صراط:کیهان در بخش اخبار ویژه خود نوشت:
فرش قرمز روزنامه زنجیرهای زیر پای یک مفسد اقتصادی!
یکی از روزنامههای زنجیرهای که صاحبامتیاز آن، مبالغ قابلتوجهی از شهرام جزایری پول گرفته بود، این روزها و پس از آزادی وی از زندان در حال جبران بخشش و عطای آن روزها و زمینهسازی برای بازگشت این مفسد اقتصادی به عرصه تجارت است!
روزنامه اعتماد در ویژهنامه نوروزی خود در مصاحبه مفصلی با شهرام جزایری که پس از 13 سال حبس به خاطر مفاسد اقتصادی به تازگی آزاد شده است، به شکل عجیبی برای پاک کردن گذشته او سنگ تمام گذاشته است!
جزایری در این مصاحبه با تاکید بر اینکه پروندهاش یک پرونده ساده کیفری! بوده، خود را از هر تخلفی مبرا میداند و همه مشکلات را ناشی از جوان بودن و سرعت بالایش! در جوانی میداند:
«جرم من این بود که سرعتم خیلی زیاد بود و جوان بودم. حس میکردم با این شکل قوانین نمیشود کاری از پیش برد، تلاش کردم راههای قانونی را برای استفاده همه ملت عزیز میانبر کنم و خیلی وقتها هم موفق بودم. نه پولی از مملکت خارج کردم و نه مالی دزدیدم. بروید بررسی کنید. یک وام نگرفتم که وثیقه نداشته باشد، یک بار جعل نکردم.»
البته او که کامش از ارتباط با سیاسیون دوره اصلاحات هنوز هم تلخ است و دست و دلبازیهای فراوانش برای مقامات ارشد اصلاحطلب نتوانست برایش منفعتی داشته باشد، تصمیم جالبی هم گرفته است:
«این بار بسیار احتیاط خواهم کرد و سعی میکنم دوستان سیاسی را تنها به عنوان دوست نگه دارم.»
وی نزدیکی به سیاسیها را یکی از اشتباهات بزرگ خودش عنوان کرد و گفت: «نه من به این دوستان شریف نیازی داشتم و نه آنها به من نیازی داشتند، از این رو سعی میکنم در دوران جدید فعالیتم آنها را وارد حوزه کاریام نکنم.»
جزایری توضیح نمیدهد اگر او و همسفرههایش احتیاجی به هم نداشتند، چرا مبالغ هنگفتی به رئیس مجلس ششم و اصلاحطلبان آن روزگار پول داده است؟ جواب این سوال را او در قسمت دیگری از مصاحبه داده و دست خود را رو کرده و اقرار میکند که به چه مدل اقتصادی علاقه دارد:«اما نکته مهم، مدل اقتصادی خاصی است که من به آن اعتقاد داشته و دارم. روش کار من، پهن کردن سفره و مشارکت دستهجمعی و شراکت دادن همه در کار و تلاش و سود و منفعت است و خداوند به من این عشق و توان را داده که میتوانم همه را جمع کنم و از قابلیتها و توانشان برای اجرای کارهای بزرگ بهرهمند شوم. این یک بازی کاملا برد- برد است»!
یقینا این بخش، صادقانهترین بخش مصاحبه جزایری با روزنامه اعتماد است. چرا که وی صادقانه از معامله برد- برد با رجال سیاسی و چهرههای متنفذ آن روزگار پرده برمیدارد و صراحتا اعلام میکند که سفرهای پهن کرده بود و همه را به سر سفرهاش دعوت کرده بود!
این روزها که اصلاحطلبان با کوبیدن بر طبل خالی پولهای کثیف در پی رد گم کردن هستند، باید بیاد بیاورند که شهرام جزایری در سالهای فعالیتش اجازه تردد آزادانه به مهمترین مراکز کشور از جمله کمیسیونهای مجلس را داشت و در آنجا با نظرات و البته دست و دلبازیهای فراوان قوانین متعدد ضد اقتصادی و رانتی تصویب میشد که بعدها وی در اعترافات صریحش از جمع بسیار زیادی از نمایندگان مجلس ششم و مسئولان ارشد و بلندپایه دولت اصلاحات به عنوان کسانی که مبالغ هنگفتی از وی پول گرفته بودند، نام برده و مبالغ هر یک را هم اعلام میکند. به نظر میرسد روزنامه اعتماد با پهن کردن فرش قرمز پیش پای جزایری، خواب روزهای خوش گذشته را میبیند!
