آقای جزایری شما ساکت هستید و در حضورتان، وکیل شما آقای علیزاده سخنگویتان شده است.
اول اینکه اگر من در این برهه بخواهم به شرایط پرونده ورود کنم، به این
دلیل که پرونده از مظلومیت خارج نشده ممکن است مفید نباشد. دوم اینکه باید
ببینیم مصاحبه چه دردی را دوا میکند. به هر حال من یک فعال اقتصادی هستم و
شیرازه رفتاریام هم با همین مسئله گره خورده است. نمیخواهیم فضا
بهگونهای باشد که مثبت نباشد. من باید در دو مقام از عملکردم دفاع کنم،
باید از مسئولین شرکتها و عملکردم دفاع کنم. من شاید تنها مدیر در سراسر
دنیا هستم که از دیوان عالی کشور، حکم خوش حسابی دریافت کردهام. این برای
من سند افتخار است. من در بخشهای حقوقی پرونده اجازه دخالت ندارم و حوزه
صلاحیت آقای علیزاده است. اما این بخشش که این پرونده چه پروندهای است یا
اینکه چه صحبتها و حوادثی چگونه متفق شده، در حوزه فهم من نیست و تخصص
آقای دکتر است و باید دید آیا برای جامعه فایدهای دارد و منشأ برکت است یا
خیر؟ اگر آقای دکتر تشخیص دادند، اطلاعرسانی میکنند و طبق اسناد پیش
میروند. من نمیخواهم کار ایشان را که تا به الان زحمت کشیدهاند بینتیجه
بگذارم.
سلامت بیش از حد رفتار سازمانی ما از یک سو، دفاعیات موثر آقای دکتر از
سوی دیگر و در نهایت کمک خداوند باعث شد که از این داستان با 13 سال رنج و
مشقت قسر در برویم. خدا نکند که تیغ حضرات کسی را بگیرد، در آن صورت است که
ریز و درشت را میبرد.
درباره رفتارهای اقتصادی من دوجنبه وجود دارد؛ یک جنبه شامل بخشی است که
منافع شخصی برای من داشته و قطعا نفع آن به جامعه هم رسیده است که البته
این باید جمع بندی شود و بهصورت مجموع خدمت شما ارئه شود. من اصلا آدم
سیاسیای نیستم و خالصا مخلصا برنامه سیاسی ندارم چون شرایط فعلی را مناسب
نمیدانم. فعلا باید به خانواده برسم و زحمات آقای علیزاده را جبران کنم.
از زندان، بسیار مزاحم ایشان میشدم. حتی در زندان که کار کوچکی برای یکی
از آشنایان با ایشان داشتم، خجالت میکشیدم که با ایشان تماس بگیرم.
آقای دکتر طباطبایی درباره شما گفتند که شهرام از کسانی است که از هیچ، همه چیز می سازد.
این یک پهلوی داخلی من است. پهلوی خارجی من هم وجود دارد. من یک ایرانی
هستم که نظام را دوست دارم و بهلحاظ اعتقادی و عقلی مطیع ولی امر هستم.
رفقا و شرکای ما هم هرچند همواره انتقاد داشتند، اما همین گونه بودند. همه
جای دنیا هم امثال ما همین گونه هستند. از شما و همه عزیزان خواهش میکنم
که درباره افرادی مثل ما و حتی بابک زنجانی عجله نکنید. طبق قانون اساسی،
اصل بر برائت است. ایشان متهم هستند ولی در پناه قانون از امنیت برخوردار
هستند.
من سالها گفتم که اجازه بدهید پرونده من قطعی شود، بعد سراغ جنجال بروید.
اتفاقا روزی که پرونده قطعی میشود، دیگر اطلاعرسانی و جار و جنجال تمام
میشود. این را میتوان قانون کرد که اینگونه نشود. در بهداری زندان به
آقای امیرمنصور آریا گفتم که اگر اعدامت نکنند، حداقل 10 تا 15 سال، درگیر
جار و جنجال خواهی بود. من به او گفتم که البته اصلا عملکرد من و شما قابل
مقایسه نیست. فردی با جایگاه من و شما نباید این اقداماتی را انجام دهد که
شما انجام دادی. شما یک برگه بیاورید که من بدون ضامن، پول گرفته باشم،
بدون برگه وام گرفته باشم یا جعل سند انجام داده باشم. از یک طرف دیوان
عالی حکم خوش حسابی به من داد و از طرفی اتهامم تحصیل مال نامشروع بود.
