صراط: دنبال بهانه میگردند تا مواضع هاشمی رفسنجانی را به تیتر یک تبدیل کنند و برایشان هم خیلی تفاوت نمیکند که محتوای سخنان رئیس سابق مجلس خبرگان چیست، مهم تیتر یک شدن وی است.
سخن از روزنامههای زنجیرهای طیف تجدیدنظرطلب است که تلاش دارند بر اساس آنچه پدرخواندههای آنها دیکته کرده، هاشمی رفسنجانی را حسابی تحویل گرفته و به وی نشان دهند که این جماعت حامیان واقعی شما هستند.
حامیان امروز رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همانهایی هستند که دیروز هاشمی را دشمن سرسخت خود میپنداشتند و از سال 84 به بعد آرامآرام سنگ وی را به سینه میزنند گویی که حزب متبوع اصلاحات را وی رسماً در سال 76 تأسیس کرده و رهبر بلامنازع آنها «عالیجناب سرخپوش» است.
اصلاحات بیسر از زبان حجاریان
اما دلیل عمده حمایتهای همهجانبه جریان مدعی را باید از تئوریسین برجسته این جماعت شنید؛ وی ابراز میکند «اصلاحات بیسر است.»
سعید حجاریان از چهرههای شاخص اصلاحات در روزهایی که اصلاحطلبان در تب و تاب انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و پیدا کردن گزینهای رأیآور برای بازگشت دوباره به قدرت بودند، بیان کرد تا «بحران رهبری و مدیریت» اینگونه از لایههای درونی اصلاحات روی دایره ریخته شود.
هر چند که تجدیدنظرطلبان «بحران رهبری» در انتخابات 92 را چارهسازی کردند و در شرایطی که هیچ راه گریزی نداشتند و نامزد اختصاصی آنها تنها 8 درصد از آرای عمومی را دارا بود با اجماع دقیقه نودی روی «حسن روحانی» گزینهای اعتدالی بازگشت نیمهرسمی خود به سیاست را رقم زدند.
اما جریان مدعی اصلاحات به خوبی میداند که تعلل و اتخاذ نشدن یک راهکار مناسب میتواند به شکست چند باره آنها در انتخابات مجلس دهم و ریاست جمهوری دوازدهم بینجامد بنابراین باید تا دیر نشده چارهای به حال رهبری حزبشان کنند.
خاتمی خود را بازنشسته میکند تا جا برای هاشمی باز شود
هرچند تجدیدنظرطلبان همواره تلاش کردند خاتمی را به عنوان رهبر جریان متبوع خود نامگذاری کنند اما رفتار تند و ضد حاکمیتی وی در غائله سال 88 و مواضع چالشبرانگیز وی در همان برهه، فضا را برای او آنقدر تنگ کرده است که حال او تلویحاً از بازنشستگی سیاسی خود سخن گفته و تأکید کرده «نه قصد داشتم و نه دارم و نه زمینهاش فراهم است که به قدرت بازگردم. ما نسلی هستیم که نباید دیگر به قدرت بازگردیم.»
اما همانگونه که رفتارهای هفتههای اخیر خاتمی نشان داده، بازنشستگی سیاسی وی بیشتر یک شعار یا بازی سیاسی است که یکی از اهداف آن را میتوان کم کردن فشار به جریان متبوعش توسط طیف رقیب عنوان کرد. اما باید گفت خاتمی هنوز برای مدعیان اصلاحطلبی یک رهبر معنوی جریانی است که کنار دستش افرادی مانند موسوی خوئینیها، عبدالله نوری، بهزاد نبوی و مسجدجامعی ایفای نقش میکنند.
مثلث رؤیایی
هر چند منتجبنیا قائممقام حزب اعتمادملی مهر ماه امسال در حاشیه مراسم ختم حجتالاسلام دعاگو به صراحت از رهبری هاشمیرفسنجانی سخن میگوید اما حمایتهای سرسختانه رسانههای این جریان به سوی ناطقنوری و سیدحسن خمینی هم چرخش داشته به گونهای که در یک مقطع زمانی دوماهه این جماعت سخن از «مثلث طلایی اصلاحات» به میان آوردند؛ مثلثی که سه ضلع آن هاشمی، خاتمی و ناطق بود.
