جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۲:۲۲

چرا "ناکثین" پای عهد خود باقی نماندند؟ / عاقبت تکبر و سهم‌خواهی

چرا
طلحه و زیبر که از فرماندهان و سرلشکران سپاه رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند، در آنجا که باید تسلیم می‌شدند، به دلیل زیاده‌خواهی و سهم‌خواهی برابر حق ایستادند. این عده، اسلام و دین آوردن را یک نوع سرمایه‎ گذاری در دنیا می‌دانستند.
کد خبر : ۵۶۰۹۵۸

در طول تاریخ انبیای الهی و تاریخ اسلام چه بسیار افرادی بودند که با خوبان درگاه الهی و هم‌کیشان خود هم‌پیمان شدند، اما با اندک آزمونی از عهد خود دست کشیدند؛ یعنی یا تبدیل به عناصری خنثی شدند، یا در مقابل جریان حق ایستادند و یا در حالتی بدتر، با دشمن علیه جریان حق هم‌پیمان شدند. عمده عواملی که سبب این رویایی شد، خصلت‌هایی مثل تکبر، خودبرتربینی، سهم‌خواهی و یا حسادت بود؛ به عنوان نمونه خداوند در قرآن نسبت به کسانی که دربارۀ ولایت عترت حسادت ورزیدند و حق مسلم ایشان را سلب کردند، می‌فرماید «أَمْ یَحْسُدُونَ‏ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏ ... ؛ بلکه آنان به مردم [ که در حقیقتْ پیامبر و اهل‌بیت اویند ] به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده حسد مى‏‌ورزند».

زیاده‌خواهی از سهم بیت‌المال از دیگر عوامل ایستادگی خواص جامعه در برابر جریان حق است؛ مثلاً قوم شعیب نبی (ع) به دلیل حرص و آز و زیاده‌طلبی به مخالفت با پیامبر الهی و انکار تعالیم آسمانی او برخاستند و به خاطر حریص بودن، کم‌فروشی می‌کردند. عمده علت آن، دنیاطلبی و حرص زدن در به دست آوردن مواهب مادی است؛ در آیۀ20 سورۀ حدید می‌خوانیم «...أنَّما الحَیوةُ الدُّنیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَزینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُم وَتَکاثُرُ فی الامْوالِ وَ الأولاد»؛ یعنی به درستی که زندگی دنیا بازیچه و لهو و زینت و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرص افزون مال و فرزندان است».

نمونۀ بارز این زیاده‌خواهان را در ماجرای حکومت امیرالمؤمنین (ع) و در فتنۀ طلحه و زبیر مشاهده می‌کنیم. این دو که از فرماندهان و سرلشکران سپاه رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند، با وجود آنکه بارها از تأکید پیامبرشان دربارۀ سر نهادن به خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و عدالت و فضیلت ایشان شنیده بودند، در آنجا که باید تسلیم می‌شدند، به دلیل زیاده‌خواهی و سهم‌خواهی برابر حق ایستادند؛ همان‌ها که سال‌ها قبل توسط رسول خدا (ص) با عنوان «ناکثین» یا عهدشکنان شناخته شدند. «ناکث» از ریشه «نَکَث» به معنای شکستن و دورافکندن است که در اصطلاح به معنای «شکستن عهد» به کار می‌رود؛ خداوند در سه آیه از آنها یاد کرده و در دو آیه از این آیات، امر به نبرد و مقاتله با ناکثینِ از مسلمین و کفار کرده است.

حجت‌الاسلام مرتضی عباسیان، مدیر سابق بنیاد مهدی موعود (عج) در استان تهران در گفت‌وگو با تسنیم دربارۀ این جریان گفت: اینها خودی‎هایی مثل طلحه و زبیر بودند که کمک به شکل‎گیری حکومت امیرالمؤمنین علیه‌السلام کردند و نیتشان هم این بود سهمی از حکومت ببرند و بعدها نیز برای سهم‎خواهی از حکومت با حضرت به مشکل برخوردند. این عده، اسلام و دین آوردن را یک نوع سرمایه‎ گذاری در دنیا می‌دانستند و حداقل پس از رحلت پیامبر (ص) قائل شدند ما یک پروژه‎ای به نام اسلام داشتیم، حالا که اسلام به پیروزی رسید، باید بهره ‎برداری کرد.

وی افزود: زبیر کسی بود که مقدم بر حمزه در مدینه شمشیر کشید. او جزو چهار نفری بود که در جریان سقیفه از امیرالمؤمنین علیه‌السلام دفاع کرد. بنابراین نگاه ناکثین به اسلام، نگاهی منفعت‎ گرایانه و مادی بود و دنبال سهمشان از نظام و حکومت علوی بودند؛ یعنی این‌طور نگاه می‌کردند که حالا که تیم ما رأی آورده است، باید صاحب منصب شویم و امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم به شدت مانع می‌شدند.

عباسیان ادامه داد: در این دوران بود که یک عده از اصحاب، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را نصیحت و شماتت می‌کنند و می‌گویند این چه سیاستی است؟ معتقد بودند برای آنکه دهانشان بسته شود، قطعه ‎ای از زمینی را به آنها بده. می‌گفتند تو کسی را که در بقای نظام تأثیر ندارد را کنار بگذار و به اینها عطا کن. اما امیرالمؤمنین علیه‌السلام از همان ابتدا با آنها با قوانین الهی برخورد کرد. زمانی که به دفتر حضرت رفتند، امام شمع را خاموش کرد و فرمود این شمع برای بیت ‎المال است. بر این اساس زبیر و طلحه  علیه امیرالمؤمنین علیه‌السلام جوّ درست کردند تا جایی که همسر پیامبر (ص) را با خودشان همراه کردند.

وی با اشاره به اینکه آنچه ناکثین انجام دادند، قبول اسلام به صورت ظاهری و مصلحتی بود، گفت: منتها شرطش این بود که حضرت با ریخت و پاش آنها کاری نداشته باشد. در صورت کلی در طول تاریخ ملاحظه می‌کنیم عده‌ای تا زمانی که امکانات دنیایی آنها فراهم باشد با حق همراهی می‌کنند و اگر لحظه‌ای متوجه شوند که خواسته آنها فراهم نشده است، حق را ترک می‌کنند و چه بسا به مقابله با آن بپردازند.