به چه میزان عوامل سیاسی را در پرونده خودتان موثر می دانید؟
همه پرونده. با جنجالی که ایجاد شد این فضا درست شد. اینکه بخواهم بگویم
رسانه ها کردند، مسئولین کردند یا خودم کردم، اینگونه نبود. ابر و باد و
مه و خورشید و فلک در کار شدند تا شهرام جزایری را زمین بزنند. من هم که
فرد پررویی بودم، چهرهام خوب بود! آقای محمودی میگفتند این بچه را به
صلابه کشیدید! برای اینکه حساب باز کرده! اصلا 500 حساب باز کند چه ایرادی
دارد؟! از طرفی هم حضرات اشتباه میکردند، چون در برابر یک کار انجام شده
قرار گرفته بودند، مدام یک اتهامی را وارد میکردند، اتهام به دادگاه
میرفت و مراجع قضائی و دفعیات، آن را میشکست. اگر حتی 27 سال را تایید
کرده بودند هم اتفاقی نمیافتاد! احکامی صادر میشد و پشت عملکرد ما
مینشست، پررویی و دفاعیات من هم در کنار کمک خدا، مسئله را پیش می برد.
یعنی شما بین وضعیت خودتان و مه آفرید یا فاضل خداداد شباهتی نمیبینید؟
شباهت این بود که در موضوع فساد اقتصادی برای همه پروندهها تشکیل شد.
متاسفانه بزرگترین و جنجالیترین و پرآسیبترین پرونده اقتصادی در دستگاه
عدلیه کشور، پرونده من بوده است. شما یکی از این پروندهها را بیاورید که
یک شکایت علیه متهم واصل نشده باشد! روال این است که وقتی یک شرکتی حرکت
میکند، تاثیرات مثبت و منفی در جامعه دارد و افراد و جامعه را تحت تاثیر
قرار میدهد. متاثر از این اثرات فضاسازی برای افراد ایجاد میشود.
من داشتم کار اقتصادی خودم را میکردم. منزل آقای دری بود که میخواستند
پسر ایشان را دستگیر کنند. من اولین بار ایشان را میدیدم، حدود 10 دقیقه
خدمت ایشان بودم و پس از آن هم مستقیم به فرودگاه رفتم و سفر داشتم. من را
هم در حاشیه همان جریان بازداشت کردند و دو هفته هم سراغ من نیامدند. متهم
ردیف اول، فرزند آقای دری، محمد دری نجف آبادی بود. احمد رستگار و نادریان و
مهدی مقتدایی بودند که یک شرکتی در جردن داشتند که با افراد آشنا میشدند و
آنها را پیش پدرانشان میبردند و بدون اطلاع آن ها، زدوبند اقتصادی
میکردند و پول دریافت میکردند.(که همان زمان نیز به این موضوع در سایت
های خبری با ذکر نام پرداخته شد) پدر یکی از این افراد به من گفت که دست
اینها را بگیر و اینها را تولیدکننده کن. من یک جلسه با اینها داشتم و
در حاشیه همان جلسه، اطرافیان اینها را هم دستگیر کردند. دو هفته بعد، به
من گفتند که شما متهم ردیف اولی! من گفتم چطور، نه شکایتی علیه من واصل شده
و نه اتفاقی افتاده و نه من مشکل بیمه و چیز دیگر داشتم. بیش از 180
میلیارد، گردش مالی ما بود و حتی یک فقره شکایت به کلانتری نداشتیم. این به
این معنا نبود که کسی با ما دعوا و اختلاف نداشت، ولی من میگذشتم. به
همکاران میگفتم با مردم چانه نزنید، اگر ناراضی است پولش را پس بدهید. شما
دنبال کسب درآمد برای خانواده هستید. ما مقادیر معتنابهی از اختلافات را
حل میکردیم و نمیگذاشتیم به مراجع کشیده شود. یک مغازه کوچک هم بدون
اختلاف ممکن نیست. من الان حساب کردم اگر بخواهم همان شرکت را داشته باشم،
باید حدود 10 تا 12میلیارد تومان هزینه کنم.
من شهادت میدهم قوه قضائیه هیچ وقت در پرونده من دوست نداشت که بیدلیل و
بدون رسیدگی حکم صادر کند یا دعوا و درگیری ایجاد کند. آنهایی که در
پرونده من ظلم کردند، همه شانتاژچی بودند. این نوع رفتارها البته خیلی
طبیعی است.
یک پهلوی رفتاری من، همکاریام با مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری بود.
