صراط: دبیرکل حزب وحدت و همکاری ملی معتقد است که روی کار آمدن روحانی به نفع اصلاح طلبان بوده و تا حدودی موجب تقویت آنها شده و در عین حال دولت روحانی به افزایش وحدت بین نیروهای معتدل در هر دو جریان سیاسی کمک کرده است.
حزب وحدت و همکاری ملی ایران اسلامی از احزاب اصلاح طلبی است که از سال 1391 فعالیت خود را در صحنه سیاسی کشور آغاز کرد و به عنوان حزب اصلاحطلب در میان احزاب کشور شناخته شد؛ این حزب در طول انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم، حامی حجتالاسلام حسن روحانی بود.
محمدرضا راه چمنی به عنوان دبیرکل حزب وحدت و همکاری ملی از اصلاح طلبان معتدل جریان اصلاحات محسوب میشود که 16 سال نمایندگی در مجلس شورای اسلامی و 4 سال ریاست در سازمان بهزیستی را در کارنامه کاری خود دارد.
وضعیت کلی جریان اصلاح طلب، چگونگی فعالیت دولت و احزاب اصلاح طلب در انتخابات مجلس دهم، قرار گرفتن هاشمی رفسنجانی به عنوان لیدر در میان اصلاح طلبان در انتخابات آتی و مشخصه اصلاح طلبان افراطی از جمله محورهای بحث با محمدرضا راه چمنی به عنوان دبیرکل حزب وحدت و همکاری ملی بود.
مشروح گفتوگو با دبیرکل حزب وحدت و همکاری ملی را در زیر میخوانید.
با توجه به اظهارنظرهای مختلف از سوی اصلاحطلبان درباره دولت یازدهم، شما فکر میکنید اصلاح طلبان با روی کارآمدن آقای روحانی چه میزان به قدرت نزدیک شدهاند؟
اصلاح طلبان تا پیش از پیروزی آقای روحانی در دولت آقای احمدی نژاد هیچ حضوری نداشتند و طرد شده بودند. ولی با روی کار آمدن دکتر روحانی و دولت تدبیر و امید، تعدادی از نیروهای اصلاح طلب در ردهها و سطوح مختلف مسئولیتهایی پیدا کرده، به صحنه آمده و کار میکنند. پیروزی آقای روحانی خیلی به نفع اصلاح طلبان بود.
وضعیت کلی جریان اصلاح طلب را چگونه میبینید؛ پس از روی کار آمدن دولت آقای روحانی، آیا انسجام و اتحاد در جریان اصلاح طلبان وجود دارد؟ با توجه به اینکه برخی دولت را کاملاً قبول دارند و میگویند دولت کریمه است و برخی میگویند این دولت از ما نیست، آیا دولت آقای روحانی عامل وحدت اصلاح طلبان شده است یا انشقاق؟
اصلاح طلبان در دولتهای نهم و دهم حتی سطوح پایینتر حضور نداشتند؛ ولی با روی کار آمدن دولت آقای روحانی تعدادی از نیروهای اصلاح طلب توانستند مسئولیتهایی را در دولت تدبیر و امید آقای روحانی بدست آوردند و در قوه مجریه حضور پیدا کنند. در دولت نهم و دهم به طور کلی فعالیتهای سیاسی پررنگ نبود به خصوص در جریان اصلاحات یعنی اصلاح طلبان حضور پررنگی را در بحثهای سیاسی نداشتند. ولی بعد از روی کار آمدن دولت روحانی با توجه به فضای مناسب و سالمی که در حوزه سیاسی بوجود آمده است، اصلاح طلبان نیز مانند دیگر جریانات سیاسی حضور پررنگ تری را در مسائل سیاسی کشور دارند و در بحثهای متعددی سیاسی،مثل مصاحبهها، گفتگوها، شرکت در میزگردهای سیاسی مشارکت دارند.
به طور کلی میتوان گفت که روی کارآمدن دولت آقای روحانی به نفع اصلاح طلبان بوده و تا حدودی موجب تقویت آنها شده است؛ ضمن اینکه روی کار آمدن دولت تدبیر و امید به نفع نظام نیز بوده است چرا که آقای روحانی سوابق مبارزاتی درخشانی در انقلاب اسلامی دارد و یک شخصیت اخلاقی و معتدل است و بارها خودش اعلام کرده که بنا دارد از نیروهای دو جریان ریشهدار سیاسی کشور (اصلاح طلبی و اصولگرایی) آنهایی که توانایی دارند و توانمند هستند و مشی معتدل دارند و در رفتارهای سیاسی، اجتماعی خود در عمل نشان داده اند که معتدل هستند، در دولت استفاده کند؛ کم یا زیاد.
***دولت روحانی به افزایش وحدت بین نیروهای معتدل در هر دو جریان سیاسی کمک کرده است
یعنی آقای روحانی عامل وحدت شده است؟
به نظرم میرسد که دولت آقای روحانی تقویت کننده جریانات سیاسی است، بویژه جریان اصلاحات که در دولت نهم و دهم کلاً طرد شده بود. دولت روحانی به افزایش وحدت بین نیروهای معتدل و دلسوز نظام و انقلاب در هر دو جریان سیاسی کشور کمک کرده است.
پس چرا برخی اصلاح طلبان قبول ندارند که آقای روحانی اصلاح طلب است؟
اصلاح طلب بودن یا نبودن آقای روحانی با عملکرد دولت روحانی بویژه شخص آقای روحانی فرق دارد، روحانی و دولت تدبیر و امید وی موجب تقویت جریانهای سیاسی از جمله اصلاح طلب شده است. آقای روحانی تاکنون از جمله در جریان تبلیغات انتخاباتیاش هیچگاه ادعای اصلاح طلب بودن نکرده است، بلکه همواره اعلام کرده که میخواهد جریان اعتدال را در کشور حاکم کند.
من با آقای روحانی از زمانی که وارد مجلس دوره دوم شدم تاکنون دوست بودهام. با وی در مجلس کار کردهام، آقای روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز تهران و یک اصولگرای روشنفکر، مستقل و معتدل و از دوستان بسیار نزدیک آقای هاشمی رفسنجانی بوده و هست و اگر بخواهیم امروز نامی برای آقای روحانی انتخاب کنیم، شاید بتوانیم بگوییم وی یک اصولگرای اصلاح طلب است. یعنی بسیاری از تفکرات و ویژگیهای اصلاح طلبی را دارد منتهی در قالبی که ریشه اصولگرایی دارد. وی شخصیتی آزادمنش و روشنفکر است و بسیاری از عملکردها، دیدگاهها و تفکرات وی اصلاح طلبانه است و سعی میکند عامل وحدت میان اصولگرایان معتدل و اصلاح طلبان معتدل باشد و از معتدلین دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب در کابینه خود استفاده کرده و سیاستاش تقویت معتدلین این دو جریان سیاسی و فکری است.
