جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۶ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۸

موساد، رهبر قاتلان جهان

موساد، رهبر قاتلان جهان
رونن برگمن، روزنامه‌نگار اسرائیلی در کتاب جدید خود به نام "برخیزید و پیش از آنان، بکشید" به بررسی عملیات موساد از زمان تاسیس تا کنون پرداخته و با استفاده از اسناد فاش شده و مصاحبه‌هایی که خود صورت داده، به افشای بی تفاوتی‌های اسرائیل در قبال تلفات غیرنظامیان پرداخته است.
کد خبر : ۴۲۳۷۱۴

روزنامه دیلی میل در گزارشی درخصوص این کتاب نوشته است: «چهل سال پیش، "ودیع حداد" یکی از تحت تعقیب‌ترین افراد در سراسر جهان بود. حدادِ جسور، مصمم و بی‌رحم موسس جبهه چپ تندروی مردمی برای آزادی فلسطین بود.

او تروریست بدنام، "کارلوس شغال" را آموزش داد و ربایش هواپیمای ایرفرانس به مقصد انتبه اوگاندا را برنامه‌ریزی کرد.

غافلگیرکننده نیست که موساد، سرویس مخفی اسرائیل او را مرده می‌خواست، اما شش سال پس از آن که "حکم قتل" حداد را صادر کرد، او همچنان زنده بود و در آسایش علنی در بغداد زندگی می‌کرد.

در ۱۰ ژانویه ۱۹۷۸ یک مامور موساد در حلقه داخلی حداد، خمیردندان او را با یک تیوب مشابه که به سمی کشنده آغشته شده بود، جابه‌جا کرد. این سم در آزمایشگاهی سری در نزدیکی تل‌آویو تولید شده بود.

هربار که حداد مسواک می‌زد، مقداری اندک از این ماده سمی از طریق لثه‌های او به جریان خونش وارد می‌شد و مرگ او کم کم آغاز شد.

دوستان فلسطینی او با پلیس مخفی آلمان شرقی که او را به بیمارستانی در برلین شرقی برده بودند، ارتباط داشتند. ده روز بعد، حداد با خونریزی از تمام مخارج بدنش، در عذاب جان خود را از دست داد.

رونن برگمن، روزنامه‌نگار اسرائیلی در کتاب جدید خود مرگ حداد را ملودراماتیک‌ترین نمونه از شیوه پایدار موساد دانست.

اسرائیل که با خونریزی متولد شده، به رهبر جهان در کشتار تبدیل شده است.

تنها با در نظر گرفتن اعداد و ارقام می‌توان به غیرعادی بودن آن‌ها پی برد. ماموران مخفی موساد نه تنها از زمان جنگ جهانی دوم بیشترین میزان قتل را در جهان مرتکب شده‌اند، بلکه سرعت این کشتار‌ها هم به سرعت افزایش یافته و طی ده سال گذشته موساد حدود ۸۰۰ عملیات را صورت داده است.

آمار این کشته شدگان هیچ‌گاه به طور قطعی مشخص نخواهد بود، اما شمار آنان به هزاران تن می‌رسد.

رفت و آمد در دنیای تیره و تار سیاست خاورمیانه با مجوزی برای قتل از سوی موساد را نمی‌توان تحمل کرد.

موساد طی عملیاتی در سال ۱۹۶۸ که مستقیما از فیلم "کاندیدای منچوری" الهام گرفته شده بود، یک روانشناس سوئدی را به منظور شست‌وشوی مغزی زندانیان فلسطینی برای قتل یاسر عرفات، رییس سازمان آزادی‌بخش فلسطین استخدام کرد.

این روانشناس یک زندانی مناسب را انتخاب کرد و سه ماه او را با جمله ساده "عرفات بد است. او باید حذف شود" مورد هیپنوتیزم قرار داد. به این زندانی آموزش داده می‌شد که به عکس عرفات در اتاقی ویژه شلیک کند.

در روز ۱۹ دسامبر سال ۱۹۶۸ یک تیم موساد این زندانی را از رود اردن که قرار بود از آن‌جا به مقر عرفات نفوذ کند، عبور دادند و منتظر ماندند. پنج ساعت بعد خبر آمد که این زندانی بدون وقت تلف کردن مستقیما به یک پاسگاه پلیس رفته و موساد را به تلاش برای شست‌وشوی مغزی متهم کرده است. این یک شکست رقت‌انگیز برای موساد بود!

