چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۵ مهر ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۰
موسیقیِ نامحسوس

نگاهی به موسیقی سریال بازنده

موسیقی سریال‌هایی که تم جنایی دارند از جذاب‌ترین موسیقی‌های متن است. همزمان که شما درگیر کشف راز قتل و جنایت هستید، موسیقی می‌آید و این حس رازآلود اکتشاف را برایتان دوچندان می‌کند. در واقع معمولا قرار است که موسیقی در این جنس سریال‌ها، کارکردش این باشد. یعنی بیاید به کمک احساسات شما برای درک بهتر داستان. حتی به بیان ساده‌تر برای سریال‌هایی که تم پلیسی-جنایی دارند، موسیقی عموما عام‌تر برخورد می‌کند و بنا را روی تهییج لحظه‌ای تماشاگر می‌گذارد تا او در لحظه دچار همان احساسی شود که توقع تیم سازنده، به ویژه کارگردان و فیلمنامه‌نویس بوده است.
کد خبر : ۶۷۴۶۸۴

می‌گویم معمولا یا عموما چون خلاف این جریان هم زیاد است. یعنی بارها شده که شما با موقعیتی دردناک، یا سهمگین در یک فیلم یا سریال از این جنس مواجه شده‌اید و موسیقی به آرامی در جریان بوده است و خلاف جریان آب شنا کرده است که این هم یک استراتژی است. مرز به نسبت باریکی وجود دارد میان موسیقی فیلم‌ها و سریال‌های پلیسی و اکشن. در اکشن‌هایی از جنس مثلا ۲۴ یا فرار از زندان، شما بیشتر به اکت شخصیت اصلی، داستان‌های پر از هیجان اطراف او، نقشه‌هایی که می‌کشد و سرعت بالای قصه توجه می‌کنید. در چنین فضایی نیازی که تماشاگر برای انگیزه ادامه دارد در تدوین و ایجاد ریتم سریع و همزمان موسیقی‌ای که گوش‌های او را همراه تصاویر کند نیاز دارد. با این حال هیچ‌ نسخه‌ای وجود ندارد که بگوییم واقعا قرار است موسیقی در یک سریال رمزآلود، پلیسی یا جنایی دقیقا چه کارآیی داشته باشد، چه فضایی داشته باشد، اگر اینطور باشد بهتر است یا اگر آنطور باشد. شاید تنها عنصری که می‌توان به ضرس قاطع روی آن مانور داد، عنصر تاثیرگذاری روی مخاطب در لحظات خاص باشد و تمام! چند نمونه یادتان بیاورم تا این بحث روشن‌تر شود. مثلا موسیقی نمونه‌های موفق موسیقی در سریال‌های خارجی از جنس گمشده، فراموش نشده، شرلوک، یا مدل‌های قدیمی‌ترش پوآرو، ناوارو، کارآگاه و رکس یا مدل‌های ایرانی‌اش کارآگاه علوی، سرنخ، پوست شیر و ....موسیقی کدامیک شبیه موسیقی دیگریست؟ پاسخ به گمانم مشخص است! هیچکدام. حتی فضاهایشان هم یکی نیست. سرنخ یک موسیقی تماما سنتی/ایرانی داشت و پوست شیر فضایی مدرن/راک. ناوارو یک موسیقی غمگین رمانتیک داشت و پوآرو یک موسیقی فاخر پاپ/کلاسیک. گمشده یک موسیقی اکشن داشت و شرلوک یک موسیقی ارکسترال ملودیک. بنابراین نسخه واحدی برای موسیقی این ژانر وجود ندارد.

در بازنده پیام آزادی به عنوان آهنگساز سراغ همان عنصری رفته است که بالاتر درباره آن حرف زده‌ایم یعنی تاثیرگذاری روی مخاطب در لحظات خاص. او بنا به فراخور فضای سریال که در اتمسفری شبه نوآر پیش می‌رود، موسیقی را صد در صد در خدمت قصه پیش برده است با توجه به اینکه چندان نقش مستقلی برای آن قائل نشده است. آهنگساز عامدانه قصد تولید ملودی‌هایی به یادماندنی که ذهن مخاطب را درگیر موسیقی کند نداشته است. بلکه بر عکس، وفاداری‌اش را به قصه نشان داده تا آنجا که پا به پای قصه پیش رفته. یکی از ویژگی‌های مهم موسیقی بازنده را حتما باید در پیشگویی‌های موسیقایی دانست. موسیقی آزادی از جنس ملودی نیست اما مخاطب را در سکانس‌های خاص آماده می‌کند تا با واقعه‌ای که قرار است چند لحظه آینده رخ بدهد مواجه شود. به ویژه اینکه نماهای بازنده طوری طراحی شده‌اند که در بسیاری از موارد همراه با مکث اتفاق می‌افتند و روی نگاه بازیگران، حرکات حتی آرام‌شان زوم می‌کند، فضای خانه یا خیابان را حتی در جزئیات متصور می‌شود و در تمام این لحظات موسیقی حضور دارد، اما قرار نیست که موسیقی به رخ کشیده شود، بلکه آمده است تا همراهی باشد برای روشن کردن ذهن مخاطب. تاکید آزادی روی سازهای زهی و ریتم تند، از آن دست چیزهایی بوده است که توانسته در همراهی مخاطب با هیجان موثر واقع شود.

در موسیقی تیتراژ نیز، همراه با بالا آمدن لوگوی بازنده موسیقی با ریتم مناسب سریال‌های رازآلود، هم ملودی دارد و هم رازآلودی را. آهنگساز که سابقه فعالیتش در حوزه موسیقی فیلم، به بیش از ۱۵ سال می‌رسد، کنار هیجان و همراه با صدای نفس‌های به شماره افتاده، صدای غم را هم گنجانده است؛ هم غم پدر و مادری را که فرزندانشان گم شده و هم زندگی شخصی کارآگاه اصلی را. در موسیقی تیتراژ به عنوان پیشانیِ موسیقی بازنده، می‌توان فضای انتظار، شک، غم و هیجان را به صورت توامان احساس کرد. با این حال هرچند زود است قضاوت موسیقی بازنده که تنها سه اپیزود از آن پخش شده، اما شاید بهتر بود، آهنگساز هویتی کمی مستقل‌تر را برای موسیقی‌اش در نظر می‌گرفت تا شناسنامه صوتیِ فیلم نیز، همچون شناسنامه تصویری سریال به ویژه فیلمبرداری آن، منحصر به فردتر باشد.