سعدالله زارعی دریادداشتی در روزنامه کیهان با عنوان « زمان کوبیدن سر مار» نوشت:
مصوبه روز چهارشنبه «کنست» (پارلمان رژیم صهیونیستی) در واقع تلاش برای عملیاتی کردن نیتی است که این رژیم تاکنون از تحقق آن ناتوان بوده است.
پیش از این بعضی از مقامات حزب حاکم لیکود گفته بودند در سال 1948 - که رژیم غاصب اسرائیل تأسیس شد- در اخراج کامل فلسطینیها کوتاهی کردهایم و نتیجه آن مناقشهای 70 ساله با شهروندان غیریهودی فلسطین است و از این رو باید با یهودیسازی کامل این سرزمین به هر نوع مناقشهای که یک طرف آن فلسطینی باشد پایان دهیم.
این دو سیاست از یک سو نژادپرستانه و از سوی دیگر نوعی ساده اندیشی است.
در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
1- براساس مصوبهای که با 62 رأی موافق در برابر 55 رأی مخالف تصویب شد، اکثریت شکننده نمایندگان کنست در روز چهارشنبه گذشته قانونی را به تصویب رساندند که «قانون کشور یهود» نامیده شد و طی آن قرار شد شهروندان غیریهودی ساکن سرزمینهای 1948 - که حدود 78 درصد خاک فلسطین میشود- به مرور تحت فشار شدید قرار گرفته و ناگزیر به ترک وطن آباء و اجدادی خود گردند.
براساس مفاد این طرح «هویت تا ابد یهودی فلسطین باید تضمین شود و هیچ چیز نباید این هویت را خدشهدار کند، سرزمین فلسطین میهن یهودیان و محل دائمی استقرار دولت اسرائیل است، هر یهودی در دنیا بهطور مطلق و بهطور اتوماتیک حق مهاجرت به فلسطین و دریافت حق شهروند قانونی را دارد.
سرود ملی و پرچم اسرائیل تا ابد بر یهودی بودن کشور اسرائیل تأکید خواهد داشت و بحث مختلط کردن نشانههای اسرائیل بین اعراب و یهودیها غیرقانونی خواهد بود.»
مفاد این قانون بر ماهیت تجاوزطلبانه از یک سو و نژادپرستانه اسرائیل از سوی دیگر حکایت میکند. در واقع این قانون میگوید نه تنها فلسطینی های صاحب اصلی سرزمینهای 1948 بلکه حتی فلسطینیهایی که هم اینک در این سرزمینها سکونت داشته و عنوان «شهروند عرب اسرائیلی» را دارند، از حقوق شهروندی هموزن یهودیان برخوردار نیستند.
آنچه مایه شگفتی است بلاهت اسرائیلیهاست چرا که هماینک جمعیت «عرب اسرائیلی» نزدیک به 1/5 میلیون نفر یعنی 25 درصد از ساکنان مناطق 1948 میباشد و چنین جمعیتی را نمیتوان در این شرایط ولو به شکل تدریجی از خانههای خود راند و یا حقوق شهروندی آنان را نادیده گرفت.
2- در واقع این قانون در دوم آذر سال 1393 با 62 رأی از 120 رأی به تصویب پارلمان رسیده بود و در آن زمان نیز 55 نفر با تصویب آن مخالفت کرده بودند این قانون علیالظاهر طی این 4 سال، مسکوت گذاشته شده و هماینک با رقیق کردن بعضی از مواد آن دوباره به تصویب رسیده است. در این جا ذکر دو نکته لازم است.
نکته اول این است که رژیم حیلهگر صهیونیستی مثل موارد دیگر از سیاست «یک مشت بزن و پنهان شو تا دوباره فرصت زدن مشت بعدی را بیابی» پیروی کرده است کما اینکه همین الان هم مثلاً شنیده میشود که رئیس جمهور اسرائیل و بعضی از اعضای کابینه نتانیاهو و نیز نزدیک به نیمی از اعضای کنست با این طرح مخالف هستند.
این در حالی است که از یک سو آنانکه مخالفند، قدرتی ندارند تا تأثیری در کار داشته باشد و از سوی دیگر ابراز مخالفت بعضی از شخصیتهای درون اسرائیل به احتمال خیلی زیاد نوعی تقسیم کار و روشی برای آرامسازی فضای فلسطینی عربی است.
