به گزارش صراط ورزشی ، آسیبدیدگی دانیل آلوس در چهاردهمین دقیقه بازی در ورزشگاه "سیوداد دِوالنسیا" صحنه را برای ویلانووا آماده کرد. "مارتین مونتویا" جای مدافع برزیلی آبی - اناریها را گرفت و بارسا یکپارچه از بازیکنانی شد که همگی در لا ماسیا الفبای فوتبال را آموختهاند. درست چهار روز مانده به 29 اکتبر؛ روزی که باشگاه فوتبال بارسلونا به دنیا آمد.
چه زمانبندی شاعرانهای! کاتالانها چند ساعت پیش از انجام بازی به پای صندوقهای رای رفتند تا به احزاب ملیگرای خواهان همهپرسی برای خودمختاری این ایالت رای بدهند و سپس نوبت به بارسا رسید تا یازده بازیکن پرورش یافته خود را روانه زمین کند. این نخستین بار در تاریخ بود که بارسا در بالاترین سطح فوتبال چهرهای تمام لا ماسیایی مییافت. آبی – اناریها درست در همان روز فاصله خود را با رئال مادرید، رقیب (بخوانید دشمن) دیرینهشان به یازده امتیاز رساندند رئالی که از مادرید پایتخت میآید و نماد حکومت مرکزی است. بارسا دوباره تیمی ساخته که همگی در آکادمی لا ماسیا رشد کردهاند؛ لا ماسیا نماد خودمختاری (استقلال) کاتالونیا است.
باشگاه فوتبال بارسلونا که بیشتر بارسلونا یا به صورت مخفف بارسا شناخته میشود، یک باشگاه فوتبال حرفهای اسپانیایی است که در شهر بارسلون در منطقهٔ کاتالونیای اسپانیا قرار دارد. باشگاه فوتبال بارسلونا باشگاهی ورزشی - اجتماعی با هزاران عضو بوده که تیم فوتبال بارسلونا بخشی از آن است و در لیگا بازی میکند و جزو سه تیمی است که هرگز به دسته پایینتر سقوط نکردهاند. نام بارسلونا هرچند بیش از هر چیز دیگری به تیم فوتبال این ایالت گره خورده اما سران باشگاه همیشه اهدافی فراتر از فوتبال و حتی ورزش داشتهاند و شاید شعار "Mes que en club" به معنای فراتر از یک باشگاه به تنهای گویای همه چیز باشد.
این باشگاه با نام "باشگاه فوتبال بارسلونا" در سال 1899 از سوی عدهای سوئیسی، انگلیسی و اسپانیایی و به رهبری "خوآن گامپر" شد. بارسا به نوعی، نهادی برای ترویج فرهنگ کاتالان و کاتالانیسم است و از این رو عبارت "فراتر از یک باشگاه" را به عنوان شعار خود برگزیده است. سرود رسمی باشگاه، اثر جوزپ ماریا اسپیناس است که El Cant del Barça نام دارد. این باشگاه به دست هوادارانش اداره میشود و با درآمد 366 میلیون یورو، دومین باشگاه ثروتمند جهان است. بارسلونا رقابت دیرینهای با رئال مادرید دارد و به مسابقهای که بین این دو تیم برگزار میشود، اصطلاحاً ال کلاسیکو گفته میشود. نوکمپ با گنجایش 99354 تماشاگر، ورزشگاه خانگی بارسلونا و بزرگترین استادیوم اروپاست. بارسلونا با داشتن 44.2 میلیون هوادار در اروپا، پرطرفدارترین تیم حاضر در اروپا نیز به شمار میِرود. از جمله هواداران افتخاری بارسا میتوان به پاپ ژان پل دوم اشاره کرد.
