در ادامه مصاحبهی وی را میخوانید:
میدانید که نشست ژنو به هر حال علی رغم تمام کارشکنیها و تلاش های مخالف شکل گرفت و موفق شد. عده ای میخواهند اعتبار به دست آمده از این طریق را به عنوان دست آورد این نشستها انکار کنند، عده ای میخواهند شکست غرب را نادیده گرفته و اثراتی را که این نشست داشتهاست کوچک جلوه بدهند. به نظر شما عمل کرد دو سوی مذاکره چگونه بودهاست و چه اثراتی بر منطقه و بیان سیاسی کل جهان دارد ؟
شکسپیر: مردم دنیا قبول دارند در بهتر کردن روابط با ایران پیش رفت های بسیاری محقق شدهاست و در راه دست یابی به هم کاری و عملی کردن نتایج مذاکرات افقی از مشورت و گفتگوهای دوستانه در راه است. مردم میدانند پس از ماهها بررسی و نشست برای گفتگو امروز دو طرف دارند بر اساس حسن نیت عمل میکنند تا سرکوب غرب بر رسانه های ایرانی متوقف شود، ارتباطات بازرگانی بین هر دو سو شکل بگیرد و ارتباطات فرهنگی برقرار شود تا هر دو سو از آن بهره مند شوند.
تحریم هایی که به نادرستی بر دوش مردم ایران سنگینی میکند و سبب از بین رفتن بیماران متعددی است که به این داروها نیاز دارند. با از بین رفتن این تحریمها ارتباطات دوباره حالت نرمالی پیدا میکند. به نظر میرسد غرب مجبور شدهاست میزانی از نخوت خود را کم کند و به سوی انسانیت سوق پیدا کند. چون با این همه جنگ افروزی، شکنجه و جاسوسی های بی امان دولت این کشور نمی تواند ادعا کند اساس متمدنی دارد و آنها که به دیگران حمله نمی کنند، شکنجه گر نیستند یا جاسوسی نمی کنند دولت های وحشی و سهمگینی هستند. ولی این سبک نگاه تا اندازه ای هم خوشبینانه است و نظر به عمل کردی که در تمام این هفت دهه از غرب دیده ایم نمی توان چندان حساب عقلانی ای روی آنها باز نمود.
اتحادیهی اروپا به طور عام و فرانسه و آلمان و انگلیس که در نشست های ژنو حضور داشتند به طور خاص پس از پیروزی این گفتگوها هر تلاشی که میتوانستند برای مخالفت با مفاد آن صورت دادند. در نخستین قدم تحریمها را افزایش دادند و گفتند اینها تحریم های جدید نیست بلکه تحریم هایی است که قبلا تصویب شده بود ولی دادگاهها به خاطر قانونی نبودن جلوی اعمال آنها را گرفته بودند در حالی که آن مشکل قانونی امروز حل شده است. برخی چهره های سیاسی در داخل بدنهی سیاسی دولت آمریکا خواهان حمله بلکه حملهی هسته ای به خاک ایران هستند.
لابی صهیونیسم شب و روز تلاش میکند توافقات غرب با ایران را از بین ببرد و بلکه حتی آنها را به جنگ با ایران فرابخواند و مجبور کند. فراموش نمی کنیم اوباما در گفت و گو با لولا رییس جمهور برزیل پیش نهاد کرد ایرانمی تواند اورانیومها را برای غنی سازی بیست درصدی از خاکش خارج کند و پس از نشست سه جانبهی ایران، ترکیه و برزیل در سال 2011 اوباما بلافاصله این نشست را نادیده گرفت و قولی را که قدیم داده بود پس گرفت. همهی اینها نشان میدهد تلاش غرب عاطف به تغییر حکومت های آزاده در منطقه است و مسایل هسته ای بهانه ای بیش نیست.
چه چیزی باعث شد غرب بر سر میز مذاکره بنشیند درحالی که هرگز در فضای واقع چنین کاری را نمی کند و از سوی دیگر اسراییل تمام تلاشش را برای جلوگیری از این اتفاق انجام داد؟ این نشستها میتواند بر اتفاقات بسیاری در دنیا اثرگذار باشد و حضور آمریکا در این نشستها کمی متفاوت با عمل کرد و خواسته های همیشگی این کشور جلوه میکند. این گونه نیست؟
شکسپیر: من هم مثل شما تصور نمی کنم غرب با صداقت در پی آشتی و حل مشکل تحریمها باشد. آمریکا قلدری است متکبر که میخواهد تمام دولتها آن گونه که وی میخواد عمل کنند ولی تحریمها در ایران هرگز ختم به این اتفاق نمی شود. آمریکاییها این قدر احمق هستند که نمی فهمند پنجاه سال است تحریمها روی شانه های کوبا سنگینی میکنند ولی هیچ اثری نگذاشته است.
