"صراط" - یکی از عناصر اصلی فتنه 88 را باید شخص
محمد خاتمی رییس جمهور سابق دانست . وی به سبب حمایت از آشوب های پس از
انتخابات و بحث دروغ بزرگ تقلب کارنامه سیاهی از خود به ارمغان گذاشت .
زنـدگـینـامه
سفر به هامبورگ و نگرانیها از گرایش خاتمی به فرهنگ غربی
در آغاز سال ۱۳۵۷ بود که خاتمی از جمع «روحانیت مبارز» در قم جدا گشت و آیت الله «محمدحسین بهشتی» به واسطه و با پیشنهاد حجت الاسلام «اکبر هاشمی رفسنجانی»، او را برای اداره و امامت مرکز اسلامی هامبورگ، عازم آلمان نمود. خاتمی درباره رفتن خود به هامبورگ می گوید: «من فکر کردم که باید قم را رها کرده و به هامبورگ بروم تا به وظیفه خود در خدمت به مسلمین عمل کنم».رها کردن انقلابی که در اوج خود به سر می برد و کمتر از یک سال با پیروزی فاصله داشت، ناامیدی «سید محمد خاتمی» از فرجام قیام ۱۵ خرداد و نگاه متفاوت او به مقوله حکومت و سیاست را تائید می کند.
در میان روحانیون برجسته حوزه، اعزام خاتمی به آلمان مخالفان قابل توجهی داشت. خاتمی سال ها طلبه آیت الله «مرتضی مطهری» بود و استاد، چون شاگردش را خوب می شناخت، وقتی خاتمی برای مشورت با ایشان درباره رفتن یا نرفتن مراجعه کرد، استاد با این سفر مخالفت کردند. بنا به تعبیر «علی مطهری» (فرزند شهید مطهری)، چه بسا استاد مطهری با توجه به روحیات خاتمی، از تأثیرپذیری وی از فرهنگ و اندیشه غربی نگران بودهاند.
به هر صورت، خاتمی در بحبوحه درگیری های مردم و روحانیون با رژیم پهلوی و تنها چند ماه مانده به ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، خانه شخصی خود را به فاضل میبدی سپرد، عازم آلمان شد و تا یک سال پس از پیروزی انقلاب و استقرار کامل جمهوری اسلامی نیز به کشور بازنگشت.
سفر به ایران برای تکیه بر کرسی مجلس
پس از آنکه تیمی از نخبگان در وزارت کشور توانستند قانون انتخابات را تدوین کنند، بیست و چهارم اسفند ماه ۵۸ به عنوان زمان برگزاری نخستین دور انتخابات مجلس شورای ملی تعیین شد. در این میان و با شروع تب و تاب انتخابات و ثبت نام کاندیداها، «سید محمد خاتمی» نیز تصمیم گرفت به ایران بازگشته و بخت خود را برای ورود به اولین مجلس قانونگذاری در جمهوری اسلامی بیازماید. او از این بازگشت بهنگام متضرر نشد و توانست به مدد قرار گرفتنش در لیست انتخاباتی حزبی محبوب و مردمی به نام «جمهوری اسلامی»و نیز وجهه مثبتی که خانواده خاتمی در میان مردم اردکان داشت، اولین تجربه کاندیداتوری خود را با موفقیت شیرینی پشت سر بگذارد.
«محمد تقی فاضل میبدی» از نزدیکان خاتمی ماجرا را اینگونه روایت می کند:
بحث اولین دوره مجلس که پیش آمد، ما رفتیم پیش پدر آقای خاتمی و گفتیم که می خواهیم آقای خاتمی وکیل منطقه شود. پدر ایشان مخالفت می کرد، یکی از دلایل مخالفتش مسائل منطقه ای بود و می گفت ممکن است رای نیاورد. دلیل دیگرش هم این بود که آقای خاتمی از طرف دکتر بهشتی رفته بود آلمان و نمی توانست زود برگردد. ما رفتیم با دکتر بهشتی صحبت کردیم و هر طور بود موافقت ایشان را گرفتیم و با آقای خاتمی تماس گرفتیم و اصرار کردیم که برگردد. ایشان آمد و نامزد وکالت شد و ما هم تلاش کردیم، رای خوبی هم آورد.
خاتمی، اهل نظر تا عمل
دو روز پس از آغاز به کار مجلس، حزب جمهوری اسلامی در اطلاعیه ای که مخاطب واقعی آن رئیس جمهور بود، هشت ویژگی را برای نخست وزیر مورد تائید خود برشمرد که مکتبی بودن، التزام به قانون اساسی و اصل ولایت فقیه، تعهد به اسلام و قرار ندادن تائید امام به عنوان یک سنگر برای توجیه لغزش ها، از مهم ترین آنها بود. بنی صدر اگر با هفت بند این بیانیه نیز می توانست کنار بیاید، تاب عبارت «التزام به ولایت فقیه» را نداشت. بغض و کینه بنی صدر نسبت به اصل ولایت فقیه تا اندازه ای بود که در زمان بحث بر سر قرار گرفتن آن در قانون اساسی، او تصمیم به استعفا از مجلس خبرگان گرفت و هر چند استعفا نداد، اما ماند و با تمام قوا در برابر گنجانده شدن آن در متن قانون ایستاد؛ و البته ناکام ماند.