شگرد لو رفته آمریکا امتیاز آنی در مقابل وعدههای آتی
آیا سرهمبندی موجود در توافق ژنو دوباره در توافق پیشنهاد آمریکا تکرار میشود؟ این پرسش، سوال مهمی است که در بحبوحه دور جدید مذاکرات در لوزان سوئیس مطرح است به ویژه اینکه آخرین روز پیشبینی شده برای این مذاکرات و اعلام نتایج آن با شروع دو هفتهای تعطیلات سال جدید در ایران مقارن میشود.
تعبیر «سرهمبندی» عبارتی بود که مجله تایم در آستانه توافق موقت ژنو در آذر 92 به کاربرد و تصریح کرد آمریکا مایل است در کنار حفظ تحریمها و اعمال محدودیت بر بخشی از برنامه هستهای ایران، حقوق ایران در زمینه هستهای را به نحوی در قالب کلمات سرهمبندی کند که تفسیرپذیر از سوی هر دو طرف باشد! اعمال همین رفتار کلاهبردارانه در توافق ژنو موجب شد آمریکا و غرب در ازای گرفتن امتیازات نقد، تعهدات خود را باز تفسیر و انکار کنند و از جمله با وجود اعمال بیش از یک صد مورد تحریم جدید ادعا کنند توافق ژنو نقض نشده است. کار به جایی رسید که حتی دیپلماتهایی نظیر سیروس ناصری چندبار تصریح کردند نباید تجربه ابهام و تعلیقهای عبارتی توافق ژنو و سوءاستفاده آمریکا از آن تکرار شود.
اکنون از یک سو جان کری میگوید اختلافات بیشتر سیاسی و نه فنی. در عین حال آمریکا مصر است و با صراحت نیز اعلام کرده که ساختار و رژیم تحریمها حفظ خواهد شد. ساکی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ضمن اینکه گفته بود ما به دنبال توافق غیر الزامآور هستیم، اینک میگوید «قطعنامه شورای امنیت، کنگره را ملزم به لغو تحریمهای ایران نمیکند». در عین حال وعده داده میشود که از 5 مورد تحریمها، تنها بخش محدودی از آن- در حد یک پنجم - تعلیق (و نه حذف) شود اما ایران برای حداقل 10 سال وضعیت فریز و محدود کردن برنامه هستهای را بپذیرد.
صرفنظر از اینکه معلوم نیست ضمانت اجرای تعهدات آمریکا و غرب کدام است و اگر نقض تعهد کردند چگونه میتوان امتیازات واگذار شده را برگرداند، سؤالات مهمی وجود دارد. از جمله اینکه اگر به ادعای کری «فردای توافق، بررسی تحریمهای جدید در موضوعات دیگر را آغاز میکنیم»، بنابراین قرار است از توافق چه چیزی عاید ایران شود؟ یا اینکه تکلیف موضوع مهم تحقیق و توسعه، ظرفیت غنیسازی در مرکز فردو (به عنوان یک مرکز امن مصون از بمباران)، سانتریفیوژهای پیشرفتهای که آمریکا میگوید ایران حداکثر از یک دستگاه به عنوان آموزشی و تحقیقاتی(!) میتواند استفاده کند، حفظ اورانیوم غنی شده در ایران و... چه میشود؟ پرسش دیگر درباره ترفندهای آمریکا برای دور زدن مصالح ایران و دو مرحلهای کردن عملی مذاکرات است. به عبارت دیگر اگر آمریکا ریگی به کفش ندارد و هنوز تکلیف بسیاری از مسائل از جمله لغو همه جانبه و یک جا و فوری تحریمها حل نشده، چه اصراری وجود دارد که به جای تحمل تا تیرماه، یک توافق سرهمبندی شده عجولانه- آن هم در بحبوحه تعطیلات دو هفتهای- اعمال شود به نحوی که دست و پای طرف ایرانی را ببندد؟
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر اعضای مجلس خبرگان فرمودند « تیمی که رئیسجمهور برای مذاکرات تعیین کردند افراد خوب، امین و دلسوزیاند که دارند برای مصالح کشور تلاش میکنند؛ البته من نگرانم چون طرف مقابل اهل حیلهگری و خنجر از پشت زدن است».
