"صراط" - روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم.
اعدام در انتظار مرد شکاک
مرد جنایتکار که به خاطر سوءظن همسر و فرزند خردسالش را به قتل رسانده بود پس از محاکمه به قصاص و زندان محکوم شد. 16 مرداد سال 89 ماموران پلیس آگاهی شهرستان فسا در جریان مرگ مشکوک زنی جوان و کودک خردسالش قرار گرفتند.
ماموران پس از حضور در محل با جسد «زهرا» 28 ساله و فرزندش روی تختخواب روبهرو شدند. وسایل خانه بههم ریخته بود و هیچ آثاری از درگیری روی بدن قربانیان دیده نمیشد. تیم جنایی در ابتدا فرضیه قتل با انگیزه سرقت را مطرح کردند اما مرد صاحبخانه در بازجوییها گفت: همسرم زن تنبلی بود و هیچوقت خانه را تمیز نمیکرد. هیچ سرقتی صورت نگرفته و خانه ما همیشه به این صورت است.
کارشناسان پزشکی قانونی پس آزمایشات تخصصی علت مرگ مادر و کودک را فشار روی گردن و خفگی اعلام کردند. در حالی که انگیزه این جنایت هنوز نامشخص بود، ماموران به اظهارات متناقض پدر خانواده به نام «سعید» مشکوک شدند. سعید مدعی بود همسر و فرزندش به خاطر خوردن میوه سمی کشته شدهاند. کارآگاهان تحقیقات را متمرکز کرده تا اینکه مرد جوان سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: من به دلیل اینکه همسرم به کارهای خانه نمیرسید او را کشتم. سرانجام پرونده متهم با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد.
متهم در جلسه محاکمه با اعتراف به جرم خود گفت: یک روز که با همسرم درگیر شده بودیم او مدعی شد با مردی ارتباط پنهانی دارد. این موضوع مرا آزار میداد. شب حادثه تصور کردم آن مرد به خانهام آمده است. سریع خود را از محل کارم به خانه رساندم اما همسر و فرزندم خواب بودند كه آنها را خفه کردم. قضات دادگاه کیفری پس از محاکمه سعید او را به خاطر قتل همسرش به قصاص و به خاطر قتل فرزندش به زندان محکوم کردند.
........................................................................
راز شاهدزد ثروت باد آورده یک زندانی
مرد زندانی که تصور میکرد همسرش میتواند امانتدار ثروت باد آوردهاش باشد پس از 10 سال آزاد شد و پی به خیانت وی برد. این تبهکار برای در امان ماندن از شاکیان خود همه داراییاش را به نام همسرش کرد و خونسردانه به زندان رفت.
مرد شیادی که دست به کلاهبرداری میلیاردی زده بود برای جلوگیری از مصادره شدن اموالش آنها را به همسرش انتقال داد ولی نمیدانست پس از آزادی با ادعاهای عجیب وی روبهرو خواهد شد. این مرد که 10 سال پیش از چندین طعمهاش کلاهبرداریهای میلیونی کرده بود، پیش از دستگیری، دار و ندارش که آپارتمانها، زمینها و حتی خودروهای زیادی بود را به نام همسرش انتقال داد تا چنانچه روزی گرفتار قانون شد، اموالش مصادره نشود! پس از اینکه وی دستگیر شد نزد قاضی پرونده ادعا کرد توسط مرد دیگری تحت کلاهبرداری قرار گرفته و همه زندگیاش را از دست داده است.
بنابراین قاضی با توجه به گسترده بودن شکایتها وی را به 27 سال زندان محکوم کرد. مرد کلاهبردار با خیال راحت به زندان رفت و پیش خود فکر میکرد در طول سالهایی که در زندان خواهد بود ارزش آپارتمانها و زمینهایی را که شیادانه به دست آورده است، چندین برابر خواهد شد.
با گذشت 10 سال این مرد به بیماری لاعلاجی مبتلا و از زندان آزاد شد. وی که دیگر توان کار کردن نداشت از همسرش خواست مقداری از پولهایی که 10 سال پیش به وی داده بود را بازگرداند ولی همسرش در کمال تعجب در جوابش گفت چه پولی میخواهد؟ مرد که انتظار شنیدن ادعاهای عجیب همسرش را نداشت این بار با لحن تندتر خواست تعدادی از اسناد آپارتمانهایی را که در گذشته کلاهبرداری کرده و به نام وی انتقال داده بود را به وی بازگرداند ولی همسر و بچههایش با رفتاری زیرکانه ادعا کردند وی دیوانه شده است و در تخیلات سیر میکند.
مرد متعجب که از این رفتارها بسیار خشمگین شده بود به سوی همسرش حمله کرد و وی را به باد کتک گرفت. با شکایت همسر و بچههای مرد کلاهبردار، وی به دلیل بدرفتاری و توهین دوباره به زندان افتاد و خانوادهاش با استفاده از این موقعیت هم اموال وی را به فروش رساندند و از تهران به شهری دیگر رفتند.
زینب نمازی، حقوقدان درباره این پرونده گفت: با توجه به سوءاستفاده زن فریبکار از اعتماد شوهرش و فروش همه اموال، بر اساس قانون و استناد به شواهد و مدارکی که در پرونده وجود دارد، این زن باید آپارتمانها، زمینها و پولها را به شوهرش بازگرداند و با توجه به کلاهبرداری 2 میلیاردی موکلم در سال 81 باید پول حاصل از فروش این اموال به مالباختگان بازگردانده شود.
........................................................................
کلاهبرداریهای میلیونی تاجر هزار چهره
مرد شیاد مغازه و انبار داشت و طعمههایش تصور میکردند با یک تاجر سرشناس آشنا شدهاند. کسی تصور نمیکرد این مرد با توطئهای ماهرانه به کمینهای میلیونی بنشیند.
