"صراط" - يكي از تبعات جنگ در كشورهاي مختلف جهان تولد ژانر جنگي در سينما بوده است. سينما هنر- صنعتي است كه به بازتاب زوايا و پديده هاي مختلف زندگي بشر مي پردازد. جنگ هم يكي از ابعاد زندگي اجتماعي انسان بوده است پس به تبع آن، سينماي جنگي نيز به وجود آمده است.
به گزارش سرویس فرهنگی صراط، ژانر جنگي يكي از مهم ترين با سابقه ترين و استراتژيك ترين ژانرهاي سينمايي در جهان است. به طوري كه فيلم «تولد يك ملت» به كارگرداني «ديويد وارد گريفيث» اولين فيلم تاريخ سينماست كه به صورت جدي و همه جانبه به موضوع جنگ پرداخته است. اين فيلم در سال 1915يعني در نخستين سال هاي اختراع سينما ساخته شد و اين نشان مي دهد كه سينماي جنگ تا چه حد ديرپا و قديمي است.
مهم ترين اتفاقي كه در دنيا باعث گسترش اين ژانر شد، جنگ جهاني دوم بود. نكته قابل توجه هم اين است كه با وجود گذشت بيش از 60سال از جنگ جهاني دوم، هنوز هم فيلم هاي بسياري در اين باره توليد مي شود. وسعت و حجم اتفاقات و زواياي اين جنگ به گونه اي بوده كه سينماي غرب همچنان خود را به بازروايي آن وفادار مي داند. علاوه بر اين، غربي ها تأثيرات جنگ جهاني دوم را هنوز در جوامع خود احساس مي كنند و مي دانند پرداختن به اين موضوع، صرفاً توجه به يك رويداد تاريخي نيست، بلكه بسياري از ريشه هاي اجتماعي و فرهنگي خود را در اين جنگ مي بينند.
در كشور ما نيز با درگرفتن جنگ تحميلي هشت ساله، سينماي جنگي كه به سينماي دفاع مقدس معروف شد به وجود آمد. اين جنگ و مقاومت همه جانبه مردم كشورمان در برابر متجاوز موضوعي نبود كه فيلمسازان كشور ما به راحتي از كنار آن بگذرند. اين بود كه به جز آن دسته از سينماگران كه خود به طور مستقيم با جنگ در ارتباط بودند. بسياري ديگر از كارگردان ها هم فيلم هايي مرتبط با اين موضوع توليد كردند. با اين حال، سينماگران ما با گذشت چند سال از پايان اين جنگ، خيلي زود به اشباع رسيدند. به رغم اين كه زمان زيادي از اتمام دفاع مقدس نگذشته و خيلي از نكات و مسائل جنگ ناگفته مانده اند، سال هاست سينماي ما نسبت به اين موضوع بي توجهي نشان مي دهد.
اين در حالي است كه سينماي غرب و به خصوص هاليوود هر ساله فيلم هايي درباره جنگ هايي كه با آن درگير بودند را خلق مي كند. تنها كافي است عملكرد سينماي آمريكا در مورد جنگ جهاني دوم را بررسي كنيم. آن هم در شرايطي كه مي دانيم آمريكا نسبت به ساير كشورهاي درگير با آن جنگ، خسارت كمتري ديد. اما چرا هاليوود با وجود اين موضوع و همچنين گذشت بيش از نيم قرن از آن باز هم براي جنگ جهاني دوم اهميت قائل است؟ تفكر و تمركز بر اين موضوع براي ما پندها و درس هاي بسياري دربردارد.
مي دانيم كه آمريكا در جنگ جهاني دوم، در جبهه متفقين قرارداشت، اما آنچه كه در همه اذهان درباره مشاركت آمريكا در آن جنگ، بيش از هر چيز برجستگي دارد، بمباران هسته اي ژاپن است. يك حادثه ضدانساني كه به عنوان لكه ننگي بر پيشاني يانكي ها تا هميشه تاريخ باقي خواهد ماند، اما سينماي آمريكا همان طور كه درباره ساير موضوعات هوشمندانه عمل كرده در اين مورد هم سعي كرده بيشترين بهره را به نفع مالكان خود ببرد.
عمده فيلم هايي كه در هاليوود با موضوع جنگ جهاني دوم ساخته شدند، حول دو محور قرار مي گيرند. نخست، نمايش چهره اي قهرمان و رهايي بخش از آمريكا و دوم هويت سازي براي ايالات متحده و به ويژه رژيم صهيونيستي.
يكي از معروف ترين فيلم هاي آمريكايي پيرامون جنگ دوم جهاني فيلم «نجات سرباز رايان» به كارگرداني «استيون اسپيلبرگ» است. فيلمي كه از جان گذشتگي و سلحشوري كلاه سبزهاي آمريكايي را نشان مي دهد! اين فيلم يك محصول تبليغاتي است كه مي گويد ارتش آمريكا حتي براي جان يكي از فرزندان كشورش آن قدر ارزش قائل است كه براي آن هر نوع ايثارگري كه لازم است، صورت مي دهد. مخاطب جهاني اين فيلم در آمريكايي ها، نوعي شرافت، هويت و خيزش ملي را مي بيند و حتي ممكن است نسبت به اين همه وفاداري و اتحاد ملي نزد آنها غبطه خورد. خود آمريكايي ها هم با ديدن «نجات سرباز رايان» احساسات وطن پرستانه شان برانگيخته مي شود و به دركي مي رسند كه زمينه ساز پذيرش حركات نظامي و اشغالگرانه دولت شان است.