نکته دوم این است که از منظر اسرائیل این روش از یک طرف هزینه طرح را پایین و احتمال موفقیت آن را افزایش میدهد و از دیگر سو در صورت به شکست کشیده شدن، فقط به بخشی از اسرائیل آسیب میزند.
آنچه میتوان از ورای این بحث گفت این است که به گواهی اقداماتی که این رژیم طی 25 سال گذشته - از قرارداد اسلو تاکنون - انجام داده است، اسرائیل یک طرح معین برای یهودیسازی مطلق فلسطین داشته و آن را با حرکتی متوسط دنبال کرده است.
خالی کردن زیر مسجد الاقصی، تصرف مسجد الخلیل، اعمال انواعی از محدودیتها علیه نمازگزاران مسلمان در بیتالمقدس، مقدمهچینی برای انتقال پایتخت به قدس شرقی، مصوبه دوم آذر 1393 و مصوبه بیستو ششم تیرماه 97 همه در این راستا صورت گرفته است.
متاسفانه انعکاس این اقدامات در حوزه عربی - اسلامی ناچیز بوده است.
درواقع اسرائیل افکار عمومی مسلمانان و اراده دولتهای مسلمان را مدیریت کرده است. اگر این مدیریتپذیری دولتهای اسلامی استمرار پیدا کند، خطری بزرگ قبله اول مسلمانان و بطور کلی ممالک اسلامی را تهدید مینماید.
براین اساس میتوان گفت نه فقط روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، بلکه بیش از آن روی کار آمدن امثال محمدبن زاید و محمدبن سلمان در حوزه عربی اطمینان زیاد صهیونیستها برای وسعت دادن به تجاوزات خود در پی داشته است.
درواقع کنست چیزی را به تصویب رساند که از عدم انعکاس وسیع ابعاد آن درمیان دولتها و ملتهای مسلمان اطمینان پیدا کرده بود.
3- نتیجه یهودیسازی مطلق فلسطین، بیرون کردن فلسطینیها از شهر و خانه خود میباشد همه میدانند که هماینک لااقل پنج میلیون فلسطینی صاحب سرزمینهای 1948 در تبعید دستجمعی در کشورهای مجاور به سر میبرند که این تعداد از تعداد کل یهودیهایی که هماینک و پس از راهاندازی موجهای پیدرپی انتقال یهودیان به فلسطین در سرزمینهای 48 سکنی گزیدهاند، بیشتر است.
علاوه بر آن نزدیک به 1/5 میلیون عرب فلسطینی - که عمدتا مسلمان هستند - در سرزمینهای 48 سکونت دارند.
اگر قرار اسرائیل بر اخراج 1/5 میلیون مسلمان عرب دیگر باشد درواقع محیط منطقهای و بینالمللی را لااقل با 1/5 میلیون آواره عرب مواجه میگرداند و این یعنی پمپاژ یک بحران جدید.
این البته به شکل هیجانی در دستور کار اسرائیل قرار ندارد کمااینکه صبر چهارساله صهیونیستها برای بازطرح «قانون کشور یهود» به این موضوع اشاره دارد.
درواقع میتوان گفت با تصویب این طرح انواعی از تضییقات بخصوص در حوزههای آموزشی و فرهنگی و به عبارتی «تضییقات هویتی» علیه اعراب ساکن فلسطین اعمال خواهد شد.
حذف تمامی آثار عربی - اسلامی از سرزمین فلسطین برای عربها و مسلمانان به شدت نگرانکننده و آزاردهنده است.
قطعا پس از آن حملات بیشتری به عربهای مسلمان خواهد شد و یهودیهای مهاجر در مراودات اجتماعی خود تبعیضهای جدیدی را علیه اعراب اعمال خواهند کرد.
از منظر طراحان «کشور یهود» گسترش هر روزه علائم صهیونیستی - یهودی، مسلما کار را بر مسلمانان و بخصوص جوانان عرب سختتر میکند و آنان را وادار به شورش مینماید، این شورشها بهانه لازم را به ارتش و سرویس امنیتی اسرائیل میدهد تا مسلمانان را دسته دسته زندانی کند، خانههای آنان را مصادره نماید و آنان را گروه گروه از سرزمین شان اخراج گرداند.