دوستان نزدیک من میگویند که تو به مجلس پول دادی و سمت مشاوره را خریده
ای. در صورتی که اینگونه نبود. من در زندان محبوبیت زیادی داشتم که بدون
هزینه کردن یک هزار تومانی به دست آمده بود، اصلا شما نمیتوانید این نوع
موارد را با پول بخرید. هرچند که من وقتی با فردی دوست باشم و او را
بپذیرم، همه نوع حمایت مادی و معنوی از او انجام میدهم. آقای علیزاده الان
10 سال است که مرا حمایت میکند. چرا؟
شما در سال 85 در دادگاه گفتید که «سارق فرار میکند، من مسروق بودم». منظورتان چه بود؟
منظورم این بود که کسی که از کشور میدزدد باید فرار کند، من که دزد نبودم
و این الان ثابت شده است. یک دستی خارج از قوه قضائیه که میتوان از آنها
با عنوان دلسوزان نظام یاد کرد، این جریان را اینگونه پیش بردند. من در
آن موقع آزاد بودم، صبح میرفتم و شب به زندان باز میگشتم. حکمم هم این
بود که باید بیش از 100 میلیون دلار بازمی گرداندم و دو سال حبس تعزیری را
تحمل می کردم. اما در مقابل، آنها هم باید اموال من را بازمی گرداندند،
ولی به یکباره شهرام جزایری از آزادی و خسارتش دست کشید و فرار کرد! همین
موضوع باعث شد که آن مطالب هم به حاشیه برود. ممکن است در واقع یک اثرات
مثبت در رسیدگی من ایجاد کرده باشد، اما واقعیت این است که خدا کمک کرد و
با من بود. حتی استفاده من از آقای علیزاده با اعتراض بسیاری از افراد
مواجه شد. میگفتند ایشان سیاسی است و باعث میشود پرونده اقتصادی تو،
سیاسی شود. اما ما در درجه اول با هم رفیق بودیم و ثانیا اینکه ایشان با
قلبش از من دفاع کرد. این لازمهای است که برای همه زندانیان و بابک زنجانی
و دیگران هم لازم است.
در مورد مسئله نقش و جایگاه من در کشور، شما هم از حیث خبرنگاری حائز
جایگاهی هستید. من به دانشی بهعنوان دانش پول رسیده بودم که مثل چاقو از
یک سو تهدید است و از یک سو فرصت است. من به دانشی دست پیدا کرده بودم که
برای کشور مفید بود و میتواند سرمایه جذب کند. من برعکس دوستان معتقدم که
تحریمها میتواند برای بخش خصوصی فرصت باشد، این در حالی است که بورس،
واقعا بورس باشد و سرمایه دار خصوصی، وابسته به دولت نباشد. اگر شهرام
جزایری دزد بود، چرا روزی که آزاد شد به من شال کسوت دادند و دارای مسئولیت
در زندان بودم؟!
روزی که آقای احمدینژاد از 300 میلیون کمک من به کروبی نام می برد، من را
بالا میبرد. من از زندان برای ایشان پیام فرستادم که از ایشان تشکر کنید!
اگر مردم به ایشان رای دادند، من ایشان را زیردست آقای علیزاده استخدام
میکنم که مسئولیت پیگیری وصول مطالبات ما را بر عهده بگیرند! من بعد از
مطلبی که از قول آقای کروبی در این باره منتشر شده بود، با ایشان تماس
گرفتم و گفتم خداوکیلی درست است که شما چنین حرفی خطاب به آقای احمدینژاد
زده اید؟ گفتند که مثل حدیث کسا که عبا را روی شانههای بقیه میاندازند،
بعد از اتمام مناظره که احمدینژاد درباره 300 میلیون سوال کرد و گفت که
نگفتی این پول را چه کردی، عبایم را روی دوش آقای احمدینژاد و فرد دیگری
انداختم و گفتم مهریه مادر تو کردم! در ادامه گفت من که این داستان را جایی
نقل نکردم، احمدینژاد هم همینطور.
(پیگیری های پنجره حکایت از کذب بودن این ادعا داشت)
من بیش از آقای احمدینژاد، به آقای روحانی انتقاد دارم، چون آقای روحانی
میفهمد و خودش را درگیر روزمرگیهای سیاسی و جواب دادن به همه صحبتها
میکند. من اگر جای آنها بودم، بیشتر وقتم را به برنامهریزی سازمانی می
گذراندم. الان، هم آقای هاشمی درگیر این فضا شده و هم آقای روحانی. البته
آقای هاشمی کمتر وارد این فضای روزمرگی و جواب دادن به ادعاها شدهاند.
گویا شما در دوره زندان، کلاس برگزار می کردید!