در بحبوحۀ مشاجرات مجلس و بنی صدر- رئیس جمهور وقت- بر سر عبارت «التزام به ولایت فقیه»، خاتمی نیز در میانه این جدال، هر چند به اصطلاح امروزی در فراکسیون حزب جمهوری اسلامی جای داشت و آرای خود را به سبد این حزب می ریخت، اما در مباحثات و مشاجرات رسانه ای که میان حزب و رئیس جمهور در گرفته بود حضور فعالی نداشت. نزدیکان او نیز به این امر معترفند و خاتمی را بیشتر اهل نظر می دانند تا اهل عمل؛ چنانکه فاضل میبدی می گوید «آقای خاتمی به عنوان نماینده مجلس بیشتر اهل فکر بود. البته مسائل منطقه ای را هم پیگیری می کرد، اما بیشتر اهل فکر و نظر بود».با این وجود، وابستگی خاتمی به حزب جمهوری اسلامی او را خواسته یا ناخواسته در زمره مخالفان رئیس جمهور قرار می داد و همین امر کافی بود تا بنی صدر نسبت به وی رویکردی کاملا منفی داشته باشد؛ رویکردی که به سرعت خود را درعرصه عمل نمایان ساخت.
چگونه خاتمی در زمرۀ حامیان ولایت فقیه قرار گرفت؟!
پس از حل شدن مسئله نخست وزیر، این بار ترکیب کابینه بود که به یکی از موارد مهم اختلاف بنی صدر با شهید رجایی و مجلس تبدیل شد و اینجا بود که زمان رویارویی رسمی شخص خاتمی با بنی صدر فرا رسید. در میانه این اختلافات و منازعات بر سر تشکیل کابینه، نام «سید محمد خاتمی» نیز به جریان افتاد. او رئیس کمسیون خارجه مجلس شده بود و از همین رو به عنوان یکی از گزینه های جدی برای تصدی پست وزارت خارجه مطرح بود. اما وقتی شهید رجایی نام خاتمی را به عنوان وزیر پیشنهادی خارجه ارائه کرد، بنی صدر به دلیل عضویت وی در فراکسیون حزب جمهوری اسلامی، با این امر مخالفت نمود. این، اولین تقابل جدی بنی صدر با خاتمی بود که در حقیقت آغازگر یک روند رویارویی این دو تن شد و بعدها نیز از سوی خاتمی با نوشتن نقدهایی در روزنامه کیهان بر افکار و کردار بنی صدر ادامه یافت. اینگونه بود که خاتمی در زمره «موافقان و حامیان ولایت فقیه» دسته بندی شد و نزاع وی با مخالفان این اصل جایگاه او در اولین دوره از کشمکش های سیاسی پس از انقلاب را تعیین کرد.
سرپرستی «کیهان»
سید محمد خاتمی از چهره های مطرح و فعال مجلس به شمار نمی رفت؛ در رسانه ها نیز حضور کم¬رنگی داشت و اگر هر از گاهی نامی از او برده می شد، به سبب نطق های پیش از دستور وی بود. اما پائیز ۵۹ زندگی سیاسی خاتمی ورق دیگری خورد و قرار گرفتن او در راس یک موسسه عظیم و با سابقه مطبوعاتی به نام کیهان، چهره سیاسی-رسانه ای وی را کاملا دگرگون ساخت. *کیهان پیش از خاتمی توسط «ابراهیم یزدی» از سران نهضت آزادی اداره می¬شد و تقریبا به تریبونی در خدمت منافع این تشکل و علیه جریان¬ها و شخصیت های انقلابی تبدیل شده بود.گسترش اعتراضات عمومی و همچنین نارضایتی روزافزون امام(ره) از گردانندگان این روزنامه، باعث شد ایشان تصمیم به جایگزینی یزدی بگیرند. خاطره ای که از خاتمی در ذهن خانواده انقلاب مانده بود «قوت قلم» بود و شاید به همین دلیل بود که حاج احمد، وی را به امام پیشنهاد کرد.
پی نوشت:
*اسدالله مبشری از اعضای برجسته نهضت آزادی و سردبیر کیهان در دوره یزدی در خاطرات خود به مصاحبه ای از خود اشاره می کند و می گوید که در آن مصاحبه، حرف هایی زده بودم که [حضرت امام] خمینی [ره] «فوق العاده» ناراحت شده بود. وی در طول خاطرات خود بارها به تقابل کیهان با خط مشی انقلاب و روحانیت اعتراف می کند.
آغاز بازی دوگانه پس از نشستن برکرسی ریاست «کیهان»
خاتمی بر کرسی ریاست مجموعه ای تکیه می زد که فکر و اندیشه گردانندگانش، در چگونه ساختن و چگونه هدایت کردن افکار عمومی نقشی مستقیم داشت و چون فردی مومن به ایدئولوژی انقلاب فرض شده بود، به این سمت گماشته می شد، اما این در حالی بود که باورها و اعتقادات مدیر جدید کیهان، با آنچه انقلاب اسلامی در پی آن بود، در تضاد و تباین آشکار بود. لذا او که از جانب امام(ره) این مسئولیت را می پذیرفت، باید دانسته ها و آموخته هایش درباره فلسفه و دین و سیاست، و آمالش درباره «ترکیب اسلام و لیبرال دموکراسی» را به کناری می نهاد و افکارش را، بر خلاف عقایدش، در چارچوب نظم نوین و مستقر تعریف می نمود.