به این فهرست نگاه کنید:
ویکتور والدس – کاتالونیا
مارتین مونتویا – کاتالونیا
جرارد پیکه – کاتالونیا
کارلس پویول – کاتالونیا
خوردی آلبا – کاتالونیا
ژاوی هرناندس – کاتالونیا
سرخیو بوسکتس – کاتالونیا
سسک فابرگاس – کاتالونیا
پدرو رودریگس – تنریف
لیونل مسی – آرژانتین
آندرس اینیستا – کاستیلین
تمام آنها در لا ماسیا فوتبال را فرا گرفتهاند و هشت تن از آنها زاده کاتالونیا هستند! بارسا با همین بازیکنان به رکورد فصل 1992 – 1991 رئال مادرید با رادومیر آنتیچ رسیده است و یک برد دیگر میتواند رکورد بهترین شروع فصل را از چنگ قوهای سپید دربیاورد. درست از هفته چهاردهم لیگا زنگ خطر برای ژوزه مورینیو و شاگردانش به صدا درآمده است. کهکشانیها در حالی که فصل 2012- 2011 هنوز به نیمه خود نرسیده است، قهرمانی را در دستان دشمن خود میبینند. یوهان کرایف هم آگاهانه به مادریدیها طعنه میزند که "تیم رویایی" جام را از دست آنها درآورده است. همان کسی که پایهگذار اصلی و طراح آکادمی لا ماسیا بود. این نوآور هلندی در روز خداحافظیاش از دنیای فوتبال به عنوان بازیکن به جوزپ لوئیس نونیس، رئیس وقت باشگاه بارسلونا گفته بود، بارسا به یک آکادمی نیاز دارد تا بتواند با رئال مادرید رقابت کند. او سال 1978 این حرف را زده بود. کاتالانها 34 سال بعد خودمختاری خود را اعلام کردند؛ دستکم در زمین فوتبال. تیاگو آلکانترا که به زمین رفت، دوازدهمین فوتبالآموخته لا ماسیا در جمع 14 بازیکن اصلی و تعویضی برابر لوانته بود.
لا ماسیا تاریخسازی کرده است. آن هم در روزهایی که رئال مادرید زیر فشار شدید قرار گرفته و سیاستهای فلونتینو پرس به شدت با انتقاد روبهروست. شرایط ناگوار اقتصادی اسپانیا و بحرانی که دامنگیر دولت ماریانو راخوی شده کابینه او را به ورطه نابودی کشانده است. اسپانیا روزگار ریاضت اقتصادی را میگذراند و رئال مادرید، نماد ولخرجی به سیبل انتقادی همگان بدل شده است. ناکامیهای ورزشی از جمله شکست اخیر برابر رئال بتیس و افزایش فاصله این تیم با بارسای بدون شکست به یازده امتیاز هم به بدی شرایط آقاص خاص و ستارگانش دامن زده است. درست در روزگاری که ستارگان پرورش یافته لا ماسیا در لیگا، اروپا و جهان فوتبال میدرخشند، مورینیو به "توریل"، مربی تیم دوم رئال مادرید میتازد که چرا از بازیکن سازی رویگردان و نتیجهگرا شده است! مورینیویی که خودش همواره به نتیجهگرایی مشهور و متهم بوده است!
رئال مادرید زیر سایه بارسا قرار گرفته و ناگوارتر آن که آتلتیکومادرید، دشمن نزدیک و همشهریشان بالاتر از قوهای سپید ایستادهاند. ریوبلانکوها نزدیکترین تعقیبکننده بارسا هستند نه کهکشانیها! داربی شهر مادرید هفتهی آینده برگزاری میشود و پس از سیزده سال این نخستین بار است که دو تیم در حالی در لیگا به مصاف هم میروند که تیم دوم شهر مادرید بالاتر از سپیدپوشان قرار دارد.
بارسا در یازدهمین ماه از سال 2012 یازده امتیاز بیشتر از دشمن مادریدی اندوخته و با یازده بازیکن پرورش یافته خود به میدان میرود. ژاوی هرناندس، کارگردان کاتالانها میگوید: "این رویای لوئیس فان خال بود. به او تبریک میگویم. زمانی من و پویول تنها از مدرسه لا ماسیا بودیم ولی امروز یازده بازیکن از این آکادمی در زمین حضور دارند."
دیر نیست که بارسای امروز جزئی از خاطرههای ورزشی همگان شده و همگان از "قهرمانی ساخت لا ماسیا" (Titel made in La Masia) صحبت کنند.
لا ماسیا
"لا ماسیا دِ کن پلینز"، یا همان "لا ماسیا"، در دنیا به عنوان برترین آکادمی پرورش نوجوانان در جهان شناخته شده است. لا ماسیا در سال 1902 تاسیس شد. هدف از راهاندازی آن ایجاد مکانی برای نگهداری کارگرانی بود که برای ساخت ورزشگاه جدید نوکمپ استخدام شده بودند. این ساختمان در سالهای 1957 و 1979 بازسازی شد و سرانجام آکادمی بارسلونا نام گرفت. این آکادمی معتبر اکنون خانه بیش از 300 کودک دختر و پسر است که انتظار میرود در آینده بهترینهای فوتبال جهان باشند.