یکی از رسانههای مکتوب وابسته به جریان تجدیدنظرطلب تیرماه امسال با عبارت «ائتلاف آیتالله هاشمی، سیدمحمد خاتمی و ناطق نوری» تیتر «مثلث طلایی بزرگان در انتخابات مجلس؟» را برجسته میکند و در ذیل آن با عباراتی غلوآمیز و بدون توجه به کارنامه کاری آنها آورده است: «سه ضلع، یکی از دیگری قدرتمندتر و تأثیرگذارتر؛ ویژگی مشترک آنها هم نه رسیدن به قدرت بلکه «نه» بلند به این مؤلفه است. میخواهند اگر تا دیروز به صورت فردی و تکی موفق بودند، این بار با یکی شدن حماسهای بیافرینند که نه تنها کم از حماسه 24خرداد نداشته باشد، بلکه افزون بر آن سببساز شادی ایران شود. این روزها در مجامع سیاسی صحبت از سه ضلعی است که اگر با یکدیگر ائتلاف داشته باشند، روزهای خوشی برای ملت رقم خواهد خورد؛ روزهای خوشاعتدال در بهارستان و تصمیماتی از جانب شاگردان میانهرو برای ساخت آیندهای بهتر از دیروز. آیتالله هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و علیاکبر ناطقنوری از سه طیف که هر کدام حامیان و هواداران زیادی دارند قرار است با هم ائتلافی داشته باشند که بدون شک نامی جز ائتلاف طلایی نمیتوان برای آن انتخاب کرد... پس این سه ضلع با یکدیگر «یا علی» میگویند تا حماسهای دیگر بیافرینند...»
یکی دیگر از رسانههای همین جناح با درج عکس بزرگ این سه تن در صفحه نخست خود با طرح این پرسش که آیا هاشمی، ناطق و خاتمی محور ائتلاف اصلاحطلبان قرار میگیرند، تیتر «شیخوخیت به سبک اصلاحطلبان» را مورد تأکید قرار میدهد.
اما بها دادن به هاشمی توسط جماعت تجدیدنظرطلب اصلاً قابل قیاس به ناطقنوری و سید حسن خمینی نیست به صورتی که طی یک هفته بارها رسانههای وابسته به این جریان یا سخنان هاشمی را تیتر یک خود کرده یا عکس وی را برجستهسازی میکنند و این روند از سال 92 تا به امروز رشد قابلتوجهی هم داشته است. در ادامه این روند آرمان، ارگان رسانهای نزدیک به خانوداه هاشمی اواسط آذر ماه گزارشی با عنوان «امضای هاشمی تضمین پیروزی لیست انتخاباتی اصلاحطلبان است» را درج میکند؛ موضوعی که یک اعتراف تلخ دیگر برای جماعت تجدیدنظر طلب به حساب میآید؛ اعتراف به « بحران هویت» و « فقدان رهبری» در این جبهه.
حمایت از هاشمی همچنان ادامه دارد
روز گذشته هم رسانههای زنجیرهای در ادامه حمایتهای بیچون چرا و متعصبانه خود از هاشمی رفسنجانی مطالب متعددی را به چاپ میرسانند. هر چند پاسخ هاشمی به آیتالله محمد خامنهای در صدر اخبار این رسانهها جلب توجه میکرد اما در پوشش این موضوع زنجیرهایها دوباره به حمایت متعصبانه از رئیس سابق خبرگان رهبری پرداختند.
ابتکار در سرمقاله خود درباره هاشمی اینگونه مینویسد: «از گوشه کنار باز هم صدای مخالفت با هاشمی رفسنجانی شنیده میشود. یکی میگوید که تهرانیها در نماز جمعه مواضع هاشمی رفسنجانی را نمیپسندند و دیگری نیز گفته که هاشمی رفسنجانی از ابتدا دنبال رابطه با امریکا بوده است. جنس این حملات از همان سخنان و تحلیلهای گذشته است اما سؤالی که در این میان مطرح میشود این مسئله است که چرا امروز دوباره حمله به هاشمی رفسنجانی در دستور کار قرار گرفته است؟ آیا قرار است هاشمی باز هم در صحنه سیاست ایران تأثیرگذار باشد که چنین حملاتی به او آغاز شده است؟
پاسخ به این سؤال آری است. صحنه سیاست ایران طی سالها و ماههای آینده دچار تحولات گستردهای خواهد شد و قطعاً هاشمی رفسنجانی نقش اول این تحولات را برعهده دارد. اولین گام در اسفند امسال اتفاق خواهد افتاد و آن هم انتخاب رئیس جدید مجلس خبرگان رهبری پس از درگذشت آیتالله مهدویکنی است.»
