به گزارش صراط، وی می گوید محمد خاتمی در این دیدار در پاسخ به دعوت او
برای شرکت در رونمایی کتابش گفته است، سعی می کند پنج – ده دقیقه ای بیاید،
و افزوده است: «آن هم چون عزیزی».
وی از دعوت مقامات ارشد دولت هم خبر داده و گفته است: به دفترریاست جمهوری تلفن زدم. گفتند کارت دعوت را بیاور تا تصمیم بگیریم: «فکر می کنم باید حق شناسی ام را نشان دهم.»
او در ادامه از اسفندیار رحیم مشایی هم تعریف و توصیه های او را در پرداخت کمک های دفتر ریاست جمهوری بسیار موثر می داند.
آمنه می گوید: « فقط سال اول مردم و ریاست جمهوری( خاتمی) کمک کردند. آقای خاتمی قرار گذاشته بودند که همه مخارجم تا پایان درمان داده شود. آقای شاهرودی هم دو و نیم میلیون تومان از پول خودش به من کمک کرد. در سال ۲۰۰۵ آقای احمدی نژاد اول ۱۳ هزار یورو داد و بعد کمک های دفتر رئیس جمهوری را قطع کرد. وقتی پی گیری کردم گفت: «من اسید نریخته ام که هزینه اش را بدهم». شش سال خودمان کمک گرفتیم. تا پارسال بعد از این که بخشش کردم، دفتر رئیس جمهوری پرداخت یک سوم همه هزینه ام را تا پایان درمان تقبل کرد ... البته پارسال از طرف رئیس جمهور آپارتمانی در تهران به پدر و مادرم داده اند که ماهی ۴۸۰ هزار تومان برای قسطش می دهیم تا بیست سال.»
وی در عین حال از احمدی نژاد انتقاد کرده و درباره وضعیت بینایی اش گفته است: « چشم چپم آن موقع کمی می دید. البته نه پلک داشت نه قرنیه. دوسال با چشم راست هم می دیدم. اما بعد از قطع هزینه توسط احمدی نژاد و رفتن به خانه آوارگان در بارسلون عفونت کرد و ازدستش دادم. حالا پروتز دارد و می چرخد و بالا و پایین می رود. یک سال است دوباره درمان را شروع کرده ام. ۵ سال چشمم را دوخته بودند و بسته بود. تا سال گذشته که رئیس جمهور پول داد عمل را با جرات بیشتر شروع کردم. از پوست لبم پلک ساختند. برایم قرنیه و شبکیه گذاشتند. یک ماه دیگر باز می کنند. اگر همه چیز خوب پیش برود ۲۰ درصد بینایی ام را به دست می آورم.»
وی از دعوت مقامات ارشد دولت هم خبر داده و گفته است: به دفترریاست جمهوری تلفن زدم. گفتند کارت دعوت را بیاور تا تصمیم بگیریم: «فکر می کنم باید حق شناسی ام را نشان دهم.»
او در ادامه از اسفندیار رحیم مشایی هم تعریف و توصیه های او را در پرداخت کمک های دفتر ریاست جمهوری بسیار موثر می داند.
آمنه می گوید: « فقط سال اول مردم و ریاست جمهوری( خاتمی) کمک کردند. آقای خاتمی قرار گذاشته بودند که همه مخارجم تا پایان درمان داده شود. آقای شاهرودی هم دو و نیم میلیون تومان از پول خودش به من کمک کرد. در سال ۲۰۰۵ آقای احمدی نژاد اول ۱۳ هزار یورو داد و بعد کمک های دفتر رئیس جمهوری را قطع کرد. وقتی پی گیری کردم گفت: «من اسید نریخته ام که هزینه اش را بدهم». شش سال خودمان کمک گرفتیم. تا پارسال بعد از این که بخشش کردم، دفتر رئیس جمهوری پرداخت یک سوم همه هزینه ام را تا پایان درمان تقبل کرد ... البته پارسال از طرف رئیس جمهور آپارتمانی در تهران به پدر و مادرم داده اند که ماهی ۴۸۰ هزار تومان برای قسطش می دهیم تا بیست سال.»
وی در عین حال از احمدی نژاد انتقاد کرده و درباره وضعیت بینایی اش گفته است: « چشم چپم آن موقع کمی می دید. البته نه پلک داشت نه قرنیه. دوسال با چشم راست هم می دیدم. اما بعد از قطع هزینه توسط احمدی نژاد و رفتن به خانه آوارگان در بارسلون عفونت کرد و ازدستش دادم. حالا پروتز دارد و می چرخد و بالا و پایین می رود. یک سال است دوباره درمان را شروع کرده ام. ۵ سال چشمم را دوخته بودند و بسته بود. تا سال گذشته که رئیس جمهور پول داد عمل را با جرات بیشتر شروع کردم. از پوست لبم پلک ساختند. برایم قرنیه و شبکیه گذاشتند. یک ماه دیگر باز می کنند. اگر همه چیز خوب پیش برود ۲۰ درصد بینایی ام را به دست می آورم.»
