به گزارش صراط، امیرحسین رستمی
بازیگر "دختران حوا" که کار خود در عرصه بازیگری را با نقشی منفی در فیلم
سینمایی "رئیس" به کارگردانی مسعود کیمیایی آغاز کرده، درباره حضور در یک
نقش منفی دیگر این بار در تلویزیون اظهار کرد: جالب اینکه دومین کارم "خاک
آشنا" نیز که برای بهمن فرمان آرا بازی کردم منفی بودم. اما با ورود به
تلویزیون فضای کارم تغییر کرد و آثاری که در آنها دیده شدم، طنز بود.
وی افزود: در واقع کارم را در تلویزیون با "مرد هزار چهره" آغاز کردم و بعد از آن در "شمس المعماره" با شکور ظاهر شدم. بعد از آن توقف کردم و نقشی جدی در "وضعیت سفید" ساخته حمید نعمت الله داشتم. "نون و ریحون" و "سه پنج دو" نیز آثاری بودند که در ادامه با حسین سهیلیزاده در آنها همکاری داشتم.
این بازیگر با اشاره به بازی در فیلم سینمایی "سورپرایز" که امکان حضور در جشنواره امسال را نیافته است در اینباره توضیح داد: فیلمهای با موضوع خیانت امسال در جشنواره فجر پذیرفته نشدند. در حالی که کار ما یک ملودرام روانشناسانه بود که تمی از خیانت داشت. اما در جمع بندی نهایی دارای پیامهای مثبتی بود و بیس علمی داشت.
رستمی با بیان اینکه برای ماه رمضان حضور در یک سریال به او پیشنهاد شده بود، یادآور شد: همزمان برای حضور در سریال "دختران حوا" ساخته سهیلیزاده نیز دعوت شده بودم. او وقتی اشتیاق مرا دید اعلام کرد بار درام قصه بر دوش شخصیتی است که ایفای آن را به من میسپرد.
وی در پاسخ به اینکه آیا در "دختران حوا" با فیلمنامه کامل، کار را شروع کردید و شخصیت شما کاملا شکل گرفته بود یا خیر، تصریح کرد: ما یک طرح کلی داشتیم که جزئیات در آن مشخص نشده بود. مثلا من نمیدانستم قرار است از نقطه آ به چه نقطهای بروم. در قصه اولیه قرار بود من با عشق اولم روبرو شوم که در قصه آن را به همسر دوم تبدیل کردند تا مثلث عشقی ایجاد نشود. من حتی نمیدانستم قرار است با کدام همسر به خارج از کشور بروم!
بازیگر نقش دکتر سامان در سریال "دختران حوا" اظهار کرد: من اولین نفری بودم که با این پروژه قرارداد بستم. جالب است برایتان بگویم بار اول سهیلی زاده به من گفت نقشی برایم در ذهن دارد و از من خواست فیلمنامه را بخوانم و من هم نقش مدنظرم را به او بگویم. نقشی که من انتخاب کردم دقیقا همانی بود که سهیلی زاده برایم در نظر گرفته بود.
وی ادامه داد: البته من این شرط را داشتم که نقش منفی بازی نمیکنم که منفی هم تمام شود. از تکرار نقشها هم بدم میآید. کسی که در بازیگری مدام یک نقش را بازی میکند و همان را ادامه میدهد، به بازیگری مثل کارمندی نگاه میکند. در حالی که هنر مقولهای است که بر اساس غافلگیری شکل میگیرد. تعداد نقشهای مشابه شکور که بعد از "شمس العماره" بازی در آنها را رد کردم، از دستم در رفته است. تعداد زیادی فیلم سینمایی برای نقشهای مشابه نیز به من پیشنهاد شد.
رستمی با بیان اینکه از ابتدا تکلیف نقش او و یکتا ناصر تا انتهای سریال مشخص نشده بوده، تأکید کرد: کار ما دو نفر خیلی سخت بود. چون تکلیفمان را شش دانگ نمیدانستیم. خود من خبر نداشتم قرار است با همسر اولم باشم یا دومی. خط قصه هم تغییر پیدا میکند. مثلا میانههای کار میفهمیدم من محصول بهزیستی بودم. خب این اتفاقات به درام قصه صدمه میزند. در حالی که ما میتوانیم قصهمان را بگوییم و بگذاریم مخاطب خودش نتیجه بگیرد کار چه کسی درست است و چه کسی نادرست.
