شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۹ شهريور ۱۳۹۲ - ۰۶:۳۰

این جوجه‌کمونیست‌ها ...

انقلاب که پیروز شد، همه خوشحال بودند و او نگران. می‌اندیشید که چگونه این بار را به مقصد برساند. چنین بود که وقتی همه در اندیشه تقسیم غنائم بودند، خانه طالقانی خیمه دلسوختگان شد و خودش، پناه هر کس که به او نیاز داشت؛ حتی اگر زندانبانش بود. استوار ساقی را در خانه‌اش پناه داد که دست انقلابی‌های تندرو به او نرسد و همو که روزی زندانبانش بود، در شب‌های اسفند 57، در خانه زندانی سابقش آسوده می‌خوابید.
کد خبر : ۱۳۲۳۲۱
صراط:  چنان با همگان مهربان بود که کسی از عتابش نمی‌رنجید و پیوند مهر از او نمی‌گسست. وقتی در خطبه نماز عید فطر گفت: «این جوجه‌کمونیست‌ها ... خیال می‌کنند قیم همه مردم هستند»، مخاطبان این عتاب درشت، پس از ارتحال او اعلامیه دادند و گفتند: «آقا ما را جوجه خطاب می‌کرد. ما نیز به دل می‌گرفتیم؛ اما وقتی در سردسیر بی‌پناهی و استیصال گرفتار می‌آمدیم، آقا بود که بال‌هایش را می‌گسترد و جوجه‌هایش را مثل جان به خود می‌خواند.»

می‌گفت: «ما نیامده‌ایم که از اسلام فقط حکم اعدامش را اجرا کنیم.» او که خود یک لحظه (آری، یک لحظه) از اندیشه مبارزه با شاه فارغ نبود، سهم هیچ‌کس را در این مبارزه نفس‌گیر فراموش نکرد. می‌گفت: «من به فداکاری این جوان‌های چپ‌گرا که جان داده‌اند، احترام می‌گزارم. من به‌شخصه به این جور مردم فداکار و مقاوم که کشته دادند و 25 سال و 30 سال در زندان بوده‌اند، از جهت انسانیت، نه از جهت مکتب و وابستگی به مکتبی خاص احترام می‌گزارم ... کمونیست‌ها در این مبازره سهم داشته‌اند و شکی در آن نیست. ما با آنها اختلاف ایدئولوژیکی داریم، نه اختلاف در مبارزه.» می‌گفت: «انقلاب از همه مردم شروع شده است و برای همه مردم است و لذا هیچ گروهی یا حزبی حق ندارد برای خود حق بیشتری قائل شود و انقلاب را در انحصار خود درآورد.»

می‌گفت: «اینقدر که دشمن را بزرگ می‌کنند، بزرگ نیست. ما نباید همه فکر و ذهنمان را متوجه آن کنیم. ما باید خودمان را بسازیم. ما باید پیش از اینکه به دشمن توجه کنیم، خودمان را بسازیم ... بیش از آنکه استعمار بر سر ما بزند، ما به سر همدیگر زدیم و خودمان را ذلیل کردیم.»

می‌گفت: «همه این مبارزات و زحمات برای این بود که همه چیز قانونمند شود.»

می‌گفت: «من معتقدم در این مجلس (خبرگان) همه گروه‌ها باید راه پیدا کنند. ما تابع قرآنیم: فبشر عباد الذین یستعمون القول ... در مجلس ما باید مخالفین هم بیایند؛ اگر نیایند ما باید دعوتشان کنیم تا حرفشان گفته شود ... وگرنه پنجاه شصت نفر که هم‌لباس و همفکر باشیم و در یک‌جا جمع شویم، معلوم است که همه یک رای داریم.»

می‌گفت: «آن وقت‌ها که من در شمیران جلسات تفسیر قرآن داشتم، جلال (آل‌ احمد) به آنجا می‌آمد. یک روز به جلال گفتم: این وضعی که برای تو پیش آمده که به مکاتب دیگر روی آوردی، نتیجه فشاری است که خانواده بر شما وارد می‌کرد. مثلا او را به شاه عبدالعظیم می‌بردند تا دعای کمیل بخواند. پدر ایشان از پیش‌نمازهای خوش‌بیان و متعبد و اهل دعا بود اما تعبدش خشک بود.»

احمد صدر حاج سید جوادی وزیر کشور و دادگستری دولت موقت، می‌گوید: «بعد از انقلاب، در حالی که در دولت بسیار کار داشتم، روزی طالقانی مرا احضار کرد و گفت: "در اطراف منزل ما یک دکان مشروب‌فروشی بود که مردم در روزهای اوج‌گیری انقلاب، حمله کردند و همه وسایلش را از بین بردند. شاید آن بیچاره نمی‌دانسته که این کار حرام است و یا برای اداره زندگی مجبور بوده که این کار را بکند. گذشته از این، تنها مشروبات دکان قابل امحا بوده و کسی شرعا حق نداشته است سایر وسایل را از بین ببرد. الان صاحب آن مغازه از زندگی ساقط شده است. او را پیدا کنید و کمکش دهید تا دوباره روی پای خود بایستد." باور کنید که من تا چند روز در آن منطقه می‌گشتم تا صاحب آن مشروب‌فروشی را پیدا و دستور طالقانی را اجرا کنم.»

آیت‌الله مهدوی کنی می‌گوید: «(در زندان) هیچ‌گاه ندیدم تند و عصبانی بشود. هرگز نشنیدم که از کسی غیبت کند و همه مسائل را با حسن نیت تحلیل می‌کرد. نمازهایش را چنانکه مستحب است با فاصله می‌خواند و شبی را ندیدم که نماز شبش ترک شود. رفتارش از عظمت روح او خبر می‌داد و نسبت به ما امتیاز داشت.»

منبع نقل قول‌ها: محمد اسفندیاری، پیک آفتاب، پژوهشی در کارنامه زندگی و فکری آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، صحیفه خرد، 1383
  منبع: دین انلاین
نظرات بینندگان
علي
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۱ - ۱۹ شهريور ۱۳۹۲
۲
۰
خدايش رحمت كنند
اگر مي بود خيلي چيزها اينجوري كه الان هست نبود