به نظر شما در انتخابات آتی مجلس، اصلاح طلبان در ذیل دولت آقای روحانی تعریف میشوند یا هویت مستقل خود را حفظ میکنند؟
اصولاً هیچ مسئول اجرایی در کشور از جمله رئیس جمهور در انتخابات وارد نمیشود که بخواهد لیست بدهد. البته ممکن است یک سری تشکلهای سیاسی که در جریان انتخابات ریاست جمهوری برای آقای روحانی کار کردهاند و چهرههای تأثیرگذار در انتخابات آقای روحانی بودهاند، در انتخابات مجلس هم وارد شوند و تحت حمایت این تشکلها، ائتلافهایی را شکل دهند؛ ولیکن چون تا انتخابات مجلس دهم زمان زیادی باقیمانده است، از هم اکنون نمیتوان در این زمینه قضاوت کرد که آیا چنین اتفاقی خواهد افتاد یا خیر. چراکه هم اکنون در مجلس طرح جامع فعالیت احزاب مطرح است و دولت نیز لایحهای را به عنوان فعالیتهای جامع احزاب در حال تدوین دارد و ممکن است برخی مواد در این طرح و لایحه تصویب شود که نحوه تشکیل ائتلافها با قبل فرق کند.
به طور مثال اگر تعریف از ائتلاف، مجموعهای از چند حزب باشد، روال این ائتلافها با قبل که از تعدادی نیرو تشکیل میشد، تفاوت میکند یا وزارت کشور ممکن است اصلاحاتی را در قانون انتخابات مجلس انجام دهد و لایحه ای را تدوین و به مجلس ارائه دهد که اینها طبیعتاً در بحث شکل گیری ائتلافهای سیاسی برای انتخابات مجلس دهم تأثیرگذار خواهد بود؛ ولی آنچه که مسلم است، میتوان گفت جریانات سیاسی مختلف در انتخابات مجلس دهم حضور خواهند داشت و ممکن است یک جریان سیاسی در قالب یک ائتلاف لیست بدهد یا در قالب چند لیست در انتخابات حضور پیدا کند از هم اکنون که زمان زیادی تا انتخابات است نمیتوان در این خصوص ارزیابی کرد و این موضوع بستگی دارد به اینکه در سال آینده قوانین انتخاباتی و قانون احزاب چه نوع قوانینی باشند و فضای سیاسی کشور در سال آینده چگونه باشد؛ بعد میتوان ارزیابی کرد که دو جریان سیاسی در انتخابات چگونه شرکت میکنند و آرایش سیاسی آنها چگونه خواهد بود؛ آیا هر کدام یک لیست خواهند داد یا لیستهای متعددی خواهند داشت؛ بنابراین از الآن هیچ کس نمیتواند پیش بینی کند که چه اتفاقی خواهد افتاد و باید صبر کرد تا زمان نزدیک به انتخابات.
نه اینکه دولت لیست جداگانه برای انتخابات بدهد بلکه اصلاح طلبان با هویت جدای خود در انتخابات حضور پیدا کنند.
چون تا انتخابات فاصله زیادی وجود دارد، از الآن نمیتوان ارزیابی دقیق کرد که اصلاح طلبان به چه شکل وارد انتخابات خواهند شد.
شما میگویید تا انتخابات فاصله زیادی وجود دارد، ولی اصولگرایان همایش سراسری وحدت برگزار کردند و این نشان میدهد که برنامه ریزی برای انتخابات خیلی هم زود نیست و جریان رقیب شما در حال برنامه ریزی است. به فرض عدم اتفاق، اصلاح طلبان با کدام لیدر در انتخابات حضور پیدا میکنند؟ آیا آقای هاشمی رفسنجانی اصلاح طلبان محور میشود؟
***بعید است که آقای هاشمی بخواهد در انتخابات آتی رهبر اصلاح طلبان باشد
آقای هاشمی که نمیخواهد کاندیدا شود.
منظورمان محور شدن است؛ آیت الله یزدی و آیت الله مصباح هم قرا نیست کاندید شوند.
آقای هاشمی رفسنجانی چهره فراجناحی است، وی هم با اصولگرایان و هم با اصلاح طلبان کار میکند و بعید است که آقای هاشمی بخواهد رهبر اصلاح طلبان باشد. بلکه او با اصولگرایان معتدل هم کار میکنند و آنها را تشویق و حمایت میکند؛ آقای هاشمی را نمیتوان دریک جناح خاص تعریف کرد.
پس آقای هاشمی رفسنجانی نمیتواند محور اصلاح طلبان باشد؟
به نظرمن خیر؛ آقای هاشمی محوریت اصلاح طلبان را نخواهد پذیرفت؛ ولی شاید ممکن است وی به همراه دیگر چهرههایی که حامی آقای روحانی در انتخابات بودند، به عنوان تشویق کننده و حمایت کننده اصلاح طلبان در انتخابات آتی مجلس و خبرگان به طور غیر مستقیم عمل کند.
پس محور اصلاحطلبان کیست؟
من این را نمیدانم که این افراد میخواهند کاری انجام دهند یا نه، ولی به نظر می رسد چهرههایی همچون آقای هاشمی و خاتمی در انتخابات بیتأثیر و نسبت به انتخابات دهم مجلس بی تفاوت نخواهند بود.
***خاتمی در طیفهایی از لایههای جامعه نفوذ دارد
در جریان اصلاحات آقای موسوی خوئینیها برای برخی لیدر است، آقای خاتمی برای بخشی از جریان اصلاحات و آقای هاشمی رفسنجانی برای برخی دیگر، تحلیل شما در مورد محور و لیدر جریان اصلاحات چیست؟
برای پاسخ به این موضوع باید صبر کنیم؛ چون هر چه به زمان انتخابات نزدیک میشویم فضا بهتر روشن میشود و بهتر میتوانیم نسبت به این موضوعات تحلیل کنیم که کدام یک از این افراد میتوانند محور قرار گیرند. ولی مسلم است چهرههایی که نام بردید، همچون دورههای گذشته در این دوره از انتخابات مجلس هم تأثیرگذار خواهند بود؛ کلاً در مورد میزان تأثیرگذاری آنها باید دید که چه فرمول و سازوکاری در جریان اصلاح طلبی انتخاب میشود تا این افراد تأثیرگذار باشند.
به نظرمن اگر مجموعه اصلاح طلبان بخواهند در انتخابات مجلس دهم حداقل به صورت نسبی پیروز شوند، ضرورت دارد که انسجام و اتحاد گروههای اصلاح طلب در انتخابات شکل بگیرد و این گروهها و نیروهایشان باید متحد عمل کنند؛ چه احزاب و گروههای سیاسی که عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هستند و چه احزاب و گروههایی که عضو شورای عالی جبهه اصلاح طلبان و چه احزاب و گروههایی که عضو هیچ یک از این شوراها نیستند.
