در ماههاي گذشته نشست هاو جلسات مختلفي براي خارج کردن سينماي کشور از وضعيت رکود، برگزار شده بود. تحليل گران و منتقدان بسياري در اين باره به ارائه راه حل و اظهار نظر در اين باره پرداختند. يک نفر از برداشتن مميزي، سخن گفته بود و ديگري از گسترش فضاي رقابت در سينما.يکي کوتاه کردن دست دولت در سينما را پيشنهاد کرده بود و ديگري برعکس خواستار حضور دولت در همه حوزههاي مربوط به سينما شده شده بود. درچندسال گذشته انرژي بسياري از سينما گران و مسئولان دولتي صرف اين موضوع شده بود که چگونه مخاطبان قهر کرده از سالنهاي سينماي کشور را به گيشههاي متروک بکشانند و خوني تازه در رگهاي اين سينماي نيمه جان جاري کنند.اما در اين ميان يک عروسک پنبه اي، بي آنکه خبري از دستمزدهاي آنچناني و هزينههاي سرسام آور آن منتشر شود و بدون آنکه تبليغات دهن پرکني پيرامون آن صورت گيرد، دل از مخاطبان اين هنر ربوده است.
گزارشها حاکي از آن است که موج جديدي از حضور همزمان اعضاي خانوادهها در سالنهاي نمايش کشور آغاز شده و سينماي ايران روزهاي خوبي را تجربه ميکند.اين موضوع البته منحصر به خانوادههايي که فرزندان کودک و نوجوان و دارند، نميشود.
خلاصه اين که کلاه قرمزي بدون هيچ اظهار نظر کارشناسانه و فضل فروشانه اي راه دور هم جمع شدن خانوادهها، رونق سينماي کشور و تزريق اميد به پيکره نا اميد سينماي کشور و حل بسياري از معضلات اين عرصه را نشان داد.
در عرصه سياسي کشور هم چندسالي است که همايشها، سخنرانيها.و ميزگردهاي بسياري با هزينههاي گزاف برگزار ميشود تا راهاي رسيدن به وحدت، ائتلاف، ليست مشترک، نامزد واحد و هراتفاق مطلوب ديگري بررسي شود. پس از چند سال، نه تنها گروههاي سياسي تا نزديکي اين خواستهها هم نرسيدند و بلکه تنش، تشتت و التهاب در ميان افراد و گروههاي سياسي و حتي مسئولان کشور، افزايش نيز پيدا کرده است.
حال اگر کلاه قرمزي ميتوانست در عرصه سياسي کشور نقش آفريني کند، به نظرمي رسد که ميتوانست عملکردي بهتر از چهرههاي سياسي مدعي داشته ياشد.
او بدون هيچ اعلام رسانه اي يا برگزاري نشست خبري، توانسته است، مخاطبان مختلف با سليقههاي متفاوت را پاي هنرنمايي خود در سالنهاي سينما بنشاند. مخاطباني که فارغ از جنجالهاي فيلم «لاله» و «انحلال خانه سينما» به پرده نقره اي چشم دوخته اند و از اين رهگذر به سينماي ايران کمک ميکنند.
بدون ترديد حضور کلاه قرمزي - با ويژگيهايي که براي او تعريف شده است- در يک مناظره سياسي نه تنها هيچ تنشي ايجاد نميکند، بلکه التهابات احتمالي را نيز فروخواهد نشاند.اين موضوع البته از نهاد کودکانه او سرچشمه ميگيرد که نه کينه ورزي بلد است و نه دروغ گويي. نه رقيب کوچک ميکند تا خود بزرگتر جلوه کند و نه خود را حلال همه مشکلات صحنه سياست و اقتصاد و فرهنگ ايران و جهان ميداند.
او به گونه اي شخصيت پردازي شده است که نميخواهد و نميتواند در التهاب زندگي کند. اشتباه ميکند، اما هيچ گاه برآن اصرار نميورزد.به سادگي يک پلک پايين انداختن و خيره شدن به زمين، عذرمي خواهد و اشتباهش را ميپذيرد. چرا که چشم در چشم مخاطب دوختن و دروغ گفتن در شخصيت پردازي او لحاظ نشده است.همين است که او را براي مخاطبان پير و جوان وکودک خواستني ميکند.
او اين روزها محور ائتلاف نانوشته اي قرار گرفته است که بدون اعلام قبلي و تبليغاتي ميتواند به « نجات سينماي ايران» منجر شود.
اما کساني که محور ائتلافهاي سياسي قرار ميگيرند، با همه سر و صدايي که در رسانهها برپا ميکنند، نه ميتوانند «مرضي الطرفين» گروههاي ريز و درشتي شوند که عرصه سياسي را براي ادامه حيات انتخاب کرده اند و گاه نيز نشان ميدهند که نه ميخواهند.
پرچم ائتلاف و وحدت برمي دارند، اما تنها افراد و گروههاي همسو با خود را زير آن گرد ميآورند. اندکي تفاوت و اختلاف سليقه را نميپذيرند.از گذشت سخن ميگويند، اما خود نميتوانند، اختلافات کهنه را فراموش کنند. درباره آشتي ملي طرح و برنامه ميدهند، اما در عمل دشمنيها را افزايش ميدهند.از تحمل نظر مخالف سخن ميگويند، اما آن را تنها براي مخالفان خود تجويز ميکنند.انتقاد رقيب به خود را دشمني با نظام ميدانند.
وقايع چندسال گذشته مملو از اين موارد است که ذکر آنها تنها به اطاله کلام و سياه کردن صفحه منجر ميشود.
***
به نظر ميرسد اين روزها حضور سياسيون در سالنهاي سينما و مشاهده استقبالي که از عروسک کلاه قرمزي ميشود، ميتواند هم لحظات پر از لبخندي را برايشان فراهم کند و هم «راز محبوبيت» را کشف کنند. هر کجا که به درد نخورد، در روزهاي منتهي به انتخابات لازم ميشود.