روز 5 شهریورماه سال جاری مردی با مراجعه به کلانتری 131 شهرری ادعا کرد در جریان فروش بیش از 4 هزار کیلو برنج در دام نقشه کلاهبرداری افتاده است و خریدار پیش از پرداخت پول با تخلیه انبار اقدام به سرقت محموله برنج کرده است .
با دستور دادیار رستمزاده از شعبه اول دادسرای شهرری، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار پایگاه 9 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. در این مرحله، مرد برنجفروش پیش روی کارآگاهان ایستاد و گفت: من در شمال کشور زندگی میکنم.
هفته گذشته و برای فروش قسمتی از برنجهای برداشت شده، وقتی در روزنامهای متوجه آگهی خرید مواد غذایی بویژه برنج شدم، با تلفن خریدار تماس گرفتم، وی قیمت مناسبی پیشنهاد داد و گفت در صورت تصمیم برای فروش برنج حاضر است آن را نقدی بخرد به همین خاطر و برای ملاقات با این مرد به تهران آمده و در مغازهاش در خیابان معلم شهرری ملاقات کردم .
پس از نخستین برخورد و توافق بر سر قیمت قرار بر آن شد تا همزمان با تخلیه محموله برنج داخل انبار که آن نیز در فاصله چندصد متری مغازه و داخل یک کوچه قرار داشت، پول را به صورت نقدی و در مغازه دریافت کنم.
فردای آن روز و پس از رسیدن محموله برنج از شهرم، همراه خریدار به انبار رفتم و با تخلیه برنج برای دریافت پول به مغازه رفتیم، پس از گذشت چند دقیقه و صحبت درباره موضوعاتی از دشواری کار برنجکاری و افزایش قیمت برنج آن مرد به بهانه مراجعه به بانک برای گرفتن پول از من خواست مواظب مغازهاش باشم.
مدتی گذشت و دیدم خبری از وی نیست برای همین با موبایلش تماس گرفتم اما پاسخگو نبود تا اینکه پس از گذشت چند ساعت به انبار رفتم و پس از ورود به آنجا دیدم همه برنجها را از داخل انبار بردهاند و آنجا بود که برخلاف تصور من و گفتههای صاحب مغازه، از طریق همسایهها و مغازهدارها متوجه شدم مغازه و انبار حدود یک هفته پیش اجاره شده است.
کارآگاهان که هنوز سرنخی از کلاهبردار نداشتند به شکایتهای مشابهی در سطح کلانتریهای پایتخت برخوردند. کارآگاهان در تجسسهای خود پی بردند مرد شیاد هر بار با استفاده از اسناد و مدارک جعلی اقدام به اجاره کوتاهمدت مغازه و انبار با پول پیش کم در سطح شهر تهران بویژه در مناطق جنوب و جنوبشرق کرده و با انتشار آگهی در روزنامهها و تماس و مراجعه مالباختگان، با ادعای این موضوع که خودش صاحب انبار و مغازه بوده و از چند سال پیش در این محل مشغول به کار است، اعتماد طعمههایش را جلب کرده و زمان متواری شدن نیز با طرح موضوعات مختلفی از قبیل خرید نوشیدنی برای مالباختگان و دریافت پول از بانک، از مغازه خارج و پس از تخلیه اجناس داخل انبار متواری شده است.
کارآگاهان برای ردیابی مرد شیاد با بهرهگیری از بانک اطلاعات مجرمان قدیمی موفق به شناسایی مرد 37 سالهای به نام «رضا» شدند که در سالهای گذشته نیز چندینبار به اتهام ارتکاب جرائم مختلف، کلاهبرداری و صدور چک بلامحل دستگیر و روانه زندان شده است. کارآگاهان خیلی زود مخفیگاه رضا را در جاده ملارد ردیابی کرده و ساعت 13 روز 15 شهریورماه وی را در حال ورود به مخفیگاهش دستگیر کردند.
........................................................................
ابهام در ادعاهای قاضی برکنار شده درباره قتل همسرش
قاضی سابق دادگستری در جلسه دادگاه، نظریه کارشناسان اسلحهشناسی و اتهام قتل همسر سوم خود را رد کرد. ماموران کلانتری شهرستان خوی عصر 23 شهریورماه سال 84 در جریان شلیک مرگبار به زن 17 سالهای به نام «مریم» قرار گرفتند.
در حالی که شوهر این زن ادعا میکرد همسرش خودکشی کرده، بههمریختگی صحنه جنایت حکایت از درگیری قربانی با عامل جنایت داشت. بدینترتیب بازپرس ویژه قتل به خاطر تناقضگویی شوهر قربانی دستور بازجویی از او را صادر کرد و در تحقیقات پلیسی مشخص شد این مرد به خاطر سوءظن شدید و اختلاف با همسرش هنگامی که از خانه خارج میشد، در خانه را قفل میکرد و 2 همسر سابق وی نیز در طول زندگی با او بارها از سوی شوهرشان تهدید به قتل شدهاند.
همچنین پلیس در بازرسی از خانه متهم، دوربینهای مداربستهای کشف کرد که در آن متهم با ثبت تصاویر، رفتارهای لحظه به لحظه همسرش را در خانه تحت کنترل قرار میداد اما تصاویر صحنه مرگ زن جوان به طور کامل از حافظه این دوربینها پاک شده بود. با گزارش کارشناسان پزشکی قانونی و اسلحهشناسی موضوع خودزنی زن جوان به کلی رد شد و پرونده با قرار عدمصلاحیت در اختیار قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.
متهم نیز در جلسات محاکمه ضمن رد اتهامش موضوع مرگ همسرش را خودکشی اعلام کرد. متهم تاکنون 2 بار در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده که یک بار به قصاص محکوم شد اما قضات دیوانعالی کشور حکم را نقض کردند. متهم در دومین دور محاکمه تبرئه شد که این بار هم حکم او نقض شد.
