صراط: پرونده مرد افغان که متهم است زنی ایرانی را بعد از برقراری رابطه به قتل رسانده و جسدش را در باغی دفن کرده با گرههای جدیدی روبهرو شده و دادسرا یکبار دیگر تحقیقاتش را در این خصوص آغاز کرده است.
سهسال قبل خانواده زنی به نام رویا به پلیس استان تهران خبر دادند این زن گم شده است. دختر رویا به ماموران گفت مادرش صبح برای انجام کارهایش از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. این دختر مدعی شد برای اینکه مادرش را پیدا کند بارها با تلفنهمراه او تماس گرفته اما تلفنش خاموش است ضمن اینکه همه محلهایی را که فکر میکرد مادرش به آنجا رفته باشد جستوجو کرده اما او را پیدا نکرده است.
به این ترتیب ماموران تحقیقات خود را برای یافتن ردی از زن ٣٥ساله آغاز کردند اما به نتیجهای نرسیدند. پلیس در این اثنا پی برد رویا با مردی افغان به نام جمشید ارتباط داشت و برخی از اعضای خانوادهاش هم این موضوع را میدانستند اما برخوردی با رویا صورت نگرفته بود. ماموران برای تحقیقات بیشتر سراغ جمشید رفتند، او که نگهبان باغ بود، مدعی شد از رویا خبری ندارد. او گفت؛ رویا را چندبار بیشتر ندیده و زمانی که این زن گمشده او در محل کارش بوده و شاهدانی نیز دارد. جمشید مدتی بعد به افغانستان برگشت.
یکسال بعد از قتل درحالیکه تحقیقات همچنان بینتیجه باقی مانده بود، صاحب باغی که جمشید در آن کار میکرد نزد پلیس رفت و گفت سیمکارت و گوشی شکسته در باغش پیدا کرده است. وقتی گوشی مورد بررسی قرار گرفت، مشخص شد تلفنهمراه متعلق به رویاست. بنابراین ظن ماموران نسبت به جمشید بیشتر شد اما این مرد در دسترس نبود. با این حال ماموران باغ را جستوجو کردند و بعد ازکندن چندین قسمت از زمین جسد متلاشیشدهای را زیر یکدرخت گردو پیدا کردند و بقایای جنازه را برای آزمایش به پزشکی قانونی فرستادند. در این مرحله با انجام آزمایشهای ژنتیکی مشخص شد جسد متعلق به رویاست.
چندماه بعد مخبران به پلیس خبر دادند جمشید به ایران برگشته است. او اینبار با پاسپورت جعلی وارد کشور شده بود. ماموران، جمشید را بازداشت کردند. او که همچنان منکر قتل رویا بود این بار جزییات بیشتری از رابطهاش با این زن را توضیح داد و گفت: «چند ماه بود با رویا رابطه داشتم. در واقع او بود که عاشق من شده بود. میگفت شوهرش را دوست ندارد. فکر میکرد شوهرش به او خیانت میکند.
او مرتب درباره این مسایل با من صحبت میکرد چند باری به باغ آمد و ما آنجا همدیگر را دیدیم بیشتر درباره زندگیاش با من صحبت میکرد تا اینکه یکروز گفت فکر میکند شوهرش متوجه شده او با کسی رابطه دارد. به رویا گفتم باید این رابطه تمام شود، گفت عاشق من شده و نمیخواهد مرا از دست بدهد. گفتم این تنها یک راه دارد و آن اینکه از شوهرت جدا شوی تا بتوانیم با هم ازدواج کنیم اما تا زمانی که این کار را نکنی من نمیتوانم ریسک این رابطه را بپذیرم. قبول کرد و گفت باید برای این کار راهحلی پیدا می کند، بعد هم رفت. من فقط یکبار بعد از آن ماجرا با او صحبت کردم و گفتم تصمیم دارم به کشورم برگردم، بعد هم از ایران رفتم.»
متهم درباره اینکه چرا با پاسپورت جعلی وارد کشور شده است، گفت: «مدتی در افغانستان بودم. چون شناسنامه نداشتم نتوانستم پاسپورت بگیرم به همین دلیل تصمیم گرفتم یک پاسپورت بخرم و با آن وارد ایران شوم. این کار ربطی به رویا نداشت، البته میدانستم رویا کشته شده است اما من این کار را نکردم.
ما رابطه خوبی با هم داشتیم. رویا بارها گفته بود از رابطه با من راضی است؛ البته فکر میکند اعضای خانوادهاش از جمله دخترش از این موضوع باخبر هستند اما میدانند پدرشان چقدر بدرفتار است به همین دلیل سکوت میکنند.» با این حال کیفرخواست علیه جمشید صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه٧١ دادگاه کیفریاستان تهران فرستاده شد.
قاضی عزیزمحمدی، رییس شعبه بعد از اینکه پرونده را مورد بررسی قرار داد ایراداتی را به آن وارد کرد؛ از جمله اینکه زمان مفقودشدن رویا نیز باغ بهطور دقیق توسط ماموران مورد بررسی قرار گرفته و جسدی کشف نشده است، بهنظر میرسد تلفنهمراه یکسال بعد در باغ رهاشده ضمن اینکه صاحب باغ گفته تقریبا همیشه در باغ بوده و رفتار مشکوکی از جمشید ندیده است بنابراین بهنظر میرسد قتل جایی دیگر انجام گرفته و فرد قاتل، جسد را به باغ منتقل و دفن کرده است. ضمن اینکه از شوهر مقتول بازجویی نشده است، درحالیکه تحقیقات نشان میدهد او با همسرش درگیریهای شدیدی داشت. بنابراین پرونده برای تحقیقات بیشتر به دادسرا عودت داده شد.