به نظر میرسد احزاب و گروههای اصلاح طلب که حدود 40 حزب و گروه هستند، میتوانند با حمایت و تشویق چهرههای تأثیرگذار که شما اشاره کردید، مثل آقای هاشمی رفسنجانی، خاتمی، خوئینیها، سیدحسن خمینی و دیگر چهرههای سیاسی مثل، سید هادی خامنهای، دکتر عارف مجموعاً یک جبهه فراگیر و متحد اصلاح طلبان را تشکیل دهند و برای انتخابات دهم مجلس برنامه ریزی کنند؛ اما اگر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات کار خود را بکند و شورای عالی جبهه اصلاح طلبان هم کار خودش را انجام دهد و احزابی که عضو هیچکدام از این شوراها نیستند، کار خودشان را بکنند، طبیعی است که نمیتوانند به انسجام واحدی برسند و پراکندگی آراء بوجود خواهد آمد. پس اصلاح طلبان برای اینکه بخواهند در انتخابات مجلس پیروز شوند، نیاز به انسجام واتحاد وتشکیل جبهه واحد دارند.
در جریان اصلاحات، جریان نو اصلاح طلبی جدید با مِتُد و بحث جدید مانند تشکل "ندا" مطرح است، آیا این تشکل برای اصلاح طلبی مفید است یا مضر؟
هر حزبی که در کشور تشکیل شود و در چارچوب نظام و قانون اساسی فعالیت کند، میتواند به تحقق دموکراسی و گسترش فضای باز و سالم سیاسی در کشور کمک کند و باید از آن استقبال کرد؛ ولی اینکه این حزب ندا چه کاری میخواهد انجام دهد، من اطلاعی ندارم و از اهداف و برنامههایی که برای آینده دارند خبر ندارم و چون از آن اطلاع ندارم، نمیتوانم قضاوت کنم.
از نفس تشکیل تشکل "ندا" استقبال میکنید؟
گفتم هر حزب و گروه سیاسی که تشکیل شود، میتواند به تحقق اصل 26 قانون اساسی و گسترش دموکراسی در کشور کمک کند. حزب ندا که من شنیدم، مؤسسین آن جزء جریان اصلاحات هستند، یکی از احزاب و گروههای اصلاح طلب همچون 40 حزب و گروه اصلاح طلب دیگر خواهد بودو ما از تأسیس حزب مذکور استقبال میکنیم.
***اصلاح طلبان حامی آقای روحانی بودند باید موضع قبلی خود را حفظ کنند
با توجه به اینکه به انتخابات مجلس دهم نزدیک میشویم، نوعی مواجهه جریانات اصولگرا و اصلاح طلب با دولت در روند انتخابات مؤثر است، توصیه شما چیست و فکر میکنید اصلاح طلبان با دولت آقای روحانی باید چگونه برخورد کنند؟ نگاه منتقد یا تند داشته باشند یا پشت سر یا مقابل دولت باشند یا از دولت حمایت کنند؟
چون بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در پیروزی آقای روحانی تأثیرگذار بودند و از وی حمایت کردند، طبیعی است که اصلاح طلبان هم چون گذشته باید از آقای روحانی و دولت وی حمایت کنند. بنابراین اگر اصلاح طلبان بخواهند رابطه خود را با دولت بد کنند، کار درستی نیست و نباید آنها برای انتخابات در رابطه با دولت روحانی کارهایی را انجام دهند که قبول نداشته باشند و این کار صحیحی نیست.
اصلاح طلبان حامی آقای روحانی بودند باید موضع قبلی خود را حفظ کنند؛ یعنی حمایت از آقای روحانی و دولت تدبیر و امید وی. البته حمایت از دولت روحانی به مفهوم انتقاد نکردن ازبرخی سیاستها، برنامهها و عملکردها دولت نیست و ممکن است دولت آقای روحانی نیز مانند سایر دولتها اشتباهاتی در اجرا داشته باشند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت و انتقاد نکرد و باید انتقاد کرد؛ ولی در کلیت موضوع باید از دولت آقای روحانی حمایت کنند و برای موفقیت دولت آقای روحانی و تداوم آن باید به حمایت خود ادامه دهند و مصلحت نیست که مطالبی را مطرح کنند که در جهت تضعیف دولت باشد، صرف نظر از بحث انتقاد کارشناسی، خیرخواهانه و علمی که بحث جدایی است و ازحقوق شهروندی و احزاب و گروهای سیاسی استکه باید نسبت به سیاستها و برنامهها بی تفاوت نباشند.
با توجه به اینکه گفتید اصلاح طلبی با آمدن آقای روحانی تقویت شده است، فکر میکنید اصلاح طلبی برای بقای خود نیاز به چه مولفهای دارد و چه عنصری میتواند استمراربخش اصلاح طلبی باشد؟
***اصلاح طلبان باید وحدت و انسجام خود را حفظ و تقویت کنند
مهمترین نکته این است که باید اصلاح طلبان وحدت و انسجام خود را حفظ و تقویت کنند و همه گروههای سیاسی اصلاح طلب در تصمیم سازیها و تصمیم گیریها مشارکت داشته باشند و از انحصار طلبی پرهیز شود.
آیا الآن اصلاح طلبان انسجام دارند؟
تا حدودی بله؛ ولی انسجام ایده آل ندارند، زیرا که دو جبهه اصلاح طلبی وجود دارد و برخی احزاب اصلاح طلب هم عضو هیچ کدام از این جبههها نیستند و الآن تا انتخابات مجلس بهترین فرصت است که اصلاح طلبان به دنبال منسجم کردن احزاب و گروههای سیاسی خود بروند و اگر هر گروه سیاسی نسبت به عملکرد برخی گروههای دیگر انتقاد دارد، جلسه گذاشته شود تا نقدها مطرح و کینه و کدورتها برطرف شود تا زمینه اتحاد و انسجام آنها فراهم شود. بهترین کار این است که هرچه میتوانند نگاه و دیدگاه خود را به همدیگر نزدیک کنند و برای اتحاد گروهها تلاش شود ولو اینکه در انتخابات مجلس دهم هم نتوانند پیروز شوند؛ لکن باید انسجام خود را بیشتر کنند.
پشتوانه فکری جریان اصلاح طلبی کیست؟ آیا تفکر خود را از امثال آقای حجاریان، سروش، بشیریه یا علوی تبار میگیرید؟
من به بقیه اصلاح طلبان کاری ندارم، ولی خودم و دوستانم در حزب وحدت و همکاری ملی که از اصلاح طلبان هستیم، با هیچ کدام از این آقایانی که شما نام بردید، ارتباطی نداشته و نداریم تا از تفکر آنها استفاده کنیم.
پشتوانه تئوریک شما کیست؟
من از سال 63 که وارد مجلس دوره دوم شدم، با یکی از جریانات سیاسی آن زمان که به حضرت امام (ره)نزدیک بود در مجلس همکاریم را شروع کردم که این جریان در مجالس بعدی تحت عناوین مختلف خط امامی، حزب الله و جبهه دوم خرداد فعالیت میکرد و امروز هم به عنوان اصلاح طلبان فعالیت دارد، پشتوانه فکری من درگذشته رهنمودهای حضرت امام(ره) و روحانیون خط امامی بوده و امروز هم رهنمودهای امام (ره) و مقام معظم رهبری و روحانیون خط امامی است.