خاتمی این بازی دوگانه را آغاز کرد، اما موفقیتش در این راه نسبی بود. تفکر غربی سایه سنگین خود را همچنان بر جهان بینی خاتمی حفظ کرد و «عملکرد» او را به شدت تحت تاثیر قرار داد. پس از مدتی خاتمی در راس یک هیئت ایرانی عازم آلمان شده بود تا مواضع ایران درباره جنگ تحمیلی را تشریح کند. پس از بازگشت، به خدمت امام رسید تا از آنچه در آلمان گذشته بود، گزارشی ارائه کند که حضرت امام(ره) مجددا و به شکلی دیگر آنچه را که در حکم انتصاب خاتمی آورده بودند، متذکر شدند؛ بی شک همه نگرانی امام(ره) درباره خاتمی، همین سوء استفاده از «آزادی» بود: «مطبوعات ما بی طرف باشند و به نفع اسلام و ملت مطالب را منتشر کنند و همچنین آن زیبایی¬های بزرگ و عظیم را که این انقلاب آفریده بیان نمایند. مطبوعات باید از انتشار مطالب تفرقه انگیز خودداری کنند و با غرض و سوء نیت چهره مقدس انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را لکه دار ننمایند».تأکیدها و هشدارهای امام به خاتمی درباره کیهان بی دلیل نبود و بعدها تیمی از همفکرانش که وی اداره کیهان را بدانها سپرد و بعدها در بخش¬های گوناگون به کارشان گرفت، دقیقا هم از آزادی سوء استفاده کردند و هم با غرض و سوء نیت چهره مقدس انقلاب را لکه دار نمودند.
نگرشی به اصل ولایت فقیه
خاتمی اولین گام خود در کیهان را با سلسله مقالاتی قابل تامل با عنوان «نگرشی به اصل ولایت فقیه» برداشت؛او این مقالات را با تشریح تاریخ تحول سیاسی در غرب آغاز کرد. خاتمی در این مقاله، «دموکراسی» را برخاسته از متن تفکر غربی معرفی کرد و در ادامه، جریان مشروطیت در ایران را به دلیل تلاش برای تقلید از تفکر غربی به باد انتقاد گرفت: «منظور از غربزدگی اندیشه ایست تحمیلی که فرهنگی تحمیلی را در پی داشت و این اندیشه و فرهنگ تحمیلی، سیاستی را طلب می کرد که به مقتضای پایه اش تحمیلی بود...فرنگی خود تاریخی، تجربیاتی، تفکری و فلسفه ای داشته است که در یک روند دراز مدت اجتماعی قوام گرفته است و ما که فاقد تمامی آن مقدمات بوده ایم چگونه میسر بود که به زور تقی زاده ها فرنگی شویم. در نتیجه به صورت موجوداتی درآمدیم که مصرف کنندگان رام و سربراه فرنگ شدیم و اثرپذیر محض در برابر اندیشه و تمدنی که انگیزه جهان خواری داشت».
خاتمی هر چند «ولایت فقیه» را راه مطلوب معرفی کرد، اما برداشت و تعریفش از ولایت فقیه بسیار عجیب بود: «درون مایه اصل ولایت فقیه از این اندیشه است که وقتی شخص معصوم در میان نبود، دیگر شخص خاص نمی تواند و حق ندارد که حاکم بر مردم باشد، بلکه در این مرحله تنها ملاک ها و معیارهای خاصی است که باید در جامعه حاکمیت داشته باشد و این ملاک ها و معیارها اختصاصی و ذاتی نیست بلکه اکتسابی است و تمامی افراد امت در کسب آن یکسانند و می توانند-بلکه موظفند- که آنها را به دست آورند و در صورتی که این ملاک ها به کار گرفته شود، «امت اسلامی» در سیر تکاملی خویش از انحراف اصولی نجات می یابد».
زنـدگـینـامه
محمد
خاتمی در مهر ماه سال ۱۳۲۲ خورشیدی در شهر اردکان استان یزد متولد و در یک
خانواده ۹ نفری متشکل از سه برادر و چهار خواهر بزرگ شد. پدر او از
روحانیون بنام بود و او نیز از نوجوانی به دروس حوزوی روی آورد و طلبه شد.
خاتمی تحصیلات خود را در رشته کارشناسی فلسفه غرب در دانشگاه اصفهان ادامه
داد و عضو هیأت مدیره انجمن اسلامی این دانشگاه بود. خاتمی در سال ۱۳۴۹ پس
از شرکت در آزمون سراسری موفق شد در دوره فوق لیسانس رشته علوم تربیتی
دانشگاه تهران پذیرفته شود. به گفته خودش در این دوره امکان سفر به غرب و
ادامه تحصیل در قالب بورسیه دانشگاه تهران را نیز داشته، اما به دلیل اینکه
احساس کرده «از روحانیت فقط عبا و عمامهاش» را دارد، فوق لیسانس را رها
کرده و به قم باز می گردد.
