شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۹ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۸:۴۹

راهکارهای اصلاح دانشگاه آزاد

کد خبر : ۵۱۷۳۹

برای پرداختن به ارزیابی دانشگاه آزاد اسلامی و رسالتی که مدیر جدید بر عهده خواهد گرفت؛ لازم است در ابتدا وضع موجود این دانشگاه را آسیب‌شناسی کنیم. در این آسیب‌شناسی به رسالت و اهدافی که دانشگاه آزاد به دنبال آن‌ها بود، معرفی کنیم.

دانشگاه آزاد اسلامی اردیبهشت‌ ماه 1361ه.ش. به طور رسمی، از راه تریبون نماز جمعه‌ی تهران، توسط آقای «هاشمی رفسنجانی» با هدف ترویج علم و معارف دینی و اسلامی، در سراسر کشور، به خصوص در شهرهای کوچک و روستاها، معرفی شد. و از اوایل و اواسط دهه‌ی 70 شاهد رشد چشم‌گیر دانشگاه آزاد هستیم؛ اما آن‏چه از تأسیس این دانشگاه انتظار می‌رفت هنوز محقق نشده است طوری که این دانشگاه با چالش‌های متفاوتی رو به روست.

 برای بررسی مشکلات و ارایه‌ی راهکارهای لازم با آقای «روح‌الله فرهادی»، پژوهشگر و دانشجوی دکتری رشته ی اندیشه ی سیاسی به گفت و گو نشستیم.

با توجه به عملکرد دانشگاه آزاد از زمان تأسیس تا کنون، این دانشگاه توانسته به رسالتی که داشته عمل کند؟

برای ورود به بحث ارزیابی دانشگاه آزاد اسلامی و رسالتی که مدیر جدید بر عهده خواهد گرفت، نیاز است که در ابتدا وضع موجود این دانشگاه را آسیب‌شناسی کنیم. در این آسیب‌شناسی نیاز است رسالت و اهدافی را که دانشگاه آزاد به دنبال آن‌ها بود، معرفی کنیم. دانشگاه آزاد اسلامی اردیبهشت‌ ماه 1361ه.ش. به طور رسمی، از طریق تریبون نماز جمعه‌ی تهران، توسط آقای «هاشمی رفسنجانی» معرفی می‌شود و ایشان بیان می‌کند که این دانشگاه قرار است با هدف ترویج علم و معارف دینی و اسلامی، در سراسر کشور، به خصوص در شهرهای کوچک و روستاها، گسترش پیدا کند. در واقع این فلسفه‌ی شکل‌گیری دانشگاه آزاد است. اما از اوایل و اواسط دهه‌ی 70 ما شاهد رشد چشم‌گیر دانشگاه آزاد هستیم.

این رشد دو علت اساسی دارد: یکی مدیران تکنوکراتی که در رأس مدیریت دانشگاه آزاد قرار گرفتند و این ذهنیت تکنوکراتی عملاً‌باعث تکثر مراکز آموزشی دانشگاه آزاد، بدون توجه به پیوست‌های فرهنگی، ارتقای راندمان کیفی، کارآمدی علمی و زمینه‌های مورد نیاز برای تکثر علم ‌شد. به این ترتیب از اوایل و اواسط دهه‌ی70 ما فقط شاهد رشد کمّی این دانشگاه هستیم.

 بنابراین یکی از دلایل آن ظهور مدیران تکنوکرات است و دومین دلیل هم سطح رفتار و نوع عملکرد سیستم آموزش عالی در معنای کلان آن است؛ یعنی، سیاست ها وبرنامه ریزی های کلان درحوزه ی آموزش عالی درسازمان های متولی امر آموز عالی هم چون وزارت علوم، وزارت بهداشت، شورای عالی انقلاب فرهنگی و تمام نهادهایی که متولی آموزش عالی در کشور هستند به نظر بنده در رشد دانشگاه آزاد اسلامی در کشور بی تاثیر نبودند.

عامل به وجود آمدن تب مدرک‌گرایی در ایران، دانشگاه آزاد بود و دیگر حوزه‌های آموزش عالی هم به این موضوع دامن می‌زدند. تمامی این مسایل باعث گردید که دانشگاه آزاد یک رشد قارچ‌گونه داشته باشد. از بین رفتن یا رکود روحیه‌ی علمی که در نتیجه‌ی رشد قارچ‌گونه‌ی این دانشگاه شاهد آن هستیم یکی از مضرات و آسیب‌هایی است که این دانشگاه به معنای اخص و کل سیستم آموزش عالی به معنای اعم با آن دست به گریبان است. این رکود روحیه‌ی علمی هم در میان دانشجویان و هم در میان اساتید دانشگاه، مشاهده می‌شود.