اینجانب و دوستانم در حزب وحدت و همکاری ملی همواره خط مشی معتدل داشتیم و فعالیت سیاسی مان را در چار چوب نظام جمهوری اسلامی وقانون اساسی و قوانین مربوطه انجام داده و میدهیم. در جریان اصلاحات طیفهای مختلفی وجود دارد که هرکدام از طیفها، دیدگاهها و نظرات خاص خودشان را دارند و تئورسین واحدی برای تمامی طیف های جریان اصلاحات وجود ندارد.
یعنی اصلاح طلبان تئوریسین واحد ندارند؟
بله به نظر من تئوریسین واحدی ندارند و هر طیف و گروهی از اصلاح طلبان دارای دیدگاه و تفکر خاص هستند و از یک پشتوانه فکری واحد برخوردار نیستند.
آقای هاشمی رفسنجانی نیست؟
خیر، کجا آقای هاشمی رفسنجانی تئوریسین اصلاح طلبان بوده است؟ در سالهای 78و79 برخی
از اصلاح طلبان برعلیه هاشمی فعالیت وایشان را تخریب میکردند اگر ایشان تئوریسین اصلاحات بودند که نباید ایشان را تخریب میکردند در اصلاح طلبان طیفهای مختلفی با تفکرات خاصی وجود دارد؛ من از تفکر تشکیلات خودم میگویم، اصلاح طلبی که مادر حزب وحدت و همکاری ملی دنبال آن هستیم اصلاح طلبی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی است ما معتقدبه محوریت ولایت فقیه که در قانون اساسی هم تصریح شده است و از نظر شرعی هم مهم است میباشیم پس ما در این چار چوب دنبال اصلاح طلبی هستیم. ممکن است حزب دیگر، دیدگاههای دیگری داشته باشد به ما ارتباطی ندارد.
برخی اصلاح طلبان معتقدند ولایت فقیه را ذیل قانون اساسی تعریف کنند و برخی میگویند ولایت فقیه اصل شرعی و فراتر از قانون اساسی است، نظر شما چیست؟
اینجانب و دوستانم در تشکیلات حزب وحدت و همکاری ملی معتقد به قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه هستیم؛ ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و تدوین قانون اساسی چون حکومت طاغوتی بود و اسلامی نبود ما اصلی بنام ولایت فقیه نداشتیم، بلکه مراجع معظم تقلید بودند که مسائل شرعی مردم را انجام میدادند و مردم به فتوای آنها عمل میکردند ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نظریه فقهی حضرت امام خمینی (ره) به عنوان اصل ولایت مطلقه فقیه مطرح ودر قانون اساسی گنجانده شد و به تأیید اکثریت قاطع مردم ایران اسلامی هم رسید.
برخی مباحث اصلاح طلبان به مباحث اصولگرایان نزدیک است اما برخی در جریان اصلاح طلبی طیفهای تندرو و افراطی وجود دارند و انتقاد شدید به دولت دارند. شما به عنوان اصلاح طلبان معقول چگونه رابطه خود را با آنها حفظ میکنید؟
اینجانب و دوستانم در حزب وحدت و همکاری ملی به عنوان یک حزب اصلاح طلب خط امامی با مشی معتدل به فعالیت سیاسی خود در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی فعالیت میکنیم و اعتدال در رفتارهای سیاسی اجتماعی همواره مورد توجه ما بوده است و با هر گونه تندرویی وافراطی گری در هر جریانی که باشد مخالفیم.
قبول دارید که بخشی از اصلاح طلبان افراطی هستند؟
من منکر این موضوع نیستم؛ که بعضاً افراد تندرو هم در جریان اصلاحات و هم در جریان اصولگرا وجود داشته و ممکن است در آینده هم نیز وجود داشته باشند.
مشخصه اصلاح طلبان افراطی چیست؟
برای مردم مشخص است که افراطی چه کسانی هستند و معتدل چه کسانی؛ به نظر من کسانی که در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکنند و در رفتارهای سیاسی واجتماعی خود اعتدال را رعایت کرده، اخلاق اسلامی را مورد توجه قرار میدهند و پایبند به رعایت قانون هستند معتدل محسوب میشوند. ولی کسانی که خارج از قانون اساسی اقدامی میکنند و رفتارهای سیاسی اجتماعی تند دارند و به رعایت اخلاق اسلامی توجه نمیکنند، وابسته به هر جریانی که باشند اصولگرا یا اصلاح طلب طبیعتاً نمیتوان آنها را معتدل به حساب آورد.
***تعامل مجلس با دولت در این مدت نسبتاً خوب بوده است
پیشنهاد نامگذاری روز احزاب به کجا رسید؟
ما از سوی حزب وحدت دو نامه به وزیر ارشاد و وزیر کشور در این زمینه ارسال کردیم؛ هنوز اعلام نشده که چه اقدامی صورت پذیرفته است اگر فعالیت خانه احزاب مجدداً آغاز شود، خود به خود آن هم میتواند این موضوع را پیگیری کند و در به نتیجه رسیدن آن کمک کند. ممکن است برخی روز دیگری را به عنوان روز احزاب در نظر داشته باشند ولی به نظرم روز تأسیس حزب جمهوری اسلامی ایرانی که 29 بهمن است مناسب ترین روز به عنوان روز احزاب خواهد بود و ما این موضوع را پیگیری خواهیم کرد؛ زیرا که اعتقاد داریم باید برای احزاب هم یک روز نامگذاری شود و با این اقدام میتوان به نهادینه شدن فرهنگ تخریب و تقویت و گسترش احزاب در کشور وحل مشکلات آنها کمک کرد.
تعامل مجلس با دولت روحانی چگونه بوده است؟
مجموعاً در هر مجلس نمایندگانی وجود دارند که سخنرانی میکنند، تذکر میدهند و به دنبال سئوال و استیضاح میروند و این جزء طبیعت کار مجلس است و نباید به خاطر این گونه اقدامات طبیعی گفت که مجلس با دولت تعامل ندارد. تعامل مجلس با دولت در این مدت مناسب بوده است ضمن اینکه نقدهایی هم داشته است ومجلس و دولت میتوانستند بهتر از این عمل کنند.
برخی میگویند یک سال و دو ماه از آغاز به کار دولت یازدهم گذشت و یک وزیر استیضاح شد و این کار زود بود، نظرتان چیست؟
در دولت آقای هاشمی یعنی دوره سوم مجلس هم دکتر فاضل استیضاح شد. تذکر، سئوال و استیضاح حق نمایندگان مجلس است و به خاطر اینگونه امور طبیعی نباید گفت که تعامل خوبی بین مجلس و دولت برقرار نیست و مجلس تذکر و سؤال نکند. این حق نماینده است و بهتر است نمایندگان قبل از استیضاح مسایل را با رایزنی حل کنند و اگر امکان آن نبود، سپس به سراغ استیضاح که آخرین راه و ابزار است، رفت؛ ولی بهتر است نمایندگان مجلس به نحوی عمل کنند که کار به استیضاح نرسد و موضوعات با تعامل حل و فصل شود.