تجربه توافق ژنو از یک سو و تجربه توافقات سعدآباد و پاریس در 11 سال پیش از سوی دیگر حکایت از این میکند که طرف آمریکایی در مطالبه امتیاز نقد و به روز و دقیق عمل میکند اما در واگذاری امتیاز، بر دادن وعدههای مبهم تمرکز دارد؛ به تعبیر دیگر معتقد به اخذ امتیاز «آنی» در برابر ارائه وعدههای «آتی» است.
نقیضگویی زیباکلام سند ادعای سردرگمی اصلاحطلبان
صادق زیباکلام در پاسخ به اعتراض عباس عبدی مبنی بر اینکه اصلاحطلبان طرح و استراتژی خاصی ندارند مدعی شد آنها استراتژی دارند که از جمله نتایج آن پیروزی روحانی در انتخابات بوده است.
عباس عبدی ضمن مقالهای پاسخ اظهارات حجاریان را مبنی بر اینکه «شکست روحانی شکست اصلاحطلبان نیست» داده و ضمنا تصریح کرده بود اصلاحطلبان فاقد راهبرد و برنامه هستند.
زیباکلام در واکنش به نوشته عبدی در روزنامه اعتماد، در روزنامه آرمان نوشت: در خصوص اظهارات آقای عبدی مبنی بر اینکه اصلاحطلبان طرح و استراتژی خاصی ندارند نیز باید گفت یکی از هنرهای آقای عبدی حملات گسترده و بیمحاباست. حال این حملات میتواند متوجه آقای هاشمی باشد، متوجه رئیس دولت اصلاحات باشد یا هر کس دیگر. در حال حاضر نیز این حملات متوجه اصلاحطلبان شده است. آقای عبدی اکنون در سکوت کامل به سر میبرند و هیچ اقدام و عملی برای پیشبرد مسائل اصلاحات و اصلاحطلبان انجام نمیدهند و تنها به یکباره نقدهای خود را بر اصلاحطلبان میبارند. گاهی به نظر میرسد که آقای عبدی شناخت کافی و خوبی از شرایط موجود ندارند و نمیدانند که مناسبات سیاسی و اجتماعی ما به چه شکل است.
وی ادامه میدهد: آقای عبدی بدانند که اصلاحطلبان استراتژی دارند. اصلیترین، مهمترین و بنیادیترین استراتژی اصلاحطلبان دموکراسی خواهی است و این دموکراسیخواهی توانسته در میان اقشار و لایههای تحصیلکرده جامعه جای خود را باز نماید. اتفاقا پیروزی آقای روحانی در انتخابات 92 نشان داد که اصلاحطلبان استراتژی دارند و اگر استراتژی اصلاحطلبان نبود این پیروزی به دست نمیآمد.
این ادعا در حالی است که زیباکلام 19 شهریور 92 در مصاحبه با شبکه ایران (سایت روزنامه دولتی ایران) ضمن رد اینکه «رأی مردم گفتمانی بوده و یک عدهای از ماهها قبل نشسته و نظریهپردازی کرده و به قدرت رسیدهاند» میگوید: اساسا خود آقای روحانی هنگامی که رئیسجمهور شدند، بیش از هر کس دیگری و بیشتر از همه بهتزده شدند. چون تا 4 روز قبل، تا سه روز قبل، حتی تا دو روز قبل کسی فکر نمیکرد آقای روحانی رئیسجمهور شود... اتفاقا آنچه که باعث پیروزی آقای روحانی شد 50 درصدش تصادف بود و 50 درصد دیگر آن بد عمل کردن اصولگرایان در هشت سال گذشته. حوادثی که گفتم همه تصادف است. برنامهریزی نیست.
وی در مقابل اصرار مصاحبه کننده به بحث گفتمانی و نظریهداشتن اصلاحطلبان تاکید کرد: شما میخواهید پای نظریهپردازی را وسط بکشید اما بدانید که نمیتوانید حریف من شوید! اینکه میگویید انتخابات باعث تغییر میشود مثل این میماند که بگویید درخت در بهار شکوفه میدهد، بعد میخواهید درباره آن نظریهپردازی سیاسی کنید.