این بازیگر تصریح کرد: به این شکل مخاطب به شخصیت من با چشم منفی نگاه میکند. سامان در دوران دانشجویی عاشق کسی است که در قصه زن دومش معرفی میشود. آنها عشق و حق یکدیگر بودند اما پدر دختر نمیگذارد به یکدیگر برسند و او را به کانادا میبرد. بعدها این خانم بر اساس یک اتفاق برمیگردد و میخواهد عشق خود را پس بگیرد اما از یک طرف پدرش نیز ممکن است آن طرف به زندان برود و به پول نیاز دارد و او باید بین عشق و پدرش یکی را انتخاب کند.
وی با اشاره به اینکه نویسندهها چیزی در یکی از قسمتهای قصه میکارند تا در قسمتهایی بعدی آن را برداشت کنند، گفت: اما وقتی کاشت حذف میشود، قطعا برداشتی نیز نخواهیم داشت و فرمولها از بین میرود. مثلا چرا سامان همسری انتخاب کرده که مثل عشق دوران جوانیاش چشمان رنگی دارد؟ چرا سراغ فرد متفاوتی نرفته؟ این نشان میدهد او هنوز به عشق اولش پایبند و دنبال کسی بوده که همان خصوصیات فیزیکی را داشته باشد.
رستمی خاطرنشان کرد: با حذفیات بیننده گمراه میشود. مثلا نمیفهمد مشکل سامان با دکتر که ایرج راد نقش آن را بازی میکند چیست؟ مشکل دقیقا این است که سامان محصول پرورشگاه است. در قصه میبینیم که او نه پدر دارد نه مادر. دکتر این را نمیپذیرد و تحقیرش میکند. در حالی که خود سامان معتقد است وقتی نه پدر پولداری داشته، نه خانوادهای، اینکه درس خوانده و دانشگاه قبول شده ارزشمند است. از طرفی دکتر هم فرصتی ایجاد کرده که در بیمارستان او زودتر رشد کند اما این موضوع دلیل نمیشود که کسی را تحقیر کنیم.
وی با انتقاد از حذفیاتی که بر متن و بعدها قسمتهای ساخته شده اعمال شد، تصریح کرد: ابتدا قرار بود سریال ۴۵ قسمت باشد اما بعد به ۳۴ قسمت تبدیل شد. با این حال زمان پخش ما نیز مدام به تعویق افتاد. در پخش هم که چهار قسمت از کار را حذف کردند.
رستمی در پایان، تیتراژ ابتدایی و انتهایی "دختران حوا" را چکیدهای از زندگی دکتر سامان معرفی کرد.
وی افزود: در واقع کارم را در تلویزیون با "مرد هزار چهره" آغاز کردم و بعد از آن در "شمس المعماره" با شکور ظاهر شدم. بعد از آن توقف کردم و نقشی جدی در "وضعیت سفید" ساخته حمید نعمت الله داشتم. "نون و ریحون" و "سه پنج دو" نیز آثاری بودند که در ادامه با حسین سهیلیزاده در آنها همکاری داشتم.
این بازیگر با اشاره به بازی در فیلم سینمایی "سورپرایز" که امکان حضور در جشنواره امسال را نیافته است در اینباره توضیح داد: فیلمهای با موضوع خیانت امسال در جشنواره فجر پذیرفته نشدند. در حالی که کار ما یک ملودرام روانشناسانه بود که تمی از خیانت داشت. اما در جمع بندی نهایی دارای پیامهای مثبتی بود و بیس علمی داشت.
رستمی با بیان اینکه برای ماه رمضان حضور در یک سریال به او پیشنهاد شده بود، یادآور شد: همزمان برای حضور در سریال "دختران حوا" ساخته سهیلیزاده نیز دعوت شده بودم. او وقتی اشتیاق مرا دید اعلام کرد بار درام قصه بر دوش شخصیتی است که ایفای آن را به من میسپرد.
وی در پاسخ به اینکه آیا در "دختران حوا" با فیلمنامه کامل، کار را شروع کردید و شخصیت شما کاملا شکل گرفته بود یا خیر، تصریح کرد: ما یک طرح کلی داشتیم که جزئیات در آن مشخص نشده بود. مثلا من نمیدانستم قرار است از نقطه آ به چه نقطهای بروم. در قصه اولیه قرار بود من با عشق اولم روبرو شوم که در قصه آن را به همسر دوم تبدیل کردند تا مثلث عشقی ایجاد نشود. من حتی نمیدانستم قرار است با کدام همسر به خارج از کشور بروم!