حزب وحدت و همکاری ملی ایران اسلامی از احزاب اصلاح طلبی است که از سال 1391 فعالیت خود را در صحنه سیاسی کشور آغاز کرد و به عنوان حزب اصلاحطلب در میان احزاب کشور شناخته شد؛ این حزب در طول انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم، حامی حجتالاسلام حسن روحانی بود.
محمدرضا راه چمنی به عنوان دبیرکل حزب وحدت و همکاری ملی از اصلاح طلبان معتدل جریان اصلاحات محسوب میشود که 16 سال نمایندگی در مجلس شورای اسلامی و 4 سال ریاست در سازمان بهزیستی را در کارنامه کاری خود دارد.
وضعیت کلی جریان اصلاح طلب، چگونگی فعالیت دولت و احزاب اصلاح طلب در انتخابات مجلس دهم، قرار گرفتن هاشمی رفسنجانی به عنوان لیدر در میان اصلاح طلبان در انتخابات آتی و مشخصه اصلاح طلبان افراطی از جمله محورهای بحث با محمدرضا راه چمنی به عنوان دبیرکل حزب وحدت و همکاری ملی بود.
مشروح گفتوگو با دبیرکل حزب وحدت و همکاری ملی را در زیر میخوانید.
با توجه به اظهارنظرهای مختلف از سوی اصلاحطلبان درباره دولت یازدهم، شما فکر میکنید اصلاح طلبان با روی کارآمدن آقای روحانی چه میزان به قدرت نزدیک شدهاند؟
اصلاح طلبان تا پیش از پیروزی آقای روحانی در دولت آقای احمدی نژاد هیچ حضوری نداشتند و طرد شده بودند. ولی با روی کار آمدن دکتر روحانی و دولت تدبیر و امید، تعدادی از نیروهای اصلاح طلب در ردهها و سطوح مختلف مسئولیتهایی پیدا کرده، به صحنه آمده و کار میکنند. پیروزی آقای روحانی خیلی به نفع اصلاح طلبان بود.
وضعیت کلی جریان اصلاح طلب را چگونه میبینید؛ پس از روی کار آمدن دولت آقای روحانی، آیا انسجام و اتحاد در جریان اصلاح طلبان وجود دارد؟ با توجه به اینکه برخی دولت را کاملاً قبول دارند و میگویند دولت کریمه است و برخی میگویند این دولت از ما نیست، آیا دولت آقای روحانی عامل وحدت اصلاح طلبان شده است یا انشقاق؟
اصلاح طلبان در دولتهای نهم و دهم حتی سطوح پایینتر حضور نداشتند؛ ولی با روی کار آمدن دولت آقای روحانی تعدادی از نیروهای اصلاح طلب توانستند مسئولیتهایی را در دولت تدبیر و امید آقای روحانی بدست آوردند و در قوه مجریه حضور پیدا کنند. در دولت نهم و دهم به طور کلی فعالیتهای سیاسی پررنگ نبود به خصوص در جریان اصلاحات یعنی اصلاح طلبان حضور پررنگی را در بحثهای سیاسی نداشتند. ولی بعد از روی کار آمدن دولت روحانی با توجه به فضای مناسب و سالمی که در حوزه سیاسی بوجود آمده است، اصلاح طلبان نیز مانند دیگر جریانات سیاسی حضور پررنگ تری را در مسائل سیاسی کشور دارند و در بحثهای متعددی سیاسی،مثل مصاحبهها، گفتگوها، شرکت در میزگردهای سیاسی مشارکت دارند.
به طور کلی میتوان گفت که روی کارآمدن دولت آقای روحانی به نفع اصلاح طلبان بوده و تا حدودی موجب تقویت آنها شده است؛ ضمن اینکه روی کار آمدن دولت تدبیر و امید به نفع نظام نیز بوده است چرا که آقای روحانی سوابق مبارزاتی درخشانی در انقلاب اسلامی دارد و یک شخصیت اخلاقی و معتدل است و بارها خودش اعلام کرده که بنا دارد از نیروهای دو جریان ریشهدار سیاسی کشور (اصلاح طلبی و اصولگرایی) آنهایی که توانایی دارند و توانمند هستند و مشی معتدل دارند و در رفتارهای سیاسی، اجتماعی خود در عمل نشان داده اند که معتدل هستند، در دولت استفاده کند؛ کم یا زیاد.
***دولت روحانی به افزایش وحدت بین نیروهای معتدل در هر دو جریان سیاسی کمک کرده است
یعنی آقای روحانی عامل وحدت شده است؟
به نظرم میرسد که دولت آقای روحانی تقویت کننده جریانات سیاسی است، بویژه جریان اصلاحات که در دولت نهم و دهم کلاً طرد شده بود. دولت روحانی به افزایش وحدت بین نیروهای معتدل و دلسوز نظام و انقلاب در هر دو جریان سیاسی کشور کمک کرده است.
پس چرا برخی اصلاح طلبان قبول ندارند که آقای روحانی اصلاح طلب است؟
اصلاح طلب بودن یا نبودن آقای روحانی با عملکرد دولت روحانی بویژه شخص آقای روحانی فرق دارد، روحانی و دولت تدبیر و امید وی موجب تقویت جریانهای سیاسی از جمله اصلاح طلب شده است. آقای روحانی تاکنون از جمله در جریان تبلیغات انتخاباتیاش هیچگاه ادعای اصلاح طلب بودن نکرده است، بلکه همواره اعلام کرده که میخواهد جریان اعتدال را در کشور حاکم کند.
من با آقای روحانی از زمانی که وارد مجلس دوره دوم شدم تاکنون دوست بودهام. با وی در مجلس کار کردهام، آقای روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز تهران و یک اصولگرای روشنفکر، مستقل و معتدل و از دوستان بسیار نزدیک آقای هاشمی رفسنجانی بوده و هست و اگر بخواهیم امروز نامی برای آقای روحانی انتخاب کنیم، شاید بتوانیم بگوییم وی یک اصولگرای اصلاح طلب است. یعنی بسیاری از تفکرات و ویژگیهای اصلاح طلبی را دارد منتهی در قالبی که ریشه اصولگرایی دارد. وی شخصیتی آزادمنش و روشنفکر است و بسیاری از عملکردها، دیدگاهها و تفکرات وی اصلاح طلبانه است و سعی میکند عامل وحدت میان اصولگرایان معتدل و اصلاح طلبان معتدل باشد و از معتدلین دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب در کابینه خود استفاده کرده و سیاستاش تقویت معتدلین این دو جریان سیاسی و فکری است.