وی آن زمان گفته بود: همه حرف من این است که در سال 84، 18 میلیون نفر از عملکرد آقای خاتمی و هاشمی رفسنجانی راضی نبودند و به آقای احمدینژاد رأی دادند. در سال 76 بیست میلیون نفر از وضعیت موجود راضی نبودند و به آقای خاتمی رأی دادند. در 24 خرداد هم 19 میلیون نفر از عملکرد اصولگرایان راضی نبودند و به آقای روحانی رأی دادند. مهم آن است که در کنج یک ادارهای ننشینیم و فکر کنیم نظریه اعتدال را طراحی کردیم و توانستیم پیروز انتخابات باشیم! من از این حرصم میگیرد که یک عدهای گفتند آقای خاتمی رأی آورد چون ما توانستیم جامعه مدنی را گفتمان غالب مردم کنیم که حرف مفتی بود!
وی در پاسخ این سؤال که «شما نمیتوانید این واقعیت را نادیده بگیرید که آقای حجاریان و دوستانش در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری توسعه سیاسی را تئوریزه کردند» گفته بود: چه چیزی را تئوریزه کردند؟ سال 76 آقای حجاریان و دوستانش در مرکز مطالعات استراتژیک همان قدر توسعه سیاسی را تئوریزه کردند و همانقدر نظریه پردازیشان در پیروزی آقای خاتمی نقش داشت که در سال 92 آقابانی که در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع بودند در پیروزی آقای روحانی نقش داشتند... اینکه یک اتفاقی میافتد و آقای روحانی رأی میآورد و ما نظریهپردازی میکنیم این درست نیست.
محدودسازی برنامه هستهای ایران دستاوردی بزرگ برای آمریکاست
توافق هستهای با ایران دستاوردی بزرگ برای آمریکا و شرکای آن است.
روزنامه آمریکایی نشنال اینترست در تحلیلی به قلم داریل کیمبال نوشت: توافق هستهای احتمالی ایران و گروه 5+1 را دستاورد بزرگی برای آمریکا، غرب، اسرائیل و شرکای منطقهای واشنگتن دانست و تاکید کرد کنگره مراقب باشد چنین توافقی را برهم نزند.
کیمبال (مدیر انجمن آمریکایی کنترل تسلیحات) در نشنال اینترست با اشاره به نامه 47 سناتور نوشت: این اقدامات از جمله تلاش برای تصویب تحریمهای بیشتر علیه ایران، طرحهای بیهودهای هستند که نه تنها برنامه هستهای ایران را محدود نمیکنند بلکه روند پیچیده گفتوگوهای هستهای کنونی را که در مرحله بسیار حساسی قرار دارد، دشوارتر میکنند.
این تحلیلگر آمریکایی که همواره اعتقاد دارد ایران در پی دستیابی به سلاح هستهای است و در سایر مقالات و تحلیلهای خود نیز بر این ادعای واهی تاکید میکند، به قانونگذاران آمریکایی توصیه کرد: اولویت اول همه قانونگذاران باید این باشد که تلاشهای گروه 5+1 را به هیچوجه خدشهدار نکنند. این تلاشها حاصل دهها سال اقدامات دیپلماتیک و فشارهای بینالمللی بر ایران است که با هدف محدود کردن برنامه هستهای این کشور صورت گرفته است.
وی تاکید کرد: کاملا روشن است که لایحه سناتور کورکر اگر راهبرد ایالات متحده و شرکای ما در شورای امنیت را در قبال ایران مختل نکند و روندی را که تاکنون پاسخگو بوده است برهم نزند، در بهترین حالت مشکلات و پیچیدگیهای موجود را افزایش میدهد. راهبرد ما تا به حال خوب عمل کرده و به مرحلهای رسیده است که میتواند یک تحول تاریخی شگرف را رقم بزند. برخلاف ادعاها و انتظارات غیرواقعبینانه نتانیاهو و بسیاری از اعضای کنگره، توافقی که اکنون در حال شکلگیری است بهترین گزینه موجود است.
وی ادامه میدهد: اعمال فشار بیشتر بر ایران پاسخگو نیست؛ رهبران ایران بیش از یک دهه است که در برابر فشارها مقاومت کردهاند و اینکه فکر کنیم در برهه زمانی کنونی با اعمال فشار بیشتر ناگهان متقاعد میشوند که تاسیسات هستهای خود را برچینند، با عقل جور درنمیآید.
کیمبال نوشت: توافق گروه 5+1 با ایران دستاورد بزرگی برای آمریکا و جامعه بینالمللی، اسرائیل و سایر شرکای ما در منطقه و همچنین پیروزی بزرگی برای اقدامات جهانی درخصوص منع اشاعه (تسلیحات کشتار جمعی) خواهد بود.
