شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۰ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۳۵
غروب شلمچه

به مناسبت سالگرد شهادت دکتر چمران

هر روز به ديدار جوانان جنگنده در سنگرها مي‌رفتم. يك روز كنار خيابان، پشت ديواري بلند ايستاده بودم و كمين‌گاههاي روبرو را نگاه مي‌كردم. خيابان سا كت بود و من در دنيايي از بهت و حيرت سير مي‌كردم. آن طرف خيابان در ده متري من خانه‌اي بود كه بچه‌اي دو يا سه ساله در آن بازي مي‌كرد. يك دفعه آن بچه به ميان خيابان دويد.
کد خبر : ۶۷۰۶۱
به گزارش سرویس وبلاگ صراط نویسنده وبلاگ غروب شلمچه به مناسبت سالگرد شهادت دکتر چمران نوشت:

یک خاطره:

هر روز به ديدار جوانان جنگنده در سنگرها مي‌رفتم. يك روز كنار خيابان، پشت ديواري بلند ايستاده بودم و كمين‌گاههاي روبرو را نگاه مي‌كردم. خيابان سا كت بود و من در دنيايي از بهت و حيرت سير مي‌كردم. آن طرف خيابان در ده متري من خانه‌اي بود كه بچه‌اي دو يا سه ساله در آن بازي مي‌كرد. يك دفعه آن بچه به ميان خيابان دويد. بدون اراده فريادي كه تا به حال نظيرش را نشنيده بودم، از اعماق سينه‌ام بلند شد. در همين حال مادري جوان و مضطرب جيغ زد و با پاهاي برهنه به ميان خيابان دويد. هنوز دستش به كودك نرسيده بود كه صداي تير بلند شد. زن چرخي زد و به زمين افتاد. دست بر سينه گذاشت و خون از ميان انگشتانش فواره زد. دستش رابه طرف بچه دراز كرد و گفت: «آه فرزندم! آه فرزندم!...» نتوانستم تحمل كنم. جاي صبر نبود به سرعت خود را به وسط خيابان رساندم، بچه را بلند كردم و خود را به طرف ديگر خيابان به داخل خانه كشاندم. گلوله بر سرم مي‌باريد و بچه زير بازويم دست و پا مي‌زد. به مادر نگاه كردم. هنوز دستش به طرف فرزند دراز بود. وقتي از سلامت ما اطمينان يافت، آهي دردناك كشيد و سرش را بر زمين گذاشت. بچه را در گوشه‌اي گذاشتم و آماده نجات مادر شدم. در اين هنگام دوستان رزمنده‌ام از هر گوشه، رگبار گلوله به سمت روبرو روانه كردند. كمتر از يك ثانيه ، مادر را به خانه كشاندم. بچه خود را در آغوش مادر انداخت. مادر آهي كشيد و بچه را به سينه سوراخ شده خود فشرد. بچه گريه مي‌كرد و از گوشه چشم مادر، اشك سرازير بود. بعد از چند لحظه دست مادر، آرام‌آرام شل شد. آري، او جان داده بود. ...

زندگی نامه:

دكتر مصطفي چمران در سال1311ش در تهران به دنيا آمد. پس از پشت سرگذاشتن تحصيلات ابتدايي و متوسطه، وارد دانشكده فني دانشگاه تهران گرديد و پس از احراز رتبه اول دانشگاه، بورس تحصيلي در آمريكا را اخذ كرد. در آمريكا به تشكيل انجمن اسلامي دانشجويان ايراني و انتشار ماهنامه و فعاليت‌هاي متعدد ضدرژيم پهلوي پرداخت. دكتر چمران سپس راهي مصر گرديد و پس از گذراندن دوره نظامي چريكي، جهت ياري برادران لبناني به آن كشور رفت. وي به مدت هشت سال در آن ديار ماند و همگام با امام موسي صدر خدمات شاياني به ملت مظلوم آن سامان ارايه كرد. دكتر مصطفي چمران پس از پيروزي انقلاب اسلامي و پس از22 سال دوري از وطن به كشور بازگشت و معاونت نخست‌وزيري را برعهده گرفت. وي بعدها نماينده امام در شوراي دفاع، وزير دفاع و نماينده مردم در تهران در مجلس شوراي اسلامي گرديد و مشغول به خدمت شد. دكتر مصطفي چمران همچنين ستاد جنگ‌هاي نامنظم را در اهواز سازماندهي كرد وضربات متعددي بر پيكر ارتش متجاوز بعثي وارد نمود. حضور اين سردار رشيد اسلام در جبهه‌هاي نبرد و نيز فرو نشاندن غائله پاوه و سركوب عناصر ضدانقلاب در كردستان از جمله صفحات درخشان زندگي اين شهيد والا مقام مي‌باشند. سرانجام اين عارف و فرمانده سلحشور در حالي كه چند روز قبل، منطقه عملياتي دهلاويه را از لوث وجود دشمن بعثي پاك كرده بود، در آخر خرداد1361 در اين منطقه به ديدار معبود شتافت و پيكر پاكش در گلزار شهداي بهشت زهرا، جاي گرفت.