از حوالی ساعت 10 صبح میدان فتح شاهد حضور مردمی بود که آمده بودند درخت بکارند. زنان با بچههای کوچک، پیرمردهای اهل پارک رفتن و دانشآموزان دختر و پسری که کل میدان را روی سرشان گذاشته بودند...
زمین از باران شب گذشته خیس بود و از آسمان ابری گهگاه قطراتی نرم بر زمین میچکید. در این هوای بهاری با رسیدن رامبد جوان، اشکان خطیبی، بهنام احمدپور مدیر رادیو جوان، سعيد معدنكن مدير گروه جوان و انديشه، حمیدرضا افتخاری مدیر گروه جوان و ورزش و دیگر رادیوییها، برنامه حالت رسمیتری به خود میگیرد.
برخی از جمعیت مقابل استودیو پخش زنده شبکه رادیویی جوان مینشینند و دیگران در غرفهای حاضر میشوند که مدیران شهرداری در آن از درختکاری و اقداماتی در زمینه آن سخن میگویند.
فرع نهال هم داریم؟!
در استودیو پخش حسن اسماعیلپور با جوان و خطیبی گفتگو میکند که جوان میپرسد: چرا میگویند اصله نهال؟ مگر فرع نهال هم داریم!؟
صدای اسماعیل پور رادیویی است و بازار کل کل را داغ میکند وقتی جوان میگوید: رادیوییها فقط صدا دارن! اسماعیل پور نیز پاسخ میدهد: بله شما تلویزیونیها هم صدا و تصویر را با هم دارید.
البته که جوان هم کم نمیآورد: من هم رادیوییام، هم تلویزیونی، هم سینمایی، هم تئاتری، هم روزنامهای. رادیو جوان هم که به نام من است!
میدان فتح در نزدیکی فرودگاه مهرآباد واقع است و گهگاه گذر یک هواپیما برای فرود در فرودگاه حواسها را پرت میکند.
در خانه حیاطدار به دنیا آمدهام
ادامه حرفهای جوان درباره درخت از این قرار است: روز درختکاریتان مبارک. من در خانهای که حیاط داشت به دنیا آمدهام و در خانهای که حیاط دارد از دنیا خواهم رفت.
خطیبی واکنش نشان میدهد: خدا نکند! جوان ادامه میدهد: اشکان این اتفاق برای همه میافتد. من تا 20 سالگی در خانه حیاط دار بودم. نهال هم زیاد کاشتهام.
خطیبی هم درباره درخت میگوید: من در آپارتمان به دنیا آمدهام. اما چند درخت سیب هم کاشتهام و در آپارتمان خواهم مرد.
این بار نوبت جوان میرسد: نه من نمیگذارم. میآورمت خانه خودمان.
زمان اهدای سیمرغ سر صحنه بودم
او در پاسخ به مجری برنامه که میپرسد چرا در اختتامیه جشنواره فیلم فجر برای دریافت سیمرغ حاضر نشده است، توضیح میدهد: داشتم تئاتر بازی میکردم. خطیبی در تکمله میگوید: ما برای اعتلای فرهنگ در صحنهها تلف میشویم. من هم این شبها در نمایش "خدای کشتار" بازی میکنم و در این نمایش خیلی با تلفن حرف میزنم!
نگاهی میاندازم به گوشه و کنار محوطه و نوشتههایی توجهم را جلب میکند که با موضوع درخت اینجا و آنجا دیده میشوند: شکستن شاخه درختان در نظر من همچون شکستن بال فرشتگان است. حضرت رسول (ص) یا نهال کوچک امروز، درخت سبز فردا است در نگهداری آن کوشا باشیم.
دانش آموزان از صدای حرفهای جوان و خطیبی به این سمت میدان کشیده شدهاند و بساط عکسهای یادگاری داغ شده است. پسربچههای شیطان همدیگر را هل میدهند و توی سرو کله هم میزنند.
بازیگر فیلم سینمایی "قاعده تصادف" درباره حس و حالش از حضور در میان این جمع میگوید: اینجا شلوغ است اما نه آنقدر که انتظار داشتم. امیدوارم دوستان کمتر در ترافیک بمانند.
تقاضای درخت از شماره ناشناس
خطاب به مخاطبانی که به صورت زنده برنامه را میشنوند، ادامه میدهد: شما هم بیایید درخت بکارید. مردم میتوانند با شماره ... 133، نه 134، 135 بود؟ جوان پاسخ میدهد: اینکه شماره اورژانس است! خطیبی ادامه میدهد: از 133 شروع کنید به گرفتن تا ظهر به شماره مدنظر میرسید و میتوانید تقاضای درخت کنید.
گوینده استودیو پخش از جوان میپرسد درختکاری را شروع کردهاند یا خیر و او توضیح میدهد: بیلها را قبلا زدهاند. ما فقط میکاریم! گوینده ادامه میدهد: بعد از کاشت باید دوباره بیل بزنید دیگر و جوان حاضر جواب میگوید: نه به ما ربطی ندارد. ما فقط مسئول کاشتیم!
آن طرف احمدپور مبارکه مدیر رادیو جوان درباره جشن رویش حرف میزند: امیدوارم سال آینده این کار دسته جمعی بزرگ، باشکوه تر برگزار شود. شاید بلندپروازانه باشد اما امیدوارم بتوانیم رقم 53 میلیون نهالی که امروز در کشور کاشته میشود را سال آینده به 100 میلیون برسانیم.
سرانجام موعد کاشت درختها میرسد و همه به سمت چالههایی که ویژه این کار از قبل کنده شده است، راه میافتند. نزدیک یکی از نهالها هستند که خطیبی شماره مدنظر یادش میآید و از گزارشگری که همراه جمعیت میآید میخواهد شماره 137 را برای اطلاع مردم روی آنتن اعلام کند.
بیل را بده!
جوان نیز خطاب به یکی از باغبانانی که جمع را راهنمایی میکنند میگوید: بیل را بده!
بعد از این جمعیت بیشتری در میدان فتح جمع میشوند و مدام عکس است که گرفته میشود و امضا است که بر روی این کاغذ و آن کاغذ به ثبت میرسد.
شاید یکی از جذابترین عکسها وقتی گرفته میشود که جوان و خطیبی دوان دوان در کادر میایستند تا این بار با ششمین هواپیمایی که به سمت فرودگاه فرود میآید عکس بگیرند و نهالها میمانند در تلاش درخت شدن.
حاشیهها:
* امروز قرار بود نشست خبری رادیو ایران برگزار شود که در دقیقه نود لغو شد. شنیده میشود دلیل این لغو برای جذب خبرنگاران و حضور آنها در مراسم رادیو جوان بوده است.
* بازار عکاسی از حاضران در مراسم، زمان کاشتن درختها داغ داغ بود و نکته جالب آنکه بنر شبکه جوان در تمامی عکسها ثبت خواهد شد. چون فردی مامور شده بود و همراه با جمعیت بنر را نیز با خود جابجا میکرد!