یکی از روزنامههای زنجیرهای که صاحبامتیاز آن، مبالغ قابلتوجهی از شهرام جزایری پول گرفته بود، این روزها و پس از آزادی وی از زندان در حال جبران بخشش و عطای آن روزها و زمینهسازی برای بازگشت این مفسد اقتصادی به عرصه تجارت است!
روزنامه اعتماد در ویژهنامه نوروزی خود در مصاحبه مفصلی با شهرام جزایری که پس از 13 سال حبس به خاطر مفاسد اقتصادی به تازگی آزاد شده است، به شکل عجیبی برای پاک کردن گذشته او سنگ تمام گذاشته است!
جزایری در این مصاحبه با تاکید بر اینکه پروندهاش یک پرونده ساده کیفری! بوده، خود را از هر تخلفی مبرا میداند و همه مشکلات را ناشی از جوان بودن و سرعت بالایش! در جوانی میداند:
«جرم من این بود که سرعتم خیلی زیاد بود و جوان بودم. حس میکردم با این شکل قوانین نمیشود کاری از پیش برد، تلاش کردم راههای قانونی را برای استفاده همه ملت عزیز میانبر کنم و خیلی وقتها هم موفق بودم. نه پولی از مملکت خارج کردم و نه مالی دزدیدم. بروید بررسی کنید. یک وام نگرفتم که وثیقه نداشته باشد، یک بار جعل نکردم.»
البته او که کامش از ارتباط با سیاسیون دوره اصلاحات هنوز هم تلخ است و دست و دلبازیهای فراوانش برای مقامات ارشد اصلاحطلب نتوانست برایش منفعتی داشته باشد، تصمیم جالبی هم گرفته است:
«این بار بسیار احتیاط خواهم کرد و سعی میکنم دوستان سیاسی را تنها به عنوان دوست نگه دارم.»
وی نزدیکی به سیاسیها را یکی از اشتباهات بزرگ خودش عنوان کرد و گفت: «نه من به این دوستان شریف نیازی داشتم و نه آنها به من نیازی داشتند، از این رو سعی میکنم در دوران جدید فعالیتم آنها را وارد حوزه کاریام نکنم.»
جزایری توضیح نمیدهد اگر او و همسفرههایش احتیاجی به هم نداشتند، چرا مبالغ هنگفتی به رئیس مجلس ششم و اصلاحطلبان آن روزگار پول داده است؟ جواب این سوال را او در قسمت دیگری از مصاحبه داده و دست خود را رو کرده و اقرار میکند که به چه مدل اقتصادی علاقه دارد:«اما نکته مهم، مدل اقتصادی خاصی است که من به آن اعتقاد داشته و دارم. روش کار من، پهن کردن سفره و مشارکت دستهجمعی و شراکت دادن همه در کار و تلاش و سود و منفعت است و خداوند به من این عشق و توان را داده که میتوانم همه را جمع کنم و از قابلیتها و توانشان برای اجرای کارهای بزرگ بهرهمند شوم. این یک بازی کاملا برد- برد است»!
یقینا این بخش، صادقانهترین بخش مصاحبه جزایری با روزنامه اعتماد است. چرا که وی صادقانه از معامله برد- برد با رجال سیاسی و چهرههای متنفذ آن روزگار پرده برمیدارد و صراحتا اعلام میکند که سفرهای پهن کرده بود و همه را به سر سفرهاش دعوت کرده بود!
این روزها که اصلاحطلبان با کوبیدن بر طبل خالی پولهای کثیف در پی رد گم کردن هستند، باید بیاد بیاورند که شهرام جزایری در سالهای فعالیتش اجازه تردد آزادانه به مهمترین مراکز کشور از جمله کمیسیونهای مجلس را داشت و در آنجا با نظرات و البته دست و دلبازیهای فراوان قوانین متعدد ضد اقتصادی و رانتی تصویب میشد که بعدها وی در اعترافات صریحش از جمع بسیار زیادی از نمایندگان مجلس ششم و مسئولان ارشد و بلندپایه دولت اصلاحات به عنوان کسانی که مبالغ هنگفتی از وی پول گرفته بودند، نام برده و مبالغ هر یک را هم اعلام میکند. به نظر میرسد روزنامه اعتماد با پهن کردن فرش قرمز پیش پای جزایری، خواب روزهای خوش گذشته را میبیند!
