جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۲:۳۳

خدمات‌تفریحی سرویس‌های دانشگاه!

این وسیله های نقلیه را گاه خود دانشگاه در قالب سرویس های دانشگاه از مسیرهای مشخص برایشان در نظر می گیرد و یا دانشجویان مجبورند از اتوبوس ها و مینی بوس های بین شهری استفاده کنند که در حالت دوم نیز، به خاطر تراکم دانشجویان در برخی ساعات، عملاً برای دانشجویان قرق می شود و کمتر پیش می آید که مسافر دیگری در آن باشد.
کد خبر : ۱۶۵۹۲۲
صراط: پای درد و دل دانشجویانی که از سرویس های بین شهری دانشگاه استفاده می کنند که بنشینی، اتفاقات هولناکی را برایت به تصویر می کشند که باورت نمی شود دارند از اتوبوس بین دوتا شهر از شهرهای کشورمان صحبت می کنند!

دانشجویانی که محل زندگیشان تا دانشگاهی که در آن درس می خوانند فاصله چندانی ندارد و نهایتاً یک ساعت با شهرشان فاصله دارد و نمی توانند خوابگاه بگیرند، مجبورند برای رفتن به دانشگاه از وسیله نقلیه بین شهری استفاده کنند.

این وسیله های نقلیه را گاه خود دانشگاه در قالب سرویس های دانشگاه از مسیرهای مشخص برایشان در نظر می گیرد و یا دانشجویان مجبورند از اتوبوس ها و مینی بوس های بین شهری استفاده کنند که در حالت دوم نیز، به خاطر تراکم دانشجویان در برخی ساعات، عملاً برای دانشجویان قرق می شود و کمتر پیش می آید که مسافر دیگری در آن باشد.

در نمونه های بسیاری، در همه جای کشور، بخصوص در سرویس های بین شهری که یکی از مسیرهایشان منتهی به پایتخت است، شاهد اتفاقات و صحنه هایی هستیم که با فرهنگ ایرانی، اخلاق و شرع فاصله های زیادی دارد و هر شنونده ای را متعجب می کند.

دانشجویانی که به این اتفاقات معترض هستند، از این وضعیت به ستوه آمده اند و در عین حال، چاره ای جز تحمل شرایط موجود ندارند.

 

* اختلاط، امری عادی در سرویس های بین شهری

برای دانشجویانی که از این سرویس ها استفاده می کنند، دیدن نشستن دختر و پسر دانشجو کنار هم در اتوبوس یا مینی بوس، دیگر صحنه ای تکراری و عادی تلقی می شود.

این وضعیت آن قدر عادی شده که اگر در سرویسی از دانشجویان خواسته شود تا مثلاً عقب اتوبوس خانم ها بنشینند و جلوی اتوبوس آقایان، این خواسته با تمسخر مواجه می شود و عملاً رعایت نخواهد شد.

سارا سلامی که در دانشگاهی اطراف تهران تحصیل می کند و اتفاقاً از این وضعیت به ستوه آمده می گوید: «سرویس های بین شهری دانشگاه ما را خود دانشگاه برایمان گذاشته که اینها مسیر رفت را جدا ولی مسیر برگشت را مختلط سوار می کنند.»

این دانشجو از وضعیت بد اختلاط بین دخترها و پسرهای دانشجو می گوید و این که همین اختلاط باعث چه مشکلاتی شده و معتقد است اختلاط امری عادی در سرویس های بین شهری است و الان اگر غیر از این، سرویسی را ببینیم عجیب است!!

شوخی های لفظی و کلامی و تکه پرانی ها آن قدر آزاردهنده شده که دانشجوهای مقید حاضرند چند برابر پول دهند و با تاکسی برگردند، اما ماندن در آن محیط آلوده را تحمل نکنند.

 

* ورق و تخته نرد، آن هم در اتوبوس

جو داخل اتوبوس های بین شهری دانشگاهی طوری است که گاهی فراموش می کنی مسافران آن دانشجو هستند و هدفشان از رفتن به دانشگاه علاوه بر تحصیل علم، بالارفتن شعور است!

دانشجویانی که هر روز سر ساعت خاصی از این اتوبوس ها استفاده می کنند، با هم قرار و مدارهایی می گذارند که این یکی دو ساعت را به نحوی احسن(!) سپری کنند تا حوصله شان سر نرود.

این است که در گروه های معین و خاص، قسمتی از اتوبوس را قرق می کنند و می نشینند به بازی. پاسور و تخته نرد، از پرطرفدارترین تفریحات این دانشجویان سوءاستفاده چی است. دختر و پسر هم فرقی ندارد؛ از هر جنس و رشته و سنی در این تفریحات شرکت می کنند و آن قدر باندشان قوی گارد بسته است و آن قدر متحدند که هیچ اعتراضی را برنمی تابند و به زعم دانشجویان معترض آن قدر «پررو و وقیح» هستند که هیچ اعتراضی به جایی نمی رسد.