اين رويه در فيلم هاي ديگري هم تكرار شد. از جمله اين فيلم ها مي توان به (wind talkers) به كارگرداني «جان وو» اشاره كرد كه باز هم به حضور نظامي آمريكا در آن جنگ ضدانساني مي پردازد. اين اثر البته با ظرافت كمتري، نسبت به نجات سرباز رايان، چهره اي ايثارگر از نيروهاي نظامي آمريكا را نشان مي دهد. داستان فيلم درباره تقابل ارتش آمريكا با ژاپن درجريان جنگ جهاني دوم است.جالب اين است كه دراين فيلم سرخ پوستان نيز به ياري نظاميان آمريكا مي آيند از خودگذشتگي سربازان آمريكايي در اين فيلم به گونه اي نشان داده مي شود كه گويي آنها براي نجات آدم ها تلاش مي كنند نه براي اشغالگري و درنده خويي.
اما جريان سينمايي ديگري كه درحوزه فيلم هايي با موضوع جنگ دوم جهاني قابل شناسايي است، فيلم هايي با مضمون افسانه سازي هولوكاست است.
قديمي ترين نمونه اين فيلم ها «ليزا» نام دارد كه اروپاي پس از جنگ را نشان مي دهد و سعي دارد مظلوميت يهوديان در آن جنگ را برجسته كند. فيلمي هم كه درسال 1965 به نام «سمسار» ساخته شد همين موضوع را دنبال كرده است. اين فيلم كه در ايران به نام «مردي از گذشته» شناخته مي شود قصد القاي اين پيام را دارد كه يهوديان در جنگ جهاني دوم رنج هاي بسياري را متحمل شدند و بنابر اين حق دارند تا هرگونه خشونتي را مرتكب شوند!
اين مضمون به طور هوشمندانه اي در فيلم هاي به ظاهر روشنفكرانه اي چون «فهرست شيندلر» به كارگرداني اسپلبرگ و «پيانيست» ساخته «رمن پولانسكي» بازتوليد شد. نكته مهم اين است كه اين فيلم ها با رويكرد ضد جنگ ساخته شدند و قصد تقبيح فجايع جنگ جهاني دوم را داشتند. با اين حال لايه دروني محتواي آنها محق دانستن يهوديان و نوحه سرايي براي آنها است. اين افسانه سازي در آخرين فيلم هاليوودي با موضوع جنگ جهاني دوم يعني «حرام زاده هاي لعنتي» نيز انجام شد. اين فيلم به كارگرداني «كونتين تارانتينو» هم به نوعي ديگر خشونت طلبي يهوديان- كه امروز در قالب رژيم صهيونيستي عليه مردم فلسطين و لبنان مرتكب مي شوند- را توجيه مي كند. به اين ترتيب هاليوود با بهره از موضوع جنگ جهاني دوم براي حكومت جعلي و بي ريشه رژيم صهيونيستي هم هويت سازي مي كند.
در همه فيلم هاي جنگي غربي، حتي روشنفكرانه ترين و معترض ترين آنها ميهن پرستي، تلاش براي بازسازي هويت فرهنگي و دفاع از منافع ملي ديده مي شود. با اين كه مي دانيم جنگ هاي آنها متجاوزانه، ضد انساني و فاقد مفاهيم انساني بوده است. آيا آمريكايي ها در جنگ جهاني دوم از سرزمين خود دفاع مي كردند؟ بدون شك هيچ يك از اينها نبوده و آمريكا كارنامه اي به شدت سياه و رذالت بار در مورد آن جنگ و ساير جنگ ها دارد، اما امروز چند فيلم آمريكايي كه دراين باره ساخته شدند ديديم كه چگونه براي خود گنج ساخته اند و با كنارزدن صحنه هاي سياه و تلخي كه به خاطر جهانخواري و توسعه طلبي انجام دادند بستري براي فرهنگسازي ايدئولوژيك فراهم نمودند. اين درحالي است كه دفاع مقدس ما به عنوان الگويي براي ساير ملل مستقل جهان شناخته مي شود و سرشار از ذخاير فرهنگي و انساني است. اين جنگ به معناي واقعي كلمه «گنج» است. آيا سينماگران ما توانسته اند از اين گنج بزرگ بهره ببرند.
مهدي اميدي
دوستانی مانند سلحشور و حاتمی کیا و ... باید همه ساله یک پروژه در سطح فیلم های تاثیر گذاری مانند پرواز در شب و آژانس شیشه ای و .. بسازند.
و این وظیفه و مسئولیت نظام و دولت و رسانه ملی است که از ساخت آثار فاخر در این سطح حمایت کند.