کلاس نبود، در همین صحبتهای روزمره که با حضور مامورین امنیتی در زندان
رد و بدل میشد، من درباره بورس و ال سی و موارد اینگونه صحبت می کردم،
بعد همین افراد گفتند که جزایری در زندان کلاس گذاشته است! من از این جهت
هم میتوانم صاحب تاثیر باشم. در زندان هم افراد بسیاری برای همین مسائل من
را میدیدند. من فکر میکنم حدود 20 سال از اقتصاد ایران جلوتر هستم.
مشورتهایی که به ارگانهای مختلفی مثل بازار بورس و سرمایه دادهام،
گواه این ادعاست. بعدها اگر معلوم شود که ما در این 13 سال چطور کارهایمان
را پیش بردهایم، بسیار عجیب است.
شنیدهایم که از سال 85 به شما مرخصی نداده اند!
کل مرخصیای که من داشتم یک 90 روز و یک 110 روز بوده است.
پس چطور کارهایتان را پیش می بردید؟
با تلفن!
این امکانات برای همه زندانیان وجود دارد؟
من در کنار یک افغانی زندگی میکردم. این امکانات مبتنی بر اعتمادی است که
نسبت به من بهوجود آمده بود. اگر هر کسی فعالیت خودش را در زندان انجام
دهد، مشکلی بهوجود نمیآید. من اینترنت و لپ تاب و... داشتم، اما
جاروجنجال راه نینداختم، به همین دلیل بود اعتماد داشتند.
علیزاده طباطبایی: آقای الیاس محمودی (قاضی کاشف پرونده)
تعریف میکرد که من صدای شهرام را ضبط کردم و به جلسه روسای تشریفات قضائی
بردم. در آن فایل، شهرام فحشهای چارواداری خطاب به آقای شاهرودی میداد.
ایشان گفت منتظر بودم آقای شاهرودی بگویند که بهشدت با این برخورد کنید،
اما ایشان گفتند که خداوکیلی اگر این بلایی که سر این آدم آوردند را سر
هرکدام از شما میآوردند، بدتر از این نمیگفتید؟
( صحت و سقم این مطلب را از دکتر الیاس محمودی پرسیدیم که پاسخ های ایشان
در این مورد را می توانید در همین شماره پنجره مطالعه کنید)
شما بعد از این همه سال هنوز هم معتقدید پولهایی که به افراد
مختلف پرداخت میکردید برای رضای خدا و فقط و فقط با قصد کمک و خیر بوده
است؟
بی تعارف بگویم، نه! شما پول خودتان را در بانک میگذارید، برای گرفتنش
باید خرج کنید؟ وجوهاتی که شما صدای آن را درآورده اید، یک دهم آنچه بوده
که ما پرداخت کردهایم. درباره آقای کروبی نمیدانم این 300 میلیون از کجا
آمده است! اگر منظور پرداخت من به شیخ مهدی کروبی باشد، من لله یک قِران به
ایشان پرداخت نکردهام. اما اگر منظورتان پرداخت وجوهات به دفتر ایشان و
افراد معرفی شده از طرف ایشان است، بالای 13 یا 14 میلیارد بوده است. کدینگ
این رفتارهای من را فقط میتوان از زندانیان سوال کرد. من خودم نمیدانم
به چند زندانی کمک می کردم.
ولی سوال اینجاست که چرا این کمک از کانالهای سیاسی عرضه میشده؟
من اصلا مخالف موضوعی با عنوان موسسه خیریه هستم. من صادقانه حرف می زنم.
اگر بگویید شهرام جزایری، هزار تومان داده تا چیزی بگیرد، این اشتباه است و
اگر هم بگویید که شهرام جزایری از این اقدامات سودی نمیبرده، این هم
اشتباه است. امکانات زیادی برای من فراهم بوده و دربهای زیادی به رویم
باز بوده است. هنوز هم باز است و حتی بیشتر از گذشته! مثلا در زندان اوین،
شهرام را بهعنوان یک فرد عاقل در زندان میشناختند. متاثر از رفتار
سازمانی من با مسئولین زندان یک احترامی برای من ایجاد میشد، همیشه برای
خواستههای زندانیان بیدریغ کوشیدهام. در همین چند روز که آزاد شدهام
هم با پرروییام پیگیر بودهام.
من 50 میلیارد بدهی داشتم، 55 میلیارد هم دارایی داشتم. حدود 55 تا 56
میلیارد هم صرف خیریه کرده بودم که تنها حدود 2 یا 3 میلیارد آن را جیغ و
جنجال کردند! من تعداد زیادی مدرسه و مسجد و بیمارستان ساختم، چرا کسی از
آنها یاد نکرد؟!