اولویت لا ماسیا آموزش این نکته به بازیکنان است که باشگاه از هر چیز دیگری مهمتر است. لا ماسیا همچنین به آنها بهترین الگوهای تمرین را آموخته و بهترین فناوریها را برایشان فراهم میکند. آنها در ضمن این آموزش با بارسلونا آشنا شده و میآموزند که قرار نیست در آینده گلی به ثمر برسانند و یا مانع از گل خوردن تیم شوند یا در یک بازی بارسا را نجات دهند. آنها فرا میگیرند که به افقی فراتر بنگرند. این که برای باشگاه بزرگ بارسلونا تاریخسازی کنند. چه چیزی میتواند از مجموعهای از بازیکنانی که با این شیوه بار آمدهاند، سودمندتر باشد؟ بازیکنانی که به دنبال منافع شخصی نیستند و به مصلحت تیم فکر میکنند.
پپ گوآردیولا که توانست با قهرمانی در 6 جام در نخستین فصل حضورش در سال 2009 به بهترین شکل از دست پروردههای این آکادمی استفاده کند، دربارهی این موضوع میگوید: "بازیکنانی که از فیلتر لا ماسیا عبور کردهاند با بقیه متفاوت هستند. این امتیازی است که بازیکنانی که از کودکی در لا ماسیا بودهاند، از آن برخوردارند."
باشگاه تلاش میکند تا تفکر، ذهنیت و فلسفه واحدی را به بازیکنانی که قرار است، پیراهن بارسلونا را بر تن کنند، القا کند. این فلسفه از کوچکترین عضو آکادمی گرفته تا بهترین بازیکن جهان ثابت است. در بارسلونا بازیکنان بزرگ از جوانترها حمایت میکنند و همه به دنبال رسیدن به بهترینها برای باشگاه هستند.
در جدول زیر به سن ورود برخی از بازیکنان سرشناس بارسا به آکادمی لا ماسیا در سالهای اخیر و همچنین انجام نخستین بازی در تیم اصلی آبی - اناریها اشاره شده است:
1. پپ گوآردیولا – 12 سالگی – 19 سالگی – 36 سالگی (نخستین فصل مربیگری در بارسا)
2. ژاوی هرناندس – 11 سالگی – 18 سالگی
3. کارلس پویول 17 سالگی – 21 سالگی
4. ویکتور والدس – 10 سالگی – 20 سالگی
5. آندرس اینیستا – 12 سالگی – 18 سالگی
6. لیونل مسی – 13 سالگی – 16 سالگی (نخستین فوتبال آموخته لا ماسیا که سال 2009 برنده توپ طلا شده است)
7. پدرو رودریگس – 17 سالگی – 21 سالگی
8. جرارد پیکه – 10 سالگی – 21 سالگی (بازگشت به بارسا)
9. سرخیو بوسکتس – 17 سالگی – 20 سالگی
10. تیاگو آلکانترا – 14 سالگی – 18 سالگی
11. مارک مونیزا – 10 سالگی – 17 سالگی
12. اندرو فونتاس – 18 سالگی – 20 سالگی
13. جاناتان دُس سانتوس – 12 سالگی – 19 سالگی
14. مارک بارترا – 11 سالگی – 19 سالگی
15. سرژی روبرتو – 14 سالگی – 18 سالگی
16. مارتین مونتویا – 8 سالگی – 20 سالگی
17. فرانسسک فابرگاس – 10 سالگی – 24 سالگی (بازگشت به بارسا)
18. ایزاک کوئنکا – 12 سالگی – 20 سالگی
19. کریستیان تیو – 11 سالگی – 20 سالگی
20. رافائل آلکانترا – 13 سالگی – 18 سالگی
21. جرارد دلفو – 9 سالگی – 17 سالگی
الکلاسیکو
بارسلونا و رئال مادرید 621 کیلومتر از یکدیگر دور هستند ولی، نبردشان همانند شهرآوردهای هر کجای دنیاست. آنها همسایه هم نیستند ولی بیش از هر تیم همشهری دیگر با یکدیگر دشمنی دارند. به راستی در پس این رقابت چه چیزی نهفته است؟
بزرگ ترین رقابت – بخوانید دشمنی – میان باشگاهها در اروپا تنها با دشمنی تیمهای همشهری سلتیک و گلاسکو رنجرز قابل مقایسه است. کشمکش میان قدرت مرکزی در مادرید با کاتالونیاییها هنوز هم به ورزشگاهها کشیده می شود؛ درست همانند گذشتههای دور و نزدیک.
در سال 1925 Les Corts زمین پیشین بارسا به فرمان ژنرال "میگل پریمو دِریورا" – دیکتاتور وقت اسپانیا – برای شش ماه بسته شد. برای چه؟ تنها از آن رو که تماشاگران پیش از بازی دوستانه میان اسپانیا و انگلیس، درست زمانی که سرود ملی اسپانیایی ها نواخته می شد، سوت بلندی را سر دادند تا به این ترتیب خودمختاری کاتالونیا را اعلام کنند. بارسا نیز در پی همین رخداد تبعید شد. از این گذشته هانس گامپر، پایه گذار سوییسی تبار و رییس باشگاه بارسلونا از سوی حاکمان نظامی وقت در مادرید از سمتش برکنار و از قرار معلوم برای همیشه وادار شد تا در خارج از اسپانیا زندگی کند. جوزپ سانیول خاریگا، جانشین گامپر نیز در جریان آغاز جنگهای داخلی اسپانیا از سال 1936 به دست سربازان فرانسیسکو فرانکو، دیکتاتور آتی اسپانیا کشته شد.
