به گزارش صراط، سایت قانون در گفتوگویی با صادق زیباکلام نوشت:
{در واکنش به صحبتهای اخیر محسن رضایی در مورد کاندیدا شدن هفت نفر در انتخابات ریاست جمهوری آینده} شاید خود آقای رضایی هم به صورت دقیق نداند که این هفت نفر چه کسانی هستند و آیا اساسا فقط هفت نفر نامزد خواهند شد یا بیشتر، چرا که تا انتخابات ریاست جمهوری یک سالی باقی مانده است. البته نامزدها باید تا پیش از خرداد ماه سال آینده برای شرکت در انتخابات اعلام آمادگی کنند.
در حال حاضر جبهه اصولگرایان تَرَک جدی برداشته است و به دو جریان مخالف و موافق احمدینژاد تقسیم شدهاند و همانطور که در جریان انتخابات مجلس نهم نیز شاهد بودیم، با وجود تلاشهای فراوان، این دو جریان نتوانستند به توافق یا وحدت برسند.این اختلافات و دوگانگی میان اصولگرایان همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و تشدید خواهد شد. از سوی دیگر اصولگرایانی نیز هستند که ضمن اصولگرا دانستن خود نه با جبهه پایداری و نه با اصولگرایان سنتی همخوانی ندارند که میتوان گفت شاخصترین چهره این جناح دکتر علی مطهری است که ممکن است خود را به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری معرفی کند. بنابر این تا بدین جا ما سه نامزد از سه جریان وابسته به اصولگرایان خواهیم داشت.
ممکن است که آقای رضایی نیز تمایل به حضور در انتخابات ریاست جمهوری داشته باشند که در این صورت ما با چهار نامزد مواجه میشویم. نامزد پنجم نیز آقای قالبیاف خواهند بود. البته ما همانطور که از آیتالله مهدویکنی عبور میکنیم و به سمت آیتالله مصباح و آقایان مطهری، محسن رضایی و نهایتا به قالیباف میرسیم، از شدت اصولگرایی این جریانات منظما کاسته میشود، یعنی در میان این پنج جریان اصلی جناح راست، بیشترین غلظت اصولگرایی از آن جریان وابسته به آیتالله مهدوی کنی یا همان اصولگرایان سنتی و کمترین آن متعلق به قالیباف است.
نامزدهای پنجم و ششم از آن اصلاحطلبان خواهد بود، با این ترتیب که ممکن است یک نامزد از جانب کارگزاران باشد و یک نامزد هم فیالمثل دکتر محمد رضا عارف از جریان اصلی اصلاحطلبان.
کارگزاران ممکن است آقایان اسحاق جهانگیری و یا حجت الاسلام دکتر حسن روحانی را معرفی کند. در عین حال بایستی توجه داشت که آیا عارف از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت میشود یا خیر؟
نامزدهای اصولگرایان تحت رهبری آیتالله مهدویکنی یا به حساب بنده همان جریان اول، ممکن است چهرههایی همچون آقایان دکتر علی لاریجانی، دکتر علیاکبر ولایتی و یا دکتر سعید جلیلی باشند. جریان دوم اصولگرا یا طیف احمدینژاد - آیتالله مصباح گزینههای زیادتری دارند. مهرداد بذرپاش، ثمره هاشمی، روحالله حسینیان، مرتضی آقاتهرانی و علیرضا پناهیان از جمله گزینههای طرفدار احمدینژاد هستند. هرچند که بعید به نظر میرسد که مطهری از هیچکدام این نامزدها حمایت کند و حتی ممکن است که او خودش نامزد شود. ایضا محسن رضایی و قالیباف هم حاضر به حمایت از نامزدهای دو جریان اصولگرا نخواهند شد. میرسیم به بخش دشوار: وزن هر کدام از این جریانات چقدر خواهد بود؟ شانس پیروزی هر کدام آنان چه میزان است؟
هیچ یک از نامزدهای اصولگرا توان رویارویی با نامزد اصلی اصلاحطلبان یعنی عارف را نخواهند داشت. آقایان آقاتهرانی، علیرضا پناهیان، ولایتی، جلیلی، رضایی و لاریجانی گزینههایی نیستند که بتوانند مقابل اصلاحطلبان و نامزد اصلیشان یعنی محمدرضا عارف شانسی برای پیروزی داشته باشند و اگر عارف کاندیدای انتخابات شود داستان دوم خرداد 76 بار دیگر تکرار شده و میلیونها نفر برای انتخاب کاندیدای اصلاحطلبان به پای صندوقهای رای میروند. ضمن آنکه آقای هاشمی رفسنجانی در صورت تحقق نامزدی عارف ممکن است از اسحاق جهانگیری، حسن روحانی یا فیالمثل دکتر محمدعلی نجفی بخواهند که به نفع عارف کنار روند.
اصولگرایان برای جلوگیری از پیروزی عارف دو کار ممکن است انجام دهند. نخست آنکه ممکن است او را رد صلاحیت کنند. کار دوم آنست که با آمدن جدی اصلاحطلبان به میدان، ممکن است همچون تیر 84 و 22 خرداد 88 یکبار دیگر با هم متحد شوند. اصولگرایان حتی در صورت متحد شدن نیز بیش از 6 الی 10 میلیون رای در برابر عارف نخواهند داشت. جدیترین و اصلیترین رقیب برای اصلاحطلبان محمدباقر قالیباف است.
فرض بگیریم که عارف رد صلاحیت نشود و قالیباف هم به توصیه آقای هاشمی به نفع عارف کنار برود و بالاخره اتفاقات سال 88 هم تکرار نشود و آقای عارف در پایان خرداد 92 بشوند رییس جمهور جدید ایران؛ حال پرسش اساسی آنست که آقای عارف چکار میتوانند برای پیشبرد اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انجام دهند؟
بدون شک داستان دوم خرداد 76 و دوران آقای خاتمی تکرار میشود و عارف از همان روز اول با حجم گستردهای از مخالفتهای فلج کننده از سوی اصولگرایان روبرو میشود. مجلس نهم، شورای نگهبان، رادیو و تلویزیون، مطبوعات دولتی، جامعتین (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز)، ائمه جمعه و جماعات، مراجع طرفدار دولت و برخی نهادهای دیگر همگی در برابر عارف صف آرایی خواهند کرد و همان داستان تلخ آقای خاتمی تکرار میشود و عارف عملا قادر به انجام دادن هیچ کاری نخواهد بود.