چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۷ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۷

ترامپ ۲۰۲۴ همان ترامپ ۲۰۱۶ است!

آمدن دوباره ترامپ در کاخ سفید و اظهارات غیرمسئولانه برخی اصلاح‌طلبان و تصویر متفاوت از ترامپ ۲۰۲۴ با ترامپ ۲۰۱۶ را باید در راستای القای دوقطبی و شکاف در درون حاکمیت و ایجاد فضای روانی در کشور دانست.
کد خبر : ۶۷۹۶۱۸

به گزارش صراط، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: با پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا و بازگشت او به قدرت‌، این روزها بخش زیادی از فضای رسانه‌ای حقیقی و مجازی اصلاح‌طلبان پر شده از اخبار و تحلیل‌های متفاوت که غالبا فاقد شناخت از شخصیت ترامپ و رفتار گذشته او و رخدادهای این چند سال‌، به‌ویژه یک سال اخیر در منطقه است. برخی از این اخبارها و تحلیل‌ها را مرور می‌کنیم: ۱- روز چهارشنبه روزنامه «سازندگی» تیتر یک خود را به دیدار رئیس‌جمهور با وزرای خارجه دولت‌های گذشته با نگاه به مشورت درباره مسیر پیش‌روی سیاست خارجی کشور اختصاص داد و به‌طور هدفمند، این جمله از سخنان رئیس‌جمهور « با دشمنان مدارا» را در این دیدار انتخاب کرده بود. سؤال اینجاست خاستگاه این سخن در کجاست؟ با کدام دشمن و در چه شرایطی باید مدارا کرد؟ کیست که نداند مدارا با دشمن، آن دشمنی است که مغلوب شده است نه دشمنی که هر روز برای شما عربده می‌کشد. با دشمن عنود و قلدر، مدارا جایز نیست بلکه برخورد همراه با تدبیر و قاطعیت لازم است. فرض کنید امروز که مردم مظلوم غزه در آماج نسل‌کشی و مردم لبنان با حملات وحشیانه دشمن صهیونیستی مواجه هستند اگر خواسته شود با چنین دشمنی مدارا شود و حماس‌، حزب‌الله‌، مجاهدین یمن و عراق با نسخه «مدارا» وارد می‌شدند، باید در این یک سال شاهد اشغال چند کشور منطقه و سیاست از« بحر تا نهر» صهیونیست‌ها بودیم. جسارتا اگر رئیس‌جمهور محترم با مشورت گرفتن از وزرای گذشته دستگاه دیپلماسی به این نسخه از مدارا با دشمن می‌خواهند برسند، یقینا به خطا رفته‌اند و اگر روزنامه سازندگی با این هدف‌، جریان سیاسی کشور را به این نسخه از مدارا با دشمن رهنمون می‌کند که باید گفت این همان نعل وارونه‌ای است که در طول این ۴۵ سال از عمر انقلاب، این جماعت برای وادادگی در برابر دشمن انجام می‌دهند که هر چند آسیب‌هایی را به کشور وارد کرده است ولی هیچ‌گاه خواب آنها تعبیر نشده است. ۲- در طول این یک هفته که از پیروزی ترامپ در انتخابات می‌گذرد برخی زیرخاکی‌های سیاسی و غیرسیاسی اصلاح‌طلب درباره ضرورت مذاکره با آمریکا و تعیین خطوط سیاسی کشور با دولت آینده ترامپ سخن گفته‌اند. «حسین مرعشی» دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی به رئیس‌جمهور پیشنهاد می‌دهد: «زمان ترک مخاصمه با آمریکا فرا رسیده است. رئیس‌جمهور می‌تواند با پیاده‌سازی گفتمان وفاق و