چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۷

شتابزدگی پزشکیان در طرح انتقال پایتخت

عضو سابق شورای شهر تهران گفت: «تهران بیش از دویست و سی سال است که پایتخت ایران است. در ایران به طور معمول هر حکومت تازه، پایتخت را به شهر تازه‌ای منتقل می‌کرده است. تهران در تاریخ ایران از این زاویه متفاوت است و پایتختی خود را در سه نظام سیاسی و حکومتی حفظ کرده است، با انتقال پایتخت مشکلات تهران تکثیر می‌شود.»
کد خبر : ۶۸۰۳۵۲

به گزارش صراط به نقل از  آفتاب‌‌نیوز «انتقال پایتخت» یکی از موضوعاتی بود که مسعود پزشکیان از همان روزهای ابتدایی ریاستش بر دولت مطرح کرد، او معتقد بود مشکلات تهران حل نشدنی است و تاکید کرده که «تهران به عنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است که هیچ راه‌حلی جز انتقال مرکزیت نداریم؛ کمبود آب، نشست زمین، آلودگی هوا و امثال آن با تداوم سیاست‌ها و اقداماتی که تا به حال اتخاذ و اجرا شده‌اند، فقط تشدید شده و راه‌حل اساسی جابجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است.»

به نظر نمی‌رسید رییس جمهور در میان چالش‌های کشور به سرعت به دنبال اجرایی کردن این طرح باشد اما او  در دیدارهای جداگانه با اعضای مجمع نمایندگان استان‌های هرمزگان و سیستان و بلوچستان، به آغاز مطالعات طرح انتقال پایتخت اشاره و از محمدرضا عارف به‌عنوان مسئول طرح انتقال پایتخت نام برده است. او گفته «آقای دکتر عارف مأموریت بررسی این طرح را بر عهده دارند. بی‌توجهی به این موضوع می‌تواند کشور را در آینده با بحران‌های زیست‌محیطی و مشکلات متعدد دیگر مواجه سازد.»

درهمین‌باره با علی اعطا، نماینده مسعود پزشکیان در موضوع دولت و مدیریت پایتخت در گفتگوهای تلویزیونی دوران انتخابات گفت‌وگو کردیم؛ این پژوهشگر مطالعات شهری از دانشگاه استراسبورگ فرانسه و عضو هیئت رئیسه و سخنگوی شورای پنجم شهر تهران، درخصوص تلاش‌های دولت جدید برای انتقال پایتخت به خبرآنلاین می‌گوید: «انتقال پایتخت اصلاً مسأله ساده‌ای نیست. نه تنها تهران را با مجموعه‌ای از مشکلات لاینحل رها می‌کند، بلکه حتما مشکلات تازه‌ای در نقطه جدیدی از کشور خلق می‌کند.»

متن کامل گفت‌وگو در ادامه آمده است.چرا با وجود آنکه بارها پژوهش‌ها و مطالعات علمی نشان داده انتقال پایتخت پرهزینه و دشوار است باز هم دولت‌ها به سراغ آن می‌روند؟

به نظر می‌رسد به تدریج برخی از مشکلات کلانشهر تهران جدی‌تر شده‌اند و در آستانه بحرانی شدن قرار گرفته‌اند. و اینکه برخی از تهدیدها و مخاطراتی که متوجه پایتخت هستند، در مقاطع مختلف ابعاد جدیدی پیدا کرده‌اند. بنابراین می‌شود گفت دو دسته مساله مطرح است؛ یکی آن دسته مسایلی که مربوط به کلانشهر تهران و تداوم حیات آن است، اینکه چگونه ادامه پایتختی تهران، تداوم حیات تهران به عنوان یک کلانشهر را با مشکل مواجه می کند. و دیگری، مخاطرات و تهدیدهایی که متوجه پایتخت ایران است. ترکیب این دو جنبه، هربار مساله انتقال پایتخت را مطرح کرده است.

به نظر می‌رسد دولت جدید بیش از دولت‌های گذشته به جابه‌جایی پایتخت علاقمند است...