عملکرد این دانشگاه را در زمینه‌ی سیاسی چه‌طور ارزیابی می‌کنید؟

اگر بخواهیم دانشگاه آزاد را از نگاه رفتاری هم آسیب‌شناسی کنیم، می‌توانیم به موارد بسیار زیادی اشاره کنیم. این دانشگاه عرصه‌ی تاخت‌وتازهای سیاسی بین کسانی که در امر سیاسی دخیل هستند هم قرار می‌گیرد و نمونه‌ی آن همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری بود. در صورتی که جایگاه و شأن دانشگاه این نیست که عرصه‌ی تاخت‌وتازهای سیاسی قرار بگیرد. شأن دانشگاه این است که مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در آن مطرح شود و یک پاسخ آکادمیک و یک تبیین و توجیه علمی برای مسایل پیدا کند، نه این که عملاً عرصه‌ای شود برای زدوبندهای سیاسی. این موضوع، آسیب دیگری بود که دانشگاه آزاد به آن مبتلا شده بود.

آسیب دیگری که دانشگاه آزاد به آن مبتلاست این است که این دانشگاه مجموعه‌ای از انتظارات و توقعات را در بین اقشار جامعه به خصوص جوانان به وجود آورده است. همین که جوان ایرانی سطح توقعاتش افزایش پیدا کند در رفتارهای اجتماعی و فرهنگی او عملاً تأثیرگذار خواهد بود. این که فرد الزاماً باید مدرک دانشگاهی داشته باشد و دانشگاه آزاد به عنوان جایی که این مدرک را بسیار راحت در اختیار افراد قرار می‌دهد، عملاً سبک زندگی جوانان ایرانی و حتی خانواده‌های ایرانی را تغییر ‌داده است. به نظر بنده دانشگاه آزاد در این موضوع یک تهدید و بحرانی است که می‌شود به آن بپردازیم. شاید توجیه بیاورند که این موضوع خواست کلان آموزش عالی کشور است که به نظر بنده آن‌ها هم به اندازه‌ی خودشان در این باره مقصر هستند.

عملکرد دانشگاه به طور خاص در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و دینی چه طور بوده است؟

دانشگاه‌آزاد، عنوان اسلامی را به دنبال خود دارد. شاید چون سال‌های اولیه‌ی تأسیس این دانشگاه با اتفاقاتی همراه بود، در آن زمان مجموعه الزامات ارزشی و اسلامی برای این دانشگاه به وجود آمد، ولی امروز آن انتظار، هنجارسازی و توجه به ارزش‌های اسلامی را در دانشگاه آزاد مشاهده نمی‌کنیم.

شاخص آزاداندیشی یکی از ویژگی‌های علم‌آموز، دانشجو و استاد دانشگاه است، در حالی که این روحیه‌ی آزاداندیشی را در دانشگاه آزاد مشاهده نمی‌کنیم. حداقل در حوزه‌ی علوم انسانی من با این موضوع برخورد کرده‌ام و می‌شود این را گسترش داد که حتی سطح کلان مدیریتی دانشگاه آزاد هم طرفدار روحیه‌ی آزاداندیشی در سطح دانشگاه نیستند. مباحثی مثل وفاداری به ارزش‌های انقلاب اسلامی و حتی وفاداری به برخی الزامات اخلاق حرفه‌ای را ما در دانشگاه آزاد مشاهده نمی‌کنیم. روحیه‌ی بدبینی را که بین استاد و دانشجو وجود دارد می‌توان به راحتی در دانشگاه آزاد مشاهده کرد.

برخی از ناهنجاری‌های اجتماعی که به دنبال آن گسترش قارچ‌گونه‌ی آموزش عالی در کشور به وجود آمده در سطح واحدهای دانشگاهی دانشگاه آزاد قابل مشاهده است. اگر بخواهید در خصوص آسیب‌شناسی فرهنگی دانشگاه آزاد فعالیت کنید، می‌توانید مثلاً در زمینه‌ی خانه‌های مجردی که امروز بسیار مورد توجه قرار گرفته و خود دانشگاه آزاد هم مبتلا به این موضوع است کار کنید و ببینید در آینده جامعه با چه بحران‌هایی در این زمینه مواجه خواهد شد.