به نظر شما در انتخابات آتی مجلس، اصلاح طلبان در ذیل دولت آقای روحانی تعریف میشوند یا هویت مستقل خود را حفظ میکنند؟
اصولاً هیچ مسئول اجرایی در کشور از جمله رئیس جمهور در انتخابات وارد نمیشود که بخواهد لیست بدهد. البته ممکن است یک سری تشکلهای سیاسی که در جریان انتخابات ریاست جمهوری برای آقای روحانی کار کردهاند و چهرههای تأثیرگذار در انتخابات آقای روحانی بودهاند، در انتخابات مجلس هم وارد شوند و تحت حمایت این تشکلها، ائتلافهایی را شکل دهند؛ ولیکن چون تا انتخابات مجلس دهم زمان زیادی باقیمانده است، از هم اکنون نمیتوان در این زمینه قضاوت کرد که آیا چنین اتفاقی خواهد افتاد یا خیر. چراکه هم اکنون در مجلس طرح جامع فعالیت احزاب مطرح است و دولت نیز لایحهای را به عنوان فعالیتهای جامع احزاب در حال تدوین دارد و ممکن است برخی مواد در این طرح و لایحه تصویب شود که نحوه تشکیل ائتلافها با قبل فرق کند.
به طور مثال اگر تعریف از ائتلاف، مجموعهای از چند حزب باشد، روال این ائتلافها با قبل که از تعدادی نیرو تشکیل میشد، تفاوت میکند یا وزارت کشور ممکن است اصلاحاتی را در قانون انتخابات مجلس انجام دهد و لایحه ای را تدوین و به مجلس ارائه دهد که اینها طبیعتاً در بحث شکل گیری ائتلافهای سیاسی برای انتخابات مجلس دهم تأثیرگذار خواهد بود؛ ولی آنچه که مسلم است، میتوان گفت جریانات سیاسی مختلف در انتخابات مجلس دهم حضور خواهند داشت و ممکن است یک جریان سیاسی در قالب یک ائتلاف لیست بدهد یا در قالب چند لیست در انتخابات حضور پیدا کند از هم اکنون که زمان زیادی تا انتخابات است نمیتوان در این خصوص ارزیابی کرد و این موضوع بستگی دارد به اینکه در سال آینده قوانین انتخاباتی و قانون احزاب چه نوع قوانینی باشند و فضای سیاسی کشور در سال آینده چگونه باشد؛ بعد میتوان ارزیابی کرد که دو جریان سیاسی در انتخابات چگونه شرکت میکنند و آرایش سیاسی آنها چگونه خواهد بود؛ آیا هر کدام یک لیست خواهند داد یا لیستهای متعددی خواهند داشت؛ بنابراین از الآن هیچ کس نمیتواند پیش بینی کند که چه اتفاقی خواهد افتاد و باید صبر کرد تا زمان نزدیک به انتخابات.
نه اینکه دولت لیست جداگانه برای انتخابات بدهد بلکه اصلاح طلبان با هویت جدای خود در انتخابات حضور پیدا کنند.
چون تا انتخابات فاصله زیادی وجود دارد، از الآن نمیتوان ارزیابی دقیق کرد که اصلاح طلبان به چه شکل وارد انتخابات خواهند شد.
شما میگویید تا انتخابات فاصله زیادی وجود دارد، ولی اصولگرایان همایش سراسری وحدت برگزار کردند و این نشان میدهد که برنامه ریزی برای انتخابات خیلی هم زود نیست و جریان رقیب شما در حال برنامه ریزی است. به فرض عدم اتفاق، اصلاح طلبان با کدام لیدر در انتخابات حضور پیدا میکنند؟ آیا آقای هاشمی رفسنجانی اصلاح طلبان محور میشود؟
***بعید است که آقای هاشمی بخواهد در انتخابات آتی رهبر اصلاح طلبان باشد
آقای هاشمی که نمیخواهد کاندیدا شود.
منظورمان محور شدن است؛ آیت الله یزدی و آیت الله مصباح هم قرا نیست کاندید شوند.
آقای هاشمی رفسنجانی چهره فراجناحی است، وی هم با اصولگرایان و هم با اصلاح طلبان کار میکند و بعید است که آقای هاشمی بخواهد رهبر اصلاح طلبان باشد. بلکه او با اصولگرایان معتدل هم کار میکنند و آنها را تشویق و حمایت میکند؛ آقای هاشمی را نمیتوان دریک جناح خاص تعریف کرد.
پس آقای هاشمی رفسنجانی نمیتواند محور اصلاح طلبان باشد؟
به نظرمن خیر؛ آقای هاشمی محوریت اصلاح طلبان را نخواهد پذیرفت؛ ولی شاید ممکن است وی به همراه دیگر چهرههایی که حامی آقای روحانی در انتخابات بودند، به عنوان تشویق کننده و حمایت کننده اصلاح طلبان در انتخابات آتی مجلس و خبرگان به طور غیر مستقیم عمل کند.
پس محور اصلاحطلبان کیست؟
من این را نمیدانم که این افراد میخواهند کاری انجام دهند یا نه، ولی به نظر می رسد چهرههایی همچون آقای هاشمی و خاتمی در انتخابات بیتأثیر و نسبت به انتخابات دهم مجلس بی تفاوت نخواهند بود.
***خاتمی در طیفهایی از لایههای جامعه نفوذ دارد
در جریان اصلاحات آقای موسوی خوئینیها برای برخی لیدر است، آقای خاتمی برای بخشی از جریان اصلاحات و آقای هاشمی رفسنجانی برای برخی دیگر، تحلیل شما در مورد محور و لیدر جریان اصلاحات چیست؟
برای پاسخ به این موضوع باید صبر کنیم؛ چون هر چه به زمان انتخابات نزدیک میشویم فضا بهتر روشن میشود و بهتر میتوانیم نسبت به این موضوعات تحلیل کنیم که کدام یک از این افراد میتوانند محور قرار گیرند. ولی مسلم است چهرههایی که نام بردید، همچون دورههای گذشته در این دوره از انتخابات مجلس هم تأثیرگذار خواهند بود؛ کلاً در مورد میزان تأثیرگذاری آنها باید دید که چه فرمول و سازوکاری در جریان اصلاح طلبی انتخاب میشود تا این افراد تأثیرگذار باشند.
به نظرمن اگر مجموعه اصلاح طلبان بخواهند در انتخابات مجلس دهم حداقل به صورت نسبی پیروز شوند، ضرورت دارد که انسجام و اتحاد گروههای اصلاح طلب در انتخابات شکل بگیرد و این گروهها و نیروهایشان باید متحد عمل کنند؛ چه احزاب و گروههای سیاسی که عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هستند و چه احزاب و گروههایی که عضو شورای عالی جبهه اصلاح طلبان و چه احزاب و گروههایی که عضو هیچ یک از این شوراها نیستند.