بازیگر نقش دکتر سامان در سریال "دختران حوا" اظهار کرد: من اولین نفری بودم که با این پروژه قرارداد بستم. جالب است برایتان بگویم بار اول سهیلی زاده به من گفت نقشی برایم در ذهن دارد و از من خواست فیلمنامه را بخوانم و من هم نقش مدنظرم را به او بگویم. نقشی که من انتخاب کردم دقیقا همانی بود که سهیلی زاده برایم در نظر گرفته بود.
وی ادامه داد: البته من این شرط را داشتم که نقش منفی بازی نمیکنم که منفی هم تمام شود. از تکرار نقشها هم بدم میآید. کسی که در بازیگری مدام یک نقش را بازی میکند و همان را ادامه میدهد، به بازیگری مثل کارمندی نگاه میکند. در حالی که هنر مقولهای است که بر اساس غافلگیری شکل میگیرد. تعداد نقشهای مشابه شکور که بعد از "شمس العماره" بازی در آنها را رد کردم، از دستم در رفته است. تعداد زیادی فیلم سینمایی برای نقشهای مشابه نیز به من پیشنهاد شد.
رستمی با بیان اینکه از ابتدا تکلیف نقش او و یکتا ناصر تا انتهای سریال مشخص نشده بوده، تأکید کرد: کار ما دو نفر خیلی سخت بود. چون تکلیفمان را شش دانگ نمیدانستیم. خود من خبر نداشتم قرار است با همسر اولم باشم یا دومی. خط قصه هم تغییر پیدا میکند. مثلا میانههای کار میفهمیدم من محصول بهزیستی بودم. خب این اتفاقات به درام قصه صدمه میزند. در حالی که ما میتوانیم قصهمان را بگوییم و بگذاریم مخاطب خودش نتیجه بگیرد کار چه کسی درست است و چه کسی نادرست.
این بازیگر تصریح کرد: به این شکل مخاطب به شخصیت من با چشم منفی نگاه میکند. سامان در دوران دانشجویی عاشق کسی است که در قصه زن دومش معرفی میشود. آنها عشق و حق یکدیگر بودند اما پدر دختر نمیگذارد به یکدیگر برسند و او را به کانادا میبرد. بعدها این خانم بر اساس یک اتفاق برمیگردد و میخواهد عشق خود را پس بگیرد اما از یک طرف پدرش نیز ممکن است آن طرف به زندان برود و به پول نیاز دارد و او باید بین عشق و پدرش یکی را انتخاب کند.
وی با اشاره به اینکه نویسندهها چیزی در یکی از قسمتهای قصه میکارند تا در قسمتهایی بعدی آن را برداشت کنند، گفت: اما وقتی کاشت حذف میشود، قطعا برداشتی نیز نخواهیم داشت و فرمولها از بین میرود. مثلا چرا سامان همسری انتخاب کرده که مثل عشق دوران جوانیاش چشمان رنگی دارد؟ چرا سراغ فرد متفاوتی نرفته؟ این نشان میدهد او هنوز به عشق اولش پایبند و دنبال کسی بوده که همان خصوصیات فیزیکی را داشته باشد.
رستمی خاطرنشان کرد: با حذفیات بیننده گمراه میشود. مثلا نمیفهمد مشکل سامان با دکتر که ایرج راد نقش آن را بازی میکند چیست؟ مشکل دقیقا این است که سامان محصول پرورشگاه است. در قصه میبینیم که او نه پدر دارد نه مادر. دکتر این را نمیپذیرد و تحقیرش میکند. در حالی که خود سامان معتقد است وقتی نه پدر پولداری داشته، نه خانوادهای، اینکه درس خوانده و دانشگاه قبول شده ارزشمند است. از طرفی دکتر هم فرصتی ایجاد کرده که در بیمارستان او زودتر رشد کند اما این موضوع دلیل نمیشود که کسی را تحقیر کنیم.
وی با انتقاد از حذفیاتی که بر متن و بعدها قسمتهای ساخته شده اعمال شد، تصریح کرد: ابتدا قرار بود سریال ۴۵ قسمت باشد اما بعد به ۳۴ قسمت تبدیل شد. با این حال زمان پخش ما نیز مدام به تعویق افتاد. در پخش هم که چهار قسمت از کار را حذف کردند.
رستمی در پایان، تیتراژ ابتدایی و انتهایی "دختران حوا" را چکیدهای از زندگی دکتر سامان معرفی کرد.