به گزارش صراط ؛ نیویورک تایمز بخشی از کتاب "بازی پایانی, بازی جنگ در عراق، از جرج دبلیو بوش تا باراک اوباما" نوشته مایکل گوردون، خبرنگار این روزنامه و ژنرال برنارد ترینر، مقام ارشد نظامی سابق آمریکا را منتشر کرده که در آن به نقش فرمانده سپاه قدس در برنامه های عراق اشاره شده است.
در این گزارش آمده است: تابستان ۲۰۰۷ یک مقام ارشد اطلاعاتی عراق به تهران سفر کرد تا با رهبران ایران ملاقات کند و خیلی زود متوجه شد چه کسی سیاست ایران را در قبال همسایه غربی اش تعیین می کند.
روزنامه نیویورک تایمز مدعی شده هرگونه تحرک در خاورمیانه و کشورهای عربی از سوی ایران به دستور مشاور ارشد رهبر جمهوری اسلامی یعنی سردار سلیمانی اجرا می شود.
نیویورک تایمز نوشت : بر اساس گزارشی که یک مقام عراقی بعدها به مقامات آمریکایی در عراق ارائه داد، قاسم سلیمانی در کمال خونسردی توضیح داد که "تنها مقام تصمیم گیرنده درباره اقدامات ایران در عراق است!
بر اساس این گزارش روزنامه نیویورک تایمز ، قاسم سلیمانی، با موی خاکستری و لحن آرام و اعتماد به نفسی که پشتگرمی آیت الله خامنهای به او داده، نقطه مقابل رئیس جمهور جنجالی ایران است. او که سال گذشته به درجه سرلشگری - بالاترین مقام سپاه پاسداران - ارتقا یافت، مغز متفکر دو اقدام محوری در سیاست خارجی ایران بوده است: نفوذ و مداخله در امور داخلی عراق، و کمک نظامی به حکومت بشار اسد در سوریه.
در ادامه این گزارش روزنامه نیویورک تایمز چندین مورد دیگر از قدرتمندیهای سردار بی ادعا سردار سلیمانی و ترس امریکا و اسرائیل از این چنین افراد در سپاه و وحشت انها از قدرت فکری این افراد به صورت علنی در گزارش این روزنامه پر فروش امریکایی قابل مشاهده است.
تعريف و تمجيد صرفا دليل بر لنگيدن جايي از كار نيست.اين اقدامات و عملكرد قبل و بعد از تعريف و تمجيد غربي ها هست كه راه را از بي راهه نشان مي دهد. اگه آقاي سليماني عزيز قبل از اين تمجيد با جرج سوسروس ديدار داشت يا از آزاديهاي غريزي و اخلاقي ميگفت يا گروههايي از طرف دارانش را به خاطر پست و مقام به كوچه و خيابان ميريخت و...... اين تعريف و تمجيد نشان ميداد لنگيدن را. سفسطه ضعيفي داشتيد.!!!
از دلار و مرغ و کاغذ و رانت و مصلحت اندیشی و اختلاس و ..... اینقدر زیاد که نوشتن همه خیلی زمان می برد توسط استکبار به اصطلاح جهانی در کشور به هم ریخته و توسط ایادی آن کنترل می شود، هنوز جنگ نشده ایران از زمان جنگ پیشین بدتر شده و قحطی در آن آمده حال فرض کن اتفاقی هم بیافتد، حکومت و دولتی که در زمان صلح از پس مرغ و تخم مرغ بر نمی آید و از سیر و کاهویش گرفته تا فلان و فلانش وارداتی است و کمر بزرگترین شرکت خودروسازش شکسته در زمان جنگ چه خواهد کرد؟
به گفته خود شما بسیاری از ترورها در خرابکاری ها توسط همین استکبار اتفاق می افتد خوب بفرمایید در جواب چه حرکتی انجام دادید، کلک آمریکا را بکنید و خیال کل دنیا را راحت کنید.
در ضمن سرنوشت قذافی و صدام و بن لادن را به یاد داشته باشید اینها مرد عمل بودند اما چه شدند؟