سفر به هامبورگ و نگرانیها از گرایش خاتمی به فرهنگ غربی
در آغاز سال ۱۳۵۷ بود که خاتمی از جمع «روحانیت مبارز» در قم جدا گشت و آیت الله «محمدحسین بهشتی» به واسطه و با پیشنهاد حجت الاسلام «اکبر هاشمی رفسنجانی»، او را برای اداره و امامت مرکز اسلامی هامبورگ، عازم آلمان نمود. خاتمی درباره رفتن خود به هامبورگ می گوید: «من فکر کردم که باید قم را رها کرده و به هامبورگ بروم تا به وظیفه خود در خدمت به مسلمین عمل کنم».رها کردن انقلابی که در اوج خود به سر می برد و کمتر از یک سال با پیروزی فاصله داشت، ناامیدی «سید محمد خاتمی» از فرجام قیام ۱۵ خرداد و نگاه متفاوت او به مقوله حکومت و سیاست را تائید می کند.
در میان روحانیون برجسته حوزه، اعزام خاتمی به آلمان مخالفان قابل توجهی داشت. خاتمی سال ها طلبه آیت الله «مرتضی مطهری» بود و استاد، چون شاگردش را خوب می شناخت، وقتی خاتمی برای مشورت با ایشان درباره رفتن یا نرفتن مراجعه کرد، استاد با این سفر مخالفت کردند. بنا به تعبیر «علی مطهری» (فرزند شهید مطهری)، چه بسا استاد مطهری با توجه به روحیات خاتمی، از تأثیرپذیری وی از فرهنگ و اندیشه غربی نگران بودهاند.
به هر صورت، خاتمی در بحبوحه درگیری های مردم و روحانیون با رژیم پهلوی و تنها چند ماه مانده به ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، خانه شخصی خود را به فاضل میبدی سپرد، عازم آلمان شد و تا یک سال پس از پیروزی انقلاب و استقرار کامل جمهوری اسلامی نیز به کشور بازنگشت.
سفر به ایران برای تکیه بر کرسی مجلس
پس از آنکه تیمی از نخبگان در وزارت کشور توانستند قانون انتخابات را تدوین کنند، بیست و چهارم اسفند ماه ۵۸ به عنوان زمان برگزاری نخستین دور انتخابات مجلس شورای ملی تعیین شد. در این میان و با شروع تب و تاب انتخابات و ثبت نام کاندیداها، «سید محمد خاتمی» نیز تصمیم گرفت به ایران بازگشته و بخت خود را برای ورود به اولین مجلس قانونگذاری در جمهوری اسلامی بیازماید. او از این بازگشت بهنگام متضرر نشد و توانست به مدد قرار گرفتنش در لیست انتخاباتی حزبی محبوب و مردمی به نام «جمهوری اسلامی»و نیز وجهه مثبتی که خانواده خاتمی در میان مردم اردکان داشت، اولین تجربه کاندیداتوری خود را با موفقیت شیرینی پشت سر بگذارد.
«محمد تقی فاضل میبدی» از نزدیکان خاتمی ماجرا را اینگونه روایت می کند:
بحث اولین دوره مجلس که پیش آمد، ما رفتیم پیش پدر آقای خاتمی و گفتیم که می خواهیم آقای خاتمی وکیل منطقه شود. پدر ایشان مخالفت می کرد، یکی از دلایل مخالفتش مسائل منطقه ای بود و می گفت ممکن است رای نیاورد. دلیل دیگرش هم این بود که آقای خاتمی از طرف دکتر بهشتی رفته بود آلمان و نمی توانست زود برگردد. ما رفتیم با دکتر بهشتی صحبت کردیم و هر طور بود موافقت ایشان را گرفتیم و با آقای خاتمی تماس گرفتیم و اصرار کردیم که برگردد. ایشان آمد و نامزد وکالت شد و ما هم تلاش کردیم، رای خوبی هم آورد.
خاتمی، اهل نظر تا عمل
دو روز پس از آغاز به کار مجلس، حزب جمهوری اسلامی در اطلاعیه ای که مخاطب واقعی آن رئیس جمهور بود، هشت ویژگی را برای نخست وزیر مورد تائید خود برشمرد که مکتبی بودن، التزام به قانون اساسی و اصل ولایت فقیه، تعهد به اسلام و قرار ندادن تائید امام به عنوان یک سنگر برای توجیه لغزش ها، از مهم ترین آنها بود. بنی صدر اگر با هفت بند این بیانیه نیز می توانست کنار بیاید، تاب عبارت «التزام به ولایت فقیه» را نداشت. بغض و کینه بنی صدر نسبت به اصل ولایت فقیه تا اندازه ای بود که در زمان بحث بر سر قرار گرفتن آن در قانون اساسی، او تصمیم به استعفا از مجلس خبرگان گرفت و هر چند استعفا نداد، اما ماند و با تمام قوا در برابر گنجانده شدن آن در متن قانون ایستاد؛ و البته ناکام ماند.
در بحبوحۀ مشاجرات مجلس و بنی صدر- رئیس جمهور وقت- بر سر عبارت «التزام به ولایت فقیه»، خاتمی نیز در میانه این جدال، هر چند به اصطلاح امروزی در فراکسیون حزب جمهوری اسلامی جای داشت و آرای خود را به سبد این حزب می ریخت، اما در مباحثات و مشاجرات رسانه ای که میان حزب و رئیس جمهور در گرفته بود حضور فعالی نداشت. نزدیکان او نیز به این امر معترفند و خاتمی را بیشتر اهل نظر می دانند تا اهل عمل؛ چنانکه فاضل میبدی می گوید «آقای خاتمی به عنوان نماینده مجلس بیشتر اهل فکر بود. البته مسائل منطقه ای را هم پیگیری می کرد، اما بیشتر اهل فکر و نظر بود».با این وجود، وابستگی خاتمی به حزب جمهوری اسلامی او را خواسته یا ناخواسته در زمره مخالفان رئیس جمهور قرار می داد و همین امر کافی بود تا بنی صدر نسبت به وی رویکردی کاملا منفی داشته باشد؛ رویکردی که به سرعت خود را درعرصه عمل نمایان ساخت.
