صراط: آقای سعید حجاریان، که از وی با عنوان تئوریسین جریان اصلاحات نام برده میشود اخیراً در یادداشتی که روزنامه آرمان آن را منتشر کرده نوشته است:
«پیشنهاد میکنم دولت فعلی را حسین قلیخانی بنامیم تا بعداً ببینیم چه خواهد شد»!
وی در ادامه این یادداشت نوشته است: «دولت کنونی ایران را میتوان تا حدودی ایدئولوژیک، تا حدی مدرن و تا حدی عقلانی دانست.»
او همچنین در مطلب خود که روزنامه آرمان با توضیحی در ابتدای آن اینطور گزارش داده است که یادداشت مذکور در تابستان امسال! تقریر شده، مینویسد:«سیستم شایستهسالاری در ایران قوی نیست؛ چنانکه فردی مانند بابک زنجانی طی 2 سال ثروتی کلان به هم میزند و یا فردی بیسواد دارای دکتری از یک دانشگاه خارجی میشود و در ایران تدریس میکند بنابراین نخبگان از کشور فرار میکنند گویی ژن نخبگی در ایران ریشه محکی ندارد. آسانسور رانت و پارتی، افراد نالایق را در برخی بخشهای دولت بالا میکشد درحالیکه مهمترین کنکور در کشور هندوستان، کنکور استخدامی است و نه دانشگاهی. به عبارتی در ایران با تورم دولت مواجه هستیم»
*اطلاق صفت «حسینقلیخانی» به دولت یازدهم که پس از نسبت دادن صفات دیگری مثل «فرصت پیشآمده»، «رحم اجارهای» و «فرزند خوانده»! از سوی اصلاحطلبان خطاب به دولت رئیس جمهور روحانی صورت گرفته است، کار ناپسندی است که به نظر میرسد اهداف خاصی را دنبال میکند.
این اهداف خاص نیز اگرچه گاهی با کادوپیچی خیرخواهی و بیان موجز نظر آنها نسبت به دولت پیگیری شده است اما فیالواقع با عملیاتی که بر روی افکار عمومی انجام میدهد؛ به این فرجام منتج خواهد شد که جریان سیاسی اشاره شده در هر لحظهای قادر به قهر از دولت و فرار از همهی فدایتشَوَمهایی است که به دولت یازدهم گفته است.
به سخن دیگر اینکه مضحکهسازی از دولت و ریشخند آن در کنار حمایتهای متصلّبانه، ملَقِّن فضای «بیاهمیتِ دوستداشتنی» به ذهن ناظران است.
به این معنا که طیف سیاسی اشاره شده حتی اگر حامی اشتباهات دولت نیز باشد اما هرگز رفیق روزهای سخت دولت نخواهد بود و در همان روزهای سخت است که این ریشخندهای کادوپیچی شده به کار خواهد آمد.
رفتار غلط «حسینقلیخانی نامیدن دولت یازدهم» از سوی آقای حجاریان همچنین در حالی است که اردوگاه سیاسی وی همواره مدعی رعایت ادب و احترام و توهین نکردن به دیگران است.
اما متأسفانه سابقه تاریخی علاقهمندان تفکر لیبرال نشان میدهد که از آنجا که آنها بر اساس مبانی این تفکر معتقد به برونسپاری فردیّت درونی هستند، لذا بیان فرایندهای سیاسی با استفاده از عبارات سخیف و بعضاً رکیک در گفتار و نوشتار آنها قابل رصد است.
«من کفترباز هستم»، «سر بقای ایران در پفیوزی ما ایرانیهاست»، «دولت یازدهم رحم اجارهای است»، «فلانی سر سفره پدر و مادر ننشسته»، «مردم ایران متملق و چاپلوس هستند» و «رسانههای اصولگرا تریبونهای مفت تندروها هستند»! تنها بخشی از ادبیات سخیفی است که افراد وابسته به اردوگاه مذکور برای بیان جهان و انسانهای پیرامون خود از آنها استفاده کردهاند.
گفتنیست، روزنامه آرمان در بخشی از مقدمهای که بر یادداشت آقای حجاریان منتشر کرده، نوشته است: سیاستمداران برخی اوقات بهویژه در آن برههها که نسبت به وضع موجود در حوزه مورد نظرشان گلایه دارند، روش اعمال شده برای مدیریت آن را «حسینقلیخانی» مینامند که در حقیقت کنایه به مسئولان اجرایی ذیربط در بخش مورد نظرشان است!
پینوشت: حسینقلیخان اگرچه همانند داش آکل! یک شخصیت واقعی در ازمنه قدیم است که گفته میشود فردی متعصب و به شدت نظمگرا بوده اما در ادبیات عامه، «حسینقلیخانی» و «مثل داشآکل» برای تحقیر و گاهی القای ترس در میان مخاطبان؛ به افراد نسبت داده میشوند.