شگرد لو رفته آمریکا امتیاز آنی در مقابل وعدههای آتی
آیا سرهمبندی موجود در توافق ژنو دوباره در توافق پیشنهاد آمریکا تکرار میشود؟ این پرسش، سوال مهمی است که در بحبوحه دور جدید مذاکرات در لوزان سوئیس مطرح است به ویژه اینکه آخرین روز پیشبینی شده برای این مذاکرات و اعلام نتایج آن با شروع دو هفتهای تعطیلات سال جدید در ایران مقارن میشود.
تعبیر «سرهمبندی» عبارتی بود که مجله تایم در آستانه توافق موقت ژنو در آذر 92 به کاربرد و تصریح کرد آمریکا مایل است در کنار حفظ تحریمها و اعمال محدودیت بر بخشی از برنامه هستهای ایران، حقوق ایران در زمینه هستهای را به نحوی در قالب کلمات سرهمبندی کند که تفسیرپذیر از سوی هر دو طرف باشد! اعمال همین رفتار کلاهبردارانه در توافق ژنو موجب شد آمریکا و غرب در ازای گرفتن امتیازات نقد، تعهدات خود را باز تفسیر و انکار کنند و از جمله با وجود اعمال بیش از یک صد مورد تحریم جدید ادعا کنند توافق ژنو نقض نشده است. کار به جایی رسید که حتی دیپلماتهایی نظیر سیروس ناصری چندبار تصریح کردند نباید تجربه ابهام و تعلیقهای عبارتی توافق ژنو و سوءاستفاده آمریکا از آن تکرار شود.
اکنون از یک سو جان کری میگوید اختلافات بیشتر سیاسی و نه فنی. در عین حال آمریکا مصر است و با صراحت نیز اعلام کرده که ساختار و رژیم تحریمها حفظ خواهد شد. ساکی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ضمن اینکه گفته بود ما به دنبال توافق غیر الزامآور هستیم، اینک میگوید «قطعنامه شورای امنیت، کنگره را ملزم به لغو تحریمهای ایران نمیکند». در عین حال وعده داده میشود که از 5 مورد تحریمها، تنها بخش محدودی از آن- در حد یک پنجم - تعلیق (و نه حذف) شود اما ایران برای حداقل 10 سال وضعیت فریز و محدود کردن برنامه هستهای را بپذیرد.
صرفنظر از اینکه معلوم نیست ضمانت اجرای تعهدات آمریکا و غرب کدام است و اگر نقض تعهد کردند چگونه میتوان امتیازات واگذار شده را برگرداند، سؤالات مهمی وجود دارد. از جمله اینکه اگر به ادعای کری «فردای توافق، بررسی تحریمهای جدید در موضوعات دیگر را آغاز میکنیم»، بنابراین قرار است از توافق چه چیزی عاید ایران شود؟ یا اینکه تکلیف موضوع مهم تحقیق و توسعه، ظرفیت غنیسازی در مرکز فردو (به عنوان یک مرکز امن مصون از بمباران)، سانتریفیوژهای پیشرفتهای که آمریکا میگوید ایران حداکثر از یک دستگاه به عنوان آموزشی و تحقیقاتی(!) میتواند استفاده کند، حفظ اورانیوم غنی شده در ایران و... چه میشود؟ پرسش دیگر درباره ترفندهای آمریکا برای دور زدن مصالح ایران و دو مرحلهای کردن عملی مذاکرات است. به عبارت دیگر اگر آمریکا ریگی به کفش ندارد و هنوز تکلیف بسیاری از مسائل از جمله لغو همه جانبه و یک جا و فوری تحریمها حل نشده، چه اصراری وجود دارد که به جای تحمل تا تیرماه، یک توافق سرهمبندی شده عجولانه- آن هم در بحبوحه تعطیلات دو هفتهای- اعمال شود به نحوی که دست و پای طرف ایرانی را ببندد؟
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر اعضای مجلس خبرگان فرمودند « تیمی که رئیسجمهور برای مذاکرات تعیین کردند افراد خوب، امین و دلسوزیاند که دارند برای مصالح کشور تلاش میکنند؛ البته من نگرانم چون طرف مقابل اهل حیلهگری و خنجر از پشت زدن است».