چگونه خاتمی در زمرۀ حامیان ولایت فقیه قرار گرفت؟!
پس از حل شدن مسئله نخست وزیر، این بار ترکیب کابینه بود که به یکی از موارد مهم اختلاف بنی صدر با شهید رجایی و مجلس تبدیل شد و اینجا بود که زمان رویارویی رسمی شخص خاتمی با بنی صدر فرا رسید. در میانه این اختلافات و منازعات بر سر تشکیل کابینه، نام «سید محمد خاتمی» نیز به جریان افتاد. او رئیس کمسیون خارجه مجلس شده بود و از همین رو به عنوان یکی از گزینه های جدی برای تصدی پست وزارت خارجه مطرح بود. اما وقتی شهید رجایی نام خاتمی را به عنوان وزیر پیشنهادی خارجه ارائه کرد، بنی صدر به دلیل عضویت وی در فراکسیون حزب جمهوری اسلامی، با این امر مخالفت نمود. این، اولین تقابل جدی بنی صدر با خاتمی بود که در حقیقت آغازگر یک روند رویارویی این دو تن شد و بعدها نیز از سوی خاتمی با نوشتن نقدهایی در روزنامه کیهان بر افکار و کردار بنی صدر ادامه یافت. اینگونه بود که خاتمی در زمره «موافقان و حامیان ولایت فقیه» دسته بندی شد و نزاع وی با مخالفان این اصل جایگاه او در اولین دوره از کشمکش های سیاسی پس از انقلاب را تعیین کرد.
سرپرستی «کیهان»
سید محمد خاتمی از چهره های مطرح و فعال مجلس به شمار نمی رفت؛ در رسانه ها نیز حضور کم¬رنگی داشت و اگر هر از گاهی نامی از او برده می شد، به سبب نطق های پیش از دستور وی بود. اما پائیز ۵۹ زندگی سیاسی خاتمی ورق دیگری خورد و قرار گرفتن او در راس یک موسسه عظیم و با سابقه مطبوعاتی به نام کیهان، چهره سیاسی-رسانه ای وی را کاملا دگرگون ساخت. *کیهان پیش از خاتمی توسط «ابراهیم یزدی» از سران نهضت آزادی اداره می¬شد و تقریبا به تریبونی در خدمت منافع این تشکل و علیه جریان¬ها و شخصیت های انقلابی تبدیل شده بود.گسترش اعتراضات عمومی و همچنین نارضایتی روزافزون امام(ره) از گردانندگان این روزنامه، باعث شد ایشان تصمیم به جایگزینی یزدی بگیرند. خاطره ای که از خاتمی در ذهن خانواده انقلاب مانده بود «قوت قلم» بود و شاید به همین دلیل بود که حاج احمد، وی را به امام پیشنهاد کرد.
پی نوشت:
*اسدالله مبشری از اعضای برجسته نهضت آزادی و سردبیر کیهان در دوره یزدی در خاطرات خود به مصاحبه ای از خود اشاره می کند و می گوید که در آن مصاحبه، حرف هایی زده بودم که [حضرت امام] خمینی [ره] «فوق العاده» ناراحت شده بود. وی در طول خاطرات خود بارها به تقابل کیهان با خط مشی انقلاب و روحانیت اعتراف می کند.
آغاز بازی دوگانه پس از نشستن برکرسی ریاست «کیهان»
خاتمی بر کرسی ریاست مجموعه ای تکیه می زد که فکر و اندیشه گردانندگانش، در چگونه ساختن و چگونه هدایت کردن افکار عمومی نقشی مستقیم داشت و چون فردی مومن به ایدئولوژی انقلاب فرض شده بود، به این سمت گماشته می شد، اما این در حالی بود که باورها و اعتقادات مدیر جدید کیهان، با آنچه انقلاب اسلامی در پی آن بود، در تضاد و تباین آشکار بود. لذا او که از جانب امام(ره) این مسئولیت را می پذیرفت، باید دانسته ها و آموخته هایش درباره فلسفه و دین و سیاست، و آمالش درباره «ترکیب اسلام و لیبرال دموکراسی» را به کناری می نهاد و افکارش را، بر خلاف عقایدش، در چارچوب نظم نوین و مستقر تعریف می نمود.
