چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۱

نامه سرگشاده معاون اسبق محیط زیست به ابتکار

معاون اسبق محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در دولت نهم در نامه‌ای خطاب به ابتکار با اشاره به این مطلب که حل معضل گرد و غبار خوزستان در گرو انداختن گناه آن به گردن دیگران نیست گفت: شما در خصوص معضلات تالاب شادگان پرونده قضایی دارید.
کد خبر : ۲۲۸۳۲۴
صراط: دلاور نجفی معاون اسبق محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در دولت نهم در نامه‌ای سرگشاده خطاب به ابتکار درباره موضوع گرد و غبار خوزستان مطالبی را نوشت.

در زیر متن این نامه را می‌خوانید.

سرکار خانم دکتر ابتکار

معاون محترم رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست

سلام علیکم

بدنبال رخداد هجوم ریزگردها به استان خوزستان و انتقادات مردم و مسئولان آن استان از سازمان حفاظت محیط زیست، سرکار عالی در مصاحبه‌های متعدد با رسانه‌ها علی رغم تبین نسبتاً درستی که از موضوع گرد غبار از جمله دلایل علمی وقوع آن و راهکارهای مقابله ارائه نمودید، متاسفانه بخش عمده‌ای از قصور و تقصیر را متوجه دولت‌های نهم و دهم نمودید. جهت یادآوری سرکار عالی و همچنین تنویر افکار عمومی نکاتی در این خصوص بیان می‌گردد:

تقریباً همگی صاحب نظران موضوع ریزگردها در جنوب غرب کشور اذعان دارند که این ریزگردها دارای دو منشاء داخل و خارجی است و عمده ترین منشاء خارجی آن را کشور عراق و بیابانهای جنوبی و غربی آن می‌دانند. اگرچه صحبت از بیابانهای عربستان، سوریه، اردن و کویت نیز گاهی شنیده می‌شود اما آنچه در سال‌های اخیر بیشتر کشور ما را متاثر نموده است، بیابان‌های کشور عراق است. منشاء داخلی این ریزگرد‌ها در استان خوزستان نیز عمدتاً از دو کانون شامل بخش خشکی تالاب هورالعظیم و بیابان‌های ماهشهر و بخش خشک تالاب شادگان می‌باشند.

آنچه در دو هفته گذشته در استان خوزستان رخ داد ترکیبی از ریزگردهای با منشاء خارجی و داخلی بود. تصاویر ماهواره‌ایی نشان می‌دهد که همزمان با وقوع این پدیده در خوزستان، استان بصره عراق و کشور کویت را نیز گرد و غبار فرا گرفت و موج ورودی آن به کشور ما با فعالیت کانون‌های داخلی تشدید و حجم کم سابقه‌ایی از گرد و غبار استان خوزستان و شهر اهواز را فرا گرفت.

اینکه چرا بخش‌هایی از تالاب هورالعظیم خشک شده و تبدیل به کانون و منشاء ایجاد ریزگردها گردیده است، سه دلیل عمده را می‌توان برشمرد:

یکی از این دلایل به زمان جنگ تحمیلی و اقتضائات آن دوره برمی‌گردد که می‌توان به احداث جاده‌های شط علی و شهید همت اشاره کرد که باعث گردید تا تالاب قسمت ایرانی به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم گردیده و انسداد مرز در دل تالاب نیز باعث شد تا به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم گردد یعنی عملاً تالاب هورالعظیم به چهار قسمت نسبتاً مجزا تبدیل گردید.

دومین دلیل، کاهش میزان ورودی آب تالاب است که عمدترین علت آن احداث سد کرخه می‌باشد. مقصد نهایی رودخانه کرخه تالاب هورالعظیم است که با احداث سد کرخه و مهار طغیان‌های رودخانه کرخه عملاً تالاب هورالعظیم با کاهش حجم ورودی آب مواجه گردید.

سومین دلیل نیز انجام عملیات اکتشاف و استخراج نفت در پهنه وسیعی از تالاب هورالعظیم بویژه بخش جنوبی آن در قالب میدان نفتی آزادگان است.

نگاهی اجمالی به این سه عامل و تاریخچه آنها براحتی میزان نقش دولت‌های گذشته را به وضوح نشان می‌دهد. از دلیل اول که به دوره دفاع مقدس برمی‌گردد، اگر بگذریم، مطالعات سد کرخه در سال 1367 توسط شرکت مهاب قدس انجام و احداث آن در سال 1370 در دولت سازندگی آغاز و در سال 1380 و دولت اصلاحات و همزمان با مدیریت سرکارعالی خاتمه یافت.

