صراط: کارگر جوان که پس از مشاجره شدید، صاحبکارش را از پا درآورده و در آستانه اعدام قرار داشت با تلاش و فداکاری خواهرش از چوبه دار نجات یافت.
به گزارش «ایران»، در این واقعه که اردیبهشت سال 89 اتفاق افتاد جسدمردی 52 ساله بهنام اسماعیل در ساختمان نیمهکارهای در حوالی جنوب تهران پیدا شد. پس از تحقیقات مشخص شد آخرین فردی که با این مرد در آن ساختمان دیده شده جوان 20 سالهای به نام – حامد – بوده است.
وی پس از دستگیری در جریان بازجوییها به بازپرس گفت: چند روز قبل وقتی مشغول کار بودم سردرد شدیدی گرفتم. همان موقع صاحبکارم به من قرصی داد که پس از مصرف آن بیهوش شدم. اما زمانی که به هوش آمدم متوجه شدم این مرد به من تعرض کرده است. چند روز گذشت و با اینکه میدانستم چه بلایی سرم آمده است سکوت کردم. تا اینکه روز حادثه با او درگیر شدم و در حین درگیری زمانی که او را به سمت ستونی در ساختمان پرتاب کردم سرش به ستون خورد و به علت ضربه مغزی مرد. من که حسابی ترسیده بودم بلافاصله از محل فرار کردم.
پسر جوان پس از اعتراف به قتل، از سوی قضات شعبه 71 دادگاه کیفری تهران به قصاص محکوم شد، او درحالی که منتظر اجرای حکم قصاص بود، خبردار شد خانواده مقتول با دریافت دیه از حق قصاص گذشتهاند. به گفته قاضی قربانزاده – رئیس شعبه دهم دادگاه کیفری – اولیای دم با دریافت یک قطعه زمین کشاورزی و 50 میلیون تومان پول از حق قصاصشان گذشتند و حامد بزودی آزاد خواهد شد.
چند سال است که در زندان هستی؟
7 سال.
شغلت چه بود؟
گچکار بودم.
چند کلاس درس خواندهای؟
سیکل دارم.
بعد از آزادی چه برنامهای برای زندگیات داری؟
میخواهم باقی مانده عمرم را در خدمت خواهر و شوهرخواهرم باشم. چون برای آزادی من بسیار تلاش کردند و زمین کشاورزی متعلق به خواهرم که زندگیشان را با آن اداره میکردند را فروختند تا از اعدام نجاتم بدهند.
به گزارش «ایران»، در این واقعه که اردیبهشت سال 89 اتفاق افتاد جسدمردی 52 ساله بهنام اسماعیل در ساختمان نیمهکارهای در حوالی جنوب تهران پیدا شد. پس از تحقیقات مشخص شد آخرین فردی که با این مرد در آن ساختمان دیده شده جوان 20 سالهای به نام – حامد – بوده است.
وی پس از دستگیری در جریان بازجوییها به بازپرس گفت: چند روز قبل وقتی مشغول کار بودم سردرد شدیدی گرفتم. همان موقع صاحبکارم به من قرصی داد که پس از مصرف آن بیهوش شدم. اما زمانی که به هوش آمدم متوجه شدم این مرد به من تعرض کرده است. چند روز گذشت و با اینکه میدانستم چه بلایی سرم آمده است سکوت کردم. تا اینکه روز حادثه با او درگیر شدم و در حین درگیری زمانی که او را به سمت ستونی در ساختمان پرتاب کردم سرش به ستون خورد و به علت ضربه مغزی مرد. من که حسابی ترسیده بودم بلافاصله از محل فرار کردم.
پسر جوان پس از اعتراف به قتل، از سوی قضات شعبه 71 دادگاه کیفری تهران به قصاص محکوم شد، او درحالی که منتظر اجرای حکم قصاص بود، خبردار شد خانواده مقتول با دریافت دیه از حق قصاص گذشتهاند. به گفته قاضی قربانزاده – رئیس شعبه دهم دادگاه کیفری – اولیای دم با دریافت یک قطعه زمین کشاورزی و 50 میلیون تومان پول از حق قصاصشان گذشتند و حامد بزودی آزاد خواهد شد.
چند سال است که در زندان هستی؟
7 سال.
شغلت چه بود؟
گچکار بودم.
چند کلاس درس خواندهای؟
سیکل دارم.
بعد از آزادی چه برنامهای برای زندگیات داری؟
میخواهم باقی مانده عمرم را در خدمت خواهر و شوهرخواهرم باشم. چون برای آزادی من بسیار تلاش کردند و زمین کشاورزی متعلق به خواهرم که زندگیشان را با آن اداره میکردند را فروختند تا از اعدام نجاتم بدهند.