خاتمی این بازی دوگانه را آغاز کرد، اما موفقیتش در این راه نسبی بود. تفکر غربی سایه سنگین خود را همچنان بر جهان بینی خاتمی حفظ کرد و «عملکرد» او را به شدت تحت تاثیر قرار داد. پس از مدتی خاتمی در راس یک هیئت ایرانی عازم آلمان شده بود تا مواضع ایران درباره جنگ تحمیلی را تشریح کند. پس از بازگشت، به خدمت امام رسید تا از آنچه در آلمان گذشته بود، گزارشی ارائه کند که حضرت امام(ره) مجددا و به شکلی دیگر آنچه را که در حکم انتصاب خاتمی آورده بودند، متذکر شدند؛ بی شک همه نگرانی امام(ره) درباره خاتمی، همین سوء استفاده از «آزادی» بود: «مطبوعات ما بی طرف باشند و به نفع اسلام و ملت مطالب را منتشر کنند و همچنین آن زیبایی¬های بزرگ و عظیم را که این انقلاب آفریده بیان نمایند. مطبوعات باید از انتشار مطالب تفرقه انگیز خودداری کنند و با غرض و سوء نیت چهره مقدس انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را لکه دار ننمایند».تأکیدها و هشدارهای امام به خاتمی درباره کیهان بی دلیل نبود و بعدها تیمی از همفکرانش که وی اداره کیهان را بدانها سپرد و بعدها در بخش¬های گوناگون به کارشان گرفت، دقیقا هم از آزادی سوء استفاده کردند و هم با غرض و سوء نیت چهره مقدس انقلاب را لکه دار نمودند.
نگرشی به اصل ولایت فقیه
خاتمی اولین گام خود در کیهان را با سلسله مقالاتی قابل تامل با عنوان «نگرشی به اصل ولایت فقیه» برداشت؛او این مقالات را با تشریح تاریخ تحول سیاسی در غرب آغاز کرد. خاتمی در این مقاله، «دموکراسی» را برخاسته از متن تفکر غربی معرفی کرد و در ادامه، جریان مشروطیت در ایران را به دلیل تلاش برای تقلید از تفکر غربی به باد انتقاد گرفت: «منظور از غربزدگی اندیشه ایست تحمیلی که فرهنگی تحمیلی را در پی داشت و این اندیشه و فرهنگ تحمیلی، سیاستی را طلب می کرد که به مقتضای پایه اش تحمیلی بود...فرنگی خود تاریخی، تجربیاتی، تفکری و فلسفه ای داشته است که در یک روند دراز مدت اجتماعی قوام گرفته است و ما که فاقد تمامی آن مقدمات بوده ایم چگونه میسر بود که به زور تقی زاده ها فرنگی شویم. در نتیجه به صورت موجوداتی درآمدیم که مصرف کنندگان رام و سربراه فرنگ شدیم و اثرپذیر محض در برابر اندیشه و تمدنی که انگیزه جهان خواری داشت».
خاتمی هر چند «ولایت فقیه» را راه مطلوب معرفی کرد، اما برداشت و تعریفش از ولایت فقیه بسیار عجیب بود: «درون مایه اصل ولایت فقیه از این اندیشه است که وقتی شخص معصوم در میان نبود، دیگر شخص خاص نمی تواند و حق ندارد که حاکم بر مردم باشد، بلکه در این مرحله تنها ملاک ها و معیارهای خاصی است که باید در جامعه حاکمیت داشته باشد و این ملاک ها و معیارها اختصاصی و ذاتی نیست بلکه اکتسابی است و تمامی افراد امت در کسب آن یکسانند و می توانند-بلکه موظفند- که آنها را به دست آورند و در صورتی که این ملاک ها به کار گرفته شود، «امت اسلامی» در سیر تکاملی خویش از انحراف اصولی نجات می یابد».
اینو خودتونم می دونید.
رييس جمهور ايران بود وجوانان عزيزاين مملكت را گول زد وهنوزهم بعضي ها نميدونند چقدربه همه مردم وجووناي عزيز ضربه زد وبجاي كاركردن برا پيشرفت ،دنبال آزادي موهوم وبدن تعريف بود انگارعقده آزادي داشت
سلام برخاتمی!
جانم مالم و خانواده م فدای خاتمی!
"و عباد الرحمن الذين يمشون علي الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما"
"والسلام علي من اتبع الهدي"
(همین یک سوال برات کافیه!)
ابدا این حرفای شما در شأن آقای خاتمی نمیگنجه!
در زمان فتنه معنی تحمل مخالف را فهمیدیم که خاتمی چقدر تحمل رای مخالف را دارد
در زمان فتنه دفاع از جمهوریت را دیدیم که چقدر مدافع رای مردم است
خاتمی مثل امریکا که پشت سر کلمات زیبا سنگر می گرفت و برعلیه مفهومشان جنایت می کند است امریکا از کلمه استعمار بعنوان آبادانی استفاده کرد و خاتمی پشت کلماتی چون آزادی دموکراسی جمهوری تحمل مخالف و...
خاتمی دروغگویی بذل و ترسوی بود که جز خیانت از او چیزی گیر ایران نیامد و در دوران او بدترین توهینات به امام و اسلام و ایران شد
خاتمی با دکتاتور منشی که دارد به جنگ جمهوریت و رای مردم برخواست و مردم او را به زباله دان تاریخ انداختن
...................
وای تقلب شده!!!
نميدوني ...
جدا معملوم شد كه شماغربزده ها همتون توهم داريد
اون دفعه هم كه راي آورد بخاطراين بود كه الكي خودشو مخالف رفسنجاني نشون داد
...
خیلی دوست داشتم یک بار دیگه کاندید می شد تا ملت جوابشو میداد
مرد خدا!
اهل مدارا!
بگم؟
بگم؟
من فقط صراط جونمو دوس دارم!