سرانجام پرونده برای رسیدگی به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. جلسه دادگاه روز گذشته با حضور 3 تن از کارشناسان اسلحهشناسی و به ریاست مقدمزهرا در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
در ابتدای جلسه اولیایدم با طرح شکایت خواستار قصاص داماد سابق خود شدند، سپس یکی از کارشناسان اسلحهشناسی به نمایندگی از گروه در جایگاه حاضر شد و اظهار داشت: برای خودکشی، خودزنی و سهلانگاری فاصله تیراندازی کمتر از 50 سانتیمتر است اما بر اساس تحقیقات صورت گرفته از سوی گروه کارشناسی در این حادثه از فاصله بین 50 تا 70 سانتیمتری گلوله شلیک شده است.
همچنین کسی که قصد خودکشی داشته باشد گلوله را به قلب، شکم، گیجگاه، پیشانی یا داخل دهان شلیک میکند ولی در این پرونده گلوله به بینی شلیک شده است. از سوی دیگر زن جوان راستدست بوده اما گلوله از سمت چپ به طرف راست شلیک شده است. یکی دیگر از موارد اشاره شده در گزارش برای رفع خودکشی، نبود آثار دودزدگی در اطراف محل شلیک است.
در حالیکه ما 6 گلوله با فاصله کمتر از 50 سانتیمتری با این اسلحه شلیک کردیم که در همه شلیکها آثار دودزدگی وجود داشت. در ادامه رئیس دادگاه از قاضی سابق دادگستری خواست در جایگاه حاضر شود، این مرد با رد اتهامات خود گفت: من اتهام قتل همسرم را قبول ندارم زیرا قتلی رخ نداده است. دفاعیاتم نیز همان موارد اشاره شده در جلسات پیشین است.
رئیس دادگاه:چرا در خانهتان دوربین مدار بسته نصب کرده بودید؟
زمانی که از دادگستری به خانه میآمدم احساس میکردم افرادی مرا تعقیب میکنند به همین خاطر برای حفظ امنیت همسر و مادرم در خانه دوربین مدار بسته نصب کرده بودم.
رئیس دادگاه: چرا هیچ فیلمی از صحنه تیراندازی وجود ندارد؟
من ظهر که به خانه میآمدم برق دوربینها را قطع میکردم و زمانی که در خانه نبودم مراقب اوضاع بوده و از دوربینها استفاده میکردم.
رئیس دادگاه: به همسرت شک داشتی؟
نه زیرا مادرم نیز همراه او در خانه بود.
قاضی سابق دادگستری در ادامه دفاعیات خود گفت: همسرم تا 5 ساعت بعد از تیراندازی زنده بود و به خاطر مسائل درمانی آثار دودزدگی از روی صورتش پاک شده است. همچنین موضوع فرار من بعد از قتل صحت ندارد و من در این مدت خانه برادرم بودم، وقتی هم به اداره آگاهی احضار شدم با پای خود به آنجا رفتم. پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
........................................................................
برخورد زنجيره اي خودروهاي سبك و سنگين در تهرانپارس
برخورد زنجيره اي 6 خودروي سبك و سنگين در تهرانپارس سقوط راكب موتورسوار به كانال آب را رقم زد.
بنابر اظهارات علي اميني معاون عمليات منطقه3 به علت ترافيك شديد كه بر اثر اين تصادف ايجاد شده بود آتش نشانان با كندي حركت مواجه شدند و با رسيدن به محل مشاهده شد 6 دستگاه خودرو شامل پژو 405، تاكسي، دو دستگاه پرايد، يك دستگاه اتوبوس و يك دستگاه كاميون با يكديگر برخورد كرده و راكب يك دستگاه موتورسيكلت نيز پس از برخورد با گاردريل، به داخل كانال سقوط كرده بود.
وي ادامه داد: آتش نشانان بلافاصله راكب مصدوم را براي اعزام به مركز درماني به امدادگران اورژانس حاضر در محل تحويل دادند.اميني با اشاره به نشت گازوئيل از اتوبوس و پخش شدن آن در سطح خيابان خاطرنشان كرد: آتش نشانان براي پيشگيري از تصادفات بعدي و همچنين رفت و آمد روان خودروها به دو گروه تقسيم شده و اقدام به ريختن خاك بر روي سطح خيابان و ايمن سازي آن كردند و گروهي ديگر نيز خودروها را به كنار خيابان منتقل كرده و با بريدن حفاظ كنار كانال، كاميون را نيز رها ساختند.
اين فرمانده عمليات يادآور شد: آتش نشانان پس از ايمن سازي كامل محل و حمل خودروها با جرثقيل و همچنين روان شدن ترافيك به عمليات خود پايان دادند.
........................................................................
چاقو، زندگي ام را فنا کرد!
جوان ۲۱ ساله اي که در پاتوق خلافکاران، سرنشين يک دستگاه پژو ۲۰۶ را با ضربه چاقو کشته بود صبح روز گذشته در بازسازي صحنه جنايت همراه داشتن يک قبضه چاقو را عامل تمام بدبختي هايش دانست.
به گزارش خراسان، متهم اين پرونده جنايي که در حضور قاضي اسماعيل شاکر (قاضي ويژه قتل عمد) و افسر پرونده چگونگي وقوع جنايت را تشريح مي کرد گفت: چند روز قبل از حادثه به اتفاق يکي از دوستانم از زابل به مشهد آمديم. من قصد داشتم خانه اي را براي اين چند روز اقامت اجاره کنم اما دوستم گفت: بيا به منزل مجردي يکي از دوستانم در خيابان مسلم برويم که من هم همراه او به اين مکان (محل جنايت) آمدم.
