شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ تير ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۵

مصائب دردآور یک خانواده تهرانی

تبیان در واپسین روزهای ماه مبارک رمضای در گزارشی به وضعیت اسف بار یک خانواده تهرانی پرداخته است.
کد خبر : ۲۴۹۰۴۶
صراط: ماه مهمانی خدا رو به اتمام است. در این مدتی که گذشت، گرمای هوا، طولانی بودن روزها، گرسنگی و تشنگی، شب زنده داری ها و... روز و شبت را بهم ریخت و کلافه ات کرد اما باز هم این روزهای سخت را ادامه دادی چون به خالقی که تو را آفریده اطمینان داری و می دانی که پشت این حکم خداوند یک رازی نهفته است که برای سلامت جسم و روحت مفید خواهد بود و این روزه ها در آینده به کمکت خواهد آمد.

یکی از حکمتهای خداوند برای انجام فریضه ی روزه داری درک گرسنگانی است که ما تنها شاید در طول یک ماه رمضان بتوانیم آنها را درک کنیم و در طی سال از آنها غافل هستیم. در واقع فلسفه وجودی این ماه برای درک گرسنگان و فقرایی است که اگر من و شما و همه ثروتمندان جامعه رفتار اقتصادی توام با رفتار دینی می داشتیم شاهد چنین افرادی در جامعه نبودیم. اما اکنون عمدی یا سهوی در جامعه شاهد چنین افرادی هستیم و شاید ما حتی در ماه رمضان هم نتوانیم چنین مستمندان و نیازمندان جامعه مان را درک کنیم چرا که ما مطمئنیم که هنگام افطار و سحر غذایی هست تا تناول کنیم اما آنها...

اطلاع از وضع نا به سامان و مشقت بار عده ای در گوشه و کنار این شهر شاید برای برخی حتی غیر باور باشد و در نگاه اول تلخ به نظر برسد اما در پس این شهر بزرگ مردمی هستند که با مشقت و سختیهای طاقت فرسا روزشان را به شب و شبشان را به روز می رسانند و عده ای هم غرق در لذت و خوشی خود هستند بدون اینکه خبری از اطراف خود داشته باشند اما این روزها شاید تلنگر خوبی باشد برای من و شما که بسیاری از دردهای دیگران را فراموش کرده ایم. شاید در لحظه اول ناراحتمان کند وقتی می شنویم که خانواده ای شاید برای یک شب بدون دغدغه خوابیدن و سیر کردن شکم فرزندانش هر روز شرمنده است اما کافیست به همین نزدیکی یک نیم نگاهی بیندازیم تا با خانواده هایی رو برو شویم که حسرت یکبار سیر خوابیدن بر دلشان مانده است.

این ماه تلنگری بود بر خود ما تا نیم نگاهی به اطرافمان کنیم و از وضع دردناک مردم اطرافمان هم آگاه شویم.از میان هزاران خانه این شهر خانه ای در یکی از مناطق دور افتاده اسلامشهر توجه ما را به خود جلب کرد که قصه ی ساکنان آن قصه ای غریب برای برخی از ما به حساب می آید. خانه ای در یکی از کوچه های تنگ و باریک با اعضایی که دریایی از مشکلات هستند. این خانواده آنقدر با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم می کنند که وضع زندگی آنها گویای همه چیز است ما از نزدیک گفتگویی را با مادر این خانواده انجام دادیم و از وضع زندگی اسف بار آنها مطلع شدیم.

به سختی آدرس خانه را که در منطقه دور افتاده ی اسلامشهر بود پیدا کردیم و زنگ خانه را زدیم. خانم مومن و متدینی در را باز کرد و ما را به داخل خانه راهنمایی کرد و گزارشی از وضع زندگی آنها تهیه کردیم.

او خانمی 45 ساله است. دارای 4 فرزند ، دو دختر17 و 20 ساله و دو پسر21 و 10 ساله.