به نظر بنده در وضع موجود، دانشگاه آزاد خواست فعالیت‌های فرهنگی و ارزشی را در سر ندارد و با توجه به این وضعیت در آینده هم نخواهد داشت. ما نمی‌بینیم که یک نهادی به عنوان نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه آزاد وجود داشته باشد، در حالی که حضور این نهاد در برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری امر فرهنگی دانشگاه‌ها بی‌تأثیر نیست. این نشان می‌دهد که خواست مدیر قبلی دانشگاه آزاد و حتی مدیران کلان و هیأت مؤسس این دانشگاه یک خواست فرهنگی و در جهت نظام‌سازی با توجه به سبک زندگی انقلاب اسلامی نبوده است.

آیا در زمینه‌ی رشد فرهنگی دانشگاه آزاد راهکار خاصی را هم پیشنهاد می‌کنید؟

در حوزه‌ی فرهنگی به نظر بنده تأسیس نهاد فرهنگی ولی فقیه در دانشگاه آزاد راهگشاست. دومین راهکار، توسعه و رشد کرسی‌های آزاداندیشی است که مورد تأکید مقام معظم رهبری هم هست و در دانشگاه آزاد می‌تواند تأثیرگذار باشد. هم‌چنین وجود انجمن‌های علمی و حتی انجمن‌های فرهنگی و اسلامی مستقل می‌تواند به رشد فرهنگی دانشگاه آزاد کمک کند، هر چند در این خصوص می‌توان به بسیج دانشجویی اشاره کرد، اما فعالیت این نهادآ مقداری کم‌رنگ است.

افزون بر این‌ها، مهم‌ترین نکته‌ای که به نظر بنده می‌تواند بر رشد فرهنگی دانشگاه آزاد تأثیر بگذارد این است که مدیران دانشگاه آزاد دارای فکر فرهنگی باشند. ذهنیت مدیران این دانشگاه نباید صرفاً به ارتقای کمّی و تعداد کلاس‌، درس، دانشجو و استاد معطوف باشد؛ بلکه باید مسایل و موضوعات فرهنگی را مد نظر قرار دهند و بتوانند در برنامه‌ی کاری خود بر اساس این موضوعات سیاست‌گذاری کنند. در مجموع به نظر بنده وچود ذهنیت فرهنگی میان مدیران، فوق‌العاده تأثیرگذار است.

با توجه به آسیب‌های که بدان اشاره کردید، به نظر شما با تغییر ریاست دانشگاه آزاد آیا شاهد تغییراتی در عملکرد این دانشگاه خواهیم بود؟

آموزش عالی باید به صورت هدفمند در ایران دنبال شود. هدفمند به این معنا که عطف توجه باید به نیازها و مسایل داخلی کشور و مسایل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور باشد و با توجه به سندهای کلان، مانند سند چشم‌انداز، به گسترش آموزش عالی پرداخته شود. این‌ها دغدغه‌هایی هستند که نهادی باید به آن‌ها بپردازد. به نظر بنده دانشگاه آزاد متأسفانه در خصوص این موضوع خواست باطنی‌اش این نبوده است که به سمت رفع این مشکلات گام بردارد.

خواست واقعی متولیان سابق یا رییس سابق دانشگاه آزاد این بود که این دانشگاه به صورت کمّی گسترش پیدا کند. به نظر بنده شاخص‌های کیفی، مانند شاخص تولید علم به معنای بومی که به مسایل ما پاسخ دهد، نه به مسایل غرب و ارتقای سطح سرمایه‌ی اجتماعی مد نظر مدیر سابق دانشگاه آزاد و حتی هیأت مؤسس دانشگاه آزاد نبوده است و نخواهد بود؛ یعنی، مدیر فعلی باید تکلیف خودش را با این موضوعات مشخص کند.

مدیر قبلی دانشگاه آزاد وقتی بیلان کاری می‌دهد و سابقه و کارنامه‌ی فعالیت‌هایش در طول این 29 سال را ارایه می‌دهد، می‌بینیم که تمامی این سوابق کمّی هستند. به عنوان مثال اشاره می‌کند که 400 واحد دانشگاهی و مرکز آموزشی، حدود 20 میلیون متر مربع فضای آموزشی، 4 میلیون فارغ‌التحصیل، 1 میلیون و 700 هزار دانشجو، 33 هزار پرسنل، 30 هزار عضو هیأت علمی، 10 مجتمع بیمارستانی، 114 آموزشکده و 600 مدرسه‌ی «سما» دارد. شما اگر رزومه‌ی خدمت آقای «جاسبی» را مشاهده کنید، می‌بینید تمامی آمارها کمّی هستند.