«پیشنهاد میکنم دولت فعلی را حسین قلیخانی بنامیم تا بعداً ببینیم چه خواهد شد»!
وی در ادامه این یادداشت نوشته است: «دولت کنونی ایران را میتوان تا حدودی ایدئولوژیک، تا حدی مدرن و تا حدی عقلانی دانست.»
او همچنین در مطلب خود که روزنامه آرمان با توضیحی در ابتدای آن اینطور گزارش داده است که یادداشت مذکور در تابستان امسال! تقریر شده، مینویسد:«سیستم شایستهسالاری در ایران قوی نیست؛ چنانکه فردی مانند بابک زنجانی طی 2 سال ثروتی کلان به هم میزند و یا فردی بیسواد دارای دکتری از یک دانشگاه خارجی میشود و در ایران تدریس میکند بنابراین نخبگان از کشور فرار میکنند گویی ژن نخبگی در ایران ریشه محکی ندارد. آسانسور رانت و پارتی، افراد نالایق را در برخی بخشهای دولت بالا میکشد درحالیکه مهمترین کنکور در کشور هندوستان، کنکور استخدامی است و نه دانشگاهی. به عبارتی در ایران با تورم دولت مواجه هستیم»
*اطلاق صفت «حسینقلیخانی» به دولت یازدهم که پس از نسبت دادن صفات دیگری مثل «فرصت پیشآمده»، «رحم اجارهای» و «فرزند خوانده»! از سوی اصلاحطلبان خطاب به دولت رئیس جمهور روحانی صورت گرفته است، کار ناپسندی است که به نظر میرسد اهداف خاصی را دنبال میکند.
این اهداف خاص نیز اگرچه گاهی با کادوپیچی خیرخواهی و بیان موجز نظر آنها نسبت به دولت پیگیری شده است اما فیالواقع با عملیاتی که بر روی افکار عمومی انجام میدهد؛ به این فرجام منتج خواهد شد که جریان سیاسی اشاره شده در هر لحظهای قادر به قهر از دولت و فرار از همهی فدایتشَوَمهایی است که به دولت یازدهم گفته است.
به سخن دیگر اینکه مضحکهسازی از دولت و ریشخند آن در کنار حمایتهای متصلّبانه، ملَقِّن فضای «بیاهمیتِ دوستداشتنی» به ذهن ناظران است.
به این معنا که طیف سیاسی اشاره شده حتی اگر حامی اشتباهات دولت نیز باشد اما هرگز رفیق روزهای سخت دولت نخواهد بود و در همان روزهای سخت است که این ریشخندهای کادوپیچی شده به کار خواهد آمد.
رفتار غلط «حسینقلیخانی نامیدن دولت یازدهم» از سوی آقای حجاریان همچنین در حالی است که اردوگاه سیاسی وی همواره مدعی رعایت ادب و احترام و توهین نکردن به دیگران است.
اما متأسفانه سابقه تاریخی علاقهمندان تفکر لیبرال نشان میدهد که از آنجا که آنها بر اساس مبانی این تفکر معتقد به برونسپاری فردیّت درونی هستند، لذا بیان فرایندهای سیاسی با استفاده از عبارات سخیف و بعضاً رکیک در گفتار و نوشتار آنها قابل رصد است.
«من کفترباز هستم»، «سر بقای ایران در پفیوزی ما ایرانیهاست»، «دولت یازدهم رحم اجارهای است»، «فلانی سر سفره پدر و مادر ننشسته»، «مردم ایران متملق و چاپلوس هستند» و «رسانههای اصولگرا تریبونهای مفت تندروها هستند»! تنها بخشی از ادبیات سخیفی است که افراد وابسته به اردوگاه مذکور برای بیان جهان و انسانهای پیرامون خود از آنها استفاده کردهاند.
گفتنیست، روزنامه آرمان در بخشی از مقدمهای که بر یادداشت آقای حجاریان منتشر کرده، نوشته است: سیاستمداران برخی اوقات بهویژه در آن برههها که نسبت به وضع موجود در حوزه مورد نظرشان گلایه دارند، روش اعمال شده برای مدیریت آن را «حسینقلیخانی» مینامند که در حقیقت کنایه به مسئولان اجرایی ذیربط در بخش مورد نظرشان است!
پینوشت: حسینقلیخان اگرچه همانند داش آکل! یک شخصیت واقعی در ازمنه قدیم است که گفته میشود فردی متعصب و به شدت نظمگرا بوده اما در ادبیات عامه، «حسینقلیخانی» و «مثل داشآکل» برای تحقیر و گاهی القای ترس در میان مخاطبان؛ به افراد نسبت داده میشوند.