دختر 20 ساله ای که ازدواج کرده و از شانس بدش شوهرش معتاد از آب درآمده و با یک بچه ی کوچک با خانواده اش زندگی می کند و همچنین یک پسر 21 ساله ای که با تشویق دامادشان به اعتیاد رو آورد و با هزار بدبختی او را به کمپ ترک اعتیاد بردند که ترک کند اما فرار می کند و الان هم معلوم نیست در کجا به سر می برد!

این خانم از وضع زندگیشان می گوید: 25 سال است مستاجریم. شوهرم کار می کند و با 800 هزارتومان به سختی امورات زندگی را می گذرانیم و ماهی 350 هزار تومان اجاره خانه می دهیم که به تازگی صاحب خانه اجاره را بالا برده و تا 10 روز هم مهلت تخلیه خانه را داده است. هر کجا برای گرفتن خانه اقدام می کنیم حداقل 5 میلیون تومان پول پیش می خواهند که ما سه میلیون تومان بیشتر نداریم.

این خانم در حالی که اشک می ریزد و تعریف می کند، می گوید: قبلا حاضر بودم هرکار حلالی کنم تا کمک حال همسرم باشم و بتوانیم شکم بچه ها را سیر کنیم اما الان پا درد گرفته ام و به سختی راه می روم. از هرکس کمک مالی خواستم دست رد به سینه ام زده و به کمیته امداد هم مراجعه کرده ام اما گفتند که شرایط ما برای کمک به خانواده های بی بضاعت فوت یا بیماری سخت و لاعلاج سرپرست خانواده است. از رو انداختن به مردم خجالت می کشم. چندین بار تا سر چهار راه رفتم تا دستم را رو به مردم دراز کنم اما نتوانستم و دست خالی برگشتم.

دختر 18 ساله ام تا به حال چندین خواستگار داشته اما تنها به دلیل اینکه نمی توانیم جهیزیه بدهیم به خواستگارها جواب رد می دهیم. دخترم مریض است. یک غده در گلویش دارد که نیاز به عمل دارد اما بخاطر تنگ دستی پول عمل را نداریم و این غده هم روز به روز در حال بزرگ تر شدن است.غصه ها و سختیهای زندگی ام یک طرف و بیماری دخترم هم از طرف دیگر مرا زجر می دهد.

این خانم با حال اشک و زاری از نوه ی دو ساله اش می گوید: فقط شیر پاستوریزه می خورد و روزی 2000تومان پول شیر برای این بچه می دهیم. با وجود کرایه خانه و خرج دوا و درمان دخترم و خرج و مخارج این بچه ی دو ساله تقریبا هیچ چیز برای امرار معاش خودمان نمی ماند. ماهی یکبار هم نمی توانیم برای بچه ها میوه بخریم و بارها شده تا دم مغازه میوه فروشی رفته ام تا از او خواهش کنم چند تا سیب به من بدهد اما نتوانستم و شرمنده به خانه برگشته ام. آدمی هستم که نمی توانم دستم را رو به دیگران دراز کنم اما تا دلتان بخواهد از در درگاه خدا گدایی می کنم و روزی یک جزء قرآن ختم می کنم تا بلکه خدا یک نگاهی هم به ما کند. شاید در طول ماه رمضان همه به فکر کار خیر و کمک به نیازمندان باشند و بخواهند با کمکهای خیر خواهانه و سازمان یافته خود دردی را از نیازمندان دوا کنند اما حتی در طول این روزهای ماه رمضان هم کسی سری به ما نزد و دردی را از ما دوا نکرد. سحر را با یک لیوان چای شیرین و یک تیکه نان بدون پنیر و هیچ چیزی به سر می بردیم و افطار را با یک لیوان آب جوش و خرما باز می کردیم.

کاش همه ی روزها ماه خدا بود!

کل ماه رمضان 30 روز است و درد این نیازمندان 365 روز ...کاش برای درمان این دردها در طول همه روزهای سال درمانی بود.کاش تنها ماه رمضان ماه خدا نبود که به بهانه ی ضیافت الهی دردی از نیازمندان دوا کنیم.کاش می شد به همه نیازمندان در طول سال کمک کرد و ای کاش برای کمک به نیازمندان سری هم به مناطق محروم و دور افتاده بیندازیم...

