به گزارش صراط به نقل از خبرآنلاین علي مطهري که ميگفت اين جريان در تلاش است تا آيتالله هاشميرفسنجاني را از فضاي سياسي ايران حذف كند و براي رسيدن به اين خواسته خود نشان داده كه حاضر است دست به هر اقدامي بزند، افزود: اينها قادر به حذف آقاي هاشمي از انقلاب نيستند. ايشان پايگاه اجتماعي خوبي دارد و مردم قدردان خدمتگزاران خود هستند. علت هجوم رواني و تبليغاتي به ايشان ترس از اوست. شايد نخستين كسي كه آقاي احمدينژاد را شناخت و احساس خطر كررد و نحوه مديريت وي بر كشور را خطرناك توصيف كرد آقاي هاشمي بود.
به گفته وي، تا زماني كه آيتالله هاشميرفسنجاني به صحنه سياسي برنگردد و مثلاً اقامه جمعه نكند بحران سياسي اخير تمام نميشود، چون نقطه نظرات ايشان عادلانه و واقع بينانه است.
گزيده سخنان مطهري در گفتوگو با ملتما را در ادامه بخوانيد:
· آنچه درباره جريان موسوم به «انحرافي» مسلم است اين است كه آقايان مشايي و احمدينژاد عقايد درباره مسائل فرهنگي دارند كه با مباني اسلامي و آرمانهاي انقلاب اسلامي سازگار نيست. البته پرداختن به تمدن ايران قبل از اسلام با همه نقاط مثبت و منفي آن به عنوان يك واقعيت تاريخي اشكالي ندارد، اما اينها از اين كارها هدف سياسي دارند. به تعبير رهبر انقلاب چرا به افتخارات ايران و تمدن بزرگ بعد از اسلام نميپردازيد.
· بخشي از وضع ناهنجار فرهنگي ما ناشي از اين عقيده آقايان مشايي و احمدينژاد است كه متأسفانه سكان اجرايي كشور در دست آنهاست. اين تفكر آنها شبيه تفكر دولتهاي سكولار است كه ميگويند ما در قبال اخلاق و رفتار و عقايد مردم مسئوليتي نداريم.
·آقايان مشايي و احمدينژاد از يكديگر جداييناپذيرند و عقايدشان عين هم است و اين كه افراد و گروههايي مانند جبهه پايداري ميگويند انحرافات، ناشي از مشايي است و ما احمدينژاد را قبول داريم اما مشايي را نه، يه طنز بيشتر نيست. مشكل اينها اين است كه احساس خودكفايي در شناخت اسلام دارند و در نتيجه احساس بينيازي از روحانيت به عنوان كارشناس دين و مرجع اسلام شناسي دارند. در نتيجه اهميتي براي مراجع تقليد و به طور كلي روحانيت قائل نيستند و خودشان براساس شرايط روز و مصالحي كه تشخيص ميدهند تصميم ميگيرند و از اين جهت شباهتي به گروههاي منحرف قبل از انقلاب همچون حجتيه دارند.
· معاندسازي براي نظام يك آفت است كه متأسفانه اكنون به وسيله افراد فرصتطلب در حال اجرا است.
·امروز عدهاي كه براي انقلاب اسلامي زحمتي نكشيدهاند و قدر اين انقلاب را نميدانند و بسياري از آنها سنشان اقتضا نميكند كه تاريخ اين انقلاب را درست درك كرده باشند مدعي هستند كه ما انقلابيون راستين هستيم و بقيه يا از مرد و ديناند يا از خواص بيبصيرت يا فتنهگر، در نتيجه بسياري از انقلابيون، راستين و اوليه را به حاشيه راندهاند و همچنان به كار خود ادامه ميدهند تا سرشان به سنگ بخورد. براي توجيه كارشان هم به شبيهسازي با تاريخ صدر اسلام ميپردازند كه فلاني مانند طلحه است و فلاني مانند زبير و ديگري مانند عايشه و از اين قبيل . اينها در واقع فرصت طلباني هستند كه صرفاً دنبال قدرتند. سوابق آنها هم نشان ميدهد كه از تقواي درستي برخوردار نيستند و صرفاً دنبال هواي نفسشان هستند. با اينها بايد مبارزه كرد و چهره واقعيشان نفسشان هستند. با اينها بايد مبارزه كرد و چهره واقعيشان را براي مردم اشكار كرد. متأسفانه چون اينها در پشت نقاب دفاع از ولايت فقيه پنهان ميشوند بخشي از مردم عوام، فريب اينها را ميخورند. بايد به جامعه آگاهي بخشي كرد.