در دوران زمامداری فرانکو فوتبال به رقابت غمبار میان قدرتهای سیاسی تبدیل شد. در همین دوران بود که پیروزی دور از انتظار 11 بر یک در نوامبر 1943 به سود رئال مادرید رقم خورد که پیامد شرایطی شرمآور و رسواییآمیز بود: مهمانان پیش از آغاز بازی با تهدیدهای خوفناکی رو به رو شده و در طول مسابقه با هراس از دستگیری روبهرو بوده و با همین روحیه بازی را به پایان بردند. فرانکو هوادار بیقیدوشرط رئال مادرید شمرده میشد و باشگاه را به آلت دست سیاست هایش تبدیل کرده بود. در واقع رئال دیگر نه تیمی ورزشی که سفیر سیاستهای فرانکو بود.
اگر چه رئال امروزه دیگر "equipo del régime" تیم حکومتی که بازیکنانش پرچمداران دیکتاتوری بودند، شناخته نمیشود ولی بسیاری از بارسلوناییها با گذشت بیش از سه دهه از فروپاشی دیکتاتوری در سال 1975 رقیب را دستکم نماد تمرکزگرایی اسپانیایی میدانند. تمرکزگرایی که با خودانگاره کاتالانیها از خودمختاری و استقلال مغایرت دارد و شالودهاش بارسلونا را "ارتش غیرمسلح نمادین کاتالونیا" میداند. این دست کم برداشت مانوئل واسکز مونتلبان، نویسنده کاتالانی از بارسلوناست. به نوشته او هر برد برابر حریف "نشانهای سیاسی" منظور میشود. شاید از همینرو بود که سانتیاگو برنابئو، رییس سالیان دور باشگاه رئال مادرید رابطه خوبی با حکومت داشت.
17 فوریه 1974 در ناخودآگاه کاتالونیا نماد پایان دوران فرانکو به شمار میآید. برتری 5 بر صفر بارسلونا در سانتیاگو برنابئو از سوی مادریدیها خفتی ورزشی تلقی شد. دیکتاتور نزدیک به دو سال پس از آن شکست در روز 20 نوامبر 1975 جان داد. بارسا همزمان با گذار به دموکراسی توانست نام اصلی را بازیابد. آبی – اناریها پیش از این با عنوان اسپانیایی Club de futbol و نه به نام اصلی و انگلیسی Football club Barcelona خوانده میشدند.
شاید درست از همین رو پیوستن لوئیش فیگو به رئال مادرید سراسر نابخشودنی بود. بازیکن پرتغالی که روزگاری محبوب کاتالانیها بود و می گفت، هیچگاه پیراهن رئال مادرید را به تن نخواهد کرد. ولی همین بازیکن در سال2000 و در آغاز هزاره سوم میلادی زیر حرفش زد، در ازای بیش از 30 میلیون یورو روانه پایتخت اسپانیا شد و پیراهن رئال مادرید را به تن کرد. از وی در بازگشت به نوکمپ با "کله خوک" استقبال شد و در جریان بازی زمانی که قصد داشت ضربه کرنری را به دروازه بارسا بفرستد، باید چند دقیقه منتظر میماند تا خشم هواداران بارسا اندکی فروکش کند. در روزهای بعد مسابقه که با تساوی بدون گل دو تیم به پایان رسید و گل سالمی هم در طول بازی مردود اعلام شد، تئوری توطئه همیشگی باز هم بر سر زبانها افتاد. فرضیهای که ریشه در دوران استبداد دارد.
در مقابل مادریدیها، کاتالانیهایِ به باور آنها تجزیه طلبِ غیرمسلح و متکبر را به دیده تردید مینگرند و اینگونه استدلال میکنند که تمام اسپانیا از جمله مادرید در دوران دیکتاتوری در امان نبود و از رنج و دردهایش نصیب و بهره ای داشت. به دلیل ظلم و ستم گسترده و سراسری کاتالانیها از امتیاز ویژهای برخوردار نیستند و بازیکنان رئال مادرید از آن رو قهرمانیهایشان را با پرچم اسپانیا جشن میگیرند که نمادی است در برابر ادعاهای استقلال طلبانه.