بخشی از مشکل ما با همین آمارهاست. یکی از مشکلات اساسی ما این است که متأسفانه یک نگاه مهندسی و کمّی در دانشگاه‌های کشور، به خصوص دانشگاه آزاد، وجود دارد. شما مدیر فعلی دانشگاه آزاد را هم نگاه کنید، کسی است که ذهن مهندسی دارد. شخصی نیست که در حوزه‌ی علوم انسانی قوی باشد. این‌ها فاکتورهایی هستند که یک مدیر دانشگاه باید از آن‌ها برخوردار باشد. به نظر بنده چون دانشگاه آزاد دانشگاهی است که در آن به جامع علوم پرداخته می‌شود، باید مدیر آن از ذهنیت علوم انسانی و اسلامی در کنار دیگر علوم برخودار باشد، وگرنه دوباره شاهد همان مدیریت قبلی خواهیم بود؛ همان مدیریت مهندسی که به دنبال گسترش شاخصه‌های کمّی دانشگاه است.

یکی از مشکلات اساسی دانشگاه آزاد این است که در آن به ارزیابی سطح دانش در کشور، مسأله‌شناسی و موضوعات سرمایه‌های اجتماعی توجهی نمی‌شود و هیچ ماده ی مشخصی در این رابطه دراساسنامه‌ی این دانشگاه دیده نشده است که به این مسایل بپردازد و معلوم نیست این کارها وظیفه‌ی کدام یک از بخش‌های ریاست، هیأت امنا، هیأت رؤسا، شورای دانشگاه و ... است. متأسفانه به چنین موضوعی در اساسنامه اشاره نشده است. بنابراین ضعف کیفی به شدت در اساسنامه‌ی این دانشگاه قابل مشاهده است. در بحث ترکیب هیأت امنا که موضوع بند 5 بود یک سری حساسیت‌هایی ایجاد شد و بعد از مدت‌ها تغییرات و اصلاحاتی به وجود آمد که البته به نظر بنده این اصلاحات خیلی هم پررنگ نیستند.

اگر به وظایف هیأت امنا مراجعه کنید، می‌بینید که عمده وظایف آن‌ها مسایل مالی و اعتباری دانشگاه است. این نشان می‌دهد که ذات اساسنامه و سطح نگاه مدیران دانشگاه در این زمینه کمّی، مالی و اداری است. به نظر بنده اساسنامه در این موارد احتیاج به اصلاح دارد. در اساسنامه‌ی دانشگاه آزاد یک شورای دانشگاه داریم. فکر نمی‌کنم این شورا تا به حال تشکیل شده باشد و تا به امروز ما صحبتی در رابطه با آن نشنیده‌ایم. شاید این شورای دانشگاه بتواند آن کمبود مدیریت کیفی علم را در دانشگاه آزاد جبران کند. بنابراین یکی از مشکلات اساسی دانشگاه آزاد، مشکل ماهوی اساسنامه‌ی این دانشگاه است.

از اولین، مشکلاتی که دانشگاه آزاد با آن مواجه است، مشکل ساختاری است. دانشگاه آزاد به واقع ساختار حجیم و هزینه‌بری دارد. این ساختار شبیه کشور کوچکی است که سعی شده است تمامی امکانات در آن جمع‌آوری شود. به نظر بنده این ساختار حجیم نخست، چابکی را از دانشگاه آزاد در تولید کیفی علم می‌گیرد و دوم، مدیریت این مجموعه را برای مدیران بعدی دانشگاه با مشکل مواجه می‌کند؛ یعنی، به نظر بنده یکی از چالش‌های مدیر فعلی، ساختار حجیم دانشگاه آزاد خواهد بود.

سومین، مانعی که بسیار مهم است، موانع رفتاری موجود در دانشگاه‌آزاد است. این موانع رفتاری در سطح مدیران کلان دانشگاه آزاد وجود دارد. منظور اعضای هیأت مؤسس، برخی از اعضای هیأت امنا و ریاست دانشگاه‌هاست. به نظر بنده این‌ها با مدیر فعلی یک هارمونی کاری پیدا نخواهند کرد، مگر این که مدیر فعلی هم از دوستان خودشان باشد و مثلاً سابقه‌ی کاری با هم داشته باشند که به نظر می‌آید در این زمینه حداقل آقای «دانشجو» با ارکان ریاست دانشگاه آزاد یک پیوند قبلی دارد؛ یعنی، ایشان با آقایانی که در هیأت مؤسس‌اند و کسانی که جزو مدیران کلان این دانشگاه هستند، آشنایی قبلی دارند.