سهسال قبل خانواده زنی به نام رویا به پلیس استان تهران خبر دادند این زن گم شده است. دختر رویا به ماموران گفت مادرش صبح برای انجام کارهایش از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. این دختر مدعی شد برای اینکه مادرش را پیدا کند بارها با تلفنهمراه او تماس گرفته اما تلفنش خاموش است ضمن اینکه همه محلهایی را که فکر میکرد مادرش به آنجا رفته باشد جستوجو کرده اما او را پیدا نکرده است.
به این ترتیب ماموران تحقیقات خود را برای یافتن ردی از زن ٣٥ساله آغاز کردند اما به نتیجهای نرسیدند. پلیس در این اثنا پی برد رویا با مردی افغان به نام جمشید ارتباط داشت و برخی از اعضای خانوادهاش هم این موضوع را میدانستند اما برخوردی با رویا صورت نگرفته بود. ماموران برای تحقیقات بیشتر سراغ جمشید رفتند، او که نگهبان باغ بود، مدعی شد از رویا خبری ندارد. او گفت؛ رویا را چندبار بیشتر ندیده و زمانی که این زن گمشده او در محل کارش بوده و شاهدانی نیز دارد. جمشید مدتی بعد به افغانستان برگشت.
یکسال بعد از قتل درحالیکه تحقیقات همچنان بینتیجه باقی مانده بود، صاحب باغی که جمشید در آن کار میکرد نزد پلیس رفت و گفت سیمکارت و گوشی شکسته در باغش پیدا کرده است. وقتی گوشی مورد بررسی قرار گرفت، مشخص شد تلفنهمراه متعلق به رویاست. بنابراین ظن ماموران نسبت به جمشید بیشتر شد اما این مرد در دسترس نبود. با این حال ماموران باغ را جستوجو کردند و بعد ازکندن چندین قسمت از زمین جسد متلاشیشدهای را زیر یکدرخت گردو پیدا کردند و بقایای جنازه را برای آزمایش به پزشکی قانونی فرستادند. در این مرحله با انجام آزمایشهای ژنتیکی مشخص شد جسد متعلق به رویاست.
چندماه بعد مخبران به پلیس خبر دادند جمشید به ایران برگشته است. او اینبار با پاسپورت جعلی وارد کشور شده بود. ماموران، جمشید را بازداشت کردند. او که همچنان منکر قتل رویا بود این بار جزییات بیشتری از رابطهاش با این زن را توضیح داد و گفت: «چند ماه بود با رویا رابطه داشتم. در واقع او بود که عاشق من شده بود. میگفت شوهرش را دوست ندارد. فکر میکرد شوهرش به او خیانت میکند.
او مرتب درباره این مسایل با من صحبت میکرد چند باری به باغ آمد و ما آنجا همدیگر را دیدیم بیشتر درباره زندگیاش با من صحبت میکرد تا اینکه یکروز گفت فکر میکند شوهرش متوجه شده او با کسی رابطه دارد. به رویا گفتم باید این رابطه تمام شود، گفت عاشق من شده و نمیخواهد مرا از دست بدهد. گفتم این تنها یک راه دارد و آن اینکه از شوهرت جدا شوی تا بتوانیم با هم ازدواج کنیم اما تا زمانی که این کار را نکنی من نمیتوانم ریسک این رابطه را بپذیرم. قبول کرد و گفت باید برای این کار راهحلی پیدا می کند، بعد هم رفت. من فقط یکبار بعد از آن ماجرا با او صحبت کردم و گفتم تصمیم دارم به کشورم برگردم، بعد هم از ایران رفتم.»
متهم درباره اینکه چرا با پاسپورت جعلی وارد کشور شده است، گفت: «مدتی در افغانستان بودم. چون شناسنامه نداشتم نتوانستم پاسپورت بگیرم به همین دلیل تصمیم گرفتم یک پاسپورت بخرم و با آن وارد ایران شوم. این کار ربطی به رویا نداشت، البته میدانستم رویا کشته شده است اما من این کار را نکردم.
ما رابطه خوبی با هم داشتیم. رویا بارها گفته بود از رابطه با من راضی است؛ البته فکر میکند اعضای خانوادهاش از جمله دخترش از این موضوع باخبر هستند اما میدانند پدرشان چقدر بدرفتار است به همین دلیل سکوت میکنند.» با این حال کیفرخواست علیه جمشید صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه٧١ دادگاه کیفریاستان تهران فرستاده شد.
قاضی عزیزمحمدی، رییس شعبه بعد از اینکه پرونده را مورد بررسی قرار داد ایراداتی را به آن وارد کرد؛ از جمله اینکه زمان مفقودشدن رویا نیز باغ بهطور دقیق توسط ماموران مورد بررسی قرار گرفته و جسدی کشف نشده است، بهنظر میرسد تلفنهمراه یکسال بعد در باغ رهاشده ضمن اینکه صاحب باغ گفته تقریبا همیشه در باغ بوده و رفتار مشکوکی از جمشید ندیده است بنابراین بهنظر میرسد قتل جایی دیگر انجام گرفته و فرد قاتل، جسد را به باغ منتقل و دفن کرده است. ضمن اینکه از شوهر مقتول بازجویی نشده است، درحالیکه تحقیقات نشان میدهد او با همسرش درگیریهای شدیدی داشت. بنابراین پرونده برای تحقیقات بیشتر به دادسرا عودت داده شد.