لابد سکوت الهام بخش وحدت!!!
هرهرهرهر!!!
از ثبت کردن این پیام من خودم خیلی چیز فهمیدم
مرگ بر موسوي و كروبي توهين نيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
افتخار شیعه ای که از امریکا بیشتر از خدا حساب میبره
شیعه ای که به وعده خدا جهت کمک به مومنین ایمان نداره
خاتمی افتخار ما نیست
افتخار همچون کسانی هم باید باشه
سلطان حسین ارزونی خودتون
توزيارت عاشورا نگاه كن جايگاهش اينه
و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِياَّئِهِم
سلام برخاتمی!
سلام برخاتمی!
اگه حررفات از خودت هست، بگو ببینم ادعای تقلب راست بود یا دروغ؟
اگه راست بود، پس چرا پا در شورای نگهبان نگذاشتند؟! چرا پس از ادعای مضحک تقلب، از طرفدارانشان سند درخواست کردند؟!!!
اگه دروغ بود- که بود- چرا از یک دروغگو حمایت می کنی؟!
آيا هنوز هم بايدجولان بده وامثال شما روگول بزنه وبا نردبان امثال شما ازشون ملت بالا بره
وپشت سرش كلي دخترفاسد وهرزه وجوواني
فريب خورده باقي بذاره تورو خداكمي فكركن!!!!
لطفا سومی رو خط بکش که دیگ سید فاطمی نیست سید جورج سورس و دختر ایتالیایی ها شده
خاتمی و کروبی و میر حسین
دشمن در بيشه زار يه ستون پنجم داره كه هيچ جوري از خيانت كردن كم نميزارند
خائن دوست نيست
مثل دشمنه
بلكه بدتر
يخرجونهم من النور الي الظلمات
خاتمي را با نور ومومنين كاري نيست
نگاه به ريش رنگ كردش وصورت پمادماليدش
وآرايش زنونش نكن عزيز به قلب سياهش نگاه كن
تو زمان همین مبارز ها دایره تهدید و حمله دشمن تنگ تر شد. آمریکا تو تمام مرزهای کشورمون نیرو آورد.افغانستان ، پاکستان ، عراق ، کشورهای عربی... . تو زمان همینا بود که فعالیت هسته ایمون دو سال متوقف شد و نتیجش این شد که ما رو محور شرارت خوندند. اینا اگه مبارز بودن دشمن تا دم در خونمون نمی اومد و لااقل خندقی دور کشورمون بود که اینا جرات نزدیک شدن به خودشون ندن. البته حالا که فکر می کنم می بینم که راست میگن که مبارز هستند. تو تحصن مجلس ششم ، فتنه 78 ، فتنه 88 ، ترور عده ای... ، بمب گذاری تو یه جاهایی... و خیلی زمان های دیگه که با هرچی مسلمون و ایرانیه شمشیر رو از رو بستند و منافقانه مبارزه کردند. آره راست میگی حق با شماست! اینا مبارز هستند.
یعنی الان 70 سالشه؟
مطمئنید؟
خیلی خوب مونده
میگفتید نظرسنجی های اینترنتی به نفع آقای رئیس جمهوره!
همه نظر سنجی هات به نفع خاتمی تموم می شه .
اگه به درد لای جرز میخوره پس چرا نظر میدی
وواس مردم کشیدن شلوارجلودوربین وکفش پوشیدن نشسته وسط مجلس دیده میشه
خوشم مياد صراط هروقت راجع به خاتمي مطلب ميذاره با كامنتهايي كه مردم ميذارن هم خودش ضايع ميشه هم طرفداراش!!!!
قطعا مردم ایران بزرگوار تر از آن هستند که او را عفو نکنند البته باید خیانت های خاتمی در دادگاه بررسی شود و ایشان به سزای اعمال ضد دین و ضد مردم را ببیند
شهید شدن امام حسین به این علت بود که پدر بزرگ امام حسین پدر بزرگ یزید را کشت خون به خون باید شست
توهین به پیامبران و ائمه (نعوذ بالله)
توهین به امام خمینی(ره)
انرژی هسته ای تعطیل شد
قتل های زنجیره ای
تحصن برخی نمایندگان در مجلس همینک ساکن امریکا و اروپاهستند
ذلت در روابط خارجی
دفاع از جمهوریت یعنی مخالف با رای مردم در فتنه
دفاع از آزادی یعنی حمله به ارزش ها
دفاع از دموکراسی یعنی من (خاتمی)
تحمل مخالف یعنی دیکتاتوری خاتمی
عزت ایران یعنی اطاعت از امریکا و انگلیس
و...
به چه چیز خاتمی می نازید از دست این فرد جز خیانت چه چیزی می چکد
که ما ازش بترسیم
یادمون نرفته هر هفته یه بانک راه اندازی میشد و سود های انچنانی از مردم میگیره! نابودی اقتصاد جرقش در دو دولت نهم زده شد و دولت دهم تکمیلش کرد
بقیه ی حرفاتم ارزش خوندن نداشت!
به راستی حقیقت تلخه!
.
.
مثبــــــــــــــــــــــت
نمی شود کسی خود مشکلی داشته باشد و دیگران را از آن خلق و خو نهی کند... ظرف کثیف ، مظروف خود را کثیف می کند و مظروف هیچ وقت باعث مباهات ظرف نیست. چرا که ممکن است در ظرفی زمانی شیر باشد و زمانی ادرار سگ. شیر را باید نوشید اما ظرف ادرار سگ را جز خاک مال کردن نمی توان آن را پاک کرد.
