«با سلام؛
وقتی عواطف اجتماعی به اوج نقطه انسانی خود میرسد همگان کار خیر و نیکو را انتظار میکشند. هیچ عاطفه پاک انسانی خون را با خون نمیشوید. در این میان یک نفر است که اشتباه بزرگ را مرتکب شده، آن هم بر کسی روشن نیست.
به هر جهت خون انسانی ریخته شده و دیگر انسانی 7 سال در زندان ساعتهای عمر را با مرگ و زندگی شمارش کرده است.
وجدان آگاه و بیدار جامعه امروز گذشت را از شما انتظار میکشد و تحسین میکند؛ از انتقام هراس دارد.
سزاوار است با بزرگواری خانوادگی از کشتن بپرهیزید و به انسان درمانده و ناامیدی زندگی دوباره ببخشید تا دیگر انسانها را خوشحال کرده باشید.
پیشنهاد و خواهش من اینست: «این دختر را نکشید»
به یقین او نیز تمام عمر مدیون و دوستدار شما خواهد بود.
با امتنان فراوان.
محمدرضا شجریان»