اما از لحاظ پرداختن به محور زنان و مسائل خانوادگی نیز میتوان جشنواره امسال را جشنوارهای پربار دانست. در این جشنواره، شخصیتهای سینمایی دیگر دختر و پسرهای تنها و جوانی نیستند که در خلأ زندگی کنند و عاشق یکدیگر شوند یا از زندان آزاد شوند و به سمت سرنوشت نامعلوم خود قدم بردارند. کودکان نیز سهم عمدهای از فیلمهای جشنواره امسال را به خود اختصاص داده بودند و در چندین فیلم سینمایی مانند دهلیز، کلاس هنرپیشگی، عملیات مهدکودک، تنهای تنهای تنها، حوض نقاشی، زیباتر از زندگی، فرزند چهارم و هیس دخترها فریاد نمیزنند و … بازنمایی مناسبی از مفهوم کودک و خانواده دیده میشد.
به عنوان مثال در فیلم هیس دخترها فریاد نمیزنند، ساخته پوران درخشنده که به موضوع تجاوز به دختران کودکان پرداخته است و از لحاظ آگاهیبخشی به جامعه فیلم مثبتی محسوب میشود بیانیههایی از زبان نقش اول فیلم که یک خانم وکیل است شنیده میشود با این مضامین که در سرزمین ما دختران طوری تربیت میشوند که همواره شخصیتی ساکت و غیر معترض داشته باشند و جامعه نیز به دلیل عرفهای غلط و به بهانه حفظ آبرو بر تجاوزهایی که بر جسم و روح دختران میرود چشم فرو میبندد. پرسش این است که چنین مضمونی را آیا به سرعت و صراحت میتوان متهم به فمینیسم نمود؟ انصاف حکم میکند که به دلیل ضدیت با مکاتب و ایسمهای منحرف غربی چشم بر واقعیتها و مشکلات فرهنگی و اجتماعی خود نبندیم.
البته در فیلمی مانند قاعده تصادف که دختری را به تصویر میکشد که به دلیل مخالفتهای پدر از رفتن به خارج از کشور به همراه گروه تئاتری که نقش اول آن را برعهده دارد باز میماند ردپایی از انگارههای فمینیستی دیده میشود. به عنوان مثال انکار ولایت پدر و اختلاط دختر و پسر و نمایش دخترهایی که پسرگونه رفتار میکنند و آنقدر در جنس مخالف ذوب شدهاند که دیگر جنسیت از بین رفته است فیلمی فمینیستی است. چنین محتوایی در فیلم دربند نیز دیده میشود اما با این تفاوت که در این فیلم دختری که چنین روابط و رفتارهایی دارد شخصیت منفی داستان است و شخصیت و رفتارهای او مورد ستایش قرار نمیگیرد.
در بسیاری دیگر از فیلمهای جشنواره شاهد نقشهای پر رنگ زنانه هستیم و حتی میتوان ادعا نمود در بسیاری از فیلمها قهرمان اصلی قصه را زنان تشکیل میدادند. گهوارهای برای مادر که میتوان آن را نسخهای زنانه از فیلم طلا و مس دانست، روایت دختر طلبهای است که در خارج از کشور تحصیل کرده است و بر سر یک دوراهی اخلاقی میان بازگشت به خارج از کشور و نگهداری از مادر سالمندش قرار میگیرد. دهلیز، تکاپوهای زنی است که نه تنها باید نقش مادری خود را ایفا کند بلکه باید جای خالی پدری که در زندان افتاده را نیز پر کند و همچنین وفادارانه برای آزادی همسر دربندش که در معرض قصاص قرار دارد بکوشد. فرزند چهارم، ساخته وحید موسائیان با بازی مهتاب کرامتی در نقش اول به عنوان یک بازیگر ایرانی که جهت اقدامات انساندوستانه به همراه هلال احمر به کشور قحطیزده و جنگزده سومالی میرود، فیلم سربه مهر با بازی لیلا حاتمی که دختری است کم اعتماد به نفس که تصمیم گرفته است نمازخوان شود.
و فیلم گامهای شیدایی نیز روایتگر یک زن سرباز آمریکایی است که در عراق تحت تأثیر آشنایی با شیعیان و مواجهه با جنایتهای آمریکا دچار تحولات روحی میشود و فیلم حوض نقاشی با بازی نگار جواهریان در نقش مادری که دچار عقبماندگی ذهنی و جسمی است و همچنین فیلم بشارتی به یک شهروند هزاره سوم که در آن هنگامه قاضیانی به عنوان یک متخصص الهیات در پی کشف و هدایت یک گروه شیطانپرستی در یک دبیرستان دخترانه است از جمله فیلمهایی هستند که مضامینی با محوریت زن و زنانگی دارند.
اگرچه هرگونه تأکید و در محوریت قرار دادن زن و زنانگی در روایت به معنای غلبه نگرش فمینیستی نیست اما برخی جشنواره سی و یکم را متهم به چرخش به سمت انگارههای فمینیستی نمودند. اما به صرف اینکه در بسیاری از فیلمهای این دوره از جشنواره، شاهد حضور قهرمانهایی از جنس زن و یا مضامینی با محوریت زنان هستیم نمیتوان از برچسب فمینیسم بر این فیلمها استفاده کرد.
فمینیسم، تعاریف و مقدمات و مؤخرات خاص خود را دارد و البته انکار نیز نمیتوان نمود که به هرحال جنس مؤنث به دلایل متعدد تاریخی و فرهنگی متحمل محدودیتها و تضییع حقوقهایی گردیده است که شرع و انسانیت اقتضا می کند که در راستای رفع آنها گام برداشته شود.
گذاشتیمش تو دیگ پلوشد!!!
راستی صراط! انتظار داشتم محکوم کنی! چه عجب یک بار!از زنان پرس خبر زدی!
صراط عزیز ، دعا ودرود نثار قلمی که درباره حق بنویسد.