صراط: چندی پیش خبر مفقودی مردی میانسال در روستای ابهر به پلیس آگاهی ارجاع داده شد که ماموران در بررسی های اولیه فهمیدند موضوع فقدانی این مرد از یک جنایت خبر می دهد. لذا تحقیقات درباره این پرونده را با جدیت آغاز کردند.
ماموران در گام های بعدی خود متوجه شدند که مرد، مفقود نشده بلکه به قتل رسیده است چراکه یکی از اهالی روستا، فردی را که جنازه مرد مفقود به نام "اصغر" را به بیرون از شهر انتقال می داد مشاهده کرده بود که کارآگاهان بلافاصله با دستور قضایی فرد مظنون را در کشتارگاه بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل کردند.
مظنون به قتل که پسر جوانی به نام "محسن" بود، پس از رویارویی با مدارک پلیس به ناچار لب به اعتراف گشود و راز مفقود شدن "اصغر" را فاش کرد و گفت: همسر "اصغر" که "پروین" نام دارد، مدتی پیش از من یک چاقوی سلاخی خواست و مدعی شد که می خواهد همسرش را به قتل برساند و سپس از من کمک خواست تا بعد از این جنایت، جسد شوهرش را در اطراف شهر برده و رها کنیم.
"محسن" ادامه داد: "پروین" پس از ارتکاب قتل شوهرش با من تماس گرفت و من به همراه یکی از دوستانم به منزل "پروین" رفتیم و جسد غرق در خون، شوهرش را با خودروی شخصی اش به خارج روستا برده و داخل جوی آبی انداختیم.
به دنبال این موضوع همدست "محسن" که "فریبرز" نام داشت نیز در منزل پدری اش دستگیر و در پلیس آگاهی وقتی متوجه شد همدستش همه چیز را بازگو کرده است، تمامی صحبت های "محسن" را تائید کرد و از علت این جنایت اظهار بی اطلاعاتی کرد و به ماموران گفت: نمی دانم "پروین" چرا همسرش را به قتل رسانده است.
سرانجام آخرین متهم پرونده یعنی "پروین" که در خانه برای شوهرش مراسم سوگواری راه انداخته بود، دستگیر و به پایگاه پلیس منتقل شد و در برابر شواهد پلیس به قتل شوهرش اعتراف کرد و درباره جزئیات شب حادثه گفت: آن شب از خانه برادر شوهرم باز می گشتیم که مثل همیشه در خانه جر و بحثمان شد و "اصغر" بعد از خوردن قرص هایش به اتاق رفت و خوابید.
"پروین" ادامه داد: وقتی دیدم شوهرم در خواب فرو رفته است با چاقوی سلاخی که قبلا از "محسن" گرفته بودم، بالای سر "اصغر" رفتم و ابتدا یک ضربه به گردنش زدم و سپس با چند ضربه دیگر به سایر قسمت های بدنش از مرگش مطمئن شدم و در پایان نیز به "محسن" زنگ زدم تا بیاید و جسد شوهرم را به خارج از شهر ببرد.
"پروین" درباره انگیزه جنایتش به پلیس گفت: شوهرم مرد بسیار بد اخلاقی بود و دائم به من فحش می داد و مسخره ام می کرد، دیگر نمی توانستم با او زندگی کنم و با کشتن او انتقام سال ها اذیت هایش را گرفتم.
پس از اظهارات "پروین" ماموران جسد را با همکاری "محسن" پیدا کردند و با تهیه مستندات به سردخانه پزشکی قانونی منتقل کردند و هر سه متهم نیز در اختیار مقام قضایی قرار گرفتند.
ماموران در گام های بعدی خود متوجه شدند که مرد، مفقود نشده بلکه به قتل رسیده است چراکه یکی از اهالی روستا، فردی را که جنازه مرد مفقود به نام "اصغر" را به بیرون از شهر انتقال می داد مشاهده کرده بود که کارآگاهان بلافاصله با دستور قضایی فرد مظنون را در کشتارگاه بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل کردند.
مظنون به قتل که پسر جوانی به نام "محسن" بود، پس از رویارویی با مدارک پلیس به ناچار لب به اعتراف گشود و راز مفقود شدن "اصغر" را فاش کرد و گفت: همسر "اصغر" که "پروین" نام دارد، مدتی پیش از من یک چاقوی سلاخی خواست و مدعی شد که می خواهد همسرش را به قتل برساند و سپس از من کمک خواست تا بعد از این جنایت، جسد شوهرش را در اطراف شهر برده و رها کنیم.
"محسن" ادامه داد: "پروین" پس از ارتکاب قتل شوهرش با من تماس گرفت و من به همراه یکی از دوستانم به منزل "پروین" رفتیم و جسد غرق در خون، شوهرش را با خودروی شخصی اش به خارج روستا برده و داخل جوی آبی انداختیم.
به دنبال این موضوع همدست "محسن" که "فریبرز" نام داشت نیز در منزل پدری اش دستگیر و در پلیس آگاهی وقتی متوجه شد همدستش همه چیز را بازگو کرده است، تمامی صحبت های "محسن" را تائید کرد و از علت این جنایت اظهار بی اطلاعاتی کرد و به ماموران گفت: نمی دانم "پروین" چرا همسرش را به قتل رسانده است.
سرانجام آخرین متهم پرونده یعنی "پروین" که در خانه برای شوهرش مراسم سوگواری راه انداخته بود، دستگیر و به پایگاه پلیس منتقل شد و در برابر شواهد پلیس به قتل شوهرش اعتراف کرد و درباره جزئیات شب حادثه گفت: آن شب از خانه برادر شوهرم باز می گشتیم که مثل همیشه در خانه جر و بحثمان شد و "اصغر" بعد از خوردن قرص هایش به اتاق رفت و خوابید.
"پروین" ادامه داد: وقتی دیدم شوهرم در خواب فرو رفته است با چاقوی سلاخی که قبلا از "محسن" گرفته بودم، بالای سر "اصغر" رفتم و ابتدا یک ضربه به گردنش زدم و سپس با چند ضربه دیگر به سایر قسمت های بدنش از مرگش مطمئن شدم و در پایان نیز به "محسن" زنگ زدم تا بیاید و جسد شوهرم را به خارج از شهر ببرد.
"پروین" درباره انگیزه جنایتش به پلیس گفت: شوهرم مرد بسیار بد اخلاقی بود و دائم به من فحش می داد و مسخره ام می کرد، دیگر نمی توانستم با او زندگی کنم و با کشتن او انتقام سال ها اذیت هایش را گرفتم.
پس از اظهارات "پروین" ماموران جسد را با همکاری "محسن" پیدا کردند و با تهیه مستندات به سردخانه پزشکی قانونی منتقل کردند و هر سه متهم نیز در اختیار مقام قضایی قرار گرفتند.