از منظر اسرائیل اعمال فشار تازه به مسلمانان، آنان را ناگزیر به مهاجرت خواهد کرد.
4- رژیم اسرائیل زمان را به ضرر خود ارزیابی میکند. سفرهای بدون نتیجه نتانیاهو به اروپا و روسیه، به دولت اسرائیل یادآور شد که زمان به نفع یهودیها نیست.
بر این اساس، دولت شرور نتانیاهو تصمیم گرفت در یک اقدام درون اسرائیلی، شانس یهودیها را امتحان کند و این در حالی است که حتی اروپا با این اقدام مشکل دارد.
اکثر دولتهای اروپایی برای مخالفت با یهودیسازی کامل فلسطین سه دلیل دارند؛ آسیب دیدن از موج جدید مهاجرت عربی به سمت اروپا، آسیب ناشی از تقویت موضع یهودیان ساکن اروپا و آسیب ناشی از مدیریت بحران فلسطینی- اسرائیلی توسط جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت به همین دلیل اروپاییها حتی زودتر از کشورهای اسلامی به مصوبه روز چهارشنبه کنست واکنش نسبتا شدید نشان دادند.
در کشورهای عربی نیز واکنشها علیه اقدام اسرائیل در حد خود قابل توجه بوده است. با این وصف میتوان گفت، اقدام اسرائیل اگرچه با محاسبه زیادی صورت گرفته در عین حال آنچنان هوشمندانه نیز طراحی نشده است.
5- اقبال بد رژیم صهیونیستی این است که قدرتنمایی آن در زمانی انجام میشود که قدرت او جدی گرفته نمیشود.
اسرائیل در پروژه منطقهای یعنی مقابله با یک دشمن مقاوم -حکومت سوریه- شکست خورده و هماینک سوریه با ظرفیت تهدیدکننده بیشتر رژیم تلآویو را بصورت بالفعل و بالقوه در معرض آسیب قرار داده است.
این زمانی است که پروژه مهار حرکت ایران در سوریه که رژیم اسرائیل زیاد بر آن تاکید میکرد به شکست انجامیده است، این زمانی است که رژیم صهیونیستی در جریان حمله اواخر خرداد ماه گذشته جبهه مقاومت به منطقه حساس جولان ناگزیر به خویشتنداری گردید و بالاخره این زمانی است که رژیم صهیونیستی در فعالسازی قدرت نظامی آمریکا و روسیه به نفع خود شکست خورده است.
بنابراین اسرائیل با مصوبه روز چهارشنبه به جای آنکه یک «سرپل» بگیرد، بهانه لازم را به جبهه مقاومت داد تا با تمرکز بیشتر روی فلسطین ، جبههای اسلامی - عربی، علیه این رژیم فعال کند و شرکای عرب اسرائیل- رژیمهای عربستان، امارات و مصر- را در جهان عرب به حاشیه ببرد.
6- امروز زمان تحرک هرچه بیشتر ما به خصوص در حوزه و عرصه دیپلماسی است.
امروز باید سفارتخانهها و سفرای ما و به طور کلی هیئتهای دیپلماتیک ما در کشورهای مختلف فعال شوند و علاوهبر آن هیئتهای ویژهای از سوی وزارت خارجه به کشورهای مختلف عربی- اسلامی و حتی کشورهای غیراسلامی گسیل شوند و خطر تحرکات رذیلانه رژیم تلآویو را گوشزد نموده و مقدمات تشکیل جبههای حول محور فلسطین پدید آورند.
فلسطین و تاکید به آن در واقع تاکید بر وحدت امت اسلامی است و چه کسی تردید دارد که منافع بزرگ همه ممالک اسلامی و بخصوص کشورهای صادق در آزادسازی فلسطین در وحدت مسلمین است.
پس درنگ جایز نیست نباید با تحلیلهای غلط یا تنآسایی فرصتهایی که در متن این توطئه است را از دست بدهیم و بر مهمترین سرمایه مسلمانان - بیتالمقدس- چوب حراج بزنیم.