· به بركت اصل ولايت فقيه بعيد است كه به راحتي بتوانند روحانيت را از سياست و حكومت حذف كنند. روحانيت بايد اصلاً از درون را انجام دهد و نقصهاي خود را برطرف كند. اينكه برخي از مراجع تقليد و علماي بزرگ درباره بسياري از انحرافات و بد رفتاريها سكوت ميكنند. به ضرر روحانيت است به تعبير شهيد آيتالله مطهري پرچم اصلاحات بايد در دست روحانيت باشد تا روشنفكران غريزده پرچمدار اصلاحات اجتماعي نشوند در پاسخ به سؤال شما فرضا روحانيت از سياست و حكومت حذف شود، انقلاب در مدت كوتاهي مسير خود را عوض خواهد كرد و در دامان غرب خواهد افتاد.
· روشن است كه سپاه بايد كار خود را كه ماهيت نظامي دارد انجام دهد. البته سپاه وظيفه حفظ انقلاب اسلامي و دفاع از آرمانهاي آن را ني زدارد ولي اين به اين معنا نيست كه پستهاي اقتصادي و سياسي را نيز در اختيار بگيرد و مثلاً در هر انتخاباتي نظر بدهد كه ما با فلان كانديدا موافق هستيم يا نيستيم، اينها باعث انحراف و فساد و تفرقه سپاه ميشود و با فلسفه وجودي سپاه منافات دارد.
·بيماري امروز مجلس ايران نداشتن استقلال است كه بخشي از آن ناشي از برداشت غلط از اصل ولايت فقيه است و بخش ديگر ناشي از ترس از رد صلاحيتها به خاطر عقيده و اظهارنظر است. نماينده نبايد ترسي از اظهارنظر داشته باشد و باد بتواند مطابق قانون اساسي درباره همه امور كشور نظر بدهد و انتقاد كند.
· اوايل كه فضا خيلي سنگين بود، برخي از نمايندگان ميگفتند اگر ما طرح سؤال از رئيس جمهور را امضا كنيم دفتر ما را در شهرستان به هم ميريزند يا در نماز جمعه عليه ما شعار ميدهند يا شيشههاي دفتر را ميشكنند يعني يك رعبي ميان نمايندگان وجود داشت اما به تدريج و با افزايش تخلفات و خصوصاً بعد از خانهنشيني رئيسجمهور فضا بازتر شد و خيلي از نمايندگان هم به حرف من رسيدند، تا جايي كه پيش من ميآمدند و ميگفتند شما چطور از قبل توانستي اينها را بشناسي؟!
· ولايت فقيه ولايت مكتب و ايدئولوژي است، ولايت اسلام و فقه است نه ولايت شخص. طبيعي است كه عدهاي از اين اصل مانند بسياري زا مقولات ديگر مثل آزادي سواستفاده كنند و به بهانه دفاع از ولايت فقيه اهداف خود را دنبال كنند. مردم بايد اولا برداشت درستي از ولايت فقيه داشته باشند تا مصلحان را به جاي معاندان دفع نكنند و ثانياً فريب فرصتطلبان را كه پشت اين اصل پنهان ميشوند و اهداف شخصي را دنبال ميكنند نخورند.
· اصل نامهنگاري رهبري را درست ميدانم و حق هر شهروندي است كه از مقام رهبري حضورا يا به وسيله نامه سؤال كند، اما ادبيات نامهها بايد مودبانه و محترمانه باشد و بايد به گونهاي عمل شود كه ابهت و اقتدار رهبري شكسته نشود، چون اين مطلب كه از رهبر فرمان و از مردم اجرا و به سر دويدن، نعمت بزرگي است كه در سايه اصل امامت و ولايت فقيه به دست آمده و غربيها از آن وحشت دارند رهبر انقلاب هم نشان دادهاند كه به سئوالات و انتقاد با روي باز پاسخ ميدهند و بارها اعلام كردهاند كه رهبري هم انتقادپذير و پاسخگوست. منتها گاهي مريدها و اطرافيان يك شخصيت كار را خراب ميكنند چون تمايل به بتسازي و عدم پاسخگويي آن شخصيت دارند. ضمنا ما بايد مسائل را با هم مخلوط نكنيم. ممكن است كسي سئوالي و حتي انتقادي از رهبري داشته باشد و در عين حال مطيع ايشان باشد.