همراهی حاکمیت با آمریکا در موضوع آتش‌بس و اولین قدم‌ها را برای ترک مخاصمه بین دو کشور بردارد». این افاضات تا جایی بود که برخی همچون «عیسی کلانتری» معاون محیط زیست دولت روحانی‌، ۸ سال جنگ با رژیم بعثی صدام که در اصل به دلیل ورود مستقیم و غیرمستقیم آمریکا، اروپا و برخی دولت‌های مرتجع عربی که جنگ با بیش از ۴۰ کشور منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بود را اقدام خبیثانه ترامپ در ترور سردار شهید سلیمانی را یکی دانسته و می‌گوید: «صدام بسیاری از فرزندان و سرداران ما را به شهادت رساند ولی با او مذاکره کردیم‌، پس با آمریکا هم می‌شود مذاکره کرد.» آیا اصلاح‌طلبان فاقد درک این موضوع هستند که جنگ تحمیلی ۸ ساله‌، متفاوت از ترور هدفمند یک مقام بلندپایه نظامی آن‌هم مقامی که با دعوت مقامات رسمی کشوری انجام شده، بوده است؟ ۳- کسانی که امروز نسخه مذاکره با ترامپ را به عنوان نسخه نجات‌بخش آینده کشور می‌دهند بدانند ترامپ ۲۰۲۴ همان ترامپ ۲۰۱۹ است که در ۸ ‌آوریل ۲۰۱۹ (اردیبهشت ۱۳۹۸) از برجام خارج شد. سال ۲۰۱۶ که «ترامپ» جمهوری‌خواه‌، قدرت را از «اوبامای» دموکرات تحویل گرفت و وارد کاخ سفید شد، تلاش داشت بر مدار همان سیاستی حرکت کند که اومابا و اسلاف گذشته او در رابطه با ایران دنبال می‌کردند. اما یک اتفاق در حال رخ دادن بود که هم سیاسیون دولت روحانی نمی‌توانستند آن را درک کنند و هم دموکرات‌های مثلا صلح‌طلب نمی‌دانستند که فقط آنها نیستند که برای ایران راهبرد کلان تحریمی طراحی و اجرا می‌کنند و ترامپی هم هست که از سیاست جنگ‌طلبانه آشکار، فاصله گرفته و با راهبرد جدید، به ‌دنبال ایجاد سد در مقابل «قدرت فزاینده جمهوری اسلامی» است. ۴- یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های مقامات آمریکایی بعد از روی کار آمدن ترامپ در ۲۰۱۶ این بود که او در برابر قدرت فزاینده جمهوری اسلامی ایران چگونه رفتار می‌کند. دولت ترامپ در آن سال با ورود به کاخ سفید در همان گام اول‌، سیاست خود را آشکار نکرد و از سیاست ابهام پیروی کرد. او معتقد بود تا یک استراتژی جامع و کلان در رابطه با ایران تدوین نشده‌، نباید در مورد ایران تصمیمی گرفته شود. انتقاد ترامپ به دولت اوباما این بود که دولت اوباما بدون اینکه یک استراتژی جامع درباره ایران داشته باشد، با ایران توافق هسته‌ای امضاء کرده است. ترامپ معتقد بود در این توافق - که درواقع خسارت محض برای جمهوری اسلامی بود - فقط به یک جنبه تهدید ایران که همانا هسته‌ای است‌، پاسخ داده شده است و بقیه تهدیدات ایران به‌ویژه منطقه‌ای و موشکی که اساسی‌تر از هسته‌ای است‌، نادیده گرفته شده است. اساسا علت اینکه ترامپ بعد از ورود به کاخ سفید در ۲۰۱۶ بلافاصله از برجام خارج نشد و دو سال بعد از برجام خارج شد، به‌ خاطر فرصت برای طراحی یک راهبرد جامع و کلان بود. این بود که استراتژی «فشار