تجربه توافق ژنو از یک سو و تجربه توافقات سعدآباد و پاریس در 11 سال پیش از سوی دیگر حکایت از این میکند که طرف آمریکایی در مطالبه امتیاز نقد و به روز و دقیق عمل میکند اما در واگذاری امتیاز، بر دادن وعدههای مبهم تمرکز دارد؛ به تعبیر دیگر معتقد به اخذ امتیاز «آنی» در برابر ارائه وعدههای «آتی» است.
نقیضگویی زیباکلام سند ادعای سردرگمی اصلاحطلبان
صادق زیباکلام در پاسخ به اعتراض عباس عبدی مبنی بر اینکه اصلاحطلبان طرح و استراتژی خاصی ندارند مدعی شد آنها استراتژی دارند که از جمله نتایج آن پیروزی روحانی در انتخابات بوده است.
عباس عبدی ضمن مقالهای پاسخ اظهارات حجاریان را مبنی بر اینکه «شکست روحانی شکست اصلاحطلبان نیست» داده و ضمنا تصریح کرده بود اصلاحطلبان فاقد راهبرد و برنامه هستند.
زیباکلام در واکنش به نوشته عبدی در روزنامه اعتماد، در روزنامه آرمان نوشت: در خصوص اظهارات آقای عبدی مبنی بر اینکه اصلاحطلبان طرح و استراتژی خاصی ندارند نیز باید گفت یکی از هنرهای آقای عبدی حملات گسترده و بیمحاباست. حال این حملات میتواند متوجه آقای هاشمی باشد، متوجه رئیس دولت اصلاحات باشد یا هر کس دیگر. در حال حاضر نیز این حملات متوجه اصلاحطلبان شده است. آقای عبدی اکنون در سکوت کامل به سر میبرند و هیچ اقدام و عملی برای پیشبرد مسائل اصلاحات و اصلاحطلبان انجام نمیدهند و تنها به یکباره نقدهای خود را بر اصلاحطلبان میبارند. گاهی به نظر میرسد که آقای عبدی شناخت کافی و خوبی از شرایط موجود ندارند و نمیدانند که مناسبات سیاسی و اجتماعی ما به چه شکل است.
وی ادامه میدهد: آقای عبدی بدانند که اصلاحطلبان استراتژی دارند. اصلیترین، مهمترین و بنیادیترین استراتژی اصلاحطلبان دموکراسی خواهی است و این دموکراسیخواهی توانسته در میان اقشار و لایههای تحصیلکرده جامعه جای خود را باز نماید. اتفاقا پیروزی آقای روحانی در انتخابات 92 نشان داد که اصلاحطلبان استراتژی دارند و اگر استراتژی اصلاحطلبان نبود این پیروزی به دست نمیآمد.
این ادعا در حالی است که زیباکلام 19 شهریور 92 در مصاحبه با شبکه ایران (سایت روزنامه دولتی ایران) ضمن رد اینکه «رأی مردم گفتمانی بوده و یک عدهای از ماهها قبل نشسته و نظریهپردازی کرده و به قدرت رسیدهاند» میگوید: اساسا خود آقای روحانی هنگامی که رئیسجمهور شدند، بیش از هر کس دیگری و بیشتر از همه بهتزده شدند. چون تا 4 روز قبل، تا سه روز قبل، حتی تا دو روز قبل کسی فکر نمیکرد آقای روحانی رئیسجمهور شود... اتفاقا آنچه که باعث پیروزی آقای روحانی شد 50 درصدش تصادف بود و 50 درصد دیگر آن بد عمل کردن اصولگرایان در هشت سال گذشته. حوادثی که گفتم همه تصادف است. برنامهریزی نیست.
وی در مقابل اصرار مصاحبه کننده به بحث گفتمانی و نظریهداشتن اصلاحطلبان تاکید کرد: شما میخواهید پای نظریهپردازی را وسط بکشید اما بدانید که نمیتوانید حریف من شوید! اینکه میگویید انتخابات باعث تغییر میشود مثل این میماند که بگویید درخت در بهار شکوفه میدهد، بعد میخواهید درباره آن نظریهپردازی سیاسی کنید.
