متأسفانه گاهي اوقات حق و حقوقمان را فراموش ميكنيم و پا را از حريم خود فراتر مينهيم. شايد يادمان رفته در كشوري زندگي ميكنيم كه براي هر چيزي قانوني و براي هر كسي حقي درنظر گرفته شده است. حتي گاهي اوقات فراموش ميكنيم كه حقوق ديگران را رعايت كنيم و با بيمبالاتي به حريم او تعدي ميكنيم بدون آن كه متوجه عواقب آن باشيم.
اين روزها شاهد پيادهروهايي هستيم كه هيچ نشاني از پيادهرو ندارند. حريم خصوصي عابران پيادهاي كه متضمن امنيت آنهاست. پيادههايي كه اگر زماني كوتاه وارد حريم سوارهروها شوند مورد اعتراض و حتي گاهي مورد هتاكي هم قرار ميگيرند!
پيادهروهايي كه بعضاً تبديل به پاركينگهاي موتورسيكلت يا انبار كالاهاي پاساژها و مغازههاي مجاور شدهاند. گهگاهي هم پاركينگ خودروها كه مسير عبور و مرور عابران را مسدود كردهاند و عابر بيچاره چارهاي جز ورود به حريم سوارهرو ندارد.
اينجا نشاني از به اصطلاح پيادهرو نيست، زيرا تردد موتورسيكلتها به قدري زياد شده كه گاهي گمان ميكني اينجا نيز جزئي از خيابان اصلي است و اشتباهي وارد اين محدوده شدهاي. مكاني كه حتي اگر از كودكان هم معني آن را بپرسي برايت كاملاً واضح بيان ميكنند؛ جايي براي عبور عابران پياده كه هيچ وسيله نقليهاي حق وارد شدن به آن را ندارد، همانطور كه ما عابران پياده حق ورود بيمورد به حريم سوارهرو را نداريم.
يكي از بدترين مسائلي كه هر روزه شاهد افزايش آن هستيم ورود بيرويه موتورسواران به حريم پيادهروهاست؛ موتورسواراني كه با تعدي به حريم عابران پياده نه تنها جان خود بلكه امنيت و جان عابران را نيز به خطر مياندازند. موتورسواراني كه تا ديروز در گوشه و كنار ماشينهاي عبوري ديده ميشدند و در ترافيك و غيرترافيك رعايت حقوق ديگران را نميكردند و از هر سانتيمتر فضاي باز بين ماشينها هم براي عبور استفاده ميكردند امروز، پا را از اين حد فراتر گذاشته و وارد حريم امن پيادهروها شدهاند كه گاهي اوقات هم مشاهده شده كه اين افراد متخلف با اعتراض شهروندان نيز روبهرو ميشوند كه نه تنها خود را تبرئه ميكنند بلكه حتي قيافه حق به جانب هم ميگيرند! جاي بسي تأسف است كه گاهي ما به عنوان شهروند به حق خود قانع نيستيم و تعدي به حقوق ديگران را نيز جزئي از حقوق قانوني خود ميدانيم.
اگر راهحلي براي اين مشكل بزرگ كه خود معضلي دامنگير شده و گاهي جان عابران و حتي خود راكبان موتورسيكلتها را نيز به خطر مياندازد پيدا نكنيم، مرگ عابران پياده را هم در حريم ايمن خود بايد به مرگ و مير ناشي از تصادفات جادهاي اضافه كنيم، با اين تفاوت كه در آنجا نظارت محسوس وجود دارد و با متخلف برخورد قانوني ميشود اما در اينجا تنها كسي كه به حق مسلم خود نميرسد عابر پياده بيگناه است كه به خاطر بيملاحظگي برخي افراد قانونشكن جان خود را از دست داده است. اينجا نشاني از پيادهرو نيست. . .
اين روزها شاهد پيادهروهايي هستيم كه هيچ نشاني از پيادهرو ندارند. حريم خصوصي عابران پيادهاي كه متضمن امنيت آنهاست. پيادههايي كه اگر زماني كوتاه وارد حريم سوارهروها شوند مورد اعتراض و حتي گاهي مورد هتاكي هم قرار ميگيرند!
پيادهروهايي كه بعضاً تبديل به پاركينگهاي موتورسيكلت يا انبار كالاهاي پاساژها و مغازههاي مجاور شدهاند. گهگاهي هم پاركينگ خودروها كه مسير عبور و مرور عابران را مسدود كردهاند و عابر بيچاره چارهاي جز ورود به حريم سوارهرو ندارد.
اينجا نشاني از به اصطلاح پيادهرو نيست، زيرا تردد موتورسيكلتها به قدري زياد شده كه گاهي گمان ميكني اينجا نيز جزئي از خيابان اصلي است و اشتباهي وارد اين محدوده شدهاي. مكاني كه حتي اگر از كودكان هم معني آن را بپرسي برايت كاملاً واضح بيان ميكنند؛ جايي براي عبور عابران پياده كه هيچ وسيله نقليهاي حق وارد شدن به آن را ندارد، همانطور كه ما عابران پياده حق ورود بيمورد به حريم سوارهرو را نداريم.
يكي از بدترين مسائلي كه هر روزه شاهد افزايش آن هستيم ورود بيرويه موتورسواران به حريم پيادهروهاست؛ موتورسواراني كه با تعدي به حريم عابران پياده نه تنها جان خود بلكه امنيت و جان عابران را نيز به خطر مياندازند. موتورسواراني كه تا ديروز در گوشه و كنار ماشينهاي عبوري ديده ميشدند و در ترافيك و غيرترافيك رعايت حقوق ديگران را نميكردند و از هر سانتيمتر فضاي باز بين ماشينها هم براي عبور استفاده ميكردند امروز، پا را از اين حد فراتر گذاشته و وارد حريم امن پيادهروها شدهاند كه گاهي اوقات هم مشاهده شده كه اين افراد متخلف با اعتراض شهروندان نيز روبهرو ميشوند كه نه تنها خود را تبرئه ميكنند بلكه حتي قيافه حق به جانب هم ميگيرند! جاي بسي تأسف است كه گاهي ما به عنوان شهروند به حق خود قانع نيستيم و تعدي به حقوق ديگران را نيز جزئي از حقوق قانوني خود ميدانيم.
اگر راهحلي براي اين مشكل بزرگ كه خود معضلي دامنگير شده و گاهي جان عابران و حتي خود راكبان موتورسيكلتها را نيز به خطر مياندازد پيدا نكنيم، مرگ عابران پياده را هم در حريم ايمن خود بايد به مرگ و مير ناشي از تصادفات جادهاي اضافه كنيم، با اين تفاوت كه در آنجا نظارت محسوس وجود دارد و با متخلف برخورد قانوني ميشود اما در اينجا تنها كسي كه به حق مسلم خود نميرسد عابر پياده بيگناه است كه به خاطر بيملاحظگي برخي افراد قانونشكن جان خود را از دست داده است. اينجا نشاني از پيادهرو نيست. . .
شبنم اعماري