موضوع انتقال پایتخت تقریبا در همه دولت‌های بعد از جنگ، هر بار به شکلی مطرح شده است؛ اما در دولت آقای پزشکیان نوع مواجهه و طرح موضوع، به‌نظرم به طرز پرسش برانگیزی شتابزده به نظر می‌رسد. وقتی آقای دکتر پزشکیان این موضوع را مطرح کردند و کسانی از جمله خود من، موضوع را از جنبه کارشناسی نقد کردیم و واکنش نشان دادیم، برخی می‌گفتند این موضوع اصلا جدی نیست. صرفا عباراتی مطرح شد و تمام. حتی به گمانم وزیر راه و شهرسازی، خانم مهندس صادق هم تکمله‌ای بر کلام رییس جمهور زدند که توضیح داده شود موضوع انتقال پایتخت مطرح نیست. اما خب، شواهد نشان می‌داد اینطور نیست و من در اوایل مهرماه در توئیتر نوشتم که من باور ندارم سخن رییس جمهور درباره انتقال پایتخت از روی اتفاق بوده باشد.

چرا تصور می‌کنید موضوع شتابزده است؟

خب ببینید آقای پزشکیان دایما گفته‌اند در کشور مطالعات کافی انجام شده و طرح و برنامه وجود دارد. می‌دانید که در موضوع انتقال پایتخت هم به کرات، مطالعات تفصیلی توسط گروه‌های علمی و مشاوران مختلف انجام شده است؛ اما حالا حکمی به دکتر عارف به عنوان معاون اول داده شده است تا مطالعات انتقال پایتخت انجام شود! خب. دلیل چیست؟ نکته دوم اینکه؛ مطالعات نشان می‌دهد برای مسایل تهران طیفی از راه حل‌ها مطرح است که آخرین آن، انتقال پایتخت است. یعنی شما ممکن است راه حل‌های ممکن را بر اساس هزینه و فایده، یا اساسا بر اساس تحقق پذیری، در قابل یک طیف ببینید، که آخرین آن و البته دشوارترین آن، انتقال پایتخت است. اما می‌بینیم که در ماموریتی که به آقای دکتر عارف سپرده شده است، مشخصا موضوع انتقال پایتخت مطرح شده است.

پزشکیان درباره آینده پایتخت هشدار داده، با وجود تصمیم‌گیری‌های کنونی چقدر این هشدار غیرقابل سکونت شدن تهران نزدیک است و به روزی می‌رسیم برای کم آبی، فرونشست و آلودگی‌های زیستی مجبور به تخلیه تهران شویم؟

انتقال پایتخت اصلاً مسأله ساده‌ای نیست. نه تنها تهران را با مجموعه‌ای از مشکلات لاینحل رها می‌کند، بلکه حتما مشکلات تازه‌ای در نقطه جدیدی از کشور خلق می‌کند که با مجموعه مختصات سیاسی و سرزمینی، احتمالاً لاینحل خواهد ماند. ما مجموعه ای از فرهنگ و شیوه‌های بوروکراتیک را با تمامی مختصات آن از نقطه‌ای به نقطه دیگری می‌بریم و منتقل می‌کنیم و آن را بازتولید می‌کنیم. به عبارتی مسایل را تکثیر می‌کنیم. ضمن اینکه باید توجه کنیم تهران تنها پایتختی در جهان نبوده و نیست که مشکلات ریشه‌ای و عمیق مواجه بوده است؛ باید دید دولت، کدام مسأله‌ی تهران را به عنوان اولویت تشخیص داده است، که راه‌حل آن را در انتقال پایتخت دیده است. اگر مساله فرونشست است، که حتما هست؛ یا اگر مسأله تأمین آب است، که حتما هست؛ یا اگر مساله آلودگی هواست که باز هم حتما هست؛ روشن است که راهش انتقال پایتخت نیست. تهران که برقرار می‌ماند ضمن اینکه تجربه جهانی نشان داده که در موارد انتقال پایتخت، پایتخت پیشین، کاهش جمعیت چندانی پیدا نمی‌کند. صرفاً آهنگ رشد تغییر اندکی می‌کند. اگر مسأله، ایمنی و زلزله است؛ شهر تهران و مردمان و ساختمان‌ها و تأسیساتش که برجا خواهند ماند.