· اگر در داخل همه با هم متحد باشيم غربيها هيچ كاري نميتوانند بكنند، اما اگر روند دو سال گذشته ادامه داشته باشد و بخواهيم همه منتقدان را از قطار انقلاب پياده كنيم و با معترضان برخورد خشن داشته باشيم متأسفانه بايد كمي نگران بود.
به گفته وي، تا زماني كه آيتالله هاشميرفسنجاني به صحنه سياسي برنگردد و مثلاً اقامه جمعه نكند بحران سياسي اخير تمام نميشود، چون نقطه نظرات ايشان عادلانه و واقع بينانه است.
گزيده سخنان مطهري در گفتوگو با ملتما را در ادامه بخوانيد:
· آنچه درباره جريان موسوم به «انحرافي» مسلم است اين است كه آقايان مشايي و احمدينژاد عقايد درباره مسائل فرهنگي دارند كه با مباني اسلامي و آرمانهاي انقلاب اسلامي سازگار نيست. البته پرداختن به تمدن ايران قبل از اسلام با همه نقاط مثبت و منفي آن به عنوان يك واقعيت تاريخي اشكالي ندارد، اما اينها از اين كارها هدف سياسي دارند. به تعبير رهبر انقلاب چرا به افتخارات ايران و تمدن بزرگ بعد از اسلام نميپردازيد.
· بخشي از وضع ناهنجار فرهنگي ما ناشي از اين عقيده آقايان مشايي و احمدينژاد است كه متأسفانه سكان اجرايي كشور در دست آنهاست. اين تفكر آنها شبيه تفكر دولتهاي سكولار است كه ميگويند ما در قبال اخلاق و رفتار و عقايد مردم مسئوليتي نداريم.
·آقايان مشايي و احمدينژاد از يكديگر جداييناپذيرند و عقايدشان عين هم است و اين كه افراد و گروههايي مانند جبهه پايداري ميگويند انحرافات، ناشي از مشايي است و ما احمدينژاد را قبول داريم اما مشايي را نه، يه طنز بيشتر نيست. مشكل اينها اين است كه احساس خودكفايي در شناخت اسلام دارند و در نتيجه احساس بينيازي از روحانيت به عنوان كارشناس دين و مرجع اسلام شناسي دارند. در نتيجه اهميتي براي مراجع تقليد و به طور كلي روحانيت قائل نيستند و خودشان براساس شرايط روز و مصالحي كه تشخيص ميدهند تصميم ميگيرند و از اين جهت شباهتي به گروههاي منحرف قبل از انقلاب همچون حجتيه دارند.
· معاندسازي براي نظام يك آفت است كه متأسفانه اكنون به وسيله افراد فرصتطلب در حال اجرا است.
·امروز عدهاي كه براي انقلاب اسلامي زحمتي نكشيدهاند و قدر اين انقلاب را نميدانند و بسياري از آنها سنشان اقتضا نميكند كه تاريخ اين انقلاب را درست درك كرده باشند مدعي هستند كه ما انقلابيون راستين هستيم و بقيه يا از مرد و ديناند يا از خواص بيبصيرت يا فتنهگر، در نتيجه بسياري از انقلابيون، راستين و اوليه را به حاشيه راندهاند و همچنان به كار خود ادامه ميدهند تا سرشان به سنگ بخورد. براي توجيه كارشان هم به شبيهسازي با تاريخ صدر اسلام ميپردازند كه فلاني مانند طلحه است و فلاني مانند زبير و ديگري مانند عايشه و از اين قبيل . اينها در واقع فرصت طلباني هستند كه صرفاً دنبال قدرتند. سوابق آنها هم نشان ميدهد كه از تقواي درستي برخوردار نيستند و صرفاً دنبال هواي نفسشان هستند. با اينها بايد مبارزه كرد و چهره واقعيشان نفسشان هستند. با اينها بايد مبارزه كرد و چهره واقعيشان را براي مردم اشكار كرد. متأسفانه چون اينها در پشت نقاب دفاع از ولايت فقيه پنهان ميشوند بخشي از مردم عوام، فريب اينها را ميخورند. بايد به جامعه آگاهي بخشي كرد.