حسن نیت غرب فقط وقتی قابل استناد و ادعاست که
الف) با بمب هسته ای داشتن دولت اسراییل مخالفت کنند
ب) اسراییل را تحریم کنند
پ) زیردریایی های دلفین اسراییل که موشک های هسته ای دارند را از بین ببرند
نتانیاهو یک راست گرای صهیونیست تمام عیار است و مردم دنیا کم کم دارند میپذیرند موجودیت اسراییل اساسا به ترتیبی است که کشورگشا و زیاده خواه است و همان رفتاری را با فلسطینیان میکند که هیتلر با اعراب و رنگین پوستان و اسلاوها میکرد. مردم غرب هم چندان با دولت اسراییل هم سو نیستند. مشکل این جاست که صهیونیست های بسیاری در دولتها و رسانه های غربی وجود دارند. ولی با تمام اینها خواسته های شان به هر حال غیرممکن است.
وقتی آمریکا اعلام میکند که هسته ای اصلی تحریمها چنان که در قدیم بود بر جای خواهد ماند و هیچ تغییری نمی کند نشان میدهد غرب با چه صداقتی بر سر میز مذاکره نشستهاست و چه میزان در عملی کردن توافق هایی که با ایران داشتهاست حسن نیت دارد. به نظر من مادام که گروه بندی به همین ترتیب که هست برجاست نمی توان امید مثبتی را در ذهن پروراند مگر این که یکی از گروه 5+1 از دیگران فاصله بگیرد و سعی کند بر اساس عقلانیت خودش در فضای مذاکرات هسته ای با ایران مواجهه کند. در عین حال فرصت خوبی است برای این که چین و روسیه هم خودی نشان بدهند و استحکام رای بیش تری از آنها شاهد باشیم. تحریمها به هر حال هیچ وقت نمی تواند ایران را به زانو درآورد، هم چنان که در تمام این پنج دهه بر کوبا هیچ تاثیری نداشته است.
در واقع این غرب بود که به نشست های ژنو محتاج بود و احساس ضرورت میکرد که بر سر این میز بنشیند چون پس از غوغای جهانی که بر سر حمله به سوریه شکل گرفت آمریکاییها متوجه شدند مردم دنیا چندان با اید های آنها همسو نیستند. دولت فرانسه هم تا همین میزان تحت تاثیر صهیونیست هاست ولی مردم فرانسه آگاه ترند و هیچ بعید نیست دولت شان را به خاطر همین تصمیمات غیرعقلانی سرنگون کنند. اگر این اتفاق بیفتد سیاست خارجی تغییر میکند و همین ماهیت دروغین آن را نشان میدهد که در دست یک مشت قلدر مزور است.
دولت های آمریکا و اسراییل هم ارتباطات سیاسی شان با همین دولت های وحشی و تمامیت خواه در ارتباطند و میخواهند تا جایی که ممکن است این ارتباطات و کسانی که طرف ارتباط شان هستند در موقعیت های دولتی در این کشورها حفظ شوند چون معلوم نیست کسانی که بعد از این دولت های دست نشانده بر مسند قدرت مینشینند تا این میازن منافع آمریکا را از خود دانسته و شب و روز در پی تامین آن باشند.
آنهاباید با تقویت قدرت نظامی به صورت غیرطبیعی بر جا بمانند تا زمانی که آمریکا جایگزین بهتری برایشان پیدا کند. هزاران موشک ضد تانک که میبینیم به سوی خاک عربستان سعودی روانه میشود به همین دلیل معامله شده است. ولی اینها در واقع به نفع خود آمریکا هم نیست و به این دلیل است که میگویم آمریکا به منافع طولانی مدت خودش فکر نمی کند. انتظار حسن نیت داشتن از آمریکا به هر حال کار درستی نیست.
حزب حاکم بر دولت این کشور چگونه تاثیری از این نشستها میپذیرد؟ مردم و احزاب کشور آمریکا مثل سایر موجودیت های سیاسی در سایر کشورهای دنیا ساکت ننشستند و حرف سیاسی خود را از تریبون های مربوطه زدند به نظر شما آرای این گروها چه تاثیری بر زندگی سیاسی در آمریکا میگذارد و چگونه عمل کردی را از این به بعد در این کشور شاهد خواهیم بود؟
شکسپیر: بی تردید محبوبیت رییس جمهور فعلی روز به روز کاهش خواهد یافت و جمهوری خواهان از این وضعیت استفاده خواهند کرد. ولی باید دانست دموکراتها و جمهوری خواه به یک اندازه و عینا مثل سیاست مداران صهیونیست جنگ طلبان قلدری هستند که هیچ کدام هرگز حسن نیتی نداشته و ندارند. در عین حال این را در نظر داشته باشید که دولت آمریکا برای حفظ فاصله بین طبقات درکشورهای در حال توسعه دست در دست دولت فرانسه در آفریقای مرکزی هم درگیر است و شورای امنیت سازمان ملل به فرانسه اجازه دادهاست دوباره در قالب یک موجودیت استعماری وارد عمل سیاسی جهانی شود. دول دنیا باید سیاست ملی تری داشته باشند چون استعمار کهنه همیشه مایل است به منطق حاکم بر ارتباط بین کشورها بازگردد و ضمن سازش با استعمار جدید حکومت کند.