ولی در هر صورت ارکان موجود یک سری اصطکاک‌هایی را با مدیریت فعلی به خاطر ذات مدیریتش و این که مدیر جدید است مطمئناً پیدا خواهند کرد و این اصطکاک‌ها به خاطر شخصیت مدیر فعلی نیست، بلکه به خاطر این است که این ذهنیت به وجود بیاید که مدیر سابق بهتر بوده است وفعالیت های گذشته ی خود را در از اذهان برجسته سازی کند.

از این رو به طور حتم یک سری اصطکاک‌هایی را ما خواهیم دید که می‌خواهند به طور کلی کار جلو نرود، نه این که فقط در کار مدیر اختلال ایجاد شود. در واقع می‌خواهند کار اصلاح دانشگاه آزاد که بعد از مدت‌ها صورت گرفته است و بعد از نزدیک به 30 سال ما شاهد تغییر مدیریت آن بوده‌ایم، پیش نرود و یک ذهنیت ناکارآمدی در جامعه شکل بگیرد. به همین دلیل ممکن است یک سری موانع و اصطکاک‌هایی بر سر راه مدیر جدید به وجود آورند. بنابراین بنده منکر موانع رفتاری نمی‌شوم و قائل به این هستم که این موانع رفتاری پیش روی مدیر فعلی دانشگاه آزاد وجود دارد.

آیا راهکار خاصی برای رفع این مشکلات به نظرتان می‌رسد؟

ماده‌ی 6 اساسنامه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی یک سری اختیارات در حوزه‌ی ستادی و سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی بر طبق اساسنامه‌ی دانشگاه آزاد به این شورا ی عالی انقلاب فرهنگیداده است که در واقع فصل‌الخطاب مسایل و موضوعات علمی در دانشگاه آزاد است. اتفاق میمونی که ما شاهد آن بودیم این بود که بالاخره شورای عالی انقلاب فرهنگی ورود پیدا کرد و بعد از قریب به 4 سال توانست این اساسنامه را تغییر دهد. اما تکوین و شروع این قضیه یک بحث است و استمرار آن بحثی دیگر می‌باشد. در واقع شورای عالی انقلاب فرهنگی ملزم است که حوزه‌ی نظارت خودش را در زمینه‌ی اجرای اساسنامه نشان دهد و در خصوص سنجش تولید علم و سرمایه‌های اجتماعی در دانشگاه آزاد هم باید این مکانیسم نظارتی وجود داشته باشد.

به طور کلی این اتفاق مبارکی بود که با محوریت شورای عالی انقلاب فرهنگی به وقوع پیوست. اما مجموعه راهکارهایی برای برون‌رفت از وضعیت موجود پیشنهاد می‌کنم که احتمالاً خود ریاست جدید دانشگاه آزاد هم به آن‌ها توجه دارد. یکی بحث محدودیت و تعدیل ساختاری دانشگاه آزاد است. همان طور که اشاره کردم، دانشگاه‌آزاد یک ساختار غیرچابک و بزرگی دارد. این را هر کسی نمی‌تواند مدیریت کند، مگر این که کسی یک جمع تکنوکرات داشته باشد. آقای جاسبی از چنین امتیازی برخوردار بود و نیروهای تکنوکرات در اطراف ایشان زیاد بودند. حسن مدیریت ایشان همین بود. اگر این مدیران تکنوکرات وجود نداشتند، فکر نمی‌کنم چنین تکثری در دانشگاه آزاد به وجود می‌آمد. البته این به معنای تأیید مدیریت آقای جاسبی نیست. همان طور که در بحث آسیب‌شناسی این دانشگاه گفتم، در ابعاد کیفی یکی از آفت‌ها همین ذهنیت تکنوکرات مدیران این دانشگاه است.

در مجموع اولین راهکار از راهکارهای اصلی تعدیل و محدود کردن ساختار دانشگاه آزاد است.

دومین راهکار برون‌سپاری بعضی از حوزه‌های ستادی دانشگاه آزاد است. در واقع مدیریت کلان دانشگاه آزاد حق ندارد در حوزه‌ی علم‌آموزی و تولید علم مصلحت‌اندیشی یا سیاست‌گذاری کند. این سیاست‌گذاری‌ها باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی، به عنوان مرجع اولیه و وزارتخانه‌های علوم و بهداشت صورت بگیرد. دانشگاه آزاد فقط باید به وظایف و تکالیفش عمل کند؛ چیزی که ما در دوره‌ی قبل مشاهده نمی‌کردیم.

