صراط:
محمدرضا خاتمی، فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیر کل حزب منحلّه مشارکت در بخشی از گفتوگوی خود با سالنامه نوروزی شرق گفته است:
«مردم میدانند که اگر دنبال حل مسایل اقتصادیشان هستند،باید کلید را در دستان اصلاحطلبان جستوجو کنند»!
*نگاهی به عرصه واقعیتها بیان میکند که صحبت خاتمی درست نیست و مردم ایران اسلامی 14 سال است که با رأی ندادن به اصلاحطلبان در هیچ انتخاباتی، نشان دادهاند که نه تنها کلید حل مشاکل اقتصادی، بلکه کلید حل هیچ مشکل دیگری را هم در دست جریان سیاسی خاص و چهرههای آن جستوجو نمیکنند.
از سوی دیگر اگرچه شاید جریان متبوع خاتمی در وادی سیاست با رفتارهایی مثل مجلس ششم، شورای شهر دوره اول، حوادث کوی دانشگاه در سال 78، طلبکاری از انتخابات در سال 88 و غیره کارنامه مشخصی داشته باشد اما مشخص نیست که در عرصه اقتصادی غیر از سابقه دولت اصلاحات و مشتی سیاهنمایی علیه دولت سابق چه کارنامهای دارد؟!
این در حالی است که در همین ژست اقتصادی نیز رخدادهای مشخصی وجود دارد زیرا افکار عمومی به روشنی فهمیدند که میان تأکیدات محمدرضا تابش (از خویشان خاتمی) در صبح روز امضای توافق ژنو مبنی بر اینکه با این توافق سطح زندگی مردم ارتقا مییابد و نیز میان تأکیدات سعید لیلاز (تحلیلگر اقتصادی اصلاحطلبان) درباره اینکه با توافق ژنو میزان دریافتهای ارزی ایران تا 100 درصد! ارتقا مییابد؛ تا چه اندازه واقعبینی وجود دارد؟!
همچنین در اینجا باید اشاره کرد که صحبت اشاره شده از خاتمی در واقع حلقه مفقودهی نزدیک به 2 سال اظهار نظرهای سیاسی یک جریان خاص درباره اقتصاد است.
این جریان سیاسی طی بیش از 2 سال گذشته، با سیاه نمایی از عملکرد اقتصادی دولت قبل، فلج کننده و کمرشکن نامیدن تحریمها، مفسدنمایی اقتصادی از نظام اسلامی، بزرگ جلوه دادن مشاکل اقتصادی کشور و بیتفاوتی نسبت به مفهوم «اقتصاد مقاومتی» در حال پیشبرد پروژهای است که تنها یکی از اهداف آن یعنی انتخابات! در صحبت خاتمی به تلویح مورد اشاره قرار گرفته است.
«مردم میدانند که اگر دنبال حل مسایل اقتصادیشان هستند،باید کلید را در دستان اصلاحطلبان جستوجو کنند»!
*نگاهی به عرصه واقعیتها بیان میکند که صحبت خاتمی درست نیست و مردم ایران اسلامی 14 سال است که با رأی ندادن به اصلاحطلبان در هیچ انتخاباتی، نشان دادهاند که نه تنها کلید حل مشاکل اقتصادی، بلکه کلید حل هیچ مشکل دیگری را هم در دست جریان سیاسی خاص و چهرههای آن جستوجو نمیکنند.
از سوی دیگر اگرچه شاید جریان متبوع خاتمی در وادی سیاست با رفتارهایی مثل مجلس ششم، شورای شهر دوره اول، حوادث کوی دانشگاه در سال 78، طلبکاری از انتخابات در سال 88 و غیره کارنامه مشخصی داشته باشد اما مشخص نیست که در عرصه اقتصادی غیر از سابقه دولت اصلاحات و مشتی سیاهنمایی علیه دولت سابق چه کارنامهای دارد؟!
این در حالی است که در همین ژست اقتصادی نیز رخدادهای مشخصی وجود دارد زیرا افکار عمومی به روشنی فهمیدند که میان تأکیدات محمدرضا تابش (از خویشان خاتمی) در صبح روز امضای توافق ژنو مبنی بر اینکه با این توافق سطح زندگی مردم ارتقا مییابد و نیز میان تأکیدات سعید لیلاز (تحلیلگر اقتصادی اصلاحطلبان) درباره اینکه با توافق ژنو میزان دریافتهای ارزی ایران تا 100 درصد! ارتقا مییابد؛ تا چه اندازه واقعبینی وجود دارد؟!
همچنین در اینجا باید اشاره کرد که صحبت اشاره شده از خاتمی در واقع حلقه مفقودهی نزدیک به 2 سال اظهار نظرهای سیاسی یک جریان خاص درباره اقتصاد است.
این جریان سیاسی طی بیش از 2 سال گذشته، با سیاه نمایی از عملکرد اقتصادی دولت قبل، فلج کننده و کمرشکن نامیدن تحریمها، مفسدنمایی اقتصادی از نظام اسلامی، بزرگ جلوه دادن مشاکل اقتصادی کشور و بیتفاوتی نسبت به مفهوم «اقتصاد مقاومتی» در حال پیشبرد پروژهای است که تنها یکی از اهداف آن یعنی انتخابات! در صحبت خاتمی به تلویح مورد اشاره قرار گرفته است.