خاطرات شهدا

پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
برچسب ها - خاطرات شهدا
خاطرات شهدا؛
حمید کتابی را برداشت و از فروشنده پرسید: شما این کتاب را خوانده اید؟ می دانید موضوعش چیست؟
کد خبر: ۶۱۴۰۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۸

خاطرات شهدا؛
اگر یه روزی برم سرکار یا دانشگاه، خسته باشم، حوصله نداشته باشم، غذا درست نکرده باشم، خونه شلوغ باشه شما ناراحت نمیشی؟!
کد خبر: ۶۱۳۰۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۰

حسین یک انقلابی پای کار و فعال جهادی بود. خواهر شهید از روز‌های فعالیت برادرش در امور انقلابی و جهادی می‌گوید: «حسین قبل از انقلاب هم در مجالس و محافل مذهبی شرکت می‌کرد.
کد خبر: ۶۱۲۸۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۹

هرچه گفتیم نمی شود، دیشب چند تا از بچه ها رفتند روی مین و شهید شدند، جواب می داد: من گوشم به این حرف ها بدهکار نیست. با من از این حرف ها نزنین.
کد خبر: ۶۱۱۲۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۵

دیدم ساکت و آرام همین طور که به آسمان نگاه می کند، اشک می‌ریزد. تعجب کردم.
کد خبر: ۶۰۸۰۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۹

برف و باران که می آمد، پلاستیک میگذاشت تو کفشش. اتفاقا خیلی هم آدیداس دوست داشت. فوتبالیست هم بود.
کد خبر: ۶۰۳۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷

من بهش اعتراض می کردم که « برای چی این عصاهای آهنی رو می بوسی! خوب برو ضریح آقا رو ببوس!»
کد خبر: ۶۰۳۸۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۶

فردایش استخاره گرفتم، این آیه آمد: «ازدواج و تقوا را پیشه کنید تا رستگار شوید». جواب مثبت دادم و با یک کلام‌الله مجید و یک جلد نهج‌البلاغه توسط آیت‌الله جوادی‌آملی به عقدش درآمدم.
کد خبر: ۵۱۰۵۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۴