سومین راهکار این است که دانشگاه آزاد باید یک قرارگیری واقعی در منظومه‌ی نظام آموزش عالی کشور داشته باشد؛ یعنی، باید جایگاه خودش را در نظام آموزش عالی کشور به صورت واقعی پیدا کند. این موضوع هم به نظر بنده مد نظر مدیر فعلی قرار دارد. در واقع نباید صحبت از مدرک دانشگاه آزاد، وزات علوم یا پیام نور شود. بنابراین دانشگاه آزاد هم باید در یک منظومه‌ی واحدی از نظام آموزش عالی قرار بگیرد.

چهارمین راهکار این است که باید روحیه‌ی مطالبه‌خواهی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد و دیگر کانون‌های آموزشی کشور به وجود آید. این روحیه‌ی مطالبه‌خواهی باعث می‌شود که رقابت علمی در کشور اتفاق بیفتد و ما شاهد رشد کیفی دانشگاه آزاد باشیم.

پنجمین راهکار این است که یک نظارت کمّی و کیفی روی دانشگاه آزاد صورت بگیرد. نظارت کمّی در واقع ناظر بر مدیریت اداری و مالی دانشگاه آزاد است. بالاخره هیأت تحقیق و تفحص مجلس باید مصلحت‌اندیشی‌ها را کنار بگذارند و این نظارت به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد. در خصوص نظارت کیفی هم باید دروسی که در این دانشگاه تدریس می‌شوند، به خصوص در حوزه‌ی علوم انسانی، مورد تجدید نظر قرار گیرند. به نظر بنده در ارزیابی کیفی هیأت علمی دانشگاه آزاد هم باید یک دقت نظرصورت بگیرد. این‌ها راهکارهایی هستند که به نظر بنده می‌توانند برای برون‌رفت از وضعیت فعلی دانشگاه‌آزاد مد نظر قرار گیرند.

آرزوی من این است که دانشگاه آزاد دانشگاهی پیشرو در کشور باشد و به مسایل علمی کشور پاسخ دهد و بتواند در عرصه‌ی تولید علم، همان طور که رهبر انقلاب اشاره فرمودند، گام‌های مؤثری بردارد. امیدوارم در عرصه‌ی علم‌آموزی هم حداقل به تعهد خودشان که همان ترویج معارف اسلامی در شهرها و روستاهای کوچک است، عمل کنند.

آرزوی قلبی بنده این است که دانشگاه آزاد دیگر عرصه‌ی تاخت‌وتازهای سیاسی نباشد و حداقل آن روحیه‌ی آزاداندشی علمی را ترویج دهد. امروز یکی از مشکلات دانشگاه آزاد این است که روحیه‌ی آزاداندیشی علمی اصلاً در آن مشاهده نمی‌شود. حداقل در مقطع تحصیلات تکمیلی که بنده، به زعم خودشان، در یکی از بهترین واحدهای دانشگاه آزاد بودم اصلاً این روحیه‌ی علمی را مشاهده نکردم؛ بلکه حتی نوع برخورد اساتید و مدیران دانشگاه باعث سرکوب روحیه‌ی آزاداندیشی در دانشگاه می‌شد. من امیدوارم که ان‌شاءالله مدیریت فعلی بتواند دانشگاه آزاد را از این وضعیت خارج کند و ما یک دانشگاه آزاد اسلامی به ماهو اسلامی را شاهد باشیم.

منبع : برهان

نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۴ - ۰۹ بهمن ۱۳۹۰
۱
۰
ریشه تمام بدبختی ها و فلاکت های جامعه ایرانی با این همه منابع نفت و گاز و ... افکار اینچنینی است که سوگمندانه فکر حاکم (ونه لزوماً اکثریت )بر کشور نیز هست. در همچین شرایطی با چه رویی صحبت از آزاد اندیشی می شود نمی دانم؟؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۵۵ - ۰۹ بهمن ۱۳۹۰
۱
۰
ریشه تمام بدبختی ها و فلاکت های جامعه ایرانی با این همه منابع نفت و گاز و ... افکار اینچنینی است که سوگمندانه فکر حاکم (ونه لزوماً اکثریت )بر کشور نیز هست. در همچین شرایطی با چه رویی صحبت از آزاد اندیشی می شود نمی دانم؟؟