در سال‌های اخیر، اما موساد خود را به عنوان کارآمدترین ماشین کشتار سری جهان ثابت کرده است و عملیاتی در دوبی این مساله را تایید می‌کند.

در ژانویه ۲۰۱۰ تیمی متشکل از ده‌ها مامور موساد با پاسپورت‌های جعلی، سبیل مصنوعی و کلاه‌گیس و به عنوان توریست و بازیکن تنیس به امارت رفتند و در هتل لوکس البوستان اقامت کردند و منتظر ماندند تا محمود المبحوح، یکی از فرماندهان ارشد حماس به اتاق خود بیاید.

این ماموران به محض ورود المبحوح به اتاقش او را گرفتند و با استفاده از یک دستگاه فراصوت برای تزریق سم به گردن او بدون جراحت پوستی او را به قتل رسندند.

او چند ثانیه بعد مرد و چهار ساعت پس از این عملیات تمام اعضای تیم موساد دوبی را ترک کرده بودند و کار تمام شده بود.

در پاییز سال ۱۹۴۴، تام ویکین، کارآگاه ارشد پلیس انگلیس که مسئولیت سرکوب پارتیزان‌های صهیونیست را برعهده داشت، در قدس به سر می‌برد.

در آن زمان قدس بخشی از فلسطین بود که انگلیس اداره آن را برعهده داشت و مسئولان آن در تلاش بودند تا از وخامت تنش‌ها میان صهیونیست‌ها که خواستار کشوری مستقل بودند و همسایگان فلسطینی‌شان جلوگیری کنند.

در سپتامبر ۱۹۴۴ هنگامی که ویلکین در حال قدم زدن در خیابان بود، پسری که بیرون از یک مغازه خواروبار فروشی نشسته بود، با به زمین انداختن کلاه خود علامت داد که هدف در تیررس است.

چند لحظه بعد دو مرد جوان یهودی به ویلکین شلیک کردند و به گفته یکی از این مهاجمان، او پیش از آن که بتواند با تفنگ خود به آنان تیراندازی کند، با جاری شدن خون از پیشانی‌اش کشته شد.

فرد مهاجم گفته است که کوچک‌ترین احساس پشیمانی نداشته، زیرا "باور داشته‌اند که هر چه تابوت‌های بیشتری به لندن برسد، روز رهایی نزدیک‌تر خواهد شد".

دولت وقت انگلیس با موجی از این کشتار‌ها از جمله بمب‌گذاری سال ۱۹۴۶ در هتل "کینگ دیوید" قدس و کشته شدن ۹۱ تن که در اثر این انفجار که بیشتر آن‌ها از مقامات انگلیسی بودند، تصمیم به خروج از قدس گرفت و صهیونیست‌ها چیزی که می‌خواستند را به دست آوردند.

اسرائیل در میانه یک نسل‌کشی قومی بین فلسطینیان و یهودیان و درمیان همسایگانی به وجود آمد که رفتاری خصومت‌آمیز با مقامات آن داشته و در تلاش بوده‌اند که هرگونه اقدامی از سوی آنان را در نطفه خفه کنند؛ همسایگانی که حتی موجودیت اسرائیل را غیرقانونی می‌دانند.

نفرت از اسرائیلی‌ها همچنان در دورنمای سیاسی اروپا باقی مانده است و نادیده گرفتن یهودی ستیزی از سوی حزب کارگر انگلیس به رهبری جرمی کوربین دلیلی بر این مدعا است.

رهبران اسرائیلی به دنبال این تهدید‌ها پیوسته در حس ناامنی به سر برده و تعجبی ندارد که برای حفظ جان و موجودیت خود به بمب و گلوله متوسل شده‌اند.

در تلمود، یکی از کتاب‌های مقدس یهودیان آمده است: اگر کسی برای کشتن شما آمد، برخیزید و پیش از او به کشتنش اقدام کنید.

برگمان، روزنامه نگار اسرائیلی در کتاب خود این جمله را اصل هدایت‌کننده موساد و شین بت، سرویس امنیت داخلی اسرائیل و آمان، آژانس اطلاعاتی ارتش اسرائیل از ۷۰ سال گذشته می‌داند.