كه ايشون براى تك تك ملت وآراء وانديشه هاشون احترام قائله .اماشما دقيقاً نقطه مقابل
اوهستيد.
واقعا قدرت را ما مردم نمک نشناس نشناختیم و خدا به واسطه همین نمک نشناسی روزگارمان را اینگونه کرد!
قد تورا نشناختيم
جانا سخن اززبان ما میگویی!
ادبيات درپيتى اومده از خاتمى انتقاد كنه.آخه
آدم حسابى از كى تاحالا تو ظرف شير هم سگ
هم ادرار ميكنه؟نكنه تجربه شخصى خودت رو
برامون تعريف كردى؟من نميدونم چرا همه حاميان رئيس جمهورى ادبياتشون مثل همه
اولا حرف بنده دو بخش بود : تبلیغ و بحث ظرف و مظروف
ثانیا کسانی هم که یه خورده از فلسفه و استدلال یه چیزایی می دونند ، متوجه هستند که تو مثال باید دنبال وجه شبه باشیم و نه مناقشه و عصبانی شدن و توهین به خود فرد استدلال کننده.
ثالثا کسانی این جور عصبانی می شوند که با استدلال و منطق نتونند حرف بزنند و دست به سلاح توهین می برند.
ضمنا دفعه اولی نیست که طرفدارای جنابان خاتمی و موسوی و کروبی و خلاصه اصلاح طلبان ضد شعار خودشون که زنده باد مخالف من بود عمل می کنند و با تعصب هر چه تمام در مقابل استدلال لشکرکشی می کنند.بهتر بود شما بجای توهین به شخص بنده و نوع ادبیاتم ، سعی میکردی یه کمی هم واقع بین باشی و یه چیزایی را قبول کنی.من خودم شخص محور نیستم و تفکر محور دوست دارم باشم.ما یه زمانی از جناب احمدی نژاد خیلی حمایت می کردیم و الان خیلی نقد بهش وارد می دونیم و در عوض شماها امثال خاتمی رو در حد پرستش قبول دارین و از هر عیبی مبری میدونینش.در آخر هم با استدلالاتون ما همیشه متعصبیم و شما ها open mind.اشکالی نداره ، ما به این نوع تفکرتون عادت کردیم.بالاخره توانایی های همه یکسان نیست.
اجازه دهيد كه تكليف را اهل بصيرت روشن كنند
به نظرات حامیان خاتمی نگاه کنید.
آن هم در یک سایت اصولگرا!!!!!!!!!!!!
تو عاشورا به امام حسين توهين كردند آقاي خاتمي كجا بود؟؟ سكوتش جه معنايي داشت؟ايشون دوره ي رياست جمهوريش ايرانو كرد عين عربستان ،بي غيرت و ذليل و بله قربان كوي غرب
آسايش وآرامش به جه قيمت؟به قيمت خوار شدن اسلام!!
بصيرت داشته باشيد
بيشتر مردم ديگه از اين وضع خسته شدن و خواهان بازگشت خاتمي و دوره ي اصلاحات هستند.
درود بر خاتمي
فقط بر آمده از ترس و عقده های روحی نویسنده ان است.
این سید در دل ملت ایران جای دارد و همه ترس اقتدارگرایان هم از محبوبیت این سید خوش رو می یباشد.
آقای غفاریان برادر چرا خودت را به این در و ان در میزنی ؟ این سید که گفت اصلاح طلبان تنور انتخابات را گرم نخواهند کرد . ماهم که شرکت نمیکنیم خودتان بروید و به خودتان رای بدهید
هر روز دایره دوستان را تنگ تر میکنید زمانی میرسد که خودتان خواهید ماند و حوض تان
خدای جای حق نشسته است
نه کاندیدا معرفی میکنیم نه رای میدیم!
تجربه نشون داده رای نمیدیم رای نمیدیم ها صدای ضعیفی از عده ی قلیلی از ملته!
اگر در این انتخابات احمدی نژاد سقوط کند عملا رهبری حذف می شود اگر چه به هر قیمتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره به قوه ی اجرایی باز گردد دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهد داشت با شکست اصول گرایان باید قدرت رهبری را مهار کرد
اینا گفته های اقای خاتمیه....
اقای خاتمی هدفش به زیر کشیدن رهبریه
نه تنها هدف اقای خاتمی بلکه هدف اکثر اقایون اصلاح طلب.
بهتر نيست يه مقدار با خودمون رو راست باشيم؟فكر نمي كنيد تو اين ٨سال كشور به سوي نابودي روانه شده؟
در پايان اينو بدونيد كه ما بيشماريم.
(همه خودین ها !!!!!!!)
خدا به داد امت اسلام برسه اگه دوباره ایشون بخواد رییس جمهور شه
فدات بشم سید نازنینم!
درود بر سه سيد فاطمي خميني و خامنه اي وخاتمي
بتركه چشم حسود آب بريز اونجايي كه ميسوزه صراطي
درود خدا بر خاتمی
ارزش سنگ نیفزاید و زر کم نشود
درود بر سید خاتمی
درود به خاتمی ایراندوست ازاد اندیش