به نظر میرسد احزاب و گروههای اصلاح طلب که حدود 40 حزب و گروه هستند، میتوانند با حمایت و تشویق چهرههای تأثیرگذار که شما اشاره کردید، مثل آقای هاشمی رفسنجانی، خاتمی، خوئینیها، سیدحسن خمینی و دیگر چهرههای سیاسی مثل، سید هادی خامنهای، دکتر عارف مجموعاً یک جبهه فراگیر و متحد اصلاح طلبان را تشکیل دهند و برای انتخابات دهم مجلس برنامه ریزی کنند؛ اما اگر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات کار خود را بکند و شورای عالی جبهه اصلاح طلبان هم کار خودش را انجام دهد و احزابی که عضو هیچکدام از این شوراها نیستند، کار خودشان را بکنند، طبیعی است که نمیتوانند به انسجام واحدی برسند و پراکندگی آراء بوجود خواهد آمد. پس اصلاح طلبان برای اینکه بخواهند در انتخابات مجلس پیروز شوند، نیاز به انسجام واتحاد وتشکیل جبهه واحد دارند.
در جریان اصلاحات، جریان نو اصلاح طلبی جدید با مِتُد و بحث جدید مانند تشکل "ندا" مطرح است، آیا این تشکل برای اصلاح طلبی مفید است یا مضر؟
هر حزبی که در کشور تشکیل شود و در چارچوب نظام و قانون اساسی فعالیت کند، میتواند به تحقق دموکراسی و گسترش فضای باز و سالم سیاسی در کشور کمک کند و باید از آن استقبال کرد؛ ولی اینکه این حزب ندا چه کاری میخواهد انجام دهد، من اطلاعی ندارم و از اهداف و برنامههایی که برای آینده دارند خبر ندارم و چون از آن اطلاع ندارم، نمیتوانم قضاوت کنم.
از نفس تشکیل تشکل "ندا" استقبال میکنید؟
گفتم هر حزب و گروه سیاسی که تشکیل شود، میتواند به تحقق اصل 26 قانون اساسی و گسترش دموکراسی در کشور کمک کند. حزب ندا که من شنیدم، مؤسسین آن جزء جریان اصلاحات هستند، یکی از احزاب و گروههای اصلاح طلب همچون 40 حزب و گروه اصلاح طلب دیگر خواهد بودو ما از تأسیس حزب مذکور استقبال میکنیم.
***اصلاح طلبان حامی آقای روحانی بودند باید موضع قبلی خود را حفظ کنند
با توجه به اینکه به انتخابات مجلس دهم نزدیک میشویم، نوعی مواجهه جریانات اصولگرا و اصلاح طلب با دولت در روند انتخابات مؤثر است، توصیه شما چیست و فکر میکنید اصلاح طلبان با دولت آقای روحانی باید چگونه برخورد کنند؟ نگاه منتقد یا تند داشته باشند یا پشت سر یا مقابل دولت باشند یا از دولت حمایت کنند؟
چون بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در پیروزی آقای روحانی تأثیرگذار بودند و از وی حمایت کردند، طبیعی است که اصلاح طلبان هم چون گذشته باید از آقای روحانی و دولت وی حمایت کنند. بنابراین اگر اصلاح طلبان بخواهند رابطه خود را با دولت بد کنند، کار درستی نیست و نباید آنها برای انتخابات در رابطه با دولت روحانی کارهایی را انجام دهند که قبول نداشته باشند و این کار صحیحی نیست.
اصلاح طلبان حامی آقای روحانی بودند باید موضع قبلی خود را حفظ کنند؛ یعنی حمایت از آقای روحانی و دولت تدبیر و امید وی. البته حمایت از دولت روحانی به مفهوم انتقاد نکردن ازبرخی سیاستها، برنامهها و عملکردها دولت نیست و ممکن است دولت آقای روحانی نیز مانند سایر دولتها اشتباهاتی در اجرا داشته باشند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت و انتقاد نکرد و باید انتقاد کرد؛ ولی در کلیت موضوع باید از دولت آقای روحانی حمایت کنند و برای موفقیت دولت آقای روحانی و تداوم آن باید به حمایت خود ادامه دهند و مصلحت نیست که مطالبی را مطرح کنند که در جهت تضعیف دولت باشد، صرف نظر از بحث انتقاد کارشناسی، خیرخواهانه و علمی که بحث جدایی است و ازحقوق شهروندی و احزاب و گروهای سیاسی استکه باید نسبت به سیاستها و برنامهها بی تفاوت نباشند.
با توجه به اینکه گفتید اصلاح طلبی با آمدن آقای روحانی تقویت شده است، فکر میکنید اصلاح طلبی برای بقای خود نیاز به چه مولفهای دارد و چه عنصری میتواند استمراربخش اصلاح طلبی باشد؟
***اصلاح طلبان باید وحدت و انسجام خود را حفظ و تقویت کنند
مهمترین نکته این است که باید اصلاح طلبان وحدت و انسجام خود را حفظ و تقویت کنند و همه گروههای سیاسی اصلاح طلب در تصمیم سازیها و تصمیم گیریها مشارکت داشته باشند و از انحصار طلبی پرهیز شود.
آیا الآن اصلاح طلبان انسجام دارند؟
تا حدودی بله؛ ولی انسجام ایده آل ندارند، زیرا که دو جبهه اصلاح طلبی وجود دارد و برخی احزاب اصلاح طلب هم عضو هیچ کدام از این جبههها نیستند و الآن تا انتخابات مجلس بهترین فرصت است که اصلاح طلبان به دنبال منسجم کردن احزاب و گروههای سیاسی خود بروند و اگر هر گروه سیاسی نسبت به عملکرد برخی گروههای دیگر انتقاد دارد، جلسه گذاشته شود تا نقدها مطرح و کینه و کدورتها برطرف شود تا زمینه اتحاد و انسجام آنها فراهم شود. بهترین کار این است که هرچه میتوانند نگاه و دیدگاه خود را به همدیگر نزدیک کنند و برای اتحاد گروهها تلاش شود ولو اینکه در انتخابات مجلس دهم هم نتوانند پیروز شوند؛ لکن باید انسجام خود را بیشتر کنند.
پشتوانه فکری جریان اصلاح طلبی کیست؟ آیا تفکر خود را از امثال آقای حجاریان، سروش، بشیریه یا علوی تبار میگیرید؟
من به بقیه اصلاح طلبان کاری ندارم، ولی خودم و دوستانم در حزب وحدت و همکاری ملی که از اصلاح طلبان هستیم، با هیچ کدام از این آقایانی که شما نام بردید، ارتباطی نداشته و نداریم تا از تفکر آنها استفاده کنیم.
پشتوانه تئوریک شما کیست؟
من از سال 63 که وارد مجلس دوره دوم شدم، با یکی از جریانات سیاسی آن زمان که به حضرت امام (ره)نزدیک بود در مجلس همکاریم را شروع کردم که این جریان در مجالس بعدی تحت عناوین مختلف خط امامی، حزب الله و جبهه دوم خرداد فعالیت میکرد و امروز هم به عنوان اصلاح طلبان فعالیت دارد، پشتوانه فکری من درگذشته رهنمودهای حضرت امام(ره) و روحانیون خط امامی بوده و امروز هم رهنمودهای امام (ره) و مقام معظم رهبری و روحانیون خط امامی است.