در اين هنگام مقام قضايي پرسيد طبق اظهارات اهالي، اين منزل لانه فساد بود و در آن افراد خلافکار به شرب خمر و استعمال مواد مخدر مي پرداختند و اهالي چند بار با مراکز انتظامي و اماکن تماس گرفته بودند...؟ متهم پاسخ داد: داخل يخچال مشروب بود اما فقط يک نفر از آن مي خورد و پسرخاله ام که از زابل با ما بود مواد مصرف مي کرد. متهم اين پرونده جنايي سپس درباره چگونگي وقوع حادثه گفت: آن شب ابتدا يک نفر با موتورسيکلت آمد و دور زد و رفت که بعد از آن چند نفر با ۲۰۶ آمدند و چون خيابان بن بست بود دور زدند.
آرش دم در نشسته بود و ديگران ماشين مي شستند که درگيري بين آن ها شروع شد. البته پژوسواران قصد زورگيري داشتند! وي گفت: در اين درگيري شيشه نوشابه شکستند و با هم دعوا مي کردند که من به طبقه بالا رفتم و چاقويي را که از زابل آورده بودم برداشتن و پايين آمدم. اين زماني بود که سرنشسين جلوي ۲۰۶ داخل خودرو نشست و من هم بلافاصله از شيشه خودرو که پايين بود ضربه اي به گردن او زدم. وقتي او مجروح شد به طبقه بالا رفتم و لوازمم را برداشتم.
پس از مدتي با دوستم به بيمارستان رفتيم و فهميديم که مجروح حادثه آن جا بستري است. بعد از آن به همين پاتوق آمديم اما ديديم که اين جا شلوغ است و خودروهاي پليس حضور دارند بنابراين با يکي از دوستانم که با او در اتوبوس آشنا شده بودم تماس گرفتم و به خانه او در منطقه پنجتن رفتم. آن جا هم ديدم يک خودرو پليس آمد.
به دوستم گفتم حتما براي ما به اين جا آمده اند اما دوستم گفت: نه! همسايه ما مواد فروش است براي او آمده اند! وي در پاسخ به سوال قاضي شاکر که پرسيد آيا دوستت مي دانست که تو قتل کرده اي؟ گفت: نه! او هيچ چيز نمي دانست و من هم به او نگفته بودم.
متهم سپس ادامه داد: البته وقتي به منزل دوستم رفتم از او پرسيدم اين جا راه فرار دارد که او راهي را نشانم داد و من وقتي ديدم خودروهاي پليس زياد شدند از آن جا فرار کردم و به زابل رفتم. اين گزارش حاکي است: حسن (متهم) در حالي که به دستور مقام قضايي چگونگي وارد آوردن ضربه چاقو را تشريح مي کرد ناگهان گفت: البته آرش هم با شيشه نوشابه ضربه اي به سرنشين ۲۰۶ زد! او هنگامي اين جمله را به زبان راند که قصد داشت قتل را به آرش نسبت دهد اما وقتي در برابر چند سوال فني که مقام قضايي مطرح کرد قرار گرفت اظهاراتش را پس گرفت و گفت: من نديدم که آرش با شيشه ضربه اي بزند فقط از ديگران شنيدم.
او سپس در اظهاراتي متناقض عنوان کرد: او با شيشه به خودرو ۲۰۶ کوبيد! متهم اين پرونده دوباره عنوان کرد: من براي برداشتن چاقو به طبقه بالا رفتم و هيچ شيشه اي را دست آرش نديدم اما عامل همه ماجرا و علت اين نزاع آرش بود. با اين اظهارات، مقام قضايي نيز دستور دستگيري همه افراد مورد ادعاي متهم را صادر کرد و از کارآگاهان خواست همه اين افراد مورد بازجويي قرار گيرند.
پس از اعترافات صريح متهم، کارآگاه احسان حسن نژاد توضيحاتي را درباره چگونگي دستگيري متهم و آرش در زابل ارائه کرد و گفت: اين درگيري به خاطر پاشيدن آب کنار خيابان روي برخي از متهمان رخ داده است که حسن (عامل جنايت) پس از ارتکاب قتل به زابل گريخته بود. وي اضافه کرد: ۲ متهم اين پرونده پس از بررسي هاي پليسي در زابل شناسايي و دستگير شدند. اين گزارش حاکي است: پس از اعترافات و اظهارات متهم، قاضي شاکر دستور پايان بازسازي صحنه جنايت را صادر کرد و متهم براي سير مراحل قانوني روانه زندان شد.
چاقو بدبختم رد ! حسن که پس از بازسازي صحنه حادثه اشک مي ريخت در گفت وگويي به خراسان گفت: ديپلم حسابداري گرفته ام و براي مسافرت به مشهد آمده بودم که اين حادثه رخ داد. اگر چاقو همراهم نبود اين جنايت رخ نمي داد و در واقع همراه داشتن چاقو، عامل تمام بدبختي هايم شد. شايان ذکر است: بامداد دهم تيرماه گذشته طي نزاعي در خيابان مسلم شمالي سرنشين يک دستگاه ۲۰۶ با ضربه چاقو که به ناحيه گردن اصابت کرده بود به قتل رسيد و بدين ترتيب تلاش پليس براي دستگيري عاملان نزاع آغاز شد.
........................................................................
کلاهبرداري ميليوني باخريد موادغذايي
مرد کلاهبرداري که به بهانه خريد مواد غذايي ميليون ها تومان کلاهبرداري کرده بود، با تلاش ماموران پليس آگاهي شناسايي و دستگير شد.
پنجم شهريور مردي با مراجعه به کلانتري 131 شهرري به مأموران اعلام کرد که در پي فروش بيش از 4 هزار کيلو برنج، فرد خريدار به کلاهبرداري از وي اقدام کرده است و پيش از پرداخت پول با تخليه انبار، به سرقت محموله برنج اقدام کرد.باانجام تحقيقات ، کارآگاهان با شناسايي هويت دقيق متهم ، با بهره گيري از اطلاعات بدست آمده از سوابق متهم موفق به شناسايي مخفيگاه متهم در شهرستان کرج ـ جاده ملارد شده و نهايتا پس از اخذ نيابت قضايي، وي رادر نزديکي مخفيگاهش دستگير و به پايگاه نهم پليس آگاهي منتقل کردند.