راه حلی برای این کاشها وجود دارد، کافیست بخواهیم.اگر همه مردم اراده کنند و بر اساس دستور اسلام خمس و زکات و باقی وجوهات شرعی را درست بپردازند، اگر حق دیگران را ادا کنند، اگر ارگان پرداخت این وجوهات را درست بیابند و یا خودشان به صورت مستقیم این وجوهات را به نیازمندان پرداخت کنند دیگر نیازمندی نمی ماند. مردم ما مهربانند اما ای کاش عده ای که حق مردم را به راحتی آب خوردن می خورند و عین خیالشان نیست؛ عده ای که ربا خواری می کنند و سودهای کلانی را از مردم میگیرند و عده ای که دسترسی مستقیم به بیت المال دارند و پول بیت المال را به هدر می دهند یادشان می ماند که این اعتبارات سهم فقرایی است که خداوند آنها را پیش روی ما قرار داده است تا آزمون الهی برای ما باشند.

توصیه برای کمک به فقرا

یکی از درسهای بزرگ ماه رمضان که در خلال دعا و روزه و تلاوت قرآن در این ماه باید آن را فرا بگیریم و استفاده کنیم، این است که با چشیدن گرسنگی و تشنگی، به فکر گرسنگان و محرومان و فقرا بیفتیم. در دعای روزهای ماه رمضان می گوییم: «الّلهم اغن کلّ فقیر. الّلهم اشبع کلّ جائع. الّلهم اکس کلّ عریان». این دعا فقط برای خواندن نیست؛ برای این است که همه خود را برای مبارزه با فقر و مجاهدت در راه ستردن غبار محرومیت از چهره محرومان و مستضعفان موظّف بدانند. این مبارزه، یک وظیفه همگانی است. در آیات قرآن می خوانیم: «أرایت الّذی یکذب بالدّین. فذلک الّذی یدعّ الیتیم. و لایحضّ علی طعام المسکین» ( ماعون: ۳ - ۱). یکی از نشانه‏ های تکذیبِ دین این است که‏ انسان در مقابل فقر فقیران و محرومان بی‏تفاوت باشد و احساس مسئولیت نکند.

همه باید خود را موظّف به مواسات بدانند. مواسات یعنی هیچ خانواده‏ای از خانواده‏های مسلمان و هم‏میهن و محروم را با دردها و محرومیتها و مشکلات خود تنها نگذاشتن؛ به سراغ آنها رفتن و دست کمک‏رسانی به سوی آنها دراز کردن. امروز این یک وظیفه جهانی برای همه انسانهایی است که دارای وجدان و اخلاق و عاطفه انسانی هستند؛ اما برای مسلمانان، علاوه بر این‏که یک وظیفه اخلاقی و عاطفی است، یک وظیفه دینی است.

یکی از عواملی که نمی گذارد دست کسانی که توانایی کمک دارند، به یاری فقرا دراز شود، روحیه مصرف‏گرایی و تجمّل در جامعه است. برای جامعه بلای بزرگی است که میل به مصرف، روزبه ‏روز در آن زیاد شود و همه به بیشتر مصرف کردن، بیشتر خوردن، متنوّع تر خوردن، متنوّع‌تر پوشیدن و دنبال نشانه‏های مُد و هر چیز تازه برای وسایل زندگی و تجمّلات آن رفتن، تشویق شوند. چه ثروتها و پولهایی که در این راهها هدر می رود و از مصرف شدن در جایی که موجب رضای خدا و رفع مشکلات جمعی از مردم است، باز می ماند!

امیدواریم که با رعایت اخلاق اسلامی بتوانیم در تمام طول سال و نه تنها در طول ماه رمضان با کمک به نیازمندان ثواب کثیری را برای خود جمع کنیم و دل کودک و خانواده ای را شاد کنیم؛ دلی که تنها چشم انتظار این روزهای ماه رمضان، جشن نیکوکاریها و عید نوروزهاست و در دل آرزو می کند که ای کاش همه ی روزها ماه خدا و ماه احسان بود.