صراط: چندی پیش صفحهای در اینستاگرام عکسی از یک شهید مدافع حرم به نمایش گذاشت.
مهدی
صابری؛ شهید مدافع حرم در آخرین کاغذ دست نوشتهاش که وصیتنامه وی محسوب
میشود، خطاب به خانواده خود نامهای نوشت که به شرح زیر است:
" رو سیاهم.
روسیاهم که با 25 سال سن نتونستم تو رابطه عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم.
میخوام کمی راحتتر و خودمانیتر، بدون استرس و رودربایستی باهاتون صحبت کنم.
مامان، مامان، مامان...
همین الانش چقدر دلم برات تنگ شده! خدا میدونه. خیلی دوستت دارم. بیشتر از اون چیزی که فکر میکنی! قدرت رو ندونستم. حیف. تو دلم هزارتا حرف هست که تو این چند جمله و چند ورق جا نمیشن و اون حس و حالش رو هم نمیتونم با قلم برات توصیف کنم.
مامان؛ زیباترین موجود عمرم؛ قشنگ ترین کلمه عمرم؛ عشقم؛ نفسم؛ همه وجودم دوستت دارم.
آبجی کوچولوی دوست داشتنی. با تو فهمیدم عشق یعنی چی! (باورت میشه) اونقدری که شما من رو دوست داری، به دو برابرش من دوستت دارم....
و اما روضه گوش دادم! مامان شما لباس مشکی تنم کردی و بردیم مجلس عزاداری! مدیونتم..
پدر شما لقمه حلال گذاشتی دهنم! ممنونتم..
روضه لب تشنه! روضه بدن ارباً ارباً! روضه وداع! روضه گودال! روضه در! روضه پهلو! روضه سر بریده!
همیشه هم آرزو داشتم این روضهها همه به سرم بیاد! خدا کنه! یعنی میشه؟
پدر و مادر و خواهران، محکم صبر کنید. صبر صبر صبر!
خواهرای خوبم؛ حجاب حجاب حجاب! "
قسمتی از وصیتنامه فرمانده یکی از تیپهای فاطمیون
شهید مدافع حرم
مهدی صابری
" رو سیاهم.
روسیاهم که با 25 سال سن نتونستم تو رابطه عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم.
میخوام کمی راحتتر و خودمانیتر، بدون استرس و رودربایستی باهاتون صحبت کنم.
مامان، مامان، مامان...
همین الانش چقدر دلم برات تنگ شده! خدا میدونه. خیلی دوستت دارم. بیشتر از اون چیزی که فکر میکنی! قدرت رو ندونستم. حیف. تو دلم هزارتا حرف هست که تو این چند جمله و چند ورق جا نمیشن و اون حس و حالش رو هم نمیتونم با قلم برات توصیف کنم.
مامان؛ زیباترین موجود عمرم؛ قشنگ ترین کلمه عمرم؛ عشقم؛ نفسم؛ همه وجودم دوستت دارم.
آبجی کوچولوی دوست داشتنی. با تو فهمیدم عشق یعنی چی! (باورت میشه) اونقدری که شما من رو دوست داری، به دو برابرش من دوستت دارم....
و اما روضه گوش دادم! مامان شما لباس مشکی تنم کردی و بردیم مجلس عزاداری! مدیونتم..
پدر شما لقمه حلال گذاشتی دهنم! ممنونتم..
روضه لب تشنه! روضه بدن ارباً ارباً! روضه وداع! روضه گودال! روضه در! روضه پهلو! روضه سر بریده!
همیشه هم آرزو داشتم این روضهها همه به سرم بیاد! خدا کنه! یعنی میشه؟
پدر و مادر و خواهران، محکم صبر کنید. صبر صبر صبر!
خواهرای خوبم؛ حجاب حجاب حجاب! "
قسمتی از وصیتنامه فرمانده یکی از تیپهای فاطمیون
شهید مدافع حرم
مهدی صابری