همانگونه که بدستی اشاره کردید "دخل و تصرف در بخش‌های بالا دستی تالاب چنین عواقبی را رقم زده است" ولی اشاره نگردید که این دخل و تصرف در چه دوره‌ایی انجام شده است و کدام دولت‌های پس از انقلاب باید پاسخگو باشند؟! قطعاً دولت‌های نهم و دهم دراین میان نقشی نداشته‌اند.

تاریخچه اکتشاف و استخراج نفت در تالاب هورالعظیم نیز بدینگونه است که مطالعات لرزه نگاری آن جهت اکتشاف در دولت سازندگی و بلافاصله بعد از پایان جنگ تحمیلی تکمیل آغاز گردید و احداث چاه‌های اکتشافی آن در سال 1376 و در دولت اصلاحات و همزمان با مدیریت سرکار عالی انجام و بعنوان بزرگترین میدان نفتی کشور معرفی گردید.

در سال 1382 و همزمان با مدیریت سرکار عالی، بهره‌برداری از این میدان نفتی نیز بصورت بیع متقابل با یک شرکت ژاپنی آغاز شد و پهنه وسیعی از تالاب بصورت کاملاً خشک شده تحویل دولت نهم گردید این بهره‌برداری در سال‌های بعد تاکنون نیز ادامه داشته است. پس همانگونه که تاریخ تغییرات در تالاب هورالعظیم را مشاهده می‌فرمائید هم احداث سد کرخه و کاهش ورودی آب به تالاب و هم اکتشاف و آغاز استخراج نفت در دوره‌های مدیریت سرکارعالی به وقوع پیوسته است و انتساب آن به دیگران صحیح و منطقی نمی‌باشد.

و اما داستان غمبار رودخانه کارون در خوزستان و کاهش دبی آن و بالطبع کاهش ورودی آب به تالاب شادگان نیز وضعیتی مشابه هورالعظیم دارد که جهت اطلاع سرکار عالی و تنویر افکار عمومی بطور خلاصه تاریخچه مختصری از سد‌های احداثی برروی رودخانه مذکور بشرح زیر اشاره می‌گردد:

سد شهید عباسپور یا کارون1، عملیات اجرایی این سد از سال 1344 آغاز و در سال 1354 به پایان رسید.
سد مسجد سلیمان (گدار لندر). مراحل احداث این سد از تابستان 1370 آغاز و سال 1380 به پایان رسیده است و حدود 5 سال دوره ساخت آن در زمان مدیریت شما بوده است.
سد کارون3، عملیات اجرایی این سد در سال 1373 آغاز و در سال 1383 به پایان رسیده است که از مجموع 11 سال دوره ساخت آن، 8 سال دوره مدیریت سرکار عالی بوده است.
سد کارون4، مراحل احداث این سد از سال 1376 آغاز و در سال 1390 به پایان رسیده است که از دوره 14 ساله ساخت آن، 8 سال دوره مدیریت شما بوده است.
سد گتوند علیا، عملیات اجرایی این سد از سال 1376 آغاز و در سال 1391 به پایان رسید و حدود 8 سال اولیه دوره ساخت آن در زمان مدیریت سرکار عالی بوده است.

همانگونه که مشاهده می‌فرمائید دوره ساخت تمامی سدهای مذکور بین 5 تا 8 سال مدیریت دوره قبل سرکار عالی را پوشش می‌دهد و به عبارتی در دوره قبل مدیریت سرکار عالی و طی هشت سال آن یعنی از سال 1376 تا 1384 سدهای مذکور در حال احداث بوده است و باید از شما سوال بشود که چرا به فکر امروز تالاب شادگان نبودید؟ بد نیست سرکار عالی جهت یادآوری تاریخ های ذکر شده با توجه به دسترسی به اسناد مکتوب و موجود آنها را مطالعه نمائید و یا حداقل از طریق موتورهای جستجوگر این چند کلمه مربوط به سدها را جستجو نمائید.

سرکار خانم دکتر ابتکار

حل معضل گرد و غبار خوزستان در گرو انداختن گناه آن به گردن دیگران نیست و اگر روزی به دنبال قصورها و تقصیرها بگردیم، کسی بیشتر از شما مقصر نخواهد بود و شما تنها فردی هستید که در خصوص معضلات تالاب شادگان پرونده قضایی دارید پس بهتر است بجای مقصر جلوه دادن دیگران، فکر و امکانات کشور را در خدمت مردم صبور خوزستان قرار دهیم و هر کس سهم خود را در تخریب بپذیرد و قول جبران بدهد. اگر این کار را بکنیم قطعاً مردم مهربان خوزستان در میان طوفان گرد و غبار نیز به رویمان لبخند خواهند زد.

بااحترام

دلاور نجفی

معاون اسبق محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست

در دولت نهم
منبع: فارس