چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۹

حریف گل ها نشدم...

کد خبر : ۶۶۹۱۵
به گزارش سرویس وبلاگ صراط، نهویسنده وبلاگ بی یار در آخرین به روز رسانی وبلاگش نوشت:



من آنقدر برای تو بغض می شوم تا دست از سر اشک های این روزگار برداری............من آنقدر برای تو می شکنم تا خودت روزی به این خرده هایم گریه کنی....من تمام سال را با تمام روز هایش برای آه و حسرت و غیرت آماده ام....تو فقط گاهی کمی هم مرا ببین...


تو با من حرفی نزن با هر چه که می خواهی زخمم بزن....تو نگاهت را هر کجا که می خواهی بچرخان ....مخاطب واژه هایت را با هر کسی که می خواهی قسمت کن....من خم به ابرو نمی آورم....نه....خم به ابرویم می آید ولی به رویت نمی آورم....تو بشکن حتی ذره ذره هایم را...ولی گاهی کمی هم مرا ببین....


من دیشب سرم روی دوش خار ها بود....صورتم خونی شده از تیغ ها بود....من حریف گل ها نشدم...حریف چمن ها و رود های شاد نشدم.....من کمین گرفته ام برای خرد شدن....من خانه تا خانه بی سامان و بی خانمان شده ام....


تو هر چه می خواهی به ریشم بخند...تو هرچه می خواهی چشم هایت را به روی بغض هایم ببند.... فقط گاهی مرا ببین.........هرچند دیگر این انتظار هم از تو نمی رود........من صبورم دلکم تو خنجرت را بزن.....من صبورم دلکم...


برچسب ها: هنر ادبیات صراط