بخشهایی از گفت و گوی سحر قریشی با روزنامهی اصولگرای فرهیختگان:
*درحالحاضر هم با جنس کارهایی نظیر «ایکس لارج» و کارهای قبلیام در سالهای اخیر، اینقدر بین مردم جواب مثبت گرفتم که از حضورم در این کارها راضی هستم. تعداد زیادی از خانوادهها میآیند و از من تشکر میکنند و میگویند با این همه گرفتاریهای زندگی، ما دو ساعت سینما میرویم و میخندیم؛ مرسی که از این دست فیلمها بازی میکنید، باید از خدایشان باشد که فیلمهایشان تجاری باشد و بفروشد و مردم بپسندند. نه اهل تیمی هستم و نه اهل رفاقت غیراخلاقی با تیمهای دیگر.
*در فیلمهای خیلیخوب با کارگردانهای خیلیخوب انتخاب شدم اما وقتی رفتم پای تست گریم، بهخاطر فلان خانم بازیگر و دوستانش که شب نقشه میکشند و میآیند و میگویند اگر قریشی باشد ما بازی نمیکنیم که میشوند سه نفر و دو تا از بچههای پشتصحنه هم با آنها همکاری میکنند و یک تیم میشوند.
*شاید خداحافظی کنم. الان در جایگاهی هستم که آن را سخت بهدست آوردهام، ولی دیگر هم به این سن برنمیگردم.
*خانم و آقایی که میگویی «سحر قریشی» فیلمهای درپیت بازی میکند تو که فیلم درپیت بازی نمیکنی، چرا وقتی من را در فیلمهای بهقول شما عالی انتخاب میکنند، چطور جرات نمیکنی جلوی من بازی کنی؟
*این حرفهایی که میزنند یعنی چه؟ میتوانی بازی کن، نمیتوانی دهنت را ببند. دردت نگیرد اگر ما فیلمی بازی میکنیم که میفروشد. حالا ما نمیخواهیم مثل شما خیلی کارها کنیم یا دروغهایی بگوییم که مثلا فیلم ما 100 میلیارد فروخته، نه، واقعیت را میگوییم چون واقعیتها به گوش مردم نرسد، به گوش ما که بچههای حرفهای هستیم، میرسد.
*همکاری با آقای عبدی خیلی برای من جذاب بود. با آقا شریفینیا که بارها کار کرده بودم، اما این دو عزیز در کنار هم، یک اتفاق ویژه را برای من بهوجود آورد. همچنین تجربه کار با یوسف تیموری، میرطاهر مظلومی و بهاره رهنما خیلی لذتبخش بود چون ما همه با هم دوست هستیم و اینکه چند دوست در یک کار کنار هم قرار میگیرند، بسیار دلچسب میشود. کارهای آقای فرحبخش لذتی دارد که حتی اگر همه درگیر باشند و نخواهند بیایند، وقتی میبینند گروه اینقدر خانوادگی است و لذت میبرند، با اشتیاق حضور مییابند.
*من 10 سال است آمدهام و در این بیرحمیها اینقدر کتک خوردهام که الان اینجا هستم که اگر کتک نمیخوردم الان جایگاه خیلی بهتری داشتم. گفت ببین طرفدارهایت را بغل کردی، بقیه هم یاد گرفتند و طرفدارهایشان را بغل کردند. با طرفدارهایت صمیمی شدی، بقیه هم یاد گرفتند با طرفدارهایشان صمیمی شوند. برای عکس گرفتن با کودکان کنار آنها زانو زدی، بقیه هم یاد گرفتند و این کار را کردند.
*من صدبار گفتم، هزار بار دیگر هم میگویم: هر جایی که امنیت نداری، نباید حضور داشته باشی. آمدند گفتند چرا گفتی منقلب میشوم؟ گفتم منقلب میشوم چون حالم دگرگون میشود.
*چون اگر حس کنم الان امکان دارد یکی از پشت روسری من را بکشد، یکی لباس من را بکشد، خب معلوم است که من حالم بد میشود، چون من نمیدانم آدمهایی که اطراف من حضور دارند، چهکسانی هستند و دیدگاهشان چیست. من بروم آنجا فقط برای اینکه جیغ بزنم؟ برای چهکسی؟ برای کسی که دارد میدود و گل بزند، خب پولش را میگیرد و گل هم نزند، باز پولش را میگیرد. بله، من در خارج از کشور به استادیوم رفتم و نه مثل بقیه عکس گذاشتم و نه استوری. الان هنوز یک دستشویی یا ورودی و خروجی جدا در ورزشگاههای ما نیست.
*زمانی که همه دارند علیه روسری صحبت میکنند در حالی که مملکت من مشکل روسری و حجاب ندارد. جمع شدند میگویند حجاب اجباری اما من دارم تبلیغ روسری میکنم. بامنیت یک زن، پوشش آن است. اگر میخواهی در ایران امنیت داشته باشی باید حجاب کنی؛ حالا بگذریم که قانون ما هم است. دردتان این نباشد، دردهای بزرگتری وجود دارد. همین عقدهگشاییهاست، همین تجاوزهاست، همین که این همه بچههای بیسرپرست از سطل زباله پیدا میشوند و... بروید به اینها برسید و دربند یک متر، دو متر پارچه نباشید.
*بههیچعنوان ممنوعالکار نیستم. این هم از طرف بقیه سمپاشی دیگری است. در این مدتی که من از زبان مردم و سایتها میشنیدم که «سحر قریشی» ممنوعالکار است، به هر نهادی که مراجعه کردم، هیچکس نگفت که تو ممنوعالکار هستی. تنها جایی که گفتند فعلا صلاح نیست بازی کنی، خود سازمان صداوسیما بود که گفتند به ما اعلام شده که فعلا صلاح نیست شما در تلویزیون کار کنید. البته این مربوط به سالها قبل است. چندبار هم به من پیشنهاد کار شد که خودشان اقدام کردند و به آنها هم همین جمله را گفتند.
آفرین