این روزنامه وابسته به اصلاحطلبان در پوشش مدح و منقبت از هاشمی اعتراف به این میکند که جماعت دوم خرداد برای نفوذ و کرسیگیری از خبرگان و مجلس دهم نیازمند پیروی از رئیس تشخیص مصلحت نظام هستند و از هاشمی به عنوان کاتالیزور بازگشت به قدرت استفاده میکنند.
حمایت از هاشمی فقط تا بازگشت رسمی به قدرت
به هر حال ضرورت و اثرگذاری رهبری هاشمی برای موفقیت اصلاحات تأکید میکند که بعد از آنکه ملازمان طیف هواخواه لیبرالیسم داخلی، سالها شخصیت انقلابی هاشمیرفسنجانی را مورد توهین و تمسخر قرار داده و او را به هر بهانهای مورد تاخت و تاز رسانهای قرار میدادند. در یکی از این حملات بود که به عضو مجلس خبرگان لقب « عالیجناب سرخپوش» دادند و امروز دست نیاز به سوی وی دراز کرده تا بلکه آنها را از دردهایی که به آن دچار هستند، رها کند.
باید گفت بعد از آن همه تخطئه و توهین، جریان تجدیدنظرطلب بر اساس طرحی هدفمند و برای فرار از شکستهای دیگر انتخاباتی و همچنین جبران فقدان لیدری ماههاست تلاش دارد از جایگاه هاشمی بهرهبرداری کند. به زعم نظریهپردازان جبهه اصلاحات، رهبران اصلی این جریان در امتحانهای مختلف و گردنههای سیاسی مردود شده و حاکمیت و جامعه تمایلی برای بازگشت آنها به عرصه سیاسی ندارد و تنها کسی که میتواند آنها را از این بحران نجات دهد، آقای هاشمیرفسنجانی است.
منبع: روزنامه جوان
سخن از روزنامههای زنجیرهای طیف تجدیدنظرطلب است که تلاش دارند بر اساس آنچه پدرخواندههای آنها دیکته کرده، هاشمی رفسنجانی را حسابی تحویل گرفته و به وی نشان دهند که این جماعت حامیان واقعی شما هستند.
حامیان امروز رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همانهایی هستند که دیروز هاشمی را دشمن سرسخت خود میپنداشتند و از سال 84 به بعد آرامآرام سنگ وی را به سینه میزنند گویی که حزب متبوع اصلاحات را وی رسماً در سال 76 تأسیس کرده و رهبر بلامنازع آنها «عالیجناب سرخپوش» است.
اصلاحات بیسر از زبان حجاریان
اما دلیل عمده حمایتهای همهجانبه جریان مدعی را باید از تئوریسین برجسته این جماعت شنید؛ وی ابراز میکند «اصلاحات بیسر است.»
سعید حجاریان از چهرههای شاخص اصلاحات در روزهایی که اصلاحطلبان در تب و تاب انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و پیدا کردن گزینهای رأیآور برای بازگشت دوباره به قدرت بودند، بیان کرد تا «بحران رهبری و مدیریت» اینگونه از لایههای درونی اصلاحات روی دایره ریخته شود.
هر چند که تجدیدنظرطلبان «بحران رهبری» در انتخابات 92 را چارهسازی کردند و در شرایطی که هیچ راه گریزی نداشتند و نامزد اختصاصی آنها تنها 8 درصد از آرای عمومی را دارا بود با اجماع دقیقه نودی روی «حسن روحانی» گزینهای اعتدالی بازگشت نیمهرسمی خود به سیاست را رقم زدند.
اما جریان مدعی اصلاحات به خوبی میداند که تعلل و اتخاذ نشدن یک راهکار مناسب میتواند به شکست چند باره آنها در انتخابات مجلس دهم و ریاست جمهوری دوازدهم بینجامد بنابراین باید تا دیر نشده چارهای به حال رهبری حزبشان کنند.