کوتاه‌مدت خردکننده مادون جنگ با هدف ایجاد تهدید موجودیتی ایران» را طراحی‌، اعلام و اجرا کرد. آنچه دولت اول ترامپ انجام داد فشار کوتاه‌مدتی بود که جنگی از درون آن بیرون نیاید چرا که جمهوری‌خواهان جنگ‌طلب همچون دموکرات‌های مثلا خواهان مذاکره و صلح‌، به این جمع‌بندی رسیده بودند که دیگر با ایران هسته‌ای و موشکی توان ورود به جنگ را ندارند و فقط باید به‌گونه‌ای رفتار کنند که مسئولان ایرانی گزینه «تهدید معتبر نظامی» را جدی بگیرند. گزینه‌ای که قرار نیست جنگی در آن رخ دهد بلکه ترس از جنگ، زمینه هر نوع امتیازی را اعم از تعطیلی فعالیت‌های موشکی و بی‌تفاوتی در مناقشات منطقه‌ای در کنار توافق هسته‌ای یکطرفه را برای آنها به ارمغان بیاورد. این بود که می‌بینیم «محمدجواد ظریف» رئیس دستگاه دیپلماسی دولت روحانی در دانشگاه تهران به صراحت می‌گوید: «آمریکا با یک «بمب» می‌تواند سیستم دفاعی ایران را از کار بیندازد!». این همان تهدید معتبر نظامی بود که همواره آمریکایی‌ها نسبت به ایران دنبال می‌کردند و در برخی مقاطع‌، تا حدودی هم موفق شده بودند. هر چند سیاست دفاعی کشور همواره بر مدار خودکفایی و تقویت بنیه دفاعی کشور دنبال می‌شده و از جای دیگری مدیریت می‌شود و متفاوت از سیاست «ترسیدن» و «ترساندن» برخی دولت‌ها از تهدید آمریکا بوده است. ۵- آنچه در راهبرد کلان ترامپ و همه دولت‌های گذشته آمریکا از اهمیت بالایی برخوردار است «تهدید موجودیتی» جمهوری اسلامی ایران است. چیزی که در طول این ۴۵ سال همواره با شکست مواجه بوده است. از نگاه نگارنده‌، همه مقامات آمریکایی چه جمهوری‌خواه باشند یا دموکرات‌، «ترامپ» باشد یا «بایدن»‌، معتقدند برای توقف برنامه‌های راهبردی ایران مانند هسته‌ای‌، موشکی‌، منطقه‌ای و...‌، باید رهبری نظام و سیستم حکومتی جمهوری اسلامی ایران را به این جمعبندی برسانیم که این برنامه‌های راهبردی به جای اینکه موجودیت نظام را تقویت کند، موجودیت آن را تضعیف کند. آمریکایی معتقدند؛ اعتقاد رهبری نظام به مردم واقعی است و از نظر رهبری تنها تهدید موجودیتی معتبر، تهدیدی است که از جانب خود مردم ایجاد شود و بقیه تهدیدات از نگاه آنها نامعتبر است. بنابراین‌، دولت‌های آمریکا معتقدند اگر بتوانیم مردم را علیه حاکمیت بسیج کنیم‌، قادر خواهیم بود از حاکمیت امتیاز بگیریم. حوادثی همچون فتنه ۸۸، ۹۶‌، ۹۸ و ۱۴۰۱ را در همین راستا باید ارزیابی کرد. با این نگاه، آمدن دوباره ترامپ در کاخ سفید و اظهارات غیرمسئولانه برخی اصلاح‌طلبان همچون؛ مرعشی‌، کلانتری، زیدآبادی و...تیترهای روزانه رسانه‌های آنها در مذاکره با دولت جدید آمریکا و تصویر متفاوت از ترامپ ۲۰۲۴ با ترامپ ۲۰۱۶ را باید در راستای القای دوقطبی و شکاف در درون حاکمیت و ایجاد فضای روانی در کشور آن‌هم در شرایطی که دشمن تجریه موفق دو عملیات بزرگ وعده صادق ۱ و ۲ را دیده و طعم تلخ آن را چشیده‌، دانست.