اینجانب و دوستانم در حزب وحدت و همکاری ملی همواره خط مشی معتدل داشتیم و فعالیت سیاسی مان را در چار چوب نظام جمهوری اسلامی وقانون اساسی و قوانین مربوطه انجام داده و میدهیم. در جریان اصلاحات طیفهای مختلفی وجود دارد که هرکدام از طیفها، دیدگاهها و نظرات خاص خودشان را دارند و تئورسین واحدی برای تمامی طیف های جریان اصلاحات وجود ندارد.
یعنی اصلاح طلبان تئوریسین واحد ندارند؟
بله به نظر من تئوریسین واحدی ندارند و هر طیف و گروهی از اصلاح طلبان دارای دیدگاه و تفکر خاص هستند و از یک پشتوانه فکری واحد برخوردار نیستند.
آقای هاشمی رفسنجانی نیست؟
خیر، کجا آقای هاشمی رفسنجانی تئوریسین اصلاح طلبان بوده است؟ در سالهای 78و79 برخی
از اصلاح طلبان برعلیه هاشمی فعالیت وایشان را تخریب میکردند اگر ایشان تئوریسین اصلاحات بودند که نباید ایشان را تخریب میکردند در اصلاح طلبان طیفهای مختلفی با تفکرات خاصی وجود دارد؛ من از تفکر تشکیلات خودم میگویم، اصلاح طلبی که مادر حزب وحدت و همکاری ملی دنبال آن هستیم اصلاح طلبی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی است ما معتقدبه محوریت ولایت فقیه که در قانون اساسی هم تصریح شده است و از نظر شرعی هم مهم است میباشیم پس ما در این چار چوب دنبال اصلاح طلبی هستیم. ممکن است حزب دیگر، دیدگاههای دیگری داشته باشد به ما ارتباطی ندارد.
برخی اصلاح طلبان معتقدند ولایت فقیه را ذیل قانون اساسی تعریف کنند و برخی میگویند ولایت فقیه اصل شرعی و فراتر از قانون اساسی است، نظر شما چیست؟
اینجانب و دوستانم در تشکیلات حزب وحدت و همکاری ملی معتقد به قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه هستیم؛ ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و تدوین قانون اساسی چون حکومت طاغوتی بود و اسلامی نبود ما اصلی بنام ولایت فقیه نداشتیم، بلکه مراجع معظم تقلید بودند که مسائل شرعی مردم را انجام میدادند و مردم به فتوای آنها عمل میکردند ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نظریه فقهی حضرت امام خمینی (ره) به عنوان اصل ولایت مطلقه فقیه مطرح ودر قانون اساسی گنجانده شد و به تأیید اکثریت قاطع مردم ایران اسلامی هم رسید.
برخی مباحث اصلاح طلبان به مباحث اصولگرایان نزدیک است اما برخی در جریان اصلاح طلبی طیفهای تندرو و افراطی وجود دارند و انتقاد شدید به دولت دارند. شما به عنوان اصلاح طلبان معقول چگونه رابطه خود را با آنها حفظ میکنید؟
اینجانب و دوستانم در حزب وحدت و همکاری ملی به عنوان یک حزب اصلاح طلب خط امامی با مشی معتدل به فعالیت سیاسی خود در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی فعالیت میکنیم و اعتدال در رفتارهای سیاسی اجتماعی همواره مورد توجه ما بوده است و با هر گونه تندرویی وافراطی گری در هر جریانی که باشد مخالفیم.
قبول دارید که بخشی از اصلاح طلبان افراطی هستند؟
من منکر این موضوع نیستم؛ که بعضاً افراد تندرو هم در جریان اصلاحات و هم در جریان اصولگرا وجود داشته و ممکن است در آینده هم نیز وجود داشته باشند.
مشخصه اصلاح طلبان افراطی چیست؟
برای مردم مشخص است که افراطی چه کسانی هستند و معتدل چه کسانی؛ به نظر من کسانی که در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکنند و در رفتارهای سیاسی واجتماعی خود اعتدال را رعایت کرده، اخلاق اسلامی را مورد توجه قرار میدهند و پایبند به رعایت قانون هستند معتدل محسوب میشوند. ولی کسانی که خارج از قانون اساسی اقدامی میکنند و رفتارهای سیاسی اجتماعی تند دارند و به رعایت اخلاق اسلامی توجه نمیکنند، وابسته به هر جریانی که باشند اصولگرا یا اصلاح طلب طبیعتاً نمیتوان آنها را معتدل به حساب آورد.
***تعامل مجلس با دولت در این مدت نسبتاً خوب بوده است
پیشنهاد نامگذاری روز احزاب به کجا رسید؟
ما از سوی حزب وحدت دو نامه به وزیر ارشاد و وزیر کشور در این زمینه ارسال کردیم؛ هنوز اعلام نشده که چه اقدامی صورت پذیرفته است اگر فعالیت خانه احزاب مجدداً آغاز شود، خود به خود آن هم میتواند این موضوع را پیگیری کند و در به نتیجه رسیدن آن کمک کند. ممکن است برخی روز دیگری را به عنوان روز احزاب در نظر داشته باشند ولی به نظرم روز تأسیس حزب جمهوری اسلامی ایرانی که 29 بهمن است مناسب ترین روز به عنوان روز احزاب خواهد بود و ما این موضوع را پیگیری خواهیم کرد؛ زیرا که اعتقاد داریم باید برای احزاب هم یک روز نامگذاری شود و با این اقدام میتوان به نهادینه شدن فرهنگ تخریب و تقویت و گسترش احزاب در کشور وحل مشکلات آنها کمک کرد.
تعامل مجلس با دولت روحانی چگونه بوده است؟
مجموعاً در هر مجلس نمایندگانی وجود دارند که سخنرانی میکنند، تذکر میدهند و به دنبال سئوال و استیضاح میروند و این جزء طبیعت کار مجلس است و نباید به خاطر این گونه اقدامات طبیعی گفت که مجلس با دولت تعامل ندارد. تعامل مجلس با دولت در این مدت مناسب بوده است ضمن اینکه نقدهایی هم داشته است ومجلس و دولت میتوانستند بهتر از این عمل کنند.
برخی میگویند یک سال و دو ماه از آغاز به کار دولت یازدهم گذشت و یک وزیر استیضاح شد و این کار زود بود، نظرتان چیست؟
در دولت آقای هاشمی یعنی دوره سوم مجلس هم دکتر فاضل استیضاح شد. تذکر، سئوال و استیضاح حق نمایندگان مجلس است و به خاطر اینگونه امور طبیعی نباید گفت که تعامل خوبی بین مجلس و دولت برقرار نیست و مجلس تذکر و سؤال نکند. این حق نماینده است و بهتر است نمایندگان قبل از استیضاح مسایل را با رایزنی حل کنند و اگر امکان آن نبود، سپس به سراغ استیضاح که آخرین راه و ابزار است، رفت؛ ولی بهتر است نمایندگان مجلس به نحوی عمل کنند که کار به استیضاح نرسد و موضوعات با تعامل حل و فصل شود.