· به بركت اصل ولايت فقيه بعيد است كه به راحتي بتوانند روحانيت را از سياست و حكومت حذف كنند. روحانيت بايد اصلاً از درون را انجام دهد و نقصهاي خود را برطرف كند. اينكه برخي از مراجع تقليد و علماي بزرگ درباره بسياري از انحرافات و بد رفتاريها سكوت ميكنند. به ضرر روحانيت است به تعبير شهيد آيتالله مطهري پرچم اصلاحات بايد در دست روحانيت باشد تا روشنفكران غريزده پرچمدار اصلاحات اجتماعي نشوند در پاسخ به سؤال شما فرضا روحانيت از سياست و حكومت حذف شود، انقلاب در مدت كوتاهي مسير خود را عوض خواهد كرد و در دامان غرب خواهد افتاد.
· روشن است كه سپاه بايد كار خود را كه ماهيت نظامي دارد انجام دهد. البته سپاه وظيفه حفظ انقلاب اسلامي و دفاع از آرمانهاي آن را ني زدارد ولي اين به اين معنا نيست كه پستهاي اقتصادي و سياسي را نيز در اختيار بگيرد و مثلاً در هر انتخاباتي نظر بدهد كه ما با فلان كانديدا موافق هستيم يا نيستيم، اينها باعث انحراف و فساد و تفرقه سپاه ميشود و با فلسفه وجودي سپاه منافات دارد.
·بيماري امروز مجلس ايران نداشتن استقلال است كه بخشي از آن ناشي از برداشت غلط از اصل ولايت فقيه است و بخش ديگر ناشي از ترس از رد صلاحيتها به خاطر عقيده و اظهارنظر است. نماينده نبايد ترسي از اظهارنظر داشته باشد و باد بتواند مطابق قانون اساسي درباره همه امور كشور نظر بدهد و انتقاد كند.
· اوايل كه فضا خيلي سنگين بود، برخي از نمايندگان ميگفتند اگر ما طرح سؤال از رئيس جمهور را امضا كنيم دفتر ما را در شهرستان به هم ميريزند يا در نماز جمعه عليه ما شعار ميدهند يا شيشههاي دفتر را ميشكنند يعني يك رعبي ميان نمايندگان وجود داشت اما به تدريج و با افزايش تخلفات و خصوصاً بعد از خانهنشيني رئيسجمهور فضا بازتر شد و خيلي از نمايندگان هم به حرف من رسيدند، تا جايي كه پيش من ميآمدند و ميگفتند شما چطور از قبل توانستي اينها را بشناسي؟!
· ولايت فقيه ولايت مكتب و ايدئولوژي است، ولايت اسلام و فقه است نه ولايت شخص. طبيعي است كه عدهاي از اين اصل مانند بسياري زا مقولات ديگر مثل آزادي سواستفاده كنند و به بهانه دفاع از ولايت فقيه اهداف خود را دنبال كنند. مردم بايد اولا برداشت درستي از ولايت فقيه داشته باشند تا مصلحان را به جاي معاندان دفع نكنند و ثانياً فريب فرصتطلبان را كه پشت اين اصل پنهان ميشوند و اهداف شخصي را دنبال ميكنند نخورند.