 

* همکاری راننده ها در رقص و حرکات موزون دانشجویان!

رقص، یکی از آن اتفاقات هولناکی است که در سرویس های بین شهری رخ می دهد. دختر و پسر در همان راهروی تنگ اتوبوس می آیند وسط و نشسته ها هم آن ها را همراهی می کنند.

در خیلی از سرویس های بین شهری، رانندگان با دانشجویان همراهی می کنند و اجازه هر کاری را به آنها می دهند.

صالحی، دانشجوی دانشگاه آزاد یکی از واحدهای اطراف تهران می گوید که راننده ها یا کاری به کار دانشجوهای خاطی ندارند و یا با آنها همکاری هم می کنند. می گوید: «وقتی راننده خودش سی دی آهنگ شاد و تند آن ور آبی را می گذارد توی ضبط، چه انتظاری از دانشجویان معلوم الحال است که رفتار درست داشته باشند؟»

گویا رانندگان همراه، تنها شرطی که برای دانشجویان می گذارند این است که پرده ها را بکشند و گوشی ها را هم غلاف کنند تا خبر تصویری و صوتی از محفل گرمشان به بیرون درز نکند. با رعایت این شروط، دانشجویان می توانند هر کاری که دلشان خواست، بکنند و خیالشان هم از بابت راننده راحت باشد.

اعتراض دانشجویان دیگر هم با برخورد بد سایر دانشجویان و خود راننده مواجه می شود و حتی این دانشجویان معترض تهدید می شوند که در صورت درز کردن خبر کارهایی که در سرویس ها انجام می شود، پیامدهای بدی در انتظارشان باشد!

صالحی معتقد است، این ناملایمات فرهنگی بیشتر در بین دانشجویان دانشگاه آزاد وجود دارد و کمتر در بین دانشگاه های دولتی شاهد این مسائل هستیم.

 

* روابط جنسی، هولناک‌ترین اتفاق

بدترین، عجیب ترین و غیرقابل باورترین اتفاقی که در سرویس های بین شهری دانشگاهی می افتد، روابط جنسی است. این اتفاق آن قدر غیرقابل باور است که خود دانشجویانی که با چشم آن را دیده اند هم به راحتی باور نمی کنند!

صحبت از این گونه روابط که در بین این همه آدم، آن هم در یک محیط که همه اطرافیان همکلاسی ها و هم دانشگاهی هستند، اتفاق می افتد، کار راحتی نیست.

اتفاق هایی که در این زمینه در سرویس های بین راهی می افتد آن قدر وقیحانه و شرم آور است که به تصویرکشیدنشان جز هم زدن لجن این فاجعه، فایده دیگری ندارد، ولی وقتی یک رفتار وقیحانه به مکانی عمومی کشیده شود آن هم در بین کسانی که نام دانشجو را یدک می کشند، نمی شود ساکت نشست و هیچ نگفت…

 

* خانواده های از همه جا بی خبر

خانواده هایی که دختر یا پسر جوانش را با هزار امید و آرزو به دانشگاه می فرستند اگر بدانند در این سرویس ها چه بلایی سر فرزندانشان می آید، هرگز حاضر نمی شوند آنها را به چنین فضاهایی بفرستند.

خود دانشجویان که این فضاها را تجربه کرده اند و به آن معترضند، اعتراف می کنند که اگر ذره ای از این مسائل را با خانواده شان بازگو کنند شاید حتی دیگر خانواده به آنها اجازه ادامه تحصیل هم ندهد! این نشان می دهد که خانواده های خوش خیال و از همه جا بی خبر، به دانشگاه اعتماد کرده اند، البته نیازی به این توضیح نیست که این قاعده برای همه سرویس های دانشگاهی بین شهری عمومیت ندارد و هستند سرویس هایی که تمامی ضوابط عرفی، اخلاقی و اسلامی را رعایت می کنند.

حال سوالی که مطرح می شود این است که اعتمادی که خانواده ها به دانشگاه کرده اند، نباید باعث شود که مسئولان فرهنگی به این امور توجه بیشتری نشان دهند؟ دانشگاه های پولی مثل دانشگاه آزاد که در آنها مسائل فرهنگی حاشیه ای بیداد می کند، فقط خانواده ها را مسئول تامین پول شهریه می دانند و برای خواسته های فرهنگی خانواده ها ارزشی قائل نیستند؟ مگر نه این که مسائل فرهنگی در دانشگاه بر بسیاری از مسائل مقدم است؟