وی آن زمان گفته بود: همه حرف من این است که در سال 84، 18 میلیون نفر از عملکرد آقای خاتمی و هاشمی رفسنجانی راضی نبودند و به آقای احمدینژاد رأی دادند. در سال 76 بیست میلیون نفر از وضعیت موجود راضی نبودند و به آقای خاتمی رأی دادند. در 24 خرداد هم 19 میلیون نفر از عملکرد اصولگرایان راضی نبودند و به آقای روحانی رأی دادند. مهم آن است که در کنج یک ادارهای ننشینیم و فکر کنیم نظریه اعتدال را طراحی کردیم و توانستیم پیروز انتخابات باشیم! من از این حرصم میگیرد که یک عدهای گفتند آقای خاتمی رأی آورد چون ما توانستیم جامعه مدنی را گفتمان غالب مردم کنیم که حرف مفتی بود!
وی در پاسخ این سؤال که «شما نمیتوانید این واقعیت را نادیده بگیرید که آقای حجاریان و دوستانش در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری توسعه سیاسی را تئوریزه کردند» گفته بود: چه چیزی را تئوریزه کردند؟ سال 76 آقای حجاریان و دوستانش در مرکز مطالعات استراتژیک همان قدر توسعه سیاسی را تئوریزه کردند و همانقدر نظریه پردازیشان در پیروزی آقای خاتمی نقش داشت که در سال 92 آقابانی که در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع بودند در پیروزی آقای روحانی نقش داشتند... اینکه یک اتفاقی میافتد و آقای روحانی رأی میآورد و ما نظریهپردازی میکنیم این درست نیست.
محدودسازی برنامه هستهای ایران دستاوردی بزرگ برای آمریکاست
توافق هستهای با ایران دستاوردی بزرگ برای آمریکا و شرکای آن است.
روزنامه آمریکایی نشنال اینترست در تحلیلی به قلم داریل کیمبال نوشت: توافق هستهای احتمالی ایران و گروه 5+1 را دستاورد بزرگی برای آمریکا، غرب، اسرائیل و شرکای منطقهای واشنگتن دانست و تاکید کرد کنگره مراقب باشد چنین توافقی را برهم نزند.
کیمبال (مدیر انجمن آمریکایی کنترل تسلیحات) در نشنال اینترست با اشاره به نامه 47 سناتور نوشت: این اقدامات از جمله تلاش برای تصویب تحریمهای بیشتر علیه ایران، طرحهای بیهودهای هستند که نه تنها برنامه هستهای ایران را محدود نمیکنند بلکه روند پیچیده گفتوگوهای هستهای کنونی را که در مرحله بسیار حساسی قرار دارد، دشوارتر میکنند.
این تحلیلگر آمریکایی که همواره اعتقاد دارد ایران در پی دستیابی به سلاح هستهای است و در سایر مقالات و تحلیلهای خود نیز بر این ادعای واهی تاکید میکند، به قانونگذاران آمریکایی توصیه کرد: اولویت اول همه قانونگذاران باید این باشد که تلاشهای گروه 5+1 را به هیچوجه خدشهدار نکنند. این تلاشها حاصل دهها سال اقدامات دیپلماتیک و فشارهای بینالمللی بر ایران است که با هدف محدود کردن برنامه هستهای این کشور صورت گرفته است.
وی تاکید کرد: کاملا روشن است که لایحه سناتور کورکر اگر راهبرد ایالات متحده و شرکای ما در شورای امنیت را در قبال ایران مختل نکند و روندی را که تاکنون پاسخگو بوده است برهم نزند، در بهترین حالت مشکلات و پیچیدگیهای موجود را افزایش میدهد. راهبرد ما تا به حال خوب عمل کرده و به مرحلهای رسیده است که میتواند یک تحول تاریخی شگرف را رقم بزند. برخلاف ادعاها و انتظارات غیرواقعبینانه نتانیاهو و بسیاری از اعضای کنگره، توافقی که اکنون در حال شکلگیری است بهترین گزینه موجود است.
وی ادامه میدهد: اعمال فشار بیشتر بر ایران پاسخگو نیست؛ رهبران ایران بیش از یک دهه است که در برابر فشارها مقاومت کردهاند و اینکه فکر کنیم در برهه زمانی کنونی با اعمال فشار بیشتر ناگهان متقاعد میشوند که تاسیسات هستهای خود را برچینند، با عقل جور درنمیآید.
کیمبال نوشت: توافق گروه 5+1 با ایران دستاورد بزرگی برای آمریکا و جامعه بینالمللی، اسرائیل و سایر شرکای ما در منطقه و همچنین پیروزی بزرگی برای اقدامات جهانی درخصوص منع اشاعه (تسلیحات کشتار جمعی) خواهد بود.