انتقال پایتخت اصلاً مسأله ساده‌ای نیست، نه‌تنها تهران را با مجموعه‌ای از مشکلات لاینحل رها می‌کند، بلکه حتما مشکلات تازه‌ای در نقطه جدیدی از کشور خلق می‌کند.

انتقال پایتخت به عنوان انتقال مرکز سیاسی و اداری چطور؟

روشن است که انتقال پایتخت معنایش انتقال مرکز اداری و سیاسی است. تهران بیش از دویست و سی سال است که پایتخت ایران است. در آغاز سلسله قاجاریه این شهر به پایتختی برگزیده شد و پس از سقوط این سلسله پادشاهی، در دوران حکومت پادشاهی پهلوی این شهر همچنان جایگاه پایتختی خود را حفظ کرد و با سقوط سلسله پادشاهی پهلوی و در نظام جمهوری اسلامی نیز، همچنان پایتخت ایران ماند. در ایران به طور معمول هر حکومت تازه، پایتخت را به شهر تازه‌ای منتقل می‌کرده است. در تاریخ ایران بیش از ۳۰ نقطه جغرافیایی مختلف به پایتختی انتخاب شده‌اند. اما تهران در تاریخ ایران از این زاویه متفاوت است و پایتختی خود را در سه نظام سیاسی و حکومتی حفظ کرده است و بنابرین مجموعه‌ای از زیرساخت‌ها در حوزه های مختلف طی این بیش از ۲۳۰ سال اخیر در تهران شکل گرفته است.

نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که موفقیت یا عدم موفقیت پروژه انتقال پایتخت، به مفهوم انتقال مرکز سیاسی و اداری، تا حد زیادی وابسته به اندازه دولت است. البته اندازه دولت در کنار ساختار تمرکزگرا یا غیرمتمرکز باید مورد تحلیل قرار بگیرد. به هر جهت، ذیل فاکتور اندازه دولت، موضوعاتی مثل تعداد دستگاه‌های اجرایی، گسترش ساختار و تشکیلات یا کارمندان دولت؛ موضوعاتی است که بالاخره نمی‌توان بی‌توجه به آن، مسأله انتقال مرکز اداری و سیاسی را مطرح کرد. در سال ۹۷ مرکز پژوهش‌های مجلس گزارش مختصر و قابل تاملی منتشر کرد که به بررسی طرح انتقال وزارتخانه‌های دولت از تهران به استان‌های مستعد و دارای شرایط در یک دوره پنج‌ ساله می‌پردازد. هدف این طرح، «پایان دادن به ترافیک و آلودگی هوا» و «رونق رشد و شکوفایی استان‌های دیگر» مطرح شده بود. این گزارش، کوتاه اما دقیق است و در نتیجه گیری می‌گوید: هرچند ممکن است بررسی دقیق و علمی، فواید جابه‌جایی دستگاهی خاص به یک استان را بالاتر از هزینه‌های آن نشان دهد، اما طرح فوق بر اساس نکاتی – که در گزارش تفصیل آن امده است - مخصوصاً در شرایط بودجه‌ای و چالش‌های حال حاضر قابلیت اجرایی سازی ندارد.

پیش‌بینی شما از تلاش‌های این دولت برای انتقال پایتخت چیست؟

من به‌جای پیش‌بینی، ترجیح می‌دهم یک پیشنهاد مطرح کنم. شاید مناسب‌تر باشد، این ماموریت در سطح معاون اول به جای تمرکز بر طرح تحقق ناپذیر انتقال پایتخت، بر حل مسایل تهران متمرکز شود. چرا که مسایل تهران به عنوان یک کلانشهر که پایتخت کشور است، در مجموعه‌ای از تداخل‌ها و تعارضات نهادی، سیاستی و مدیریتی در سطح مختلف لاینحل مانده است و خوب است در سطح معاون اول، پیگیری این مسایل در دستور کار قرار گیرد.