اعدام در انتظار مرد شکاک
مرد جنایتکار که به خاطر سوءظن همسر و فرزند خردسالش را به قتل رسانده بود پس از محاکمه به قصاص و زندان محکوم شد. 16 مرداد سال 89 ماموران پلیس آگاهی شهرستان فسا در جریان مرگ مشکوک زنی جوان و کودک خردسالش قرار گرفتند.
ماموران پس از حضور در محل با جسد «زهرا» 28 ساله و فرزندش روی تختخواب روبهرو شدند. وسایل خانه بههم ریخته بود و هیچ آثاری از درگیری روی بدن قربانیان دیده نمیشد. تیم جنایی در ابتدا فرضیه قتل با انگیزه سرقت را مطرح کردند اما مرد صاحبخانه در بازجوییها گفت: همسرم زن تنبلی بود و هیچوقت خانه را تمیز نمیکرد. هیچ سرقتی صورت نگرفته و خانه ما همیشه به این صورت است.
کارشناسان پزشکی قانونی پس آزمایشات تخصصی علت مرگ مادر و کودک را فشار روی گردن و خفگی اعلام کردند. در حالی که انگیزه این جنایت هنوز نامشخص بود، ماموران به اظهارات متناقض پدر خانواده به نام «سعید» مشکوک شدند. سعید مدعی بود همسر و فرزندش به خاطر خوردن میوه سمی کشته شدهاند. کارآگاهان تحقیقات را متمرکز کرده تا اینکه مرد جوان سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: من به دلیل اینکه همسرم به کارهای خانه نمیرسید او را کشتم. سرانجام پرونده متهم با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد.
متهم در جلسه محاکمه با اعتراف به جرم خود گفت: یک روز که با همسرم درگیر شده بودیم او مدعی شد با مردی ارتباط پنهانی دارد. این موضوع مرا آزار میداد. شب حادثه تصور کردم آن مرد به خانهام آمده است. سریع خود را از محل کارم به خانه رساندم اما همسر و فرزندم خواب بودند كه آنها را خفه کردم. قضات دادگاه کیفری پس از محاکمه سعید او را به خاطر قتل همسرش به قصاص و به خاطر قتل فرزندش به زندان محکوم کردند.
........................................................................
راز شاهدزد ثروت باد آورده یک زندانی
مرد زندانی که تصور میکرد همسرش میتواند امانتدار ثروت باد آوردهاش باشد پس از 10 سال آزاد شد و پی به خیانت وی برد. این تبهکار برای در امان ماندن از شاکیان خود همه داراییاش را به نام همسرش کرد و خونسردانه به زندان رفت.
مرد شیادی که دست به کلاهبرداری میلیاردی زده بود برای جلوگیری از مصادره شدن اموالش آنها را به همسرش انتقال داد ولی نمیدانست پس از آزادی با ادعاهای عجیب وی روبهرو خواهد شد. این مرد که 10 سال پیش از چندین طعمهاش کلاهبرداریهای میلیونی کرده بود، پیش از دستگیری، دار و ندارش که آپارتمانها، زمینها و حتی خودروهای زیادی بود را به نام همسرش انتقال داد تا چنانچه روزی گرفتار قانون شد، اموالش مصادره نشود! پس از اینکه وی دستگیر شد نزد قاضی پرونده ادعا کرد توسط مرد دیگری تحت کلاهبرداری قرار گرفته و همه زندگیاش را از دست داده است.
بنابراین قاضی با توجه به گسترده بودن شکایتها وی را به 27 سال زندان محکوم کرد. مرد کلاهبردار با خیال راحت به زندان رفت و پیش خود فکر میکرد در طول سالهایی که در زندان خواهد بود ارزش آپارتمانها و زمینهایی را که شیادانه به دست آورده است، چندین برابر خواهد شد.
با گذشت 10 سال این مرد به بیماری لاعلاجی مبتلا و از زندان آزاد شد. وی که دیگر توان کار کردن نداشت از همسرش خواست مقداری از پولهایی که 10 سال پیش به وی داده بود را بازگرداند ولی همسرش در کمال تعجب در جوابش گفت چه پولی میخواهد؟ مرد که انتظار شنیدن ادعاهای عجیب همسرش را نداشت این بار با لحن تندتر خواست تعدادی از اسناد آپارتمانهایی را که در گذشته کلاهبرداری کرده و به نام وی انتقال داده بود را به وی بازگرداند ولی همسر و بچههایش با رفتاری زیرکانه ادعا کردند وی دیوانه شده است و در تخیلات سیر میکند.
مرد متعجب که از این رفتارها بسیار خشمگین شده بود به سوی همسرش حمله کرد و وی را به باد کتک گرفت. با شکایت همسر و بچههای مرد کلاهبردار، وی به دلیل بدرفتاری و توهین دوباره به زندان افتاد و خانوادهاش با استفاده از این موقعیت هم اموال وی را به فروش رساندند و از تهران به شهری دیگر رفتند.
زینب نمازی، حقوقدان درباره این پرونده گفت: با توجه به سوءاستفاده زن فریبکار از اعتماد شوهرش و فروش همه اموال، بر اساس قانون و استناد به شواهد و مدارکی که در پرونده وجود دارد، این زن باید آپارتمانها، زمینها و پولها را به شوهرش بازگرداند و با توجه به کلاهبرداری 2 میلیاردی موکلم در سال 81 باید پول حاصل از فروش این اموال به مالباختگان بازگردانده شود.
........................................................................
کلاهبرداریهای میلیونی تاجر هزار چهره
مرد شیاد مغازه و انبار داشت و طعمههایش تصور میکردند با یک تاجر سرشناس آشنا شدهاند. کسی تصور نمیکرد این مرد با توطئهای ماهرانه به کمینهای میلیونی بنشیند.