مئیر داگان، مدیر سابق موساد که طی سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۱ دستور صد‌ها قتل را صادر کرد، پیش از مرگش در گفتگو با برگمن، عکسی را از پدربزرگش که چند لحظه پیش از کشته شدنش به دست سربازان آلمانی و انداختن جسدش در یک گور دسته‌جمعی از او گرفته شده بود، در دست داشت و به این روزنامه نگار گفت: بیشتر یهودیان بدون آنکه مبارزه کنند در هولوکاست کشته شدند. ما هیچ‌گاه نباید به آن وضعیت بازگردیم و بی آنکه بتوانیم برای جانمان مبارزه کنیم، زانو بزنیم.

داستان شخصی برگمن، اما روایتی فوق‌العاده دارد. او در سال ۱۹۷۲ از پدرو مادری متولد شد که هر دو از نجات‌یافتگان هولوکاست بودند. او خدمت سربازی خود را در یگان اطلاعاتی نیرو‌های پلیس ارتش اسرائیل گذرانده و مدرک دکتری خود را از دانشگاه کمبریج دریافت کرده است. او اکنون یکی از گزارشگران ارشد بزرگترین روزنامه اسرائیل است.

او این کتاب را بر مبنای ۱۰۰۰ مصاحبه و تعداد بسیار زیادی از اسناد فاش شده نوشته است و انتشار آن تحسینی قابل توجه را برای او به دنبال داشته است.

در حالی که برگمن بر روی پروژه این کتاب کار می‌کرد، رییس نیرو‌های دفاعی اسرائیل او را به "جاسوسی" متهم کرد و حتی از سرویس امنیتی درخواست کرد که علیه او اقدام کند و این تنها به این دلیل بود که برگمن از بهای انسانی سیاست کشتار‌های هدفمند اسرائیل پرده برمی‌دارد و نشان می‌دهد که ماموران اسرائیل به طرز غیرقابل بخششی در قبال قربانیان غیرنظامی عملیات‌شان بی‌تفاوت هستند.

او در یکی از بخش‌های کتابش به عملیات تابستان سال ۱۹۷۳ اشاره دارد که موساد طی آن "علی حسن سلامه"، یکی از مهم‌ترین مظنونان لیست افراد تحت تعقیب جهان را به دام اندخت. سلامه رییس عملیات سپتامبر سیاه، گروه فلسطینی بود که ۱۱ ورزشکار اسرائیلی را در المپیک ۱۹۷۲ به قتل رساندند.

موساد او را مرده می‌خواست، اما معجزه‌ای رخ داد. یک مامور مخفی اسرائیلی او را در کافه‌ای در نروژ پیدا کرد و به تل‌آویو پیام داد و تیم قتل او تشکیل شد.

در روز ۲۱ ژوئیه هنگامی که سلامه و دوست‌دخترش با اتوبوسی از سینما به خانه بازمی‌گشتند، قاتلان او در یک خودروی ولوو اجاره‌ای منتظر او بودند و با رسیدن او از خودرو بیرون پریدند، هشت گلوله به او شلیک کردند، فرار کردند و قربانی خود را در استخری از خون رها کردند.

شاید این یک عملیات بی نقص بود، اما آن‌ها هدف اشتباهی را نشانه رفته بودند! او سلامه نبود، بلکه یک خدمتکار مراکشی به همراه همسر باردارش بود.

به دنبال این عملیات، پلیس نروژ شش مامور اسرائیلی را بازداشت کرد که همه آنان به سرعت تحت قراردادی سری آزاد شدند و در اسرائیل همچون قهرمانان از آن‌ها استقبال شد، اما برخی این عملیات را لکه ننگی برای موساد دانستند.

اسرائیل بالاخره در ۲۲ ژانویه ۱۹۷۹ توانست سلامه را به دام بیندازد. در حالی که او تازه آپارتمانش را در بیروت ترک کرده بود، یک مامور زن اسرائیلی با دیدن او دکمه‌ای را فشار داد و خودروی بمب‌گذاری شده غول‌پیکری در خیابان منفجر شد.

در این عملیات هشت تن دیگر از جمله یک راهبه آلمانی و یک دانشجوی انگلیسی نیز کشته شدند، اما این برای موساد مهم نبود.