خاتمی خود را بازنشسته میکند تا جا برای هاشمی باز شود
هرچند تجدیدنظرطلبان همواره تلاش کردند خاتمی را به عنوان رهبر جریان متبوع خود نامگذاری کنند اما رفتار تند و ضد حاکمیتی وی در غائله سال 88 و مواضع چالشبرانگیز وی در همان برهه، فضا را برای او آنقدر تنگ کرده است که حال او تلویحاً از بازنشستگی سیاسی خود سخن گفته و تأکید کرده «نه قصد داشتم و نه دارم و نه زمینهاش فراهم است که به قدرت بازگردم. ما نسلی هستیم که نباید دیگر به قدرت بازگردیم.»
اما همانگونه که رفتارهای هفتههای اخیر خاتمی نشان داده، بازنشستگی سیاسی وی بیشتر یک شعار یا بازی سیاسی است که یکی از اهداف آن را میتوان کم کردن فشار به جریان متبوعش توسط طیف رقیب عنوان کرد. اما باید گفت خاتمی هنوز برای مدعیان اصلاحطلبی یک رهبر معنوی جریانی است که کنار دستش افرادی مانند موسوی خوئینیها، عبدالله نوری، بهزاد نبوی و مسجدجامعی ایفای نقش میکنند.
مثلث رؤیایی
هر چند منتجبنیا قائممقام حزب اعتمادملی مهر ماه امسال در حاشیه مراسم ختم حجتالاسلام دعاگو به صراحت از رهبری هاشمیرفسنجانی سخن میگوید اما حمایتهای سرسختانه رسانههای این جریان به سوی ناطقنوری و سیدحسن خمینی هم چرخش داشته به گونهای که در یک مقطع زمانی دوماهه این جماعت سخن از «مثلث طلایی اصلاحات» به میان آوردند؛ مثلثی که سه ضلع آن هاشمی، خاتمی و ناطق بود.
یکی از رسانههای مکتوب وابسته به جریان تجدیدنظرطلب تیرماه امسال با عبارت «ائتلاف آیتالله هاشمی، سیدمحمد خاتمی و ناطق نوری» تیتر «مثلث طلایی بزرگان در انتخابات مجلس؟» را برجسته میکند و در ذیل آن با عباراتی غلوآمیز و بدون توجه به کارنامه کاری آنها آورده است: «سه ضلع، یکی از دیگری قدرتمندتر و تأثیرگذارتر؛ ویژگی مشترک آنها هم نه رسیدن به قدرت بلکه «نه» بلند به این مؤلفه است. میخواهند اگر تا دیروز به صورت فردی و تکی موفق بودند، این بار با یکی شدن حماسهای بیافرینند که نه تنها کم از حماسه 24خرداد نداشته باشد، بلکه افزون بر آن سببساز شادی ایران شود. این روزها در مجامع سیاسی صحبت از سه ضلعی است که اگر با یکدیگر ائتلاف داشته باشند، روزهای خوشی برای ملت رقم خواهد خورد؛ روزهای خوشاعتدال در بهارستان و تصمیماتی از جانب شاگردان میانهرو برای ساخت آیندهای بهتر از دیروز. آیتالله هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و علیاکبر ناطقنوری از سه طیف که هر کدام حامیان و هواداران زیادی دارند قرار است با هم ائتلافی داشته باشند که بدون شک نامی جز ائتلاف طلایی نمیتوان برای آن انتخاب کرد... پس این سه ضلع با یکدیگر «یا علی» میگویند تا حماسهای دیگر بیافرینند...»
یکی دیگر از رسانههای همین جناح با درج عکس بزرگ این سه تن در صفحه نخست خود با طرح این پرسش که آیا هاشمی، ناطق و خاتمی محور ائتلاف اصلاحطلبان قرار میگیرند، تیتر «شیخوخیت به سبک اصلاحطلبان» را مورد تأکید قرار میدهد.
