 1360 و چند سال اخیر که همزمان با ریاست جمهوری "محمود احمدی نژاد" بوده به خوبی رویارویی سیاسی و منطقه ای دو طرف را مستند کرده است.
در عوض، بهترین خاطرات همزیستی تهران و ریاض (هر چند که تلاش‌ها برای بهبود رابطه از دوره ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی آغاز شد) از سال‌های پایانی دهه 1370 به بعد همزمان با ریاست جمهوری محمد خاتمی بود که بهای نفت در بازار جهانی کاهش یافت.


البته دو کشور از پایه گذاران سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) هستند و پول رسمی هر دو «ریال» نام دارد.
ایران در دوره احمدی نژاد بارها خواهان کاهش تولید اوپک و افزایش قیمت نفت شده اما عربستان سعودی با چنین پیشنهادی مخالفت کرده است.


ریاض حتی در یک سال اخیر بارها به معدود کشورهای خریدار نفت ایران اطمینان خاطر داده که نگران تحریم فراگیر احتمالی علیه نفت ایران نباشند چون این کشور می تواند با جبران سهمیه ایران از افزایش قیمت نفت جلوگیری کند.


رابطه با آمریکا
داشتن یا نداشتن رابطه با آمریکا موضوعی نیست که مقام‌های جمهوری اسلامی صرفاً بخواهند آن را در چارچوب ایران تعریف کنند.
آن‌ها بارها حکومت‌های عرب منطقه و در رأس آن‌ها عربستان سعودی را دست نشانده آمریکا دانسته‌اند. اما از نظر ایران هرگونه حضور آمریکا در کشورهای منطقه هم لزوماً به معنای دست‌نشاندگی نیست. چنانکه تهران چنین نظری درباره پادشاهی عمان و یا عراق سال‌های اخیر ندارد.


نام واشنگتن در روابط تنش آلود تهران - ریاض در سال 2011 گره خورده بود. در ابتدای سال، افشای اسناد ویکی لیکس نشان داد که "ملک عبدالله" پادشاه عربستان سعودی حکومت ایران را منشاء مشکلات منطقه می‌داند و در گفتگویی خصوصی به واشنگتن پیشنهاد داده که این سر افعی باید قطع شود. "محمود احمدی نژاد" افشای این اسناد را دسیسه آمریکا برای بر هم زدن رابطه دو کشور دانست و ماجرا با سکوت طرفین به فراموشی سپرده شد.


در انتها باید گفت که برخی چهره های جمهوری اسلامی نظیر "احمد خاتمی" امام جمعه تهران که عربستان سعودی را کانون فتنه در منطقه می‌دانند اخیراً "اکبر هاشمی رفسنجانی" رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، خواستار بهبود رابطه با عربستان شده است.


به گفته آقای "هاشمی رفسنجانی" منافع تهران در پرتو این رابطه تأمین می‌شود. وی گفته است: «اگر عربستان با ما رابطه خوبی داشت مگر غربی‌ها می‌توانستند ما را تحریم کنند؟»


چشم انداز رابطه
با توجه به مسائل برآمده از انقلاب‌های منطقه ای و میزان درگیری دو کشور با مسایل داخلی و منطقه ای، چشم انداز پیش رو در روابط تهران-ریاض پیچیده تر از قبل به نظر می‌رسد.
در حالی که رقابت دو طرف در بحران سوریه ادامه خواهد یافت و هر یک تلاش خواهند کرد تا راه نفوذ دیگری را در بحرین و عراق به عنوان قلمرو استراتژیک خود مسدود کند.