عامی ایالون، رییس سابق نیرو‌های امنیتی اسرائیل می‌گوید: به کشتن عادت می‌کنی. گرفتن جان انسان‌ها برایتان ساده می‌شود. فقط یک ربع یا ۲۰ دقیقه زمان می‌برد تا ببینید چه کسی را باید بکشید.

اگرچه برگمن در کتابش سعی دارد که نشان دهد چگونه این حس به انسان‌های معمولی دست می‌دهد که ناچار از انجام برخی کار‌ها و تصمیمات وحشتناک هستند، اما به پیامد‌های چنین تصمیماتی که مرز‌های میان خوبی و بدی را در می‌نوردند نیز پرداخته است.

برای مثال در اوایل دهه ۸۰ میلادی، اصرار آریل شارون، وزیر دفاع وقت اسرائیل که پس از آن نخست وزیر شد، برای کشتن یاسر عرفات او را به یکی از تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ اسرائیل کشاند.

در آن زمان اسرائیل درگیر جنگ داخلی لبنان بود که طی آن دست‌کم ۱۲۰ هزار تن کشته شدند. در همین حال ارتش اسرائیل به دستور شارون با حزب فالانژ لبنان تبانی کرد؛ حزبی که صد‌ها یا هزاران تن از مسلمانان را در بیروت به قتل رساند، گوش‌هایشان را برید و جسدشان را در گودال‌های آهک دفن کرد.

برخی از افرادی که برگمن با آنان مصاحبه کرده، به او گفته‌اند که شارون پنج بار در سال ۱۹۸۲ و با شنیدن خبر احتمال خارج از کشور بودن عرفات، هدف قرار دادن هواپیما‌های مسافربری را درنظر داشته است.

ارتش اسرائیل در هیچ یک از این موارد از او اطاعت نکرده و گاهی برای این اقدام آنقدر دو دل بوده که دیگر برای عملیات خیلی دیر شده بود. اگر آنان در این کار تعلل نکرده و از دستور شارون پیروی کرده بودند، صد‌ها مسافر عادی در حادثه‌ای که برگمان نام آن را "جنایت جنگی عمدی" گذاشته، کشته شده بودند.

مسلما دلایل خوبی برای انتقاد از اسرائیل وجود دارد. توجیه رفتار خشن آنان با فلسطینیان شکست خورده یا سیاست بدبینانه و بی‌تفاوتشان در گسترش شهرک‌های اسرائیلی در سرزمین‌های فلسطینیان غیرممکن به نظر می‌رسد.

از سال ۱۹۴۸ و همان‌طور که برگمن در کتابش به آن اشاره دارد، تهدید‌ها علیه موجودیت اسرائیل بسیار جدی و واقعی بوده‌اند. یکی از تصاویری که در کتاب برگمن به آن پرداخته شده، تصویر زنی اسرائیلی است که طی یک انفجار انتحاری در تل‌آویو غرق در خون شده است.

هرگاه که دیپلمات‌های خارجی برنامه کشتار‌های هدفمند اسرائیل را زیر سال می‌بردند، شارون این تصویر را به آنان نشان می‌داد و با توجه به تاریخ خونین و شرایط خطیر اسرائیل، دلیل اقدامات آنان را قابل درک می‌نمود.

با این حال سوال اینجاست که این کشتار‌ها کاری را از پیش می‌برند؟ در ۷۰ سال گذشته پپرونده این قتل‌ها روی هم انبار شده، اما همچنان هیچ صلحی به دست نیامده است. خون ریخته می‌شود، اما اسرائیل همچنان امن نیست.

دشمنان اسرائیل نیز سهم زیادی در این خون‌ها دارند، اما شاید کشتن آنقدر راحت شده است که رهبران اسرائیلی به دنبال راه‌حل دیگری نیستند. به هر صورت این راه به منزلگاهی نمی‌رسد و کشتار‌های موساد ادامه خواهند داشت و به دلیل ذات سری آن‌ها، کمتر در خبر‌ها دیده می‌شوند. اما هم‌زمان که شما در حال خواندن این سطور هستید، کسی، جایی برای حمله بعدی برنامه‌ریزی می‌کند.»

منبع: ایسنا