روز 5 شهریورماه سال جاری مردی با مراجعه به کلانتری 131 شهرری ادعا کرد در جریان فروش بیش از 4 هزار کیلو برنج در دام نقشه کلاهبرداری افتاده است و خریدار پیش از پرداخت پول با تخلیه انبار اقدام به سرقت محموله برنج کرده است .
با دستور دادیار رستمزاده از شعبه اول دادسرای شهرری، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار پایگاه 9 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. در این مرحله، مرد برنجفروش پیش روی کارآگاهان ایستاد و گفت: من در شمال کشور زندگی میکنم.
هفته گذشته و برای فروش قسمتی از برنجهای برداشت شده، وقتی در روزنامهای متوجه آگهی خرید مواد غذایی بویژه برنج شدم، با تلفن خریدار تماس گرفتم، وی قیمت مناسبی پیشنهاد داد و گفت در صورت تصمیم برای فروش برنج حاضر است آن را نقدی بخرد به همین خاطر و برای ملاقات با این مرد به تهران آمده و در مغازهاش در خیابان معلم شهرری ملاقات کردم .
پس از نخستین برخورد و توافق بر سر قیمت قرار بر آن شد تا همزمان با تخلیه محموله برنج داخل انبار که آن نیز در فاصله چندصد متری مغازه و داخل یک کوچه قرار داشت، پول را به صورت نقدی و در مغازه دریافت کنم.
فردای آن روز و پس از رسیدن محموله برنج از شهرم، همراه خریدار به انبار رفتم و با تخلیه برنج برای دریافت پول به مغازه رفتیم، پس از گذشت چند دقیقه و صحبت درباره موضوعاتی از دشواری کار برنجکاری و افزایش قیمت برنج آن مرد به بهانه مراجعه به بانک برای گرفتن پول از من خواست مواظب مغازهاش باشم.
مدتی گذشت و دیدم خبری از وی نیست برای همین با موبایلش تماس گرفتم اما پاسخگو نبود تا اینکه پس از گذشت چند ساعت به انبار رفتم و پس از ورود به آنجا دیدم همه برنجها را از داخل انبار بردهاند و آنجا بود که برخلاف تصور من و گفتههای صاحب مغازه، از طریق همسایهها و مغازهدارها متوجه شدم مغازه و انبار حدود یک هفته پیش اجاره شده است.
کارآگاهان که هنوز سرنخی از کلاهبردار نداشتند به شکایتهای مشابهی در سطح کلانتریهای پایتخت برخوردند. کارآگاهان در تجسسهای خود پی بردند مرد شیاد هر بار با استفاده از اسناد و مدارک جعلی اقدام به اجاره کوتاهمدت مغازه و انبار با پول پیش کم در سطح شهر تهران بویژه در مناطق جنوب و جنوبشرق کرده و با انتشار آگهی در روزنامهها و تماس و مراجعه مالباختگان، با ادعای این موضوع که خودش صاحب انبار و مغازه بوده و از چند سال پیش در این محل مشغول به کار است، اعتماد طعمههایش را جلب کرده و زمان متواری شدن نیز با طرح موضوعات مختلفی از قبیل خرید نوشیدنی برای مالباختگان و دریافت پول از بانک، از مغازه خارج و پس از تخلیه اجناس داخل انبار متواری شده است.
کارآگاهان برای ردیابی مرد شیاد با بهرهگیری از بانک اطلاعات مجرمان قدیمی موفق به شناسایی مرد 37 سالهای به نام «رضا» شدند که در سالهای گذشته نیز چندینبار به اتهام ارتکاب جرائم مختلف، کلاهبرداری و صدور چک بلامحل دستگیر و روانه زندان شده است. کارآگاهان خیلی زود مخفیگاه رضا را در جاده ملارد ردیابی کرده و ساعت 13 روز 15 شهریورماه وی را در حال ورود به مخفیگاهش دستگیر کردند.
........................................................................
ابهام در ادعاهای قاضی برکنار شده درباره قتل همسرش
قاضی سابق دادگستری در جلسه دادگاه، نظریه کارشناسان اسلحهشناسی و اتهام قتل همسر سوم خود را رد کرد. ماموران کلانتری شهرستان خوی عصر 23 شهریورماه سال 84 در جریان شلیک مرگبار به زن 17 سالهای به نام «مریم» قرار گرفتند.
در حالی که شوهر این زن ادعا میکرد همسرش خودکشی کرده، بههمریختگی صحنه جنایت حکایت از درگیری قربانی با عامل جنایت داشت. بدینترتیب بازپرس ویژه قتل به خاطر تناقضگویی شوهر قربانی دستور بازجویی از او را صادر کرد و در تحقیقات پلیسی مشخص شد این مرد به خاطر سوءظن شدید و اختلاف با همسرش هنگامی که از خانه خارج میشد، در خانه را قفل میکرد و 2 همسر سابق وی نیز در طول زندگی با او بارها از سوی شوهرشان تهدید به قتل شدهاند.
همچنین پلیس در بازرسی از خانه متهم، دوربینهای مداربستهای کشف کرد که در آن متهم با ثبت تصاویر، رفتارهای لحظه به لحظه همسرش را در خانه تحت کنترل قرار میداد اما تصاویر صحنه مرگ زن جوان به طور کامل از حافظه این دوربینها پاک شده بود. با گزارش کارشناسان پزشکی قانونی و اسلحهشناسی موضوع خودزنی زن جوان به کلی رد شد و پرونده با قرار عدمصلاحیت در اختیار قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.
متهم نیز در جلسات محاکمه ضمن رد اتهامش موضوع مرگ همسرش را خودکشی اعلام کرد. متهم تاکنون 2 بار در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده که یک بار به قصاص محکوم شد اما قضات دیوانعالی کشور حکم را نقض کردند. متهم در دومین دور محاکمه تبرئه شد که این بار هم حکم او نقض شد.