اما بها دادن به هاشمی توسط جماعت تجدیدنظرطلب اصلاً قابل قیاس به ناطقنوری و سید حسن خمینی نیست به صورتی که طی یک هفته بارها رسانههای وابسته به این جریان یا سخنان هاشمی را تیتر یک خود کرده یا عکس وی را برجستهسازی میکنند و این روند از سال 92 تا به امروز رشد قابلتوجهی هم داشته است. در ادامه این روند آرمان، ارگان رسانهای نزدیک به خانوداه هاشمی اواسط آذر ماه گزارشی با عنوان «امضای هاشمی تضمین پیروزی لیست انتخاباتی اصلاحطلبان است» را درج میکند؛ موضوعی که یک اعتراف تلخ دیگر برای جماعت تجدیدنظر طلب به حساب میآید؛ اعتراف به « بحران هویت» و « فقدان رهبری» در این جبهه.
حمایت از هاشمی همچنان ادامه دارد
روز گذشته هم رسانههای زنجیرهای در ادامه حمایتهای بیچون چرا و متعصبانه خود از هاشمی رفسنجانی مطالب متعددی را به چاپ میرسانند. هر چند پاسخ هاشمی به آیتالله محمد خامنهای در صدر اخبار این رسانهها جلب توجه میکرد اما در پوشش این موضوع زنجیرهایها دوباره به حمایت متعصبانه از رئیس سابق خبرگان رهبری پرداختند.
ابتکار در سرمقاله خود درباره هاشمی اینگونه مینویسد: «از گوشه کنار باز هم صدای مخالفت با هاشمی رفسنجانی شنیده میشود. یکی میگوید که تهرانیها در نماز جمعه مواضع هاشمی رفسنجانی را نمیپسندند و دیگری نیز گفته که هاشمی رفسنجانی از ابتدا دنبال رابطه با امریکا بوده است. جنس این حملات از همان سخنان و تحلیلهای گذشته است اما سؤالی که در این میان مطرح میشود این مسئله است که چرا امروز دوباره حمله به هاشمی رفسنجانی در دستور کار قرار گرفته است؟ آیا قرار است هاشمی باز هم در صحنه سیاست ایران تأثیرگذار باشد که چنین حملاتی به او آغاز شده است؟
پاسخ به این سؤال آری است. صحنه سیاست ایران طی سالها و ماههای آینده دچار تحولات گستردهای خواهد شد و قطعاً هاشمی رفسنجانی نقش اول این تحولات را برعهده دارد. اولین گام در اسفند امسال اتفاق خواهد افتاد و آن هم انتخاب رئیس جدید مجلس خبرگان رهبری پس از درگذشت آیتالله مهدویکنی است.»
این روزنامه وابسته به اصلاحطلبان در پوشش مدح و منقبت از هاشمی اعتراف به این میکند که جماعت دوم خرداد برای نفوذ و کرسیگیری از خبرگان و مجلس دهم نیازمند پیروی از رئیس تشخیص مصلحت نظام هستند و از هاشمی به عنوان کاتالیزور بازگشت به قدرت استفاده میکنند.
حمایت از هاشمی فقط تا بازگشت رسمی به قدرت
به هر حال ضرورت و اثرگذاری رهبری هاشمی برای موفقیت اصلاحات تأکید میکند که بعد از آنکه ملازمان طیف هواخواه لیبرالیسم داخلی، سالها شخصیت انقلابی هاشمیرفسنجانی را مورد توهین و تمسخر قرار داده و او را به هر بهانهای مورد تاخت و تاز رسانهای قرار میدادند. در یکی از این حملات بود که به عضو مجلس خبرگان لقب « عالیجناب سرخپوش» دادند و امروز دست نیاز به سوی وی دراز کرده تا بلکه آنها را از دردهایی که به آن دچار هستند، رها کند.
باید گفت بعد از آن همه تخطئه و توهین، جریان تجدیدنظرطلب بر اساس طرحی هدفمند و برای فرار از شکستهای دیگر انتخاباتی و همچنین جبران فقدان لیدری ماههاست تلاش دارد از جایگاه هاشمی بهرهبرداری کند. به زعم نظریهپردازان جبهه اصلاحات، رهبران اصلی این جریان در امتحانهای مختلف و گردنههای سیاسی مردود شده و حاکمیت و جامعه تمایلی برای بازگشت آنها به عرصه سیاسی ندارد و تنها کسی که میتواند آنها را از این بحران نجات دهد، آقای هاشمیرفسنجانی است.
منبع: روزنامه جوان
خیلی آب زیر کاه و مارموز هست ..!