· اصل نامهنگاري رهبري را درست ميدانم و حق هر شهروندي است كه از مقام رهبري حضورا يا به وسيله نامه سؤال كند، اما ادبيات نامهها بايد مودبانه و محترمانه باشد و بايد به گونهاي عمل شود كه ابهت و اقتدار رهبري شكسته نشود، چون اين مطلب كه از رهبر فرمان و از مردم اجرا و به سر دويدن، نعمت بزرگي است كه در سايه اصل امامت و ولايت فقيه به دست آمده و غربيها از آن وحشت دارند رهبر انقلاب هم نشان دادهاند كه به سئوالات و انتقاد با روي باز پاسخ ميدهند و بارها اعلام كردهاند كه رهبري هم انتقادپذير و پاسخگوست. منتها گاهي مريدها و اطرافيان يك شخصيت كار را خراب ميكنند چون تمايل به بتسازي و عدم پاسخگويي آن شخصيت دارند. ضمنا ما بايد مسائل را با هم مخلوط نكنيم. ممكن است كسي سئوالي و حتي انتقادي از رهبري داشته باشد و در عين حال مطيع ايشان باشد.
· اگر در داخل همه با هم متحد باشيم غربيها هيچ كاري نميتوانند بكنند، اما اگر روند دو سال گذشته ادامه داشته باشد و بخواهيم همه منتقدان را از قطار انقلاب پياده كنيم و با معترضان برخورد خشن داشته باشيم متأسفانه بايد كمي نگران بود.
آخرین اخبار و تصاویر سیاسی را در سرویس سیاست صراط بخوانید.
اگر قرار باشد کسانی که برای انقلاب زحمت کشیده اند تا پایان عمر در قدرت بمانند ، این سرآغاز فساد است.
کنار رفتن مدیران ارشد نظام ، برای جلوگیری از فساد سیستم ، اصل غیر قابل انکار در مردمسالاری دینی است.
هم تحصیل کرده انگلستان هستند و هم بچه بالاشهر تهرون. دیگه چی از این بهتر.
بعد عاشق بشو عزیز
علی مطهری از سفره نظام می خورد و حقوق مجلس و نیز حقوقهای دیگر می گیرد و ...
مگر انسان احمق باشد ، که باور کند ، علی مطهری همان ابوذر است.
راستی نظرت در خصوص پشتیبانی مولایت از مهدی چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقای مطهری ! خدا از خواب زمستانی تان بیدارتان کنه .
ه جز به حقیقت اشاره کنه را قبولاندن و قبول کردن خیانتی است بزرگ که دیر یا زود اثر ویرانگرش مانند امروز دامنگیر همه میشه. اولین چیزی که با دروغ و نیرنگ و ریا از دست میدیم شرم و حیاست که اینها که نباشن هیچی نیست و تنها شر و ناپاکی و پستی و نامردی طالب چنین جایی هستن. اگز ناگزیر به باخت هستیم عی کنیم آخرین اش حیا باشد. مخلص همه بچه های گل و مهربون و با مرام ایران که شرکتشون تو این بحثها یعنی سختی آگاهی و ترجیح میدن به سهولت جهل.
دیگه تا آخر عمر.
چه مزخرفاتی و چه هوش و علمی این متفکر ندارد؟....
او را چه حاصل؟
((((فعلا باید نگران شما و هم قطاران ....... شما باشیم روشن فکری ....... تر از تو ندیدم حیف اسم علی که روی تو گذاشت پدر شهیدت)))))
بقیه نظرتو خوندم دیدم همون متوهمی هستی که همیشه بودی !
سوار قطار نشدی.خواستی با پیکان ات ! بری که گلگیر و جلوبندی رو کامل آوردی پایین با اون رانندگیت!!
عبرت بگیر
ادم فاسد وقتی سرش به سنگ بخوره ادم میشه و توبه میکنه ولی منافق را چه کنم که توبه کننده نیست و برای بخشش گناهان هم از ولایت کمک نخواهد خواست و تا ابد در جهنم خواهد سوخت.
...............
مگه نظام استبدادیه ؟
مواضع شما خیلی انقلابی واصیل هست؟؟؟؟ که حالا به پروپای اینا پیچیدی؟؟؟
کوروش کبیر
کجائی ای مرد مبارز کاوه آهنگر !
ای اصحاب جمل از خواب گران بیدار شوید.
هم تحصیل کرده انگلستان هستند و هم بچه بالاشهر تهرون. اینها برای امثال ملت ایران ، دو نعمت هستند که ملت ایران باید قدر این عزیزان را بداند.
متهم فتنه خودتی ، خانواده جناب آقای هاشمی ، خانواده ای فداکار هستند ، نه فتنه گر.