مگر شما این لیست را خودتان در دادگاه نخواندید؟
به من آمپول زده بودند و من متوجه نبودم چه میگویم! لیست را خودشان تهیه
کرده بودند و به من دادند که قرائت کنم. ادعا شد 3 میلیارد و 800 میلیون
تومان بود که 1 میلیارد آن به موسسات بود. مثلا برای نماینده کرمانشاه یک
منزل خریداری کردم که البته در جریان پرداخت بدهیهای خودم، فروختمش!
در دوران مجلس ششم، تقابل های سیاسی چه تاثیری داشت؟
تنها عایدی من از مجلس ششم لعنت الله علیه، 13 سال حبس بود. من در این
باره سکوت میکنم. اگر در این باره با محمودی کنار میآمدم، من را آزاد
میکرد! الیاس محمودی من را به مدت 54 روز، گروگانگیری دولتی کرده بود. من
را بهصورت غیرقانونی بازداشت میکرد و دوباره بهصورت قانونی آزاد
میکرد!
الان شما فشاری برای مصاحبه نکردن دارید؟
شدیدا! در همه جای دنیا یک بدنهای از حکومت هست که خودش را مالک نظام
میداند و تابع هیچکس حتی رهبری هم نیست. نمونه این جریان، حسین شریعتمداری
است! من از زندان با وی تماس گرفتم و گفتم چرا درباره من کم مینویسی؟
بیشتر بنویس! اینها رفتارهایشان قانونی نیست.
عجب! بی خود نیست میگویند باید از شهرام جزایری برای آموزش استفاده کنیم.
افرادی مثل شهرام جزایری کار خودشان را انجام میدهند و برای این کار
نیازی به سرمایه و تسهیلات و هیچ چیز ندارند. شما برای قضاوت راجع بهکار
من، پنج سال کنار دست من بنشینید، آنگاه بگویید که شهرام جزایری دزد است یا
نیست! البته این را تکذیب نمیکنم که دوستانم را بهشدت حمایت مالی و
معنوی می کنم و در برابر افرادی که دزدی بکنند یا کثیف باشند، بهشدت
میایستم. خاطرهای در این باره بگویم؛ در زمانی که در زندان بودیم یکی از
آشنایان تماس گرفت و گفت که فلانی رئیس بند شما شده است و تو را میخواهد.
به من پیشنهاد داد که تو سروکیل بند این قسمت باش، از کنار این سمت
میتوانیم پول خوبی به جیب بزنیم. من چیزی نگفتم و او دوباره و سه باره
درخواست خودش را مطرح کرد. من هم به دفتر رئیس زندان رفتم و گفتم یا این
فرد را عوض میکنید یا من با رئیس سازمان زندانها تماس میگیرم و آبروریزی
میکنم. ما در جهاد بازداشتگاه اوین بیحد و حصر به زندانیان سرویس دادیم و
افرادی که زدوبند میکردند از ما بهشدت میترسیدند و با زدوبندها بهشدت
برخورد میکردیم.
قبول دارید خنده هایتان در دادگاه برای بینندگان سنگین بود؟!
بله. دادگاه تجدیدنظر جالب بود! قاضی تجدیدنظر به من گفت آقای جزایری
خواهشا به ما نخند! 14 جلسه که تمام شد، آخرش من لبخند زدم به قاضی! یکی از
فنون مذاکره همین لبخند است. بهعلاوه اینکه کارهایشان خنده دار بود.
اولین باری که در دادگاه خندهام گرفته این بود که در دادگاه، من را احضار
کردند و متن کیفرخواست را خواندند. من با خودم می گفتم الان میگویند
جزایری در مجلس چه کرده و اینها. میترسیدم این موارد در صحن باز شود.
ورود شما به مجلس از طریق نمایندههای راست بود یا چپ؟
ولله نمایندههای راست! من در مجلس ششم میگفتم که مجلس دست چپ هاست پس
باید یک کمیسیون، دست راستها باشد و اصلا هادی خامنهای و الیاس حضرتی از
همین موضوع با من ناراحت بودند. آقای عبداللهی که رئیس این کمیسیون بود،
بهشدت انسان درستی بود.
در همه جای دنیا این چرخش عادی شده است. احمدینژادیسم 7 سال بعد رئیسجمهور ایران خواهد بود و امیدوارم بسیاری از مشکلات در آن زمان حل شود. من نمیفهمم راست و چپ یعنی چی! چون راستیها افرادی بودند که بسیار انسانهای خوبی بودند!