سرانجام پرونده برای رسیدگی به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. جلسه دادگاه روز گذشته با حضور 3 تن از کارشناسان اسلحهشناسی و به ریاست مقدمزهرا در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
در ابتدای جلسه اولیایدم با طرح شکایت خواستار قصاص داماد سابق خود شدند، سپس یکی از کارشناسان اسلحهشناسی به نمایندگی از گروه در جایگاه حاضر شد و اظهار داشت: برای خودکشی، خودزنی و سهلانگاری فاصله تیراندازی کمتر از 50 سانتیمتر است اما بر اساس تحقیقات صورت گرفته از سوی گروه کارشناسی در این حادثه از فاصله بین 50 تا 70 سانتیمتری گلوله شلیک شده است.
همچنین کسی که قصد خودکشی داشته باشد گلوله را به قلب، شکم، گیجگاه، پیشانی یا داخل دهان شلیک میکند ولی در این پرونده گلوله به بینی شلیک شده است. از سوی دیگر زن جوان راستدست بوده اما گلوله از سمت چپ به طرف راست شلیک شده است. یکی دیگر از موارد اشاره شده در گزارش برای رفع خودکشی، نبود آثار دودزدگی در اطراف محل شلیک است.
در حالیکه ما 6 گلوله با فاصله کمتر از 50 سانتیمتری با این اسلحه شلیک کردیم که در همه شلیکها آثار دودزدگی وجود داشت. در ادامه رئیس دادگاه از قاضی سابق دادگستری خواست در جایگاه حاضر شود، این مرد با رد اتهامات خود گفت: من اتهام قتل همسرم را قبول ندارم زیرا قتلی رخ نداده است. دفاعیاتم نیز همان موارد اشاره شده در جلسات پیشین است.
رئیس دادگاه:چرا در خانهتان دوربین مدار بسته نصب کرده بودید؟
زمانی که از دادگستری به خانه میآمدم احساس میکردم افرادی مرا تعقیب میکنند به همین خاطر برای حفظ امنیت همسر و مادرم در خانه دوربین مدار بسته نصب کرده بودم.
رئیس دادگاه: چرا هیچ فیلمی از صحنه تیراندازی وجود ندارد؟
من ظهر که به خانه میآمدم برق دوربینها را قطع میکردم و زمانی که در خانه نبودم مراقب اوضاع بوده و از دوربینها استفاده میکردم.
رئیس دادگاه: به همسرت شک داشتی؟
نه زیرا مادرم نیز همراه او در خانه بود.
قاضی سابق دادگستری در ادامه دفاعیات خود گفت: همسرم تا 5 ساعت بعد از تیراندازی زنده بود و به خاطر مسائل درمانی آثار دودزدگی از روی صورتش پاک شده است. همچنین موضوع فرار من بعد از قتل صحت ندارد و من در این مدت خانه برادرم بودم، وقتی هم به اداره آگاهی احضار شدم با پای خود به آنجا رفتم. پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
........................................................................
برخورد زنجيره اي خودروهاي سبك و سنگين در تهرانپارس
برخورد زنجيره اي 6 خودروي سبك و سنگين در تهرانپارس سقوط راكب موتورسوار به كانال آب را رقم زد.
بنابر اظهارات علي اميني معاون عمليات منطقه3 به علت ترافيك شديد كه بر اثر اين تصادف ايجاد شده بود آتش نشانان با كندي حركت مواجه شدند و با رسيدن به محل مشاهده شد 6 دستگاه خودرو شامل پژو 405، تاكسي، دو دستگاه پرايد، يك دستگاه اتوبوس و يك دستگاه كاميون با يكديگر برخورد كرده و راكب يك دستگاه موتورسيكلت نيز پس از برخورد با گاردريل، به داخل كانال سقوط كرده بود.
وي ادامه داد: آتش نشانان بلافاصله راكب مصدوم را براي اعزام به مركز درماني به امدادگران اورژانس حاضر در محل تحويل دادند.اميني با اشاره به نشت گازوئيل از اتوبوس و پخش شدن آن در سطح خيابان خاطرنشان كرد: آتش نشانان براي پيشگيري از تصادفات بعدي و همچنين رفت و آمد روان خودروها به دو گروه تقسيم شده و اقدام به ريختن خاك بر روي سطح خيابان و ايمن سازي آن كردند و گروهي ديگر نيز خودروها را به كنار خيابان منتقل كرده و با بريدن حفاظ كنار كانال، كاميون را نيز رها ساختند.
اين فرمانده عمليات يادآور شد: آتش نشانان پس از ايمن سازي كامل محل و حمل خودروها با جرثقيل و همچنين روان شدن ترافيك به عمليات خود پايان دادند.
........................................................................
چاقو، زندگي ام را فنا کرد!
جوان ۲۱ ساله اي که در پاتوق خلافکاران، سرنشين يک دستگاه پژو ۲۰۶ را با ضربه چاقو کشته بود صبح روز گذشته در بازسازي صحنه جنايت همراه داشتن يک قبضه چاقو را عامل تمام بدبختي هايش دانست.
به گزارش خراسان، متهم اين پرونده جنايي که در حضور قاضي اسماعيل شاکر (قاضي ويژه قتل عمد) و افسر پرونده چگونگي وقوع جنايت را تشريح مي کرد گفت: چند روز قبل از حادثه به اتفاق يکي از دوستانم از زابل به مشهد آمديم. من قصد داشتم خانه اي را براي اين چند روز اقامت اجاره کنم اما دوستم گفت: بيا به منزل مجردي يکي از دوستانم در خيابان مسلم برويم که من هم همراه او به اين مکان (محل جنايت) آمدم.
در اين هنگام مقام قضايي پرسيد طبق اظهارات اهالي، اين منزل لانه فساد بود و در آن افراد خلافکار به شرب خمر و استعمال مواد مخدر مي پرداختند و اهالي چند بار با مراکز انتظامي و اماکن تماس گرفته بودند...؟ متهم پاسخ داد: داخل يخچال مشروب بود اما فقط يک نفر از آن مي خورد و پسرخاله ام که از زابل با ما بود مواد مصرف مي کرد. متهم اين پرونده جنايي سپس درباره چگونگي وقوع حادثه گفت: آن شب ابتدا يک نفر با موتورسيکلت آمد و دور زد و رفت که بعد از آن چند نفر با ۲۰۶ آمدند و چون خيابان بن بست بود دور زدند.
آرش دم در نشسته بود و ديگران ماشين مي شستند که درگيري بين آن ها شروع شد. البته پژوسواران قصد زورگيري داشتند! وي گفت: در اين درگيري شيشه نوشابه شکستند و با هم دعوا مي کردند که من به طبقه بالا رفتم و چاقويي را که از زابل آورده بودم برداشتن و پايين آمدم. اين زماني بود که سرنشسين جلوي ۲۰۶ داخل خودرو نشست و من هم بلافاصله از شيشه خودرو که پايين بود ضربه اي به گردن او زدم. وقتي او مجروح شد به طبقه بالا رفتم و لوازمم را برداشتم.
پس از مدتي با دوستم به بيمارستان رفتيم و فهميديم که مجروح حادثه آن جا بستري است. بعد از آن به همين پاتوق آمديم اما ديديم که اين جا شلوغ است و خودروهاي پليس حضور دارند بنابراين با يکي از دوستانم که با او در اتوبوس آشنا شده بودم تماس گرفتم و به خانه او در منطقه پنجتن رفتم. آن جا هم ديدم يک خودرو پليس آمد.
به دوستم گفتم حتما براي ما به اين جا آمده اند اما دوستم گفت: نه! همسايه ما مواد فروش است براي او آمده اند! وي در پاسخ به سوال قاضي شاکر که پرسيد آيا دوستت مي دانست که تو قتل کرده اي؟ گفت: نه! او هيچ چيز نمي دانست و من هم به او نگفته بودم.
متهم سپس ادامه داد: البته وقتي به منزل دوستم رفتم از او پرسيدم اين جا راه فرار دارد که او راهي را نشانم داد و من وقتي ديدم خودروهاي پليس زياد شدند از آن جا فرار کردم و به زابل رفتم. اين گزارش حاکي است: حسن (متهم) در حالي که به دستور مقام قضايي چگونگي وارد آوردن ضربه چاقو را تشريح مي کرد ناگهان گفت: البته آرش هم با شيشه نوشابه ضربه اي به سرنشين ۲۰۶ زد! او هنگامي اين جمله را به زبان راند که قصد داشت قتل را به آرش نسبت دهد اما وقتي در برابر چند سوال فني که مقام قضايي مطرح کرد قرار گرفت اظهاراتش را پس گرفت و گفت: من نديدم که آرش با شيشه ضربه اي بزند فقط از ديگران شنيدم.
او سپس در اظهاراتي متناقض عنوان کرد: او با شيشه به خودرو ۲۰۶ کوبيد! متهم اين پرونده دوباره عنوان کرد: من براي برداشتن چاقو به طبقه بالا رفتم و هيچ شيشه اي را دست آرش نديدم اما عامل همه ماجرا و علت اين نزاع آرش بود. با اين اظهارات، مقام قضايي نيز دستور دستگيري همه افراد مورد ادعاي متهم را صادر کرد و از کارآگاهان خواست همه اين افراد مورد بازجويي قرار گيرند.
پس از اعترافات صريح متهم، کارآگاه احسان حسن نژاد توضيحاتي را درباره چگونگي دستگيري متهم و آرش در زابل ارائه کرد و گفت: اين درگيري به خاطر پاشيدن آب کنار خيابان روي برخي از متهمان رخ داده است که حسن (عامل جنايت) پس از ارتکاب قتل به زابل گريخته بود. وي اضافه کرد: ۲ متهم اين پرونده پس از بررسي هاي پليسي در زابل شناسايي و دستگير شدند. اين گزارش حاکي است: پس از اعترافات و اظهارات متهم، قاضي شاکر دستور پايان بازسازي صحنه جنايت را صادر کرد و متهم براي سير مراحل قانوني روانه زندان شد.
چاقو بدبختم رد ! حسن که پس از بازسازي صحنه حادثه اشک مي ريخت در گفت وگويي به خراسان گفت: ديپلم حسابداري گرفته ام و براي مسافرت به مشهد آمده بودم که اين حادثه رخ داد. اگر چاقو همراهم نبود اين جنايت رخ نمي داد و در واقع همراه داشتن چاقو، عامل تمام بدبختي هايم شد. شايان ذکر است: بامداد دهم تيرماه گذشته طي نزاعي در خيابان مسلم شمالي سرنشين يک دستگاه ۲۰۶ با ضربه چاقو که به ناحيه گردن اصابت کرده بود به قتل رسيد و بدين ترتيب تلاش پليس براي دستگيري عاملان نزاع آغاز شد.
........................................................................
کلاهبرداري ميليوني باخريد موادغذايي
مرد کلاهبرداري که به بهانه خريد مواد غذايي ميليون ها تومان کلاهبرداري کرده بود، با تلاش ماموران پليس آگاهي شناسايي و دستگير شد.
پنجم شهريور مردي با مراجعه به کلانتري 131 شهرري به مأموران اعلام کرد که در پي فروش بيش از 4 هزار کيلو برنج، فرد خريدار به کلاهبرداري از وي اقدام کرده است و پيش از پرداخت پول با تخليه انبار، به سرقت محموله برنج اقدام کرد.باانجام تحقيقات ، کارآگاهان با شناسايي هويت دقيق متهم ، با بهره گيري از اطلاعات بدست آمده از سوابق متهم موفق به شناسايي مخفيگاه متهم در شهرستان کرج ـ جاده ملارد شده و نهايتا پس از اخذ نيابت قضايي، وي رادر نزديکي مخفيگاهش